💠 علاّمۀ طباطبائی هم استاد در عقل بود و هم در قلب و هم در شرع
استاد ما علّامۀ طباطبائی قدَّساللهُسرَّه در هر سه موضوع در درجۀ كمال، بلكه در ميان اقران حائز درجۀ اوّل بودند:
امّا از جهت كمال قوّۀ عقليّه و حكمت نظريّه، متّفقٌعليه بين دوست و دشمن؛ و همانطور كه گفته شد در جهان اسلام بینظير بودند.
و امّا از جهت كمال قوّۀ عمليّه و حكمت عمليّه، و سير باطنی در مدارج و معارج عوالم غيب و ملكوت و وصول به درجات مقرّبين و صدّيقين؛ دو لب بسته و خاموش ايشان كه كتمان سرّ را از أعظم فرائض میدانستند به ما اجازه نمیدهد كه حتّی بعد از زمان حيات ايشان بيش از اين در اين مرحله كشف پرده كنيم.
الّا آنكه ـ همانطور كه ذكر شد ـ اجمالاً میگوئيم: علّامه در دنيا غائب بود؛ غائب آمد و غائب رفت.
وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً.[1]
و امّا از جهت شرع، خود يک فقيه متشرّع بودند كه در رعايت سنن و آداب بتمام معنی الكلمه بذل توجّه داشتند؛ و حتّی از بجا آوردن كوچكترين مستحبّات دريغ نمینمودند. و به آورندگان شرع مبين به ديدۀ تعظيم و تجليل و تبجيل مینگريستند.
و نسبت به بعضی از صوفيّه كه به شرع مقدّس آنطور كه بايد و شايد اهمّيّت نمیدهند معترض، و از آنان انتقاد مینمودند؛ و روش آنان را مقرون به خطا، و غير مُصيب به سر منزل مقصود میدانستند.
و اين جملۀ «رسالۀ منسوب به بحرالعلوم» آنجا كه میفرمايد:
و امّا استاد عامّ شناخته نمىشود مگر به مصاحبت او در خلاء و ملاء و معاشرت باطنیه و تمامیت ایمان جَوارح و نفس او. و زینهار به ظهور خوارق عادات، و بیان دقایق نکات، و اظهار خَفایاى آفاقیه و خَبایاى انفسیه، و تبدّل بعضى از حالات خود، به متابعت او فریفته نباید شد؛ چه اشراف بر خَواطر و اطّلاع بر دقایق و عبور بر نار و ماء و طىّ زمین و هَواء و استحضار از آینده و أمثال اینها، در مرتبهٔ مکاشفهٔ روحیه حاصل مىشود؛ و از این مرحله تا سر منزل مقصود راه بىنهایت است، و بسى منازل و مراحل است؛ و بسى راهروان، این مرحله را طىّ کرده، و از آن پس از راه افتاده، به وادى دزدان و ابالسه داخل گشته؛ و از این راه بسى کفّار را اقتدار بر بسیارى از امور حاصل.»
بسيار مورد پسند و تحسين ايشان بود، و كراراً بر روی آن تكيه مینمودند. و برای شاگردان خود توضيح و شرح میداده و علّت عدم وصول به واقع را بدون رعايت شرع مطهّر بيان میفرمودند.
استاد علّامه بالأخصّ به قرآن كريم بسيار تواضع و فروتنی داشتند و آيات قرآنيّه را كم و بيش حفظ بودند. و يكنوع عشقبازی با آيات در اثر ممارست و مزاولت پيدا كرده؛ و في ءَانَآءِ اللَيْلِ وَ أطْرافِ النَّهارِ خواندن قرآن را بهترين و عالیترين كار خود میدانستند؛ و با مرور به آيهای، به آيۀ ديگر منتقل شده و از آن به ديگری و همينطور در يک عالمی از بهجت و مسرّت، به تماشای اين جنّات قرآنی فرو میرفتند.
📚 مهر تابان، ص122
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- آيۀ 15، از سورۀ 19: مريم؛ راجع به حضرت يحيی است كه: «و سلام بر او باد در روزی كه از مادر متولّد شد و در روزی كه میميرد و در روزی كه زنده مبعوث میگردد.»
🆔 @allame_tehrani
🔺«قَصَمَ ظَهْرِی صِنْفَانِ:
عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ»
🔸بدگوئی از فلسفه و عرفان ناشی از جمود فکری و خمود ذهنی است
علّامه [طباطبایی]، نیز نسبت به برخی از متنسّکین که به عنوان مقدّسمآبی، شرع را دستاویز خود قرار داده؛ و به عنوان حمایت از دین و ترویج شرع مبین، تمام اصناف از اولیاء خدا را که با مراقبه و محاسبه سر و کار داشته و احیاناً سجدۀ طولانی انجام میدادند به باد انتقاد گرفته، و اوّل کارشان مذمّت و نقد بر بعضی از بزرگان عرفان، چون خواجه حافظ شیرازی و مولانا محمّد بلخی رومی صاحب کتاب "مثنوی" بوده است؛ به شدّت تعییب و تعییر مینمودند؛ و این طرز تفکّر را ناشی از جهالت و خشکی و خشکگرائی میدانستند که از آن، روح شریعت بیزار است.
