🔆 نفس بايد از آلودگیها پاک گردد تا به نور خدا منوّر شود
... نفس انسان هم همينطور است؛ بسياری چيزها در نفس هست كه غير از حقيقت آنست؛ مار هست، عقرب هست، حيوانات درنده هست، صُوَر شيطانی هست، خيالات و أوهام هست، آرزوهای بیاساس و بیأصالت هست.
اينها همگی در نفس انسان صف كشيده و آمادۀ رزم و نبرد با لشكريان عقل كه آنها نيز دائماً در نفس موجودند میباشند؛ و جنگ «هفتاد و دو ملّت» پيوسته با «ملّت عقل» در نفس برقرار است؛ و بين جنود شيطان و جنود رحمن دائماً جنگ است.
اينها همه بايد پاک شوند؛ جنود شيطان كشته گردند؛ عقربها و مارها و اژدهاها پايمال شوند؛ سر مارها بايد قطع شود؛ خيالات بايد جاروب گردد؛ نفی خواطر به استمداد اسماء الهيّه بنمايد؛ ذهن را صاف و پاک كند و با حضور قلب كامل پيوسته دل را در مقابل انوار خدا قرار دهد تا مانند مغناطيس، معارف الهيّه را اخذ كند. و خلاصه زمين دل را از آنچه غير از حقيقت بسيط نفس ناطقه است كه به نور پروردگار اشراق گرفته است بايد پاک كند؛ و اگر به اختيار خود بيرون نريزد، با مشكلاتی بيرون خواهند ريخت. در حال سكرات مرگ، در سؤال منكر و نكير و عذابهای برزخی و شدّت نفخ صور، بيرون میريزند و پاک میكنند؛ كه بهشت جای پاكان است.
از «تفسير علیّ بن إبراهيم» كه از بزرگان محدّثين و مفسّرين و مقدّم بر كلينی و از مشايخ حديث اوست، از حضرت زينالعابدين عليهالسّلام روايت شده است كه در تفسير آيۀ مباركۀ وارد در سورۀ إبراهيم: يَوْمَ تُبَدَّلُ الأرْضُ غَيْرَ الارْضِ [1]، فرمودهاند:
يَعْنِي بِأَرْضٍ لَمْ تُكْتَسَبْ عَلَيْهَا الذُّنُوبُ، بَارِزَةً لَيْسَ عَلَيْهَا جِبَالٌ وَ لَا نَبَاتٌ، كَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ. وَ يُعِيدُ عَرْشَهُ عَلَی الْمَآءِ كَمَا كَانَ أَوَّلَ مَرَّةٍ، مُسْتَقِلّاً بِعَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ ـ الحديث.[2]
«مراد از تبديل زمين به غير آن، تبديل به زمينی است كه بر آن گناه نشده است، زمين روشن و ظاهر، كه بر روی آن نه كوهی است و نه گياهی؛ همانطور كه خداوند در وهلۀ نخستين آن را گسترد. و خداوند عرش خود را نيز بر روی آب اعاده میدهد كما اينكه در وهلۀ نخستين چنين بوده است، در حالی كه مستقلّ به عظمت و قدرتش است.»
همانطور كه در اوّل امر آفرينش، عرش خدا بر روی آب بود:
وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَآءِ.[3]
«و عرش خدا (كه منظور ارادۀ بروز و ظهور كاخ آفرينش، و مشيّت به وجود درآوردن است) بر روی آب (يعنی حيات محض و قدرت محض) بود.»
بعد آن قدرت و عظمت در عالم كثرت به صور مختلفه ظهور و بروز پيدا نمود و بواسطۀ تجلّيات الهيّه اين عالم كثرت پديدار شد، دوباره اين عالم كثرت در هم میپيچد و انسان بسوی عالم حيات و قدرت محضه حركت میكند و تمام موجودات نيز به اصل خود بازگشت مینمايند؛ در آنجائی كه غير از پروردگار و قدرتش و عظمتش چيزی نيست و لَيْسَ فِي الدَّارِ غَيْرَهُ دَيَّارٌ، در خانه غير از صاحبخانه كسی نيست؛ غيری نيست.
