eitaa logo
علامه طباطبایی ره
18.5هزار دنبال‌کننده
423 عکس
74 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
بررسى قول به وحدت سوره  و  و سوره  و  ✅قسمت 2⃣ 🍁🍁🍁 و اما آنهايى كه از شيعه قائل به وحدت اين دو سوره شده اند استنادشان به روايتى است كه صاحب مجمع آن را از ابى العباس از يكى از دو امام بزرگوار امام باقر و امام صادق عليه السلام) نقل كرده كه فرموده: سوره (الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل و سوره (لايلاف قريش ) يك سوره اند. 🍁🍁🍁 و نيز روايتى است كه شيخ در تهذيب به سند خود از علاء از زيد شحام روايت كرده كه گفت: به امام صادق عليه السلام نماز صبح را اقتدا كرديم، در نمازش در يك ركعت سوره  والضحى و سوره الم نشرح را خواند. 🍁🍁🍁 و روايت ديگرى است كه صاحب مجمع البيان از عياشى از مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه گفت: من از آن جناب شنيدم كه مى فرمود در يك ركعت نماز بين دو سوره جمع مكن، مگر سوره (والضحى ) و (الم نشرح ) و سوره (الم تركيف ) و سوره (لايلاف قريش ). و مثل اين روايت را محقق هم در كتاب معتبر از كتاب جامع نوشته احمد بن محمد بن ابى نصر از مفضل نقل كرده. 🍁🍁🍁 حال به وضع يك يك اين روايات مى رسيم: اما روايت ابى العباس، روايتى است ضعيف؛ چون در آن رفع شده، يعنى راويان وسط حديث افتاده اند. 🍁🍁🍁 و اما روايت زيد شحام غير از سند تهذيب به دو سند ديگر روايت شده، يكى باز در تهذيب است كه شيخ به سند خود آن را از ابن مسكان از زيد شحام نقل كرده كه گفت: با امام صادق عليه السلام نماز خوانديم، در نمازش سوره  والضحى و الم نشرح را خواند. و سند روايت دوم زيد شحام عبارت است از ابن ابى عمير از بعضى از راويان شيعه از زيد شحام كه گفت: به امامت امام صادق نماز خوانديم، در ركعت اول سوره والضحى، و در دومى سوره الم نشرح را خواند. 🍁🍁🍁 و اين روايت يعنى صحيحه ابن ابى عمير صريح است در اينكه امام دو سوره را در دو ركعت خواندند، و با وجود اين روايت ديگر ظهورى براى روايت علاء باقى نمى ماند، يعنى ديگر ظهور ندارد در اينكه هر دو سوره را در يك ركعت خوانده باشد، چون عبارت آن چنين است: پس الضحى و الم نشرح را در ركعتى خواند و اين مى سازد با اينكه ضحى را در ركعتى و الم نشرح را در ركعتى خوانده باشد. و اما روايت ابن مسكان كه هيچ ظهورى در جمع بين دو سوره در يك ركعت ندارد، نه ظهور دارد و نه صراحت ؛ (چون در آن آمده بود: پس سوره الضحى و الم نشرح را در نماز خواند)، و اما اينكه بعضى ها روايت ابن ابى عمير را حمل بر نماز نافله كرده اند، درست نيست، براى اينكه در آن عبارت (صلى بنا) آمده، كه معنايش اين است كه با ايشان نماز جماعت خوانديم، و نماز نافله را با جماعت نمى شود خواند ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بررسى قول به وحدت سوره  و  و سوره  و  ✅قسمت3⃣ 🍁🍁🍁 🔸و اما روايت مفضل بن صالح كه به آن استدلال كرده اند بر وحدت دو سوره، بر تعدد بيشتر دلالت دارد. براى اينكه در آن آمده در يك ركعت بين دو سوره   و  نشرح، و نيز بين دو سوره  و   جمع مكن، و اين صريح است در تعدد. 