و بدگوئی از فلسفه و عرفان را که دو ستون عظیم از ارکان شرع مبین است ناشی از جمود فکری و خمود ذهنی میگفتند؛ و میفرمودند: از شرّ این جُهّال باید به خداوند پناه برد؛ اینان بودند که کمر رسولالله را شکستند.
آنجا که فرموده است: قَصَمَ ظَهْرِی صِنْفَانِ: عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ.(1)
و همچنین نسبت به کسانی که دارای قوّۀ عقلیّه بوده و حکمت و فلسفه را خوانده بودند ولی در امور شرعیّه ضعیف بودند، اعتنائی نداشتند و میفرمودند: حکمتی که بر جان ننشیند و لزوم پیروی از شریعت را به دنبال خود نیاورد حکمت نیست.
📚 مهر تابان، ص123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «دو طائفه كمر مرا شكستند: اوّل: عالم بیباک، دوّم: جاهل مقدّس مآب.» و نظير اين كلام را أميرالمؤمنين عليهالسّلام در «خصال» باب الإثْنين بيان كردهاند كه: قَطَعَ ظَهْرِي رَجُلانِ مِنَ الدُّنْيا: رَجُلٌ عَليمُاللِّسانِ فاسِقٌ، وَ رَجُلٌ جاهِلُالْقَلْبِ ناسِكٌ؛ هَذا يَصُدُّ بِلِسانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذا بِنَسْكِهِ عَنْ جَهْلِهِ؛ فَاتَّقوا الْفاسِقَ مِنَ الْعُلَمآءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدينَ؛ اُولَٓئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتونٍ؛ فَإنّي سَمِعْتُ رَسولَاللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ يَقولُ: يَا عَليُّ هَلاكُ اُمَّتي عَلَی يَدَيْ كُلِّ مُنافِقٍ عَليمِاللِسانِ.
و در «بحارالأنوار» طبع حروفی، ج2، ص111، از «مُنيةالمريد» روايت میكند كه: قالَ أميرُالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسَّلامُ: قَصَمَ ظَهْرِي عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ؛ فَالْجاهِلُ يَغُشُّ النّاسَ بِتَنَسُّكِهِ وَ الْعالِمُ يَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّكِهِ. و در «بحارالأنوار» طبع كمپانی، ج1، ص65، از «غَوالیاللَئالی» نقل كرده است كه: از حضرت صادق عليهالسّلام مَروی است كه فرمود: قَطَعَ ظَهْري اثْنانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ؛ هَذا يَصُدُّ النّاسَ عَنْ عِلْمِهِ بِتَهَتُّكِهِ وَ هَذا يَصُدُّ النّاسَ عَنْ نُسْكِهِ بِجَهْلِهِ.
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
📘 «مهر تابان» 📖 یادنامهٔ عارف بالله و بأمرالله حضرت آیةالله علّامه حاج سيّد محمّدحسين طباطبائی تبر
✍ یادنامهٔ «مهر تابان»
باری، چون اين حقير قريب دو سال است كه در مشهد مقدّس رضوی عليهالسّلام اقامت گزيده، و بار نياز را در آستان ملائکپاسبان اين امام هُمام فرود آوردهام؛ و طبعاً در هنگام رحلت اين استاد بزرگوار در بلدۀ مقدّسۀ قم نبودهام؛ عشق و شوق به ياد و ذكر و فكر اين استادی كه حقّاً بر بندۀ ناچيز حقّ حيات دارد، مرا بر آن داشت كه در اين ايّام كه پيوسته به ياد او بوديم؛ مطالب محرّره را كه بخاطر میآمد در اين سطور نگاشته و بعنوان «مهر تابان» كه يادنامهای از آن خورشيد فروزان علم و معرفت است تقديم طالبان بصيرت و عاشقان لقاء حضرت احديّت بنمايم. تا با مرور و مطالعه، دست از طلب نداشته و با هر سعی و كوشش و با هر كَدّ و جَهدی هست اين راه را به پايان برسانند؛ و معرفت ذات احدی را، به فنای در آن اسم، مقصود و هدف خود قرار دهند. و ثواب اين رساله را اگر مورد قبول باشد، به روح انور آن كانون علم و تقویٰ هديه مینمايم.
... اللَهُمَّ أعْلِ دَرَجَةَ الأسْتاذِ الاكْرَمِ، وَ احْشُرْهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الْمَعْصومينَ، وَ أفِضْ عَلَيْنا مِنْ بَرَكاتِهِ، وَ لاتَكِلْنا إلَی أنْفُسِنا طَرْفَةَ عَيْنٍ أبَداً في الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ؛ بِرَحْمَتِكَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ.
