💬 روایتی از روزهای آخر حیات پیامبر اکرم
[داستان مرد عرب و شلّاق زدن به سینهٔ حضرت]
[پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)] در سال آخر روی منبر آمدند و فرمودند: «هر کس از من طلبی دارد طلب کند، یا اگر حق قصاص دارد جبران نماید.»
« ... ثُمَّ قالَ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: «یا بِلالُ، هَلُمَّ عَلَیَّ بِالنّاسِ!» فاجتَمَعَ النّاسُ... إلخ.»(1)
« ... سپس رسول خدا فرمود: «ای بلال، مردم را به نزد من بطلب تا در مسجد جمع شوند!»
چون مردم جمع شدند، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در حالی که عمامه بر سر بسته و بر کمان خود تکیه زده بود از منزل بیرون آمد، تا آنکه وارد مسجد شد و بر فراز منبر رفت و حمد و ثناى خدا را بجا آورد و سپس فرمود: «ای جماعت اصحاب من! چگونه پیغمبری برای شما بودم؟ آیا من شخصاً در میان شما جهاد نکردم؟! آیا دندانهای رباعی* من نشکست؟! آیا پیشانی من بر خاک نیامد؟! آیا خون بر صورت من روان نشد تا آنکه محاسن مرا فراگرفت؟! آیا با جهال قوم خود، متحمل شدّت و مشقت نشدم؟! آیا سنگ مجاعه بر شکم خویش نبستم؟!»
اصحاب گفتند: بلی یا رسولالله! به تحقیق که تو برای خدا صابر و متحمل و شکیبا بودی و از وقوع در فتنههای منکر و منهیّۀ خداوند نهی میفرمودی؛ پس خدا تو را از جانب ما بهترین جزا عنایت کند!
فرمود: «خداوند به شما هم جزای خیر دهد!»
آنگاه فرمود: «پروردگار من ـ عزّوجلّ ـ حکم کرده و سوگند یاد فرموده که از ظلم هیچ ظالمی نگذرد؛ پس شما را به خدا سوگند میدهم که هر کس از شما مظلمهای بر عهدهٔ محمّد دارد، البته برخیزد و از او قصاص کند که قصاص در دار دنیا نزد من محبوبتر است از قصاص در آخرت در برابر گروه ملائکه و انبیاء!»
مردی از آخر مردم که او را سوادة بن قیس میگفتند برخاست و عرض کرد: پدرم و مادرم فدایت شود اى رسول خدا! در هنگامی که از طائف بازمیگشتی من به استقبال تو آمدم، در حالی که سوار ناقهٔ عضباء بودی و قضیبِ ممشوق (چوبدستی باریک و بلند) خود را در دست داشتی؛ چون آن را بلند کردی که بر راحلهٔ خود بزنی بر شکم من خورد و من نمیدانم که از روی عمد و غرض بود یا از روی خطا!
فرمود: «معاذ الله، به خدا پناه میبرم که به عمد کرده باشم!» سپس فرمود: «ای بلال، برخیز و به منزل فاطمه برو و همان قضیب ممشوق را بیاور!»
چون بلال از مسجد بیرون آمد، در کوچههای مدینه فریاد میزد: ای جماعت مردم! کیست که پیش از فرارسیدن روز قیامت نفس خود را در معرض قصاص قرار دهد؟! پس این محمد صلیاللهعلیهوآله است که پیش از روز قیامت خویشتن را در معرض قصاص درآورده است!
بلال درب خانهٔ فاطمه سلاماللهعلیها را کوبید و گفت: ای فاطمه! برخیز که پدرت قضیب ممشوق خود را میخواهد!
در این حال فاطمه علیهاالسلام بدو روی آورد در حالی که میگفت: «ای بلال، پدرم با قضیب میخواهد چه کند؛ امروز روز (کار داشتن با) قضیب نیست؟!»
بلال گفت: مگر نمیدانی که پدرت بر منبر برآمده و اهل دین و دنیا را وداع میکند؟!
چون فاطمه علیهاالسلام سخن وداع شنید، فریاد برآورد و گفت: «اى غم و اندوه کجایید بیایید ببینید چه غم و اندوهى بر پدر من وارد شده! دیگر چه کسی برای فقراء و مساکین و ابنسبیل (پناه و سرپرست) باشد، ای حبیب خدا و ای محبوب دلها!» پس فاطمه علیهاالسلام قضیب را به بلال داد و بلال از منزل بیرون آمد تا آن را خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رساند.