🍁🍁🍁 پس حق مطلب آن است كه روايات اگر در اين باره دلالتى داشته باشد دلالت دارد بر اينكه جائز است دو سوره ضحى و الم نشرح  و دو سوره فيل و ايلاف  را در يك ركعت نماز واجب خواند، ولى در غير واجبات نمى توان خواند، و مؤيد اين دلالت روايت راوندى است كه در كتاب الخرائج و الجرائح خود آن را از داوود رقى از امام صادق عليه السلام نقل كرده، و در آن آمده: هم اينكه فجر طلوع كرد برخاست اذان و اقامه گفت، و مرا در طرف راست خود بپا داشت، و در ركعت اول سوره حمد و سوره ضحى را، و در ركعت دوم حمد و قل هو اللّه احد را خواند، و سپس قنوت گرفت، و سلام داد آنگاه نشست. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایات 1⃣ و2⃣ سوره در تفسیرالمیزان معناى سوره ايلاف در فرض وحدت با سوره فيل و در صورت استقلال ✅لايلاف قريش1⃣ ✅ايلافهم رحله الشتاء و الصيف2⃣ ماده الف  - به كسره همره - كه مصدر ثلاثى مجرد و باب افعالش ايلاف مى آيد، به معناى اجتماع با همبستگى و الفت است، و به قول راغب اصلا الفت را به همين جهت الفت مى گويند. 🍁🍁🍁 و در صحاح اللغه آمده: وقتى گفته مى شود: فلان قد آلف هذا الموضع، معنايش اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: فلان آلف غيره هذا الموضع اين است كه فلانى آن شخص ديگر را با اين محل مانوس كرد، و گاه مى شود كه همين تعبير يعنى تعبير به باب افعال در مورد لازم نيز استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: فلان الف هذا الموضع و يا يالف هذا الموضع ايلافا، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى گيرد. 🍁🍁🍁 و كلمه  نام عشيره و دودمان رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه همگى از نسل نضر بن كنانه اند كه نامش ‍قريش نيز بوده، و كلمه  - همانطور كه در مجمع البيان آمده - به معناى حالتى است كه يك انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد و  به معناى شترى است كه براى راه پيمايى نيرومند باشد. 🍁🍁🍁 و منظور از رحلت قريش مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است، و اين رحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در دره اى خشك و سوزان و بى آب و علف واقع شده، كه نه زرعى در آن هست و نه ضرعى پستان شيردارى ناگزير قريش زندگى را از راه تجارت مى گذارنيد، و در هر سال دو نوبت به تجارت مى رفت، يك نوبت در زمستان كه به طرف يمن مى رفت، و نوبتى ديگر در تابستان كه به سوى شام ره مى سپرد، و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را اداره مى نمود، و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مى داشتند، زيرا خانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود، و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه ممر عيشى به جز دزدى و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمى شدند، نه سر راه را برايشان مى گرفتند، و نه به شهرشان حمله ور مى شدند. 🍁🍁🍁 و در جمله لايلاف قريش حرف لام در كلمه  لايلاف لام تعليل است، و فاعل در ايلاف خداى سبحان، و مفعول ايلاف آن كسانى كه خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه ‌  مفعول اول فعل ايلاف است، و مفعول دومش ‍حذف شده، چون جمله بعدى يعنى  ايلافهم رحله الشتاء و الصيف مى فهماند كه آن مفعول چيست، و جمله  ... بدل از جمله (ايلاف قريش است، و فاعل در ايلافهم  نيز خداى سبحان، و مفعول اولش ضمير جمعى است كه در ظاهر كلام آمده، و به قريش بر مى گردد، و مفعول دومش كلمه (رحله...) است، و تقدير چنين است، (لايلاف اللّه قريشا رحله الشتاء و الصيف - خداى سبحان با مرغان ابابيل آن دفاع را از خانه اش كرد، و به شما قريش اين عزت