كَتَبَهُ بِيُمْناهُ الدّاثِرَةِ، الْعَبْدُ الْمِسْكينُ السَّيِّدُ مُحَمَّدٌالْحُسَيْنُ الْحُسَيْنيُّ الطِّهْرانيُّ، عَفا اللَهُ عَنْهُ وَ عَنْ والِدَيْهِ.
📚 مهر تابان، ص135
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔰مـراقـبـه چیست؟ 🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🔸معنای مراقبه🔸
یک روز از حضرت علامه طباطبایی سؤال کردم که فلان عمل در چه صورت مؤثر است یا چگونه مؤثر است؟ ایشان فرمودند: با مراقبه! مراقبه!
بعد خودشان تفسیر کردند که میدانید مراقبه معنایش چیست؟ مراقبه معنایش این است که:
صمت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکری به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📹 مشاهدهٔ فایل صوتی-تصویری:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1634
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔑 مراقبهٔ تام؛ کلید رشد و پیشرفت
✅ مراقبه؛ غیرت بر انجام ظرائف و دقائق
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اقلّ مشکلات راه خدا
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🏷 برشی از درس اخلاق و
معارف اسلام ۱۸ محرمالحرام ۱۴۴۶
📹 فیلم کامل بیانات:👇
https://aparat.com/v/pvds5y5
🆔 @allame_tehrani
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ النّاظِرِینَ الْعارِفِینَ
🔰 #پخش_زنده_صوتی
🏴 مراسم شهادت امام سجاد (علیهالسلام)
📍از طریق:
صفحهٔ «نورمجرّد» در آپارات
https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live
⏰ زمان:
چهارشنبه ۲۵ ماه محرمالحرام ۱۴۴۶، حدود ساعت ۴:۳۵ صبح
💠 مکان:
بیت حضرت آیتالله حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
🆔 @allame_tehrani
🔸بدون صحیفهٔ سجادیه کار از پیش نمیرود
سوگند به خدا و مقام عزت و جلال او که با این درسهای متعارف و معمول حوزوی بدون بررسی و محاسبهٔ نفس و طی طریق و منهاج اولیای راستین که صحیفهٔ سجادیه را نصبالعین قرار داده و با آن روح خود را صیقل و جلا زدهاند، کار از پیش نمیرود و نه خود و نه دیگران تمتع و بهرهای نخواهند یافت.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 امامشناسی، ج۱۵، ص۴۸
📍مطالب بیشتر دربارهٔ صحیفهٔ سجادیه:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1811
#صحیفه_سجادیه
#امام_سجاد_علیه_السلام
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شهادت سیدالساجدین، امام سجاد (علیهالسلام) تسلیت باد.
🆔 @allame_tehrani
VID_20240731_060856_852.mp3
4.52M
😭 روضهٔ امام سجاد (علیهالسلام)
🎙استاد میرزامحمدی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔸بدون صحیفهٔ سجادیه کار از پیش نمیرود سوگند به خدا و مقام عزت و جلال او که با این درسهای متعارف و
🔆 ملازمت با صحیفهٔ سجادیه 🔆
باری قرائت و تلاوت و ممارست و مزاولت بر أدعيۀ كاملۀ صحيفۀ سجّاديّه در ميان علماء اعلام و سابقين كه علم را با عمل و تخشّع و ابتهال و تجنّب از هوای نفس امّاره توأم نموده بودند، امری معلوم و معروف بوده است؛
و در ميان حكماء و فلاسفۀ ذوی مقدار و عرفاء عاليمقام اسلام امری ضروری و لازم به شمار میآمده است به طوری كه ملازم بودن با صحيفه را همانند قرآن عظيم، و حفظ أدعيۀ آن را همانند حفظ سُوَر و آيات كتاب إلهی از فرائض و واجبات خود میشمردهاند؛
و اكتفا به خواندن دعاهای سطحی و روزمرّه طبق عادت نمینمودند؛ و أدعيۀ مولانا اميرالمؤمنين عليهالسّلام را كه دارای صبغۀ خاصّی از توحيد و عظمت و ابّهت بوده است چنانكه از صحيفۀ سماهيجی، و صحيفۀ ثانيۀ نوری پيداست شعار و دِثار خود كرده بودند،
و با خواندن و مداومت بر صحيفۀ سجّاديّه، راه راز و نياز و ابتهال را به درون خود كشانده، و سَر و سِرِّی با حضرت ربّ ودود پيدا مینمودهاند؛ و زنگار نفس امّاره و خبيثه و متوجّه به عالم كثرت و تعيّنات اعتباريّه را با آن میزدودهاند و بالأخره مردمی روشنضمير و پاكدل و دور از هوای نفس و يا عاری از آن بار میآمدهاند.