رسول خدا فرمود: «این شیخ (پیرمرد) کجاست؟»
شیخ گفت: این منم یا رسولالله، پدر و مادرم فدایت گردد!
فرمود: «بیا و از من قصاص کن تا راضی شوی.»
شیخ گفت: شکم خود را برای من برهنه کن، یا رسولالله!
چون رسول خدا شکم گشود، شیخ گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، ای رسول خدا! آیا به من اذن میدهی دو لب خود را بر شکم مبارک تو گذارم؟
رسول خدا به او اذن دادند؛ پس عرضه داشت: پناه میبرم به موضع قصاص از شکم رسول خدا، از آتش روز آتش.
رسول خدا فرمود: «ای سوادة بن قیس! آیا عفو میکنی یا قصاص مینمایی؟»
عرض کرد: بلکه عفو کردم یا رسولالله!
رسول خدا فرمود: «بار خداوندا، از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیغمبرت درگذشت!»
📚 مکتوبات خطی، مواعظ ماه رمضان المبارک ۱۳۶۹ هـ.ق، مجلس دوازدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالأنوار، ج۲۲، ص۵۰۷؛ أمالی صدوق، ص۶۳۴.
* امامشناسی، ج۱، ص۵۴، تعلیقهٔ ۱: «چهار دندان از جلوی دهان را ثنایا گویند (دو از بالا و دو از زیر) و چهار دندان متصلٌبه را رباعیّات گویند (دو از بالا و دو از زیر).»
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فقیرترین انسان!
💬 داستان درخواست پیرزن از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
❤️ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، مرکز مودّت و محبّت عالم خلقت است
از حضرت آقاى طباطبائى -مدّظلهالعالی- شنیدم که فرمودند:
حضرت رسول صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم مرکز مودّت بودند و حالشان چنان بود که اگر کسى آیهٔ قرآن را در خدمتشان تلاوت مىکرد حضرت ذیل آیه را قرائت مینمودند، از شدّت علاقهاى که به کلام خدا داشتند.
یک نفر از مجرمین که مهدورالدّم بود و حکم قتلش را حضرت صادر کرده بودند به حضرت أمیرالمؤمنین متوسّل شد و عرض کرد: یا على! چه کنم که حضرت رسول صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم مرا عفو کنند؟ حضرت أمیرالمؤمنین فرمودند: به خدمت حضرت مشرّف شو و این آیه را تلاوت کن:
«قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ کُنَّا لَخاطِئِینَ».(1)
آن مرد چنین کرد، حضرت بدون اختیار فرمودند:
«لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ».(2)
این آیه به منزلهٔ حکم عفو دربارهٔ آن شخص قرار داشت.
📚 مکتوبات خطی، جُنگ 5، ص 41
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ یوسف (12)، آیهٔ 91
2- سورهٔ یوسف (12)، آیهٔ 92
🆔 @allame_tehrani
🔰فرازهایی از سیرهٔ پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
پیغمبر دارای خلقی عجیب بودند. پیغمبر متواصلالأحزان، دائمالفکر، طویلالسکوت بودند، با مردم به مهربانی و شفقّت رفتار مینمودند، بر همه کس سلام میکردند، در وفای به عهد پابرجا بودند، نعمت خدای را اگرچه اندک بود عظیم میشمردند، در امور دنیا هیچگاه عصبانی نمیشدند، حضرت بر روی حصیر و خاک مینشستند، مانند عبد مؤدّب مینشستند، جلسهٔ حضرت به شکل دایره بود، هر وقت وارد مجلسی میشدند هر جا که خالی بود مینشستند، غلیظالقلب نبودند، دارای ابّهت و جلالی عظیم بودند، با دست خود جامه و کفش خود را پینه میزدند، و روی حمار عاری سوار میشدند، و روزی به عایشه فرمودند این پرده را از نزد من دور کن زیرا هنگام نظر کردن یاد دنیا و زخارف دنیا میکنم.
