🔰عناوین کلی کتاب:
🔹اصالت و ابدیت دین الهی و محدودیت فهم بشری
🔹عظمت و تقدم علوم اسلامی بر علوم امروزی
🔹اساس حوزههای علمیه بر قرآن و عرفان است
🔹اعراض روشنفکران از مبانی اسلامی در اثر فرهنگ خارجی
🔹مجاز و استعارۀ قرآن، عين صدق و بلاغت است
🔹تعدّی از ظهورات قرآن، إسقاط حجّيّت قرآن است
🔹برهان علامه طباطبائی در استناد علل طبیعی به علل مجرده
🔹منطق قرآن حجیت عقل و یقین است نه فرضیههای وهمی
🔹فطرت، راه تكوينی كمال؛ و أحكام فطری رسانندۀ به كمالند
🔹نظريّۀ تبدّل انواع، صرف فرضيّه بوده و دليل قطعی ندارد
🔰اشكالات دهگانهٔ مؤلف بر مقاله:
1. الفاظ برای روح معانی وضع شدهاند نه برای مصاديق و نمونهها، پس فهم عبارات و جملات در قرآن و روايات متكی بر نتايج علوم تجربی نخواهد بود.
2. الهيات بر اساس برهان بنا شده است و علوم تجربی بر اساس استقراء، پس تغيير در نظريات تجربی موجب تغيير برهانيات نمیتواند بشود.
3. فرضيهٔ صاحب مقاله در عمل قابليت اجرائی ندارد لذا تخيلی بيش نيست.
4. اشكالات صاحب مقاله بر وضعيت تفكر دينی برخاسته از تأثيرات مذهب تحريف شدهٔ مسيحيت بر جوامع است.
5. صاحب مقاله برای اثبات فرضيهٔ خود از برخی مطالب و شواهد صددرصد غلط استفاده كرده است.
6. افق علمی دين سيطره بر هستی دارد و افق علوم تجربی محصور در ماده است، پس تجربه نمیتواند مفسر همهجانبهٔ دين باشد و محور فهم دينی قرار گيرد.
7. ملاک درست و غلط در فهم، برهانی بودن آن است، پس فهم غيربرهانی حدس و يا توهمی بيش نيست و عقلاً قابل اعتماد نمیتواند باشد.
8. اتكاء انسان به عقل است و عقل يقين خود را با يک حدس و احتمال از بين نمیبرد.
9. صحت مقدمات يک برهان صحيح، بر اساس عقل مستقل از علم حصولی و تجربی است، پس با تغيير نظريات تجربی تغيير نمیكند.
10. فرضيهها و تئوریها تا برهانی نشوند ارزش معرفتی ندارند و نتیجهٔ فلسفی نمیدهند.
📝 از آنجائى كه صاحب مقاله در لابلاى مطالب خود صرفاً با سؤال و استفهام، محكماتى از معارف دين را مورد ترديد قرار داده است، علّامهٔ مؤلّف (قدّسسرّه) در ضمن مباحث كتاب به تحكيم اين معارف و إبطال ترديدهاى وارده در أحكام إلهى پرداختهاند.
🔰نمونهای از موارد فوق عبارتند از:
🔸اثبات وجود فرشتگان
🔸أصالت و صحّت فلسفهٔ اسلام
🔸پيشگامى اسلام در علوم تجربى
🔸تعيين مطلوب واقعى در علمآموزى
🔸صحّت و صدق مَجازات قرآن
🔸اثبات وجود جنّ و شيطان
🔸ارتباط علل مادّى با ملكوت
🔸تشريح بحث فطرت و ملاكات فطرى
🔸تلازم بين «هست» و «بايد»
🔸ابطال فرضيّهٔ تكامل
🔸حرمت قطعى زنا و لواط و شرابخوارى و ربا
📝 علّامهٔ مؤلّف (قدّسسرّه) در پایان كتاب، سرّ تفكّر و عملكرد اين قبيل افراد را تلاش براى وصول به فرهنگ و آرزوهای دلپسند خود دانسته و اساسىترين ابزار آنان را تحريف و تغيير در مفاهيم، بدون دست زدن به قالب ظاهرى ذكر مىنمايند.