و احترام را ارزانى داشت تا شما قريش با رحلت زمستانى و تابستانى مانوس شويد، و امر معاشتان بگذرد). __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁تفسیر آیه 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰فليعبدوا رب هذا البيت3⃣ 🔸حرف  در آغاز جمله  در اصطلاح ادبيات براى اين آمده كه مطلب بويى از شرطيت را داشته، يعنى جا داشته كسى توهم كند كه پرستش رب اين بيت لابد شرايطى دارد كه با بودن آن شرايط بايد رب اين بيت را پرستيد، و با نبودنش نپرستند. 🍁🍁🍁 براى رفع اين توهم مى فرمايد (اگر در گذشته چنين كرديم و چنان شد و شما چنان بوديد و چنين شديد، كارى به گذشته نداريم، گذشته هر چه بوده بايد امروز رب آن بيت را بپرستيد، كه شما را با ايام دو رحلت مانوس كرد، و در اين وظيفه هيچ شرطى در كار نيست). و يا بويى از تفصيل را داشته، يعنى جا داشته توضيح دهد در چه حالى رب اين بيت را بپرستند، و در چه حالى نپرستند، و اين دو حال را از يكديگر جدا كند، چون جاى چنين توهمى بوده، فرموده: نه، تفصيلى در بين نيست، در هر حالى كه پيش بيايد بايد رب اين بيت را بپرستيد، پس حرف فاء در اين آيه نظير حرف  در آيه #و لربك فاصبر است. 🍁🍁🍁 و حاصل معناى آيات سه گانه اين است كه قريش بايد رب اين بيت را بپرستد، بخاطر اينكه رب اين بيت ايشان را با دو رحله تابستانى و زمستانى مانوس كرد، تا هم گردونه تجارت و زندگيشان بگردد، و هم در وطن ايمن باشند. 🍁🍁🍁 آنچه تاكنون گفته شد بر اين فرض بود كه سوره مورد بحث جداى از سوره فيل، و سياقش مستقل از سياق آن باشد، و اما بر فرضى كه اين سوره جزو سوره فيل و متمم آن باشد، در اين فرض گفته اند حرف   در كلمه  تعليلى و متعلق به مقدرى است كه مقام بر آن دلالت مى كند، و معنايش اين است كه: اگر ما اين رفتار را با اصحاب فيل كرديم، نعمتى بود از ما به قريش، اضافه بر نعمتهايى كه بر آنان انعام كرده بوديم، و دو رحلت زمستانى و تابستانى به آنان داده بوديم، پس گويا فرموده: نعمتى به سوى نعمت ديگر به ايشان داديم، و لذا بعضى گفته اند: لام مذكور در آخر به معناى (الى - به سوى ) منجر مى شود، و اين گفته  است. 🍁🍁🍁 و بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه: ما اين بلا را به سر اصحاب فيل آورديم تا قريش با شهر مكه مانوس شود و بتواند در آن شهر بماند، و يا اين كار را كرديم تا قريش را كه از ترس ابرهه از شهر گريخته بودند، دو باره به شهرشان علاقمند كنيم، لذا لشكر ابرهه را هلاك كرديم، و اين باعث شد كه قريش بيش از پيش به مكه و كعبه علاقمند شوند، و نيز محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در آنجا متولد شود و سپس به عنوان رسولى بشير و نذير مبعوث گردد، ليكن اشكال در اين چند معنا در استفاده آنها از سياق است، و اينكه اين معانى از كجاى سياق بر مى آيد. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 4⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰الذى اطعمهم من جوع و امنهم من خوف✅ اين آيه اشاره است به منت واضحى كه در ايلاف دو رحلت وجود دارد، و نعمت ظاهرى كه نمى توانند آن را انكار كنند، و آن تامين  قريش و امنيت آنان است كه در سر زمينى زندگى مى كردند كه نه نانشان تامين بوده و نه جانشان، و نه سرزمين خرمى بود كه ديگران بدانجا آيند، و نه جان ديگران در آنجا تاءمين مى شد پس بايد ربى را بپرستند كه اين چنين به بهترين وجه امورشان را تدبير نمود، و او همان رب بيت است. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