و چنين افرادی از أعلام علماء بالله و حكماء و عرفاء ستوده و وارسته و از نفس برون جسته و به خدا پيوسته، نه تنها خودشان را منوَّر میكردهاند، بلكه تا شعاع وسيعی عالم بشريّت را به طهارت و نزاهت و قداست سوق میدادهاند.
📚 امام شناسی، ج۱۵، ص۴۷
🆔 @allame_tehrani
💡رؤیای صادقه و مکاشفهٔ مرحوم ملّامحمدتقی مجلسی دربارۀ صحیفهٔ سجادیه
✅ نجات در مراجعه و تفکّر در صحیفۀ سجّادیه است
در اینجا به نظر رسید حکایتی از جدِّ أعلای مادر پدری خود: محدّث عظیم، و سالک وارسته، و اخلاقی کبیر مرحوم مجلسی اوَّل - رضوان الله علیه - آورده شود، تا جانها از آن سَبْک و مِنهاج معطّر گردد؛ و با مزاولت و تدبّر و تفکّر در صحیفۀ امام السّاجدین قبل از نزول در گور، به فکر خودشان بیفتند، و در فکر علاج و چارهای برآیند! وگرنه سوگند به خدا و مقام عزّت و جلال او که با این درسهای متعارف و معمول حوزوی بدون بررسی و محاسبۀ نفس و طیّ طریق و منهاج اولیای راستین که صحیفۀ سجّادیّه را نصبالعین قرار داده و با آن روح خود را صیقل و جلا زدهاند، کار از پیش نمیرود و نه خود و نه دیگران تمتّع و بهرهای نخواهند یافت.[1]
امّا حکایت را طبق عین نوشتۀ مرحوم آیتالله آقا میرزا محمّدعلی مدرسی چهاردهی رشتی در مقدّمۀ شرح صحیفۀ خود نقل مینمائیم:
...مُلَخَّص حکایت آن است که: مرحوم مجلسی میفرماید که: در أوائل سنّ خود مایل بودم که نماز شب بخوانم، لکن قضاء بر ذمّۀ من بود، بهواسطۀ آن احتیاط میکردم. خدمت شیخ بهائی؛ عرض نمودم، فرمودند: وقت سحر نماز قضاء بخوان سیزده رکعت. لکن در نفسم چیزی بود که نافله خصوصیّت دارد. فریضه چیز دیگری است.
شبی از شبها بالای سطح خانۀ خود بین نوم و یقظه بودم، حضرت قبلة الْبَرِیَّة امام المسلمین حجّة الله علی العالمین عجّل اللهُ فَرَجَه و سَهَّلَ مَخْرَجَه را دیدم در بازار خربزهفروشان اصفهان در جنب مسجد جامع.
با کمال شوق و شعف خدمت سراسر شرافت آن بزرگوار عالیمقدار - علیه الصّلوة و السّلام - رسیدم، و از مسائلی سؤال نمودم که از جملۀ آن مسائل خواندن نماز شب بود که سؤال نمودم فرمودند: بخوان!
بعد عرض نمودم: یا بن رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم همیشه دستم به شما نمیرسد! کتابی به من بدهید که بر آن عمل نمایم!
فرمودند: برو از آقا محمّد تَاجَا کتاب بگیر! گویا من میشناختم او را.
رفتم و کتاب را از او گرفتم، و مشغول به خواندن آن بودم و میگریستم. یک دفعه از خواب بیدار شدم، دیدم در بالای سطح خانۀ خود هستم. کمال حُزن و غُصّه بر من روی داد. در ذهنم گذشت که: محمّد تَاجَا همان شیخ بهائی است. و تاج هم از بابت ریاست شریعت است.
چون صبح شد وضو گرفتم و نماز صبح خواندم. خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ در مَدْرَس خود با سیّد ذوالفقار علیّ جُرْفَادِقانی (گلپایگانی) مشغول به مقابلۀ صحیفه است.
بعد از فراغ از مقابله، کیفیّت حال را عرض نمودم. فرمودند: انشاءالله به آن مطلبی که قصد دارید خواهید رسید.
از اينكه مرا متّهم به بعضی از چيزها میدانست[2] خوشم نيامد از اين تعبير.
آنگه محلّی که حضرت - علیه الصّلوة و السّلام - را در آنجا دیدم بود، از باب شوق خود را بدانجا رسانیدم؛ در آنجا ملاقات نمودم آقا حسن تَاجَا را که میشناختم. مرا که دید گفت: مُلَّا محمّدتقی! من از دست طلبهها در تنگ هستم. کتاب از من میگیرند پس نمیدهند. بیا برویم در خانه بعضی از کتب که موقوفۀ مرحوم آقا قدیر هست، به تو بدهم!
مرا برد. در آنجا بر دَر اطاق، در را باز نمود، گفت: هر کتابی که میخواهی بردار!
دست زدم و کتابی برداشتم. نظر نمودم دیدم کتابی است که حضرت حجّةالله روحی فداه دیشب به من مرحمت فرموده بودند. دیدم که صحیفۀ سجّادیّه است مشغول شدم به گریه و برخاستم.