در آنجا انسان میفهمد كه:
لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ.[4]
📚 معادشناسی، ج۵، ص۲۰۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- قسمتی از آيۀ 48، از سورۀ 14: إبراهيم.
2ـ رسالۀ خطّی علاّمۀ طباطبائی در «معاد» فصلٌ فی صفاتِ يومِ القيامة، ص27؛ و اصل اين روايت را در «تفسير قمّی» ص 580 و 581 در ذيل آيۀ 68 از سورۀ زمر آورده است.
3ـ قسمتی از آيۀ 7، از سورۀ 11: هود.
4ـ ذيل آيۀ 16، از سورۀ 40: غافر.
🆔 @allame_tehrani
۲۳ مهر ۱۴۰۲
📖 تفسير آيۀ: وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَآءِ
حضرت استاد ما علاّمۀ طباطبائی مُدَّ ظِلّه در تفسير فرمايش حضرت سجّاد: مُسْتَقِلّاً بِعَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ فرمودهاند: اين كلام آن حضرت تفسير «بودن عرش خدا بر روی آب» است و برای آن شواهدی از كتاب است كه دلالت دارد بر آنكه آب اشاره است به منبع هر حيات و قدرت و عظمت. و بر روی آن آب اگر نقوش زده شود و صورتبندی گردد، موجودات ظهور پيدا میكنند؛ و چون نقوش از بين رود همه محو و نيست میگردند و عرش خدا دوباره به روی آب برمیگردد.[1]
اين معنای وَ يُعِيدُ عَرْشَهُ عَلَی الْمَآءِ است، كه موجودات برمیگردند و عظمت و علم و قدرت خدا را میيابند.
باری، تمام اين مطالب برای اقرار و اعتراف انسان است كه خداوند عظيم و قدير يكی است و هيچ موجودی در حكومت مطلقۀ او دخل و تصرّفی ندارد. نه اينكه استقلال در عظمت و قدرت را در اوّل بَدأ خلقت دارا بود و سپس در هنگام معاد و بازگشت موجودات نيز دارا میشود، و در اين بين كه نقوش كائنات به ظهور پيوستند و ماهيّات لباس وجود پوشيدند، او از قدرت و عظمتش كاسته شد و از استقلال فروريخت و در اين صفات، غير او در مقام منازعه و مشاركت با او برآمد، و در هنگام بازگشت فسخ شركت میشود و منازعه تبديل به مصالحه میگردد.
اينطور نيست. با آنكه اذهان عامّه از اين معنی پر است؛ ولی اين شرک است و بايد تصحيح شود. زحمات انبياء و مرسلين و ائمّۀ طاهرين صلواتُ الله علَيهم أجمعين برای مبارزه با اين شرکها بوده است.
چون انسان را به اين نقطه از توحيد دعوت میكنند، فرار میكند، به اينطرف و آنطرف میپَرد، خود را به در و ديوار میزند.
نفس اژدرهاست او كی مرده است
از غم بیآلتی افسرده است
در بعضی از اوقات كه چون موش، دمش در لای تختۀ تله گير میكند سَلَّمنا و ءَامنّا میگويد و امور را به خدا وامیگذارد و به مجرّد آنكه فرجی شد و از شدّت و عسرت رهائی يافت، باز برمیگردد به همان حالت غفلت اوّليّۀ خود.
انسان برای پيشگيری از آفات و عاهات دنبال دستورات دينی میرود و اقرار به وحدانيّت خدا میكند و مَـٰلِكِ يَوْمِ الدِّينِ [2] میگويد؛ ولی در قيامت كه از اين حقيقت پرده برداشته میشود، با جان و سرّ و عقل و نفس و زبان اقرار به مالكيّت و مَلِكيّت او مینمايد و ءَامَنَّا وَ صَدَّقْنا میگويد.