🆔 @allame_tehrani
🔹آخرت بر اساس دنیای صحیح است.
... در تفسير آيۀ شريفۀ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً [۱] وارد است كه: مراد از حسنۀ دنيا، مال حلالی است كه انسان بدست آورد.[۲]
و در روايت است: الْكَآدُّ عَلَی عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبيلِ اللَهِ [۳]. «آن كس كه برای تحصيل معيشت عيال خود متحمّل رنج و زحمت گردد مانند كسی است كه در راه خدا جهاد كرده است.»
و چنين مالی جزء حيات دنيا نيست، جزء آخرت محسوب است.
پس بايد به اين نكته توجّه داشت. اگر بگوش انسان رسيد كه دنيا بدرد نمیخورد، بالأخره انسان بايد بميرد؛ مقصود دنيای شهوت و غفلت است. آن بدرد نمیخورد نه دنيای صحيح؛ اين، دنيا نيست.
اگر انسان دنيای صحيح نداشت، آخرت هم ندارد؛ آخرت بر اساس دنيای صحيح است.
تمام كمالاتی كه ما كسب میكنيم در دنياست، پس آخرت متوقّف بر دنياست. و آن كمالات در دوران عمر حاصل میشود، بنابراين عمر عزيزترين و گرانبهاترين سرمايۀ الهی است.
📚 معادشناسی، ج۱، ص۱۲۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ قسمتی از آيۀ 201، از سورۀ 2: البقرة.
۲- «مجمعالبيان»، ج1، ص297 و 298 گويد كه: قيلَ: هي المالُ في الدُّنيا، و في الآخرةِ الجنّة؛ عن ابن زيدٍ و السّدي.
۳ـ «وسآئلالشّيعة»، ج12، ص43، طبع اسلاميّه.
🆔 @allame_tehrani
🔴 گرفتاریها و شدائد برای ایجاد بیدارباش و تنبّه
ای انسان! تمام این گرفتاریها و شدائد برای تنبیه و بیدارباش و ادراک و فهم توست؛ برای اینکه از این عالم پندار بیرون بیایی، پاهایت را بگذاری آنجایی که محکم است، آنجایی که محمّد و آلمحمّد گذاشتند.
«بِآلِ مُحمَّدٍ عُرِفَ الصَّوابُ» معنایش این است که آنها در این دنیا حرکت کردند و رسیدند به همانجایی که دیگر کشتی باشد یا نباشد، دریا باشد یا نباشد، طوفان باشد، زلزله باشد، گرسنگی باشد، خسف باشد، راحتی باشد، باغ باشد، اینها برای آنها یکسان است و آنها همیشه هم با خدا هستند.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 مبانی تشیع، ص۱۶۴
🆔 @allame_tehrani
audio-83-Mabani-Tashayyoe-01.mp3
29.44M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 1
❇️ حقیقت خیر و شر و نسبیت آن
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1409/05/21
📝 متن مکتوب سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹نظراتی در باب وجود خیر و شرّ در عالم.
🔹مثالی برای تحقیق و اثبات نظریۀ مورد قبول.
🔹منشأ پیدایش عنوان «بدی» و «شر».
🔹عنوان «بد»، مفهومی برای ارائۀ حدودِ وجودات خارجیّه.
🔹منظور از اتّحاد و اختلاف ائمّه با همدیگر.
🔹اختلاف تمام موجودات با همدیگر، از عجائب خلقت.
🔹وحدت تجلّی و ظهور پروردگار.
🔹کمال تامّ همۀ موجودات در ماهیّت و هویّت خود.