گفت: دیگر بردار! گفتم: همین کتاب کفایت میکند.
پس شروع نمودم در تصحیح و مقابله و تعلیم مردم. و چنان شد که از برکت کتاب مذکور، غالب اهل اصفهان مستجابالدَّعوة شدند.[3]
مرحوم مغفور مجلسی ثانی میفرماید که چهل سال در صدد ترویج صحیفه شد. و انتشار این کتاب بهواسطۀ آن مرحوم شد که الآن خانهای نیست که صحیفه در آن نباشد.
این حکایت داعی شد که شرح فارسی بر صحیفه بنویسم که عوام بلکه خواص از آن منتفع شوند.[4]
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 امامشناسی، ج۱۵، ص۴۸ (به نقل از «شرح صحیفهٔ سجادیه» آیةالله مدرسی چهاردهی)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پـاورقـی
🆔 @allame_tehrani
هدایت شده از KHAMENEI.IR
▪️خونخواهی هنیه عزیز
✏️ رهبر انقلاب: رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما شهید هنیه را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت... ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم. ۱۴۰۳/۵/۱۰
📥 #خونخواهی_هنیه_عزیز 📥 نسخه قابل چاپ | استوری
💻 Farsi.Khamenei.ir
✅ کسی که عرفان ندارد، نه دنیا دارد نه آخرت!
مرحوم آیة الحقّ و الیقین آیةاللهالعظمی آقای سیّد جمالالدّین گلپایگانی تغمَّدهاللهبرحمته از مردان پاک و منزّه و از مراجع عالیقدر نجف اشرف و در عین حال دارای روابط معنوی و باطنی با حضرت حقّ متعال بودند. مردی متین و استوار و مراقب و میتوان او را جمال السّالکین إلی الله تعالی نام برد. اعمال او اسوه و الگوی صبر و تحمّل و ایثار و زهد و مراقبت و سعۀ نفس و دانش قوی بود.
حقّاً سیمای او نمونۀ ظاهر و بارزی از علماء راستین، و مشایخ طائفۀ حقّۀ مذهب جعفریّه بود. و آئینه و آیتی از سیر و سلوک أئمّۀ طاهرین سلام الله علیهم أجمعین، و یاد آورندۀ خدا و عالم آخرت بود.
هنوز چشمان اشکآلود آن مرحوم برای آشنایان، و نالهها و سوزهای شبانه برای همسایگان که در محلۀ حُوَیْش نجف اشرف بودند حکایاتی است شنیدنی. تا این سنه که یکهزار و سیصد و نود و نه هجریّۀ قمریّه است بیست و دو سال است که رحلت نموده، (رحلت ایشان در بیست و نهم شهر محرّم الحرام سنۀ یکهزار و سیصد و هفتاد و هفت هجریّۀ قمریّه اتّفاق افتاد) و مقبرهٔ ایشان در وادیالسّلام نجف است؛ رحمةُ الله علیه رحمةً واسعة.
نسبت به چنین مردان راستین خدا باید گفت که: عَاشَ سَعِیداً وَ مَاتَ سَعِیداً. زیرا تمنّای حرکت به سوی خدا، و رفع حجابهای ظلمانی و نورانی، و پیوستن به لقاءالله من جمیع الجهات، و ادراک مقام فناء و اندکاک أنانیّت در ذات اقدس حضرت حقّ سبحانه و تعالی اوّلین برنامۀ روش و منهاج او بود؛ و دعای اللّٰهُمَّ ارْزُقْنَا التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الإنَابَةَ إلَی دَارِ الْخُلُودِ، وَ الاِسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ(۱)، نه تنها ورد زبان، بلکه حال نفس، و تحقّق و شهود دل تابناک و ضمیر منوّرش بود.
پیوسته صحیفۀ سجّادیّه در مقابل او روی کتابهای مطالعه بود، و از مناجات خمسةعشر حضرت سجّاد بسیار لذّت میبرد و غالباً آنها را میخواند و از حفظ بود، و بالأخصّ به مناجات هشتم که مناجات مُریدین است بسیار عشق میورزید.
اطاق مطالعۀ همیشگی ایشان در بیرونی و طبقۀ فوقانی و اطاق محقّری بود، و بالأخصّ در تابستان گرم نجف سخت و مشکل بود. گرفتاریها و شدائد از اطراف و اکناف رویآور بود، و در این اواخر به کسالت قلب و پروستات مبتلا بود و عمل جرّاحی پروستات نموده و روی تخت افتاده، و ادرار بوسیلۀ لولهای در ظرفی زیر تخت میریخت. و قرض ایشان چه برای امرار مخارج شخصی، و چه برای طلّاب به حدّ اعلی رسیده بود. و خانۀ مسکونی خود را به چهارصد دینار عراقی به جهت مصرف یک عمل جرّاحی که برای یکی از ارحامشان پیشآمد کرده بود، به رهن گذاشته بودند، و از جهات داخلیِ منزل نیز ناراحت و در شدائدی بسر میبرد.