روايتى سوره از تفسیر شریف المیزان 🔰روايتى درباره مفاد سوره ايلاف در تفسير قمى در ذيل آيه (لايلاف قريش) آمده كه: اين سوره در باره قريش نازل شده، چون قريش معاششان از دو رحلت تابستانى و زمستانى به يمن و شام تاءمين مى شد، از مكه پوست و محصولات دريايى و كالاهايى كه در ساحل دريا پياده مى شده از قبيل فلفل و امثال آن را بار مى كردند و به شام مى بردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات غلط مشهور است، و صحيح آن حبوب است كه در روايت آمده )، خريدارى مى كردند، و همين مسافرت باعث مى شد وحدت و الفتى در بينشان بر قرار گردد، هر وقت به يكى از اين دو سفر دست مى زدند يكى از بزرگان قريش را رئيس خود مى كردند، و زندگيشان از اين راه تاءمين مى شد. 🍁🍁🍁 بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود: مردم قريش بى نياز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را زيارت مى كردند، و هم خانه خدا را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس رب اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از گرسنگى نجات داد، و ديگر احتياج ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف ) يعنى راهزنان بپاس حرمت كعبه كارى به كار آنان ندارند. 🍁🍁🍁 مؤلف: اينكه فرمود:  بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را مبعوث فرمود. انطباقش با سياق آيات سوره روشن نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان ابرهه و قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت جزو كلام امام نبوده، و مرحوم قمى آن را از بعضى روايات ابن عباس استفاده كرده باشد. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹آنچه برای دیدن آن به کانال علامه طباطبایی دعوت شدید🌹 ✅روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۱ https://eitaa.com/all_mizan/455 ✅ماجرای بنای که از ارتفاع سقوط کرد https://eitaa.com/all_mizan/77 ✅احضار روح کثیف و پلید عمر سعد https://eitaa.com/all_mizan/40 ✅امام زمان زنده است؟ https://eitaa.com/all_mizan/280 ✅ راز امام خمینی ره https://eitaa.com/all_mizan/306 ✅ترور امام خمینی ره https://eitaa.com/all_mizan/452 ✅تذکر علامه به خانمی که در جمع صلوات فرستاد https://eitaa.com/samad100011/2298 ✅مرتاض هندی و علامه طباطبایی ره https://eitaa.com/all_mizan/497 ✅شعر ایرج میرزا و علامه طباطبایی https://eitaa.com/all_mizan/135 ✅شب اول قبر به روایت شاهد زنده! https://eitaa.com/all_mizan/588 ✅پیش بینی آیت الله کشمیری https://eitaa.com/all_mizan/609 ✅خاطره شيخ وهابی https://eitaa.com/all_mizan/705
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه آيات سوره از تفسیر شریف المیزان به نام اللّه رحمان و رحيم 🔸 آيا نديدى پروردگارت چه بر سر اصحاب فيل آورد؟1⃣ 🔸آيا نقشه هاى شومشان را خنثى نكرد؟2⃣ 🔸آرى پروردگارت مرغانى كه دسته دسته بودند به بالاى سرشان فرستاد3⃣ 🔸تا با سنگى از جنس كلوخ بر سرشان بكوبند4⃣ 🔸و ايشان را به صورت برگى جويده شده درآورند5⃣ ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بيان آيات سوره از تفسیر شریف المیزان🌹 🔸در اين سوره به داستان اصحاب فيل اشاره مى كند، كه از ديار خود به قصد تخريب معظمه حركت كردند، و خداى تعالى با فرستادن مرغ ابابيل و آن مرغان با باريدن كلوخهاى سنگى بر سر آنان هلاكشان كردند، و به صورت گوشت جويده شان كردند. 