🔹عدم برتری مخلوقات خدا بر دیگری، از نظر مخلوقیّت.
🔹زهر برای مار داروست و برای ما نیش و زهر!
🔹تصحیح دید انسان، باعث خیر محض دیدن همه چیز.
🔹پیدایش عنوان «بدی» در مقام مقایسه، نه مطلقنگری.
🔹اختصاص سرای آخرت به متواضعان نه سرکشان.
🔹استعداد رسیدن به بالاترین کمالات در هر انسان.
🔹وحدت هر موجود لازمۀ وحدت عالم وجود.
🔹معنی: «لا تکرارَ فِی التَّجَلِّی».
🔹حضرت مولانا: پس بد مطلق نباشد در جهان.
🔹علّت اعتراف به پایینترین درجات توسّط انبیا و اولیا.
🔹در عالم حقیقت همۀ موجودات در صف واحدی هستند.
🔹حکومت بندگی، عبودیّت و فقر مطلق در حریم قدس ربوبی.
🔹تنزّل به عالم کثرات، منشأ اختلافها و تفاوتها.
🔹اختلافات، مانع اصلی وصول به حقیقت وحدت.
🆔 @allame_tehrani
حقیقت خیر و شر و نسبیت آن.pdf
3.48M
💫 مبانی تشیع - جلسهٔ 1
❇️ حقیقت خیر و شر و نسبیت آن
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1409/05/21
🔉 فایل صوتی سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹نظراتی در باب وجود خیر و شرّ در عالم.
🔹مثالی برای تحقیق و اثبات نظریۀ مورد قبول.
🔹منشأ پیدایش عنوان «بدی» و «شر».
🔹عنوان «بد»، مفهومی برای ارائۀ حدودِ وجودات خارجیّه.
🔹منظور از اتّحاد و اختلاف ائمّه با همدیگر.
🔹اختلاف تمام موجودات با همدیگر، از عجائب خلقت.
🔹وحدت تجلّی و ظهور پروردگار.
🔹کمال تامّ همۀ موجودات در ماهیّت و هویّت خود.
🔹عدم برتری مخلوقات خدا بر دیگری، از نظر مخلوقیّت.
🔹زهر برای مار داروست و برای ما نیش و زهر!
🔹تصحیح دید انسان، باعث خیر محض دیدن همه چیز.
🔹پیدایش عنوان «بدی» در مقام مقایسه، نه مطلقنگری.
🔹اختصاص سرای آخرت به متواضعان نه سرکشان.
🔹استعداد رسیدن به بالاترین کمالات در هر انسان.
🔹وحدت هر موجود لازمۀ وحدت عالم وجود.
🔹معنی: «لا تکرارَ فِی التَّجَلِّی».
🔹حضرت مولانا: پس بد مطلق نباشد در جهان.
🔹علّت اعتراف به پایینترین درجات توسّط انبیا و اولیا.
🔹در عالم حقیقت همۀ موجودات در صف واحدی هستند.
🔹حکومت بندگی، عبودیّت و فقر مطلق در حریم قدس ربوبی.
🔹تنزّل به عالم کثرات، منشأ اختلافها و تفاوتها.
🔹اختلافات، مانع اصلی وصول به حقیقت وحدت.
🆔 @allame_tehrani
💫 رابطۀ خاص برقرار کردنِ با خدا
معنای رابطۀ خاص برقرار کردنِ با خدا این است که: خداوندا، من با باطن خود تو را دوست دارم و میخواهم به سوی تو بیایم! آنوقت اگر انسان باطن خودش را رها کند و با ظاهر بیاید، خدا ظاهر را نمیخواهد؛ چون ظاهر برای مقدّسین و زاهدین است، نه زاهدین واقعی، بلکه آن کسانی که تَزَهُّد و تَنَسُّک میکنند و جانماز آب میدهند و تسبیح در دست دارند و همیشه زبان ظاهرشان به ذکر مشغول است!