این حقیر در هفته یکی دوبار به خدمتش میرسیدم و تا اندازهای برای من گفتگو داشت. در این حال که یک روز وارد شدم دیدم: در حالی که به پشت روی تخت افتاده، و سنّ از هشتاد سال گذشته است، صحیفهٔ کوچک خود را میخوانَد و اشک میریزد و در عالمی از سرور و بهجت و نشاط و لذّت است که حقّاً زبان از وصف آن عاجز است. کأنّه از شدّت انس با خدای تعالی، در پوست نمیگنجد و میخواهد به پرواز درآید.
سلام کردم، گفت: بنشین! ای فلانکس از حالات من که تو خبر داری (و در اینجا اشاره کرد به جمیع گرفتاریها: از مرض و جرّاحی، و تنهائی، و ناملایم بودن وضع داخلی، و هوای گرم، و قرض فراوان، و گرو رفتن منزل و غیرها).
عرض کردم: آری! و سپس با یک تبسّم ملیحی رو به من کرد و فرمود:
من خوشم، خوش؛ کسی که عرفان ندارد، نه دنیا دارد نه آخرت!
📚 معادشناسی، ج۹، ص۱۱۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- از ادعيهٔ حضرت امام زينالعابدين عليهالسلام است كه در سجده تكرار مینمودند و ترجمهاش اين است: بار پروردگارا! به ما روزی كن كه پهلو از اين خانۀ غرور دنيا تهی كنيم و به سوی خانۀ جاودان آخرت مجدانه دل دهيم، و استعداد مرگ را قبل از رسيدن آن به ما عنايت فرما.
📹 مشاهدهٔ کلیپ تصویری
📝 متن کوتاه دیگر
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💫 حالات عبادی امام سجاد علیهالسلام 🔹حالات عبادی امام سجاد (علیهالسلام) 🔹روایت «حماد بن حبیب» و گم
💬 داستانی از برخورد امام سجاد (علیهالسلام) با یکی از غلامانشان
غلام حضرت سجاد علیهالسّلام موقع غذا رفت سینى غذا را از مطبخ براى میهمانها بیاورد، در راه دستش لرزید و سینى افتاد زمین و خورد بر سر پسر على بن الحسین که بچهاى کوچک بود و آن بچه آناً از دنیا رفت.
غلام خیلى متوحّش شد و سر و صدا کرد، على بن الحسین متوجّه شد، از اطاق آمد بیرون و دید که همچنین قضیهاى اتّفاق افتاده است؛ رو به غلام کرد و گفت:
«تو را در راه خدا آزاد کردم، برو!»
غلام رفت، حضرت هم آمدند و مهمانها متوجّه شدند و آمدند و بچّه را برداشتند و غسل دادند و کفن کردند و بردند براى به خاک سپردن.
غلام بعد از چند روز دیگر آمد خدمت حضرت و گفت: اى آقاى من، اى سید من، اى مولاى من! من کار بدى کردم، جنایتى کردم، مىدانم و معترفم. حالا که شما از من خیلى بدتان آمده و نمىخواهید مرا ببینید، و مرا آزاد کردید، اقلّاً مرا به یکى بفروشید تا از قیمت من چیزى عاید شما بشود. چرا من را آزاد کردید؟
حضرت فرمودند:
اى غلام! به آن خدایى که مرا خلق کرده است! من تو را آزاد نکردم از نقطهٔ نظر اینکه از این عملى که از روى خطا از تو سر زده، دلم چرکین شده باشد؛ تو را آزاد کردم براى اینکه مىدانستم تا هنگامى که در این خانه باشى، هر وقت چشمت به من بیفتد، حال ندامت و شرمندگى در تو پیدا مىشود، من خواستم این حال برایت پیدا نشود و لذا براى این جهت آزادت کردم.(۱)
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 شرح فقراتى از دعاى افتتاح، ص۲۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- کشف الغُمّة فی معرفة الأئمّة، ج۲، ص۸۱، با قدری اختلاف.
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔰سیرۀ علّامه طهرانی در ارتباط با قرآن و آداب آن 🔹قرآن بهار دل عرفای بالله است 🔹کلام حضرت امیرالمؤمن
📖 تلاوت عاشقانه
قرآن حضرت امام زينالعابدين عليهالسّلام، و شرح حالات او، و بىهوشى و حال تحيّر و فنائى كه در وقت تلاوت قرآن به وى دست مىداد عجيب است.
اگر كسى بخواهد كاملاً اطّلاع كامل پيدا كند، دعاى آن حضرت را در هنگام ختم قرآن كه در صحيفهٔ آن حضرت است بخواند و تدبّر و تأمّل نمايد، تا ابعاد وسيع و جهات كثيرهاى كه از هر جانب در حال خواندن قرآن، نظر أقدس او را بدان جلب مىنموده است دريابد.