در تبلیغ مؤمنین و هدایت کفّار سعی وافری داشتند: ﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ﴾، شبها بیدار و به عبادت و تهجّد مشغول بودند، در جنگها خود مانند یک نفر از افراد مسئولیّت کارها را به عهده میگرفتند، خندق میکندند و در صف دشمن از همه نزدیکتر به دشمن واقع میشدند.
حاجت مردم را برمیآوردند، به عوض صدمات و لطماتی که به حضرت میزدند حضرت مهربانی میکردند. (داستان یهودی و شکنبهٔ گوسفند ریختن و اسلام آوردن او)(1)
ابداً تکبّر نمیکردند و مانند یک نفر مرد مسلمان متواضع و فروتن بودند به طوری که ابداً شخص ناشناس پیغمبر را از میان مردم نمیشناخت.
📚 مکتوبات خطی، مواعظ ماه رمضان المبارک ۱۳۹۶ هـ.ق، مجلس دوازدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نور ملکوت قرآن، ج4، ص336:
«جُرجى زَیدان شرحى از رنجهاى پیغمبر را بیان میکند، تا میرسد به اینجا که مىگوید:
”پس از مرگ ابوطالب و خدیجه، کار بر پیغمبر دشوار شد، و قوم قریش از هر سو بر وى تاختند؛ به خصوص أبولهب و حَکَم بن [أبى]عاص و عُقبة بن أبىمُعَیط همسایگان پیغمبر، زیادتر از سائرین او را آزار میدادند. و غالباً هنگام نماز، شکنبه بر سر و روى پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم خالى میکردند، و خوراکش را آلوده مىساختند.“»
امامشناسى، ج4، ص144:
«و اهل حدیث گفتهاند که نصر بن حارث و عقبة بن أبىمعیط و عمرو بن عاص، رحم (بچهدان)* شتر را برداشتند و وقتى که حضرت رسول در اطراف کعبه نماز مىخواندند در حال سجده روى سر حضرت گذاردند. حضرت صبر نمود و رأس خود را بلند نکرد و در سجده گریه کرد و بر آنها نفرین نمود. حضرت فاطمه علیهاالسّلام گریهکنان آمد و آن بچّهدان را از سر پدر باز گرفت و به کنار انداخت و پهلوى پدر نشست و همینطور گریه مىکرد تا رسول خدا سر از سجده برداشت و سه مرتبه عرض کرد: ”اَللَهمّ علیک بقریش؛ خدایا خودت شرّ قریش را دفع کن!“ سپس با صداى بلند سه بار عرض کرد: ”إنّى مظلومٌ فانتَصِر؛ خدایا من ستم دیدهام تو مرا یارى کن!“ و برخاست به منزل آمد. و این واقعه بعد از دو ماه از رحلت عمویش ابوطالب بوده است.**
* ”عهدوا إلى سلا جمل و وضعوه على رأس رسولالله“: سَلى، بچّهدان و رحم است که بچّه در آن زندگى مىکند و اگر پاره شود بچّه و مادر هر دو مىمیرند؛ به خلاف مشیمه که پوست نازکى است در داخل بچّهدان که روى بچّه است و با بچّه هنگام وضع حمل خارج مىشود.
** شرح نهج البلاغه، ج6، ص282.» ـ پایان متن منقول از امامشناسی.
🆔 @allame_tehrani
🔰 #پخش_زنده_صوتی
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (علیهآلافالتحیةوالثناء)
📍از طریق:
صفحهٔ «نورمجرّد» در آپارات:👇
https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live
⏰ زمان:
چهارشنبه ۳۰صفرالخیر ۱۴۴۶، حدود ساعت ۵:۰۰ صبح
💠 مکان:
بیت حضرت آیتالله حسینی طهرانی (مدّظلّهالعالی)
🆔 @allame_tehrani
مداحی_آنلاین_روضه_امام_رضا_میثم_مطیعی.mp3
1.39M
😭 روضهٔ امام رضا (علیهالسلام)
🎙حاج میثم مطیعی
🆔 @allame_tehrani
MirzaMohamadi_Sh8_ramazan98.mp3
5.53M
🕊🕌 قربون کبوترای حرمت...
🎙حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @allame_tehrani
19.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 «یاد دیدار شما» 🕌
ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم...
تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت برندارم...
🎙با صدای «حاج علی ملائکه»
🆔 @allame_tehrani