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۲، ص۳۴
🆔 @allame_tehrani
🔹حـفـظ کردن و تـقـویـت کردن حـالِ خـوش، شـکـرِ آن حـال
انسان که میخواهد در محراب عبادت و مناجات با پروردگار بیاید، حالی برایش پیدا میشود که آن حال، حالِ خوب است؛ این حالِ خلوت را باید حفظ کرد که آن، شکرانۀ نگاهداری از همین حال است. شکرانۀ نعمت پروردگار، حفظ آن نعمت است؛ اگر خدا به انسان آب داد، شکرانهاش حفظ آب است، اگر نان داد حفظ نان است، اگر علم داد حفظ علم است و نیاموختن آن به افراد جاهل و دریغنکردن آن از افراد با فهم و با استعداد است.(1) اگر خداوند علیّ أعلی به انسان حالی داد، شکرانهاش نگاهداری از آن حال است؛ انسان کارهایی نکند که آن حالش بههم بخورد، مثلاً به واسطۀ آن حال، مغرور نشود و نگوید: بَه! من که همچنین حالی دارم، حالا دیگر هر کاری میخواهم میکنم! دست میزند به این کار و به آن کار، و آن حال هم به اندازهای لطیف و اینقدر دقیق است که قهر میکند و میرود!
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی، ج۲، ص۳۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اللهشناسی، ج٣، ص٣٤٤:
«در کتاب مُنیةالمرید از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت است که فرمود:
”قامَ عیسَی بنُ مَریمَ عَلَیهماالسّلامُ خَطیباً فی بَنیإسرائیلَ فَقالَ: یا بَنیإسرائیلَ! لاتُحَدِّثوا الجُهّالَ بِالحِکمةِ فَتَظلِموها، و لاتَمنَعوها أهلَها فَتَظلِموهُم!“*
”حضرت عیسی بن مریم علی نبیِّنا و آله و علیهما السّلام در میان جماعت بنیإسرائیل به خطبه برخاست و گفت: ای بنیإسرائیل! با مردمان جاهل سخنی از حکمت در میان نیاورید که به حکمت ستم نمودهاید، و کلمۀ حکمت را از اهل آن دریغ مدارید که به ایشان ستم روا داشتهاید!“»
* الکافی، ج١، ص٤٢.
🆔 @allame_tehrani
🔹مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیّه خیلی مضامین عالی دارد، و همۀ بزرگان از علماء کارشان خواندن این مناجات در ماه شعبان بوده! (متن کامل)
📚 تفسیر آیهٔ نور، ص۱۱۰
📍مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل:👇
https://eitaa.com/allame_tehrani/3121
🆔 @allame_tehrani
🔰شرح فرازهایی از مناجات شعبانیّه
... در همین مناجات شعبانیّه اصلاً لفظ «وصول» هست! خدایا ما میخواهیم به تو برسیم! ”إلَهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ إلَیکَ و أنِر أبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إلَیکَ حَتَّی تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ و تَصیرَ أرواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِکَ!“(1)
«خدایا ما از تو میخواهیم که یکسره متّصل به سوی تو بشویم! ـ آیۀ قرآن میگوید: ﴿وَ تَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا﴾.(2) یکسره کار خود را با خدا درست کن و منقطع بشو به سوی او! کمر ببند در این راه! ـ و چشمهای دل ما را نور بده که بتوانیم نظر به سوی تو کنیم. تا به کدام سر حدّ؟ تا اینکه آن چشمهای دل ما را که نور میدهی، این نور اینقدر شدید باشد که این حجابهای ظلمت و نور را که بین ما و تو واقع شده و سدّ راه ما شده، تمام این حجابها را پاره کند».