📚 «نورملکوتقرآن»، ج۳، ص۲۶۸
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💎 بیان معارف 💎 • اثر عجیب رسالهٔ لبّاللباب در إحیاء نفوس • لزوم بیاننمودن کلّیات مسائل توحیدی و ع
🔴 گرفتاری بشر در ظلمت مادّیّت
بشر مادّى در بیداء ظلمت مادّیّت زندگى مىکند، و در دریاى بیکران شهوات و کثرات غوطه مىزند، هر آن، موجى از علائق و وابستگىهاى مادّى او را به طرفى پرتاب مىکند، هنوز از لطمات و صدمات آن موج به حال نیامده موجى سهمگینتر و دهشتانگیزتر که از علاقه به مال و ثروت و زن و فرزند سرچشمه مىگیرد سیلیهاى متوالى به صورت او نواخته و او را در قعر امواج خروشان این بحر ژرف و دریاى هولناک فرو مىبرد، به طورى که ناله و فریادش در میان نهیب امواج ناپدید مىگردد. به هر جانب که مىنگرد مىبیند که حرمان و حسرت که از آثار و لوازم لاینفکّ مادّهٔ فسادپذیر است، او را تهدید و ترعیب مىنماید. در این میان فقط گاهگاهى یک نسیم جانبخش و روحافزایى به نام جذبه او را نوازش مىدهد و چنین مىیابد که این نسیم مهرانگیز او را به جانبى مىکشد، و به مقصدى سوق مىدهد، این نسیم متمادى نبوده گاه و بىگاه مىوزد. وَ إنَّ لِرَبِّکُمْ فِى أیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ ألَا فتَعَرَّضُوا لَهَا وَ لاتُعْرِضُوا عَنْهَا؛ بدانيد و آگاه باشيد كه پروردگارتان را در ايّام روزگار شما نسيمهائى است، هان بكوشيد كه خود را در معرض آنها قرار دهيد و از آنها روى نگردانيد.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 رسالهٔ لبّاللّباب، ص24
🆔 @allame_tehrani
هدایت شده از کانال علامه طهرانی
💫 هدايت خداوند كسانی را كه صميمانه و قلباً خواهان هدايتاند
اگر کسى واقعاً از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خداى خود طلب نماید، موفّق به هدایت خواهد شد؛ اگرچه در امر توحید نیز شکّ داشته باشد.
📚 رسالهٔ لبّاللّباب، ص۹۲
💬 داستان خیرِمَقدم سیدالشهداء
(علیهالسلام) به جوان فرنگیمآب
🆔 @allame_tehrani
🌸 زن و سلوک الی الله ✨
به مقتضاى كريمهٔ: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوٰةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.«هر كسى ـ چه مرد و چه زن ـ كه عمل صالح انجام دهد در حالی كه مؤمن باشد، او را به حياتى طيّب و پاک زنده مىگردانيم و پاداش ايشان را بهحسب نيكوترين أعمالشان خواهيم داد.» زن با مرد در رسيدن به عالم قدس و طهارت و إشراب دل از عينالحيوٰة توحيد، تفاوتى ندارد و میتواند با مجاهده و ايمان، حجاب نفس را كنار زده و جام دل را از بادهٔ توحيد و معرفت پروردگار لبريز كند أمّا نكتهاى كه نبايد آن را فراموش كرد، سختى و صعوبت تربيت و سير آنان است. عمدهٔ التفات و توجّه زن به حسب طبيعت، به عالم حسّ است و بيشتر، نظر به محسوسات و تمتّع از لذائذ دنيا دارد و توجّه او به عالم معنى كمتر است و لذا در طريق آخرت شخصيّت ثابت و پايدارى ندارد.