ما امروز اوّل يكدگر را میبينيم و سپس خدا را؛ اوّل به موجودات و آثار نظر میكنيم، و پس از آن استدلال بر إتقان صنع و وجود خدا مینمائيم.
در آنجا به عكس است؛ اوّل نظر بر خدا و صفات او میافتد و به تَبَعِ آن بر موجودات.
در آنجا مشهود است كه زمين در قبضۀ خداست، و البتّه چنين زمينی مُشرِق و نورانی است. و مشهود است كه آسمانها پيچيدۀ در دست قدرت اوست. يعنی مُلک و ملكوت، و زمين و آسمان، و عالم غيب و شهادت، و ظاهر و باطن، و دنيا و آخرت، و جسم و روح، همگی در دست قدرت خدا مقهور، و مشهود به مقهوريّت هستند.
📚 معادشناسی، ج۵، ص۲۰۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ رسالۀ خطّی علاّمۀ طباطبائی در «معاد» ص27.
2ـ آيۀ 4، از سورۀ 1: الفاتحة.
🆔 @allame_tehrani
۲۳ مهر ۱۴۰۲
🗣 امتحانات الهی به خاطر اقرار و اعتراف مردم است
امتحاناتی كه خداوند از مردم مینمايد برای اقرار و اعتراف آنها به اين مسأله است، نه برای آنكه برای خود خدا چيزی منكشف شود.
المٓ * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوٓا أَن يَقُولُوٓا ءَامَنَّا وَ هُمْ لَايُفْتَنُونَ.[1]
«آيا مردم به مجرّد اينكه به زبان بگويند ايمان آورديم، رها میشوند؟ آيا چنين میپندارند؟ نه چنين نيست؛ امتحان میشوند تا بر خود آنها روشن گردد كه گفتار زبانی بدون اعتقاد و ايمان قلبی مثمر ثمری نيست.»
برای خداوند معلوم است كه مؤمن كيست و كافر كيست، نيازی به آزمايش ندارد؛ ولی برای آنكه خود مردم همگی ادّعای ايمان كامل را نكنند و خود را همصفّ با سلمان فارسی و همرزم با عمّار ياسر و أبوذر غِفاری ندانند، و رتبه و درجۀ آنها در نزد خود آنان مشهود و معلوم گردد آزمايش به عمل میآيد.
همچنين ظهور سائر صفات و اسماء خدا در قيامت، برای اقرار و اعتراف منكرين است؛ نه برای تحقّق اين صفات نسبت به خود ذات باری تعالی شأنُه العزيز.
📚 معادشناسی، ج۵، ص۲۱۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيۀ 1 و 2، از سورۀ 29: العنكبوت.
🆔 @allame_tehrani
۲۳ مهر ۱۴۰۲
🔹برای اهل قيامت، كيفيّت نزول نور توحيد و ولايت در عوالم مشهود است
انسان در اين دنيا در پشت حجابهای ظلمانی و نورانی محبوس و پردهنشين است، ولی چون حركت میكند و با موجودات عوالم عِلوی آشنا میشود و با آن صُوَرٌ عَارِيَةٌ عَنِ الْمَوَآدِّ عَالِيَةٌ عَنِ الْقُوَّةِ وَ الاِسْتِعْدَادِ انس میگيرد، میبيند كه تمام آن عالم نور است.
اوّل، نور ازلی و ابدی است كه اشراق بر موجودات كرده؛ بر آن موجودات ملكوتی كه روح محضند و صورت ندارند، و بالاتر از كمّ و كيف هستند. صورت، متعلّق به عالم مثال و برزخ است؛ در آنجائی كه مافوق عالم مثال است صورت نيست. در آنجا معانی مجرّده و بسيطه و حقائق بَحْته و صرفه وجود دارند.