در تاریکیهای بیابان دیدهاید این ماشینهائی که حرکت میکنند؟ بعضیها جلویشان روشن است؛ بعضی چراغشان یک قدری قویتر است، جلوتر را میبینند؛ بعضیها یک پروژکتوری است که آنطرف کوه را هم روشن میکند، دو فرسخ را روشن میکند، یک فرسخ و نیم را روشن میکند، با یک نور تمام این لُجِّهها و تاریکیها را روشن میکند. بار إلها میخواهیم از این چراغها به قلب ما بدهی! نه اینکه فقط جلوی پای خودمان و کمی اینطرف و آنطرف را ببینیم.
”حَتَّی تَخرِقَ“ تخرق یعنی: پاره کند ”أبصارُ القُلوب“ «چشمهای دل حجابهای نور را پاره کند، همۀ حجابها را پاره کند.» ”فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ“ «آنوقت این قلبهای ما برسد به معدن عظمت.» معدن عظمت کجاست؟ قلب ما را به آن برسان. ”و تصیرَ أرواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِک“ «و روحهای ما معلّق بشود، بستگی پیدا کند به مقام عزِّ قدس تو که در آنجا جز تو هیچ نیست، قلب ما به آنجا برسد.»
”إلَهی و ألحِقنی بِنورِ عِزِّکَ الأبهَج فَأکونَ لَکَ عارِفاً و عَن سِواکَ مُنحَرِفاً و مِنکَ خائِفاً مُراقِباً“؛ «خدایا مرا ملحق کن!» ملحق کن یعنی: برسان. به چه کسی برسان؟ ”بِنورِ عِزِّکَ الأَبهَج“؛ «به نور عزِّ خودت که از همه چیز روشنتر و تابناکتر است، مرا به آنجا برسان!»
این دعا کجاست؟ دعای أمیرالمؤمنین و ائمّه علیهمالسّلام است که غالباً میخواندند، و در ماه شعبان جزء مناجات شعبانیّه است، که خیلی مضامین عالی دارد، و همۀ بزرگان از علماء کارشان خواندن این مناجات در ماه شعبان بوده. حالا این الفاظ را فقط بر زبان میآوردند، لقلقۀ لسان بود؟! یا اینکه نه، واقعاً یک طلبی دنبالش بود؟!
”ألحِقنی بِنورِ عِزِّکَ الأبهَجِ“ یعنی چه؟ یعنی: «ألحِقنی بِحورالعین، ألحِقنی بالتُفّاحِ و السَّفَرجَلِ و البِطّیخِ و الرّگِی(3) و الرُّمانِ و العِنَب و امثال اینها؟!» ”فَتَصِلَ إلَی مَعدِنِ العَظَمَةِ“ معنایش چیست؟ غیر از آن معنی حقیقی معنی دیگری دارد یا نه؟!
نه آقاجان! مطمئن باشید. همه مطمئن باشید. هیچ معنی دیگری ندارد. مناجاتهای أمیرالمؤمنین و حضرت سجّاد علیهماالسّلام و سجدهها و گریهها و عبادات هم خیمهشببازی نیست، تصنّع هم نیست، بازی هم نیست که بخواهند این کارها را بکنند و به مردم تمرین دهند؛ حالشان اینطور بوده، امام حالش حال مناجات بوده، حالش حال طلب بوده، حالش حال درخواست بوده.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 تفسیر آیهٔ نور، ص۱۰۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج٣، ص٢٩٩.
۲. سورهٔ المزّمّل (٧٣) ذیل آیهٔ ٨.
۳. الرّگی: طالبی.
🆔 @allame_tehrani
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰اعمال روزهای آخر ماه شعبان
▪️از حضرت رضا (علیهالسلام) روایت شده: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به ماه مبارک رمضان پیوند دهد حق تعالی ثواب روزهٔ دو ماه پیدرپی را برای او بنویسد.