🔸 و اين قصه از آيات و معجزات بزرگ الهى است، كه كسى نمى تواند انكارش كند، براى اينكه تاريخ نويسان آن را مسلم دانسته، و شعراى دوران جاهليت در اشعار خود از آن ياد كرده اند اين سوره از سوره هاى است. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁تفسیر آیه 1⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل1⃣ منظور از  معناى لغوى آن يعنى ديدن به چشم نيست، بلكه علمى است كه به مانند احساس با حواس ظاهرى ظاهر و روشن است. و استفهام در آيه انكارى است، و معنايش اين است كه مگر علم يقينى پيدا نكردى كه چگونه پروردگارت با اصحاب فيل رفتار كرد، و اين قصه در سال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) واقع شد ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 2⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰الم يجعل كيدهم فى تضليل2⃣ مراد از كيد آنان سوء قصدى است كه در باره مكه داشتند و مى خواستند بيت الحرام را تخريب كنند، و كلمه  و  هر دو به يك معنا است، و كيد آنان را در تضليل قرار دادن، به معناى آن است كه نقشه آنان را نقش بر آب ساخته، زحماتشان را بى نتيجه سازد، آنها راه افتادند تا كعبه را ويران كنند، ولى در نتيجه تضليل الهى، خودشان هلاك شدند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔰و ارسل عليهم طيرا ابابيل3⃣ كلمه  به طورى كه گفته اند - به معناى جماعت هايى متفرق و دسته دسته است، و معناى آيه اين است كه: خداى تعالى جماعت هاى متفرقى از مرغان را بر بالاى سر آنان فرستاد. و اين آيه، و آيه بعديش عطف تفسير است بر آيه (الم يجعل كيدهم فى تضليل). __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
تفسیر سوره در تفسیرالمیزان اصحاب فيل بعد از هدف گيرى مرغان ابابيل به صورت بى روح در آمدند، و يا اين است كه سنگ ريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته) اندرونشان را سوزانيد ______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیرآیه 4⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰ترميهم بحجاره من سجيل4⃣ 🔸يعنى آن ابابيل مرغان اصحاب فيل را با سنگ هايى كلوخين هدف گرفتند. و معناى كلمه  در قصص قوم لوط گذشت. ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 5⃣سوره در تفسیرالمیزان 🔰فجعلهم كعصف ماكول5⃣ 🔸كلمه  به معناى برگ زراعت است، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى - مثلا گندم - است كه دانه هايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانه اش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدف گيرى مرغان ابابيل به صورت بى روح در آمدند، و يا اين است كه سنگ ريزه ها (به درون دل اصحاب فيل فرو رفته) اندرونشان را سوزانيد. 🍁🍁🍁 بعضى هم گفته اند: مراد از ماكول، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد، يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و آيه شريفه به وجوه ديگرى نيز معنا شده كه مناسب با ادب قرآن نيست ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