بعد از آنجا، آن نور تنازل میكند و به عالم صورت میآيد؛ و برای انسان مشهود میشود كه چگونه آن نور، اشراق به اسماء جزئيّه و از آن پس به اسماء جزئیتر نموده، و به تمام فرشتگان عالم صورت رسيده تا اينكه عوالم يكی پس از ديگری روی سلسلۀ مراتب منظّمِ خود از نور پروردگار بهره و سهميّه برداشتند و از عوالم بالا به خود و از خود به عوالم پائينتر پخش كردند.
در اينجاست كه فرمايش مولیالموالی در همين حديث شريف قريبالذّكر گذشت كه: وَ إذَا اعْتَدَلَ مِزَاجُهَا وَ فَارَقَتِ الأضْدَادَ، فَقَدْ شَارَكَ بِهَا السَّبْعَ الشِّدَادَ. مشاركت انسان با آسمانهای متقن و محكم و هفتگانه كه خدا آفريده، مسانخت و مجانست با آن صور عاليه میباشد.
اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوٓا أَنَّ اللّٰهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللّٰهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً.[1]
«خداوند است آنكه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز به مثل آسمانها آفريد. امر خدا پيوسته بين آسمانها و زمين نازل و جاری است؛ برای اينكه شما بدانيد كه خداوند بر هر چيز تواناست و علم او بر هر موجودی احاطه دارد!»
از اينجا استفاده میشود كه منظور و مقصود از خلقت آسمانها و زمين، معرفت و اقرار انسان به سعۀ قدرت و احاطۀ علم خداست.
📚 معادشناسی، ج۵، ص۲۱۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ آيۀ 12، از سورۀ 65: الطّلاق.
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏔 کوهنورد توحید 🏔
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
19.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰قانون توحید!
💬 حکایتی عجیب از آیتالله سید علی قاضی (قدس سره)
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📝 مـتـن حـکـایـت
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
🔸سختی راه سلوک؛ روغن سالک را درمیآورند!
در راه خدا، سالِک را زیر سنگ آسیاب میگذارند و لِه میکنند و به این هم اکتفاء نمیکنند و روغنش را درمیآورند ولی سالک باید تحمّل کند و دست از طلب و سیر برندارد.
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
کانال علامه طهرانی
📔«سیر و سلوک» طرحی نو در عرفان عملی شیعی ✍ آیتالله حاج شیخ علی رضایی تهرانی (حفظهالله) ـــــــــ
🔴 بایدهای سیر و سلوک
زاد و توشۀ سفر یعنی آنچه مسافر به همراه خود برمیدارد تا با كمک آن بتواند راه را بپیماید و به سرمنزل مقصود راه یابد. سلوک الی الله هم چون سفری روحانی است نیاز به زاد و توشۀ مناسب خود دارد. زاد و توشۀ سلوک چیزی جز اعمال و آدابی كه سالک انجام میدهد تا به مقصد برسد، نیست. جزئیات این اعمال و آداب بسیار است كه اشارۀ به همۀ آنها در این مختصر ممكن نیست و از اینرو فقط باید به برخی از مهمترین كلیات آنها اشاره كنیم. ولی قبل از شروع تذكار چند نكته را مقدمتاً بایسته میدانیم: ...