فهرست
↓۱- ايجاد حوزههاى حكمت عملى و عرفان براى مخدّرات توسّط مرحوم علّامه
↓۲- زن و مرد در رسيدن به عالم قدس و توحيد باهم تفاوتى ندارند
↓۳- حكايت شيدائى يكى از زنان عارفه در اثر عشق و محبّت به خدا
↓۴- محبّت و عشق «اُمّفروه» به حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام
↓۴.۱- زنده شدن اُمّفروه به بركت دعاى حضرت اميرالمؤمنين عليهالسّلام
↓۵- حكايت معرفت والاى شطيطهٔ نيشابوريّه
↓۵.۱- عنايت و توجّه حضرت موسىبنجعفر عليهماالسّلام به شطيطه
↓۶- صعوبت تربيت و سير زنان
↓۷- پانویس
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 نورمجرّد، ج۱، ص ۶۰۶ تا ۶۲۰
📍مشاهده از طریق لینک زیر:👇
https://B2n.ir/zan_va_soluk
🆔 @allame_tehrani
💠 حقیقت سیر و سلوک
🔰 سير و سلوک انطباق زندگى با شريعت محمّديّه صلّىاللـهعليهوآله است
⛔️ عدم رعايت حقوق ديگران به بهانهٔ سير و سلوک جائز نيست
مىفرمودند: «برخى گمان مىكنند كه سيروسلوک إلى اللـه، صرف شركت در مجالس ذكر و مداومت بر أذكار و أورادى است كه از استاد و مربّى خود تلقّى كردهاند؛ و با وجود اينكه سالهاست كه در مضمار و ميدان مجاهده با نفس قدم گذاشتهاند، هنوز حركتى نكرده و در همان عالم طبع محبوس ماندهاند. غافل از اينكه سيروسلوک، رعايت و مواظبت بر دقائق و ظرائف أدب عبوديّت و تعامل با موجودات عالم هستى است. سيروسلوک إلى اللـه انطباق متن زندگى با شريعت محمّديّه صلواتاللـهعليهوآله است يعنى جميع أحوال و أطوار زندگى، از فردى تا اجتماعى، از ارتباط با عيال و فرزند و تدبير امور منزل تا ديگر امور را بر أساس دين تنظيم كرده و حقوق هر یک را به نحو أتمّ و أكمل أدا كند. و لذا به بهانهٔ سير و سلوک نمىتوان از حقوق ديگران چيزى را فرو گذار كرد.»
در روايت است كه: روزى سلمان محمّدى رضواناللـهتعالىعليه براى ديدار أبىالدّرداء به منزل او آمد، در برخورد با اُمّ أبىالدّرداء كه ژوليده و پريشان بود علّت را جويا شد، اُمّ أبىالدّرداء در پاسخ گفت: برادرت أبوالدّرداء، اعتنائى به دنيا و امور آن ندارد! وقتى أبوالدّرداء به منزل آمد، به سلمان خوشآمد گفت و طعامى را نزد او گذاشت. سلمان گفت: خود نيز بخور! وى از خوردن امتناع كرد و گفت: من روزه هستم. سلمان او را سوگند داد و گفت: تا از اين طعام تناول كنى من نيز از آن نخواهم خورد. شب فرا رسيد و سلمان در نزد ميزبان خود بيتوته كرد. سياهى شب كه بر همهجا پرده انداخت، أبوالدّرداء خواست تا شب را به قيام و عبادت إحياء كند، سلمان او را منع كرد و گفت:
يا أباالدّردآء! إنّ لِرَبِّكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ إنّ لِجَسَدِكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ لأهلِكَ عَلَيكَ حَقّاً، فَصُم وَ أفطِر، وَ صَلِّ وَ نَمْ؛ وَ أعْطِ كُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّه! «اى أباالدّرداء! حقّاً براى پروردگارت بر تو حقّىاست، و حقّاً اين جسم و بدن تو نيز بر تو حقّى دارد، و براى أهل تو نيز بر تو حقّى است؛ پس روزه بدار و نيز إفطار كن؛ پاسى از شب را عبادت كن و نماز بخوان و پاسى از آن را بخواب؛ و حقّ هر ذىحقّى را بطور شايسته إعطاء كن!»[1]
أبوالدّرداء نزد پيامبر آمد و از آنچه بين او و سلمان گذشته بود خبر داد، و پيامبر صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم همان گفتار سلمان را براى او بيان فرمودند.
لذا علّامه والد طريقهٔ كسانى كه زندگى را در حاشيه قرار داده و از عيال و أولاد خود عُزلت گرفته و آنان را به أمان خدا سپردهاند و حقوق طبيعى آنان را ضايع و تباه مىسازند، باطل شمرده و آن راه را موصل به مطلوب نمىدانستند.
و در پرتو فروغ نور توحيد، دستوراتى به مريدين سلوک مىدادند كه جوانب حيات مادّى و معنوى آنان را در بر مىگرفت؛ آنگونه كه حسن معاشرت و رعايت حقوق عيال و فرزندان، تحصيل علم و حتّى كسب و تجارت در آن لحاظ مىشد؛ تا سالک در كمال آسايش خاطر و فراغ بال و بدون هيچ تزاحمى بسوى مبدأ أعلى حركت كند.
دامنهٔ رعايت اين دقائق در تربيت توحيدى ايشان تا آنجا گسترده بود كه حتّى نسبت به ما كه فرزندان ايشان بوده و براى خدمت به ايشان در رتق و فتق امور و يا تفحّص از مآخذ و مصادر بعضى از روايات منقول در «دورهٔ علوم و معارف إسلام» به محضرشان شرفياب مىشديم، مىفرمودند: اگر از شما كارى را خواستم و شما به كسى قول داده و يا خود، كار ديگرى داريد حتما بگوئيد؛ مبادا حقّ كسى ضايع شود.
📚 نورمجرّد، ج۱، ص۵۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعهٔ ورّام، ج1، ص2.
🆔 @allame_tehrani