روایی👇👇 🔸اين خانه هم براى خود صاحبى دارد كه از آن دفاع خواهد كرد، و حفظ آن به عهده من نيست، اين سخن آن چنان ابرهه را مرعوب كرد كه بدون درنگ دستور داد شتران او را به وى باز دهند، و عبد المطلب برگشت. آن شب براى لشكر ابرهه شبى سنگين بود ستارگانش تيره و تار به نظر مى رسيد در نتيجه دلهايشان احساس كرد گويا مى خواهد عذابى نازل شود. 🍁🍁🍁 صاحب مجمع البيان سپس ادامه مى دهد تا مى رسد به اينجا كه: در همان لحظه اى كه آفتاب داشت طلوع مى كرد، طيور ابابيل نيز از كرانه افق نمودار شدند در حالى كه سنگ ريزه هايى با خود داشتند و شروع كردند آن سنگها را بر سر لشكريان ابرهه افكندن، و هر يك از آن يك سنگ بر منقار داشت و دوتا به دو چنگالش، همينكه آن يكى سنگهاى خود را مى انداخت و مى رفت يكى ديگر مى رسيد و سنگ خود را مى انداخت، و هيچ سنگى از آن سنگها نمى افتاد مگر آنكه هدف را سوراخ مى كرد، به شكم كسى بر نخورد مگر آنكه پاره اش كرد، و به استخوانى بر نخورد مگر آنكه پوك و سستش كرد و از آن طرفش در آمد. ابو يكسوم كه بعضى از آن سنگها بر بدنش خورده بود از جا پريد كه بگريزد به هر سرزمينى كه مى رسيد يك تكه از گوشت بدنش مى افتاد، تا بالاخره خود را به يمن رساند، وقتى به يمن رسيد ديگر چيزى از او و لشكرش باقى نمانده بود، و همينكه وارد يمن شد سينه و شكمش باد كرد و منفجر شد و به هلاكت رسيد، و احدى از اشعريها و احدى از خثعم به يمن نرسيد.... 🍁🍁🍁 مؤلف: در روايات اين داستان اختلاف شديدى در باره خصوصيات آن هست، اگر كسى بخواهد بايد به تواريخ و سيره هاى مطول مراجعه نمايد. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان داستان اصحاب فيل و هلاكشان در مجمع البيان مى گويد: تمامى راويان اخبار اتفاق دارند در اينكه پادشاه يمن كه قصد ويران كردن كعبه را داشته شخصى بوده به نام ابرهه بن صباح اشرم. و بعضى از ايشان گفته اند: كنيه او ابو يكسوم بود. و از واقدى نقل شده كه گفته همين شخص جد نجاشى پادشاه يمن در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوده است. 🍁🍁🍁 سپس همچنان داستان استيلاى ابرهه بر يمن را نقل مى كند تا آنجا كه مى گويد: او در يمن كعبه اى بنا كرد، و در آن گنبدهايى از طلا نهاد، و اهل مملكت خود را فرمان داد تا آن خانه را همچون مراسم حج زيارت نموده پيرامون آن طواف كنند، و در اين بين مردى از بنى كنانه از قبيله خود به يمن آمد، و در آنجا به اين كعبه (قلابى) بر خورد، پس در همانجا نشست تا قضاى حاجت كند، و اتفاقا خود ابرهه از آنجا گذشت، و آن نجاست را ديد، پرسيد چه كسى به چنين عملى جرات كرده؟ به نصرانيتم سوگند كه آن خانه را ويران خواهم كرد تا كسى به حج و زيارت آنجا نرود، آنگاه دستور داد تا فيل بياورند و در بين مردم اعلام كنند كه آماده حركت باشند، مردم و مخصوصا پيروانش از اهل يمن بيرون شدند و اكثر پيروانش از عك و اشعرون و خثعم بودند. 🍁🍁🍁 مى گويد: سپس كمى راه پيمود و در بين راه مردى را به سوى بنى سليم فرستاد تا مردم را دعوت كند تا بجاى خانه كعبه خانه اى را كه او بنا كرده زيارت كنند، از آن طرف مردى از حمس از بنى كنانه به او برخورد و به قتلش رسانيد و اين باعث شد كه كينه ابرهه بيشتر شده، و سريع تر روانه مكه شود. 