📍ابوالصّلت هروی روایت کرده: در جمعهٔ آخر ماه شعبان خدمت حضرت رضا (علیهالسلام) رسیدم، حضرت فرمود:
ای ابوالصّلت بیشتر ماه شعبان گذشت و این روز جمعهٔ پایان آن است، پس تدارک و تلافی کن در انجام آنچه از این ماه باقی مانده و کوتاهیهایی که در گذشتهٔ این ماه کردهای و بر تو باد که بر آنچه برای تو سودمند است روی آوری و بسیار دعا و استغفار کرده و قرآن تلاوت کن و از گناهان خود بهسوی خدا توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسد، خود را برای خدا خالص کرده باشی؛ و امانت و حق کسی را بر عهدهٔ خود مگذار مگر آنکه ادا کنی و در دل خویش کینهٔ کسی را وامگذار مگر آنکه بیرون کنی و گناهی را مگذار جز آنکه ترک کنی و از خدا بترس و در امور پنهان و آشکار خود، بر او توکل کن که هرکس بر خدا توکل کند، خدا او را بس است و در باقیماندهٔ ماه این دعا را بسیار بخوان:
🤲 اللّٰهُمَّ إِنْ لَمْتَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فِيما مَضَىٰ مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِيما بَقِيَ مِنْهُ.
خدایا، اگر در آنچه از ماه شعبان گذشت ما را نیامرزیدی، پس در آن مقدار که از آن باقی مانده است ما را بیامرز.
همانا حق تعالی در این ماه، بندههای بسیاری را به خاطر حرمت ماه مبارک رمضان، از آتش دوزخ برهاند.
📚 مفاتیحالجنان
🆔 @allame_tehrani
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 راهکاری برای تحصیل عشق خدا
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
💬 داستان مرحوم سيّد جمالالدّين گلپايگانی در وادیالسّلام نجف
مرحوم جمالُالحقّ و آيةاللهالعظمی آقا سيّد جمالالدّين گلپايگانی رحمةُاللهعليه كه يكی از اساتيد ما در علم اخلاق بود، میفرمود: روزی برای زيارت اهل قبور در نجف اشرف به وادیالسّلام رفتم، هوا بسيار گرم بود. پس از ادای فريضۀ ظهر بود. از شدّت گرما در ميان وادی در زير يک چهار طاقی نشستم؛ آنجا سايه بود. (مرحوم آقا سيّد جمالالدّين بسيار به وادیالسّلام میرفت و مینشست و معطّل میشد، و ما چنين میپنداشتيم كه او با ارواح طيّبه سر و كاری دارد، و ردّ و بدلهائی بين آنان بوقوع میپيوندد.)
فرمود: همين كه نشستم و شَطَب (چپق كوچک) را روشن كردم كه قدری استراحت كنم، ديدم دستهای از ارواح آمدند بسوی من به بدترين وضعی، لباسهای پاره و كثيف و آلوده؛ و التماس داشتند كه آقا بيا و به فرياد ما برس و ما را شفاعت كن!
اين ارواح متعلّق به قبوری بودند كه من در ميان آن قبور نشسته بودم و همه از شيوخ و بزرگان عرب بودند و در دنيا دارای نخوت و تكبّر و جاه و اعتبار.
در التماس خود مصرّانه إلحاح مینمودند و التجا داشتند.
من هم اوقاتم تلخ شد، همه را ردّ كردم و گفتم: ای بیانصافها شما در دنيا زندگی كرديد و مال مردم را خورديد و جنايت كرديد، حقّ ضعيف و يتيم و هر بیپناهی را ربوديد و ما هرچه فرياد كشيديم گوش نداديد حالا آمدهايد میگوئيد شفاعت كن؟ برويد گم شويد. همه را ردّ كردم و پراكنده شدند.
امّا بعضیها را شفاعت میكنند بعد از اينكه در برزخ گوشمالی شدند، اگر واقعاً اهل ايمان باشند و عذاب برزخ آنان را تصفيه ننموده باشد.
📚 معادشناسی، ج۲، ص۲۶۴
🆔 @ezdevaje_elahi