فهرست
↓۱- مقدمات چهاردهگانهٔ بحث
↓۲- زاد و توشۀ سفر
↓۲.۱- ادب
↓۲.۲- اخلاص
↓۲.۳- ارادت
↓۲.۴- اطاعت از استاد
↓۲.۵- انس با قرآن
↓۲.۶- ایثار نسبت به دیگر سالکان
↓۲.۷- ترک محرمات، انجام واجبات (توبه)
↓۲.۸- ترک عادات
↓۲.۹- تقوا
↓۲.۱۰- توسّل به مقربان درگاه الهی
↓۲.۱۱- توکل
↓۲.۱۲- ثبات قدم
↓۲.۱۳- جمعیت خاطر
↓۲.۱۴- جوع و گرسنگی
↓۲.۱۵- حزن دائم
↓۲.۱۶- حلالخوری و ترک حرام و مشتبه
↓۲.۱۷- خدمت به والدین
↓۲.۱۸- دوری جستن از لذتها و مشتهیات نفسانی
↓۲.۱۹- دوام طهارت
↓۲.۲۰- دوام ذکر
↓۲.۲۱- ذلت و مسکنت و خاکساری
↓۲.۲۲- رعایت حقوق
↓۲.۲۳- رفیق
↓۲.۲۴- رفق و مدارا
↓۲.۲۵- سَهَر (سحرخیزی)
↓۲.۲۶- صمت (سکوت)
↓۲.۲۷- طلب حال، حفظ آن و تبدیل آن به مقام
↓۲.۲۸- عزلت و خلوت
↓۲.۲۹- عشق و محبت
↓۲.۳۰- فکر
↓۲.۳۱- قبض و بسط
↓۲.۳۲- کتمان سرّ
↓۲.۳۳- کیاست
↓۲.۳۴- مراقبه
↓۲.۳۵- محاسبه، معاتبه، معاقبه
↓۲.۳۶- مسارعت
↓۲.۳۷- مشارطه
↓۲.۳۸- همت بلند
↓۲.۳۹- نفی خواطر
↓۲.۴۰- وفا
↓۲.۴۱- یاد مرگ
↓۳- پانویس
🌐 مشاهده از طریق لینک زیر:👇
http://erfanvahekmat.com/e/lu
✍ آیةالله حاج شیخ علی رضائی تهرانی
📚 کتاب «سیر و سلوک» (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) ص ۲۷۱ تا ۳۷۷
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
کانال علامه طهرانی
✍ قلم طاهر و نورانی مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) آقایان رفقا از خواندن کتاب روح مجرّد غافل نشوند! گ
💫 تأثیر نور انسان بر قلم او ✍
هرچه نور انسان بیشتر باشد در بیان انسان، در قلم و کتابت او بیشتر منعکس میشود و قلمش قلمی پاک و طاهر میشود!
نوشتههای أولیاء خدا نیّر و منوِّر است، نوربخش است! طاهر و مطهِّر است!
وقتی انسان این کتابها را مطالعه میکند لذّت برده متوجّه معبود میشود، نوشتههای أولیاء خدا انسان را متوجّه خدا میکند دل انسان را نورانی میکند و از قبض و کدورت بیرون میآورد و قلب منشرح و واسع میشود.
▪️حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
🔰پنج جملهٔ ناب و ارزشمند و عمیق
از حضرت علامه طهرانی (قدس سره)
1⃣ ذکری که انسان بر زبان جاری کند و او را به خدا نزدیک نکند اصلاً ذکر نیست.
2⃣ حضور قلب در خلوت برای انسان حاصل میشود.
3⃣ اگر انسان در خلوت کار نکند قدرت ندارد در جلوت کار کند.
4⃣ هر عملی که ایجاد محبت کند مُمضیٰ است و هر عملی که ایجاد محبت نمیکند مورد تأیید نمیباشد.
5⃣ انسان به هر چیز بیشتر توجه داشته باشد محبت آن چیز بیشتر در نفس او ایجاد میشود.
◾️بیانات اخلاقی مرحوم علامه طهرانی پیرامون حدیث قدسی «یاعیسی»
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
28.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥾 لگدِ محکم به نفس
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
۲۵ مهر ۱۴۰۲
🔸رژیم غاصبِ نسلکُش
🔺جنایتِ نسلکُشیِ رژیمِ غاصب
✊ مردم عصبانیاند
🎙رهبر معظم انقلاب
#مرگ_بر_اسرائیل
🆔 @allame_tehrani
۲۶ مهر ۱۴۰۲