🍁🍁🍁 و چون به طائف رسيد از اهل طائف خواست تا مردى را براى راهنمايى با او روانه سازند، اهل طائف مردى از هذيل به نام نفيل را با وى روانه كردند، نفيل با لشكر ابرهه به راه افتاد و به راهنمايى آنان پرداخت تا به مغمس رسيده، در آنجا اطراق كردند، و مغمس، محلى در شش ميلى (سه فرسخى) مكه است در آنجا مقدمات لشكر (كه آشپزخانه و آذوقه و علوفه و ساير مايحتاج لشكر را حمل مى كند) را به مكه فرستادند، مردم قريش دسته دسته به بلنديهاى كوه ها بالا آمدند، و چون لشكر ابرهه را ديدند، گفتند ما هرگز تاب مقاومت با اينان را نداريم، در نتيجه غير از عبد المطلب بن هاشم و شيبه بن عثمان بن عبد الدار كسى در مكه باقى نماند، عبد المطلب همچنان در كار سقايت خود پايدارى نمود، و شيبه نيز در كار پرده دارى كعبه پايدارى كرد در اين موقعيت حساس عبد المطلب دست به دو طرف درب كعبه نهاد، و عرضه داشت: 🍁🍁🍁 لا هم ان المرء يمنع رحله فامنع جلالك لا يغلبوا بصليبهم و محالهم عدوا، محالك لا يدخلوا البلد الحرام اذا فامر ما بدالك 🍁🍁🍁 يعنى : بار الها هر كسى از آنچه دارد دفاع مى كند، تو نيز از خانه ات كه مظهر جلال تو است دفاع كن، و نگذار با صليبشان و كعبه قلابيشان بر كعبه تو تجاوز نموده، حرمت آن را هتك، كنند، مگذار داخل شهر حرام شوند، اين نظر من است ولى آنچه تو بخواهى همان واقع مى شود. 🍁🍁🍁 آنگاه مقدمات لشكر ابرهه به شترانى از قريش بر خورده آنها را به غنيمت گرفتند، از آن جمله دويست شتر از عبد المطلب را بردند، وقتى خبر شتران به عبد المطلب رسيد، از شهر خارج شد و به طرف لشكرگاه ابرهه روانه گشت، حاجب و دربان ابرهه مردى از اشعريها بود، و عبد المطلب را مى شناخت از پادشاه اجازه ورود براى وى گرفت، و گفت اينك بزرگ قريش بر در است، كه انسانها را در شهر و وحشيان را در كوه طعام مى دهد، ابرهه گفت بگو تا داخل شود. 🍁🍁🍁 عبد المطلب مردى تنومند و زيبا بود، همين كه چشم ابو يكسوم به او افتاد بسيار احترامش كرد، به خود اجازه نداد او را روى زمين بنشاند در حالى كه خودش بر كرسى تكيه زده، و نخواست او را در كنار خود بر كرسى بنشاند، بناچار از كرسى پياده شد، و با آن جناب روى زمين نشست، آنگاه پرسيد چه حاجتى داشتى ؟ گفت حاجت من دويست شتر است كه مقدمه لشكر تو از من برده اند، ابو يكسوم گفت به خدا سوگند ديدنت مرا شيفته ات كرد، ولى سخنت تو را از نظرم انداخت، عبد المطلب پرسيد: چرا؟ گفت : براى اينكه من آمده ام خانه عزت و شرف و مايه آبرو و فضيلت شما اعراب و معبد دينيتان را كه مى پرستيد ويران سازم و آن را درهم بكوبم، و در ضمن دويست شتر هم از تو گرفته ام، تو در باره خانه دينى ات هيچ سخن نمى گويى، و در باره شترانت حرف مى زنى از آن هيچ دفاعى نمى كنى، از مال شخصيت دفاع مى كنى. 🍁🍁🍁 عبد المطلب در پاسخ گفت : اى ملك من با تو در باره مال خودم سخن مى گويم، كه اختيار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستیم. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه آيات سوره از تفسیر شریف المیزان به نام اللّه كه رحمان و رحيم است. 🔸واى به حال هر طعنه زن عيب جوى1⃣ 🔸كسى كه مالى را جمع مى كند و از شمردن مكرر آن لذت مى برد2⃣ 🔸گمان مى كند كه مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى دارد3⃣ 🔸نه، چنين نيست به طور حتم در حطمه اش مى افكنند4⃣ 🔸و تو چه مى دانى كه حطمه چيست ؟5⃣ 🔸آتش فروزان و خرد كننده خداست6⃣ 🔸آتشى كه نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلكه بر باطن و جان انسان نيز نزديك مى شود7⃣ 🔸آتشى كه دربش به روى آنان بسته مى شود8⃣ 🔸در ستون هاى بلند و كشيده شده9⃣ __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880