🔰تبیین میزان تأسّی انسان به پیامبر اکرم بهواسطۀ محک امتحان
💠 کیفیّت تأسّی به سنّتهای پیغمبر اکرم
انسان باید بنشیند و قلب خودش را تجزیه و تحلیل کند و ببیند واقعاً این پیغمبر را آنطوری که باید و شاید قبول دارد یا نه؟ چون نفس انسان در بسیاری از مواقع، خودِ انسان را در پیشگاه خودش خوب جلوه میدهد، و انسان تنها به قاضی میرود و خودش را کامل و مسلمان تمامعیار میبیند؛ درحالتیکه اگر محَکی جلو بیاید، معلوم میشود که از این قبیل نیست!
... انسان گمان نکند که میتواند داخل در بهشت بشود، آن بهشتی که پیغمبر بوده است و او را در سدرةالمنتهیٰ ملاقات کند، بدون اینکه به او تأسّی کند! حرفهای دیگر همهاش بیخود است؛ انسان باید به پیغمبر تأسّی کند! مطلب این است.
پیغمبر اکرم محاسن میگذاشت، ما هم باید محاسن بگذاریم؛ تمام شد! حالا شما به هزار و یک دلیل بگویید: «چه دلیل شرعی بر گذاشتن محاسن داریم؟(1) روایت ضعیف است، قوی است؛ سیرۀ علما ثابت است، ثابت نیست!» این حرفها به جایی نمیرسد و مجالی ندارد! کسی که پیغمبر را دوست دارد باید مثل پیغمبر باشد!
پیغمبر از ریشِ زده شده خوششان نمیآمد. سُفرای خسرو پرویز را سه روز پیش خود راه ندادند برای آنکه ریششان را تراشیده بودند؛ بعد از سه روز گفتند: «چه کسی شما را امر کرد که با خودتان این کار را بکنید و ریشهایتان را بتراشید و سبیلهایتان را بلند کنید؟!» گفتند: «أمَرَنا رَبُّنا بذلک؛ یعنی حاکم و رئیس ما اینطور به ما امر کرده است!» حضرت فرمودند: «أمّا ربّی أمَرَنی أن أعفُوَ اللِّحیٰ و أحُفَّ الشَّوارِب؛ امّا خدای من به من امر کرده است که محاسن را بگذارم و رها کنم، و شارب را کوتاه کنم!»(2)
کسی که خدا را دوست دارد، باید پیغمبر را دوست داشته باشد، آداب او را دوست داشته باشد، لباس او را دوست داشته باشد، کفش او را دوست داشته باشد، جوراب او را دوست داشته باشد! ببیند پیغمبر لباسش چه بود، پیراهنش چه بود، انگشترش دست راستش بود یا دست چپش بود، خانهاش چه شکلی بود، معاشرتش چه قِسم بود، آیا زیاد تحیّر میکرد و زیاد میخندید، سلوکش چه بود، رفتارش چه بود، پیغمبر روی بچّههایش چه اسمی میگذاشت! پیغمبر اسم بچّههایش را طیّب، طاهر، قاسم، فاطمه، زینب، ابراهیم گذاشت؛(3) چون پیغمبر این معانی را دوست داشت، ابراهیم را دوست داشت، زینب را دوست داشت، طاهر را دوست داشت، طیّب را دوست داشت! امیرالمؤمنین اسم بچّههایشان را چه گذاشتند؟(4) خدا به حضرت امام حسین سه پسر یا چهار پسر داد که اسم آنها را علی گذاشتند!(5) چون علی را دوست داشت، با دیگران کاری ندارد؛ عاشق علی است! اینها لازمۀ تأسّی و محبّت است!
آن کسی که اسم بچّهاش را اردشیر میگذارد، فرنگیز میگذارد، این آن مکتب را دوست دارد، مکتب زرتشت را دوست دارد، مجوس را دوست دارد! بر تو مبارک باشد! امّا این یعنی چه که شیعۀ امیرالمؤمنین اسم بچّهاش را بگذارد فرنگیز، شهلا، مهلا، گیتا، میترا یا اسمایی که انسان با یک اُسطرلاب نمیتواند حلّش بکند! آخر این چیست؟! آدم هرچه فکر میکند، میبیند که این اسم آن حقیقت را نشان میدهد! وقتی آقا شیخ محمّد میگوییم، آقا شیخ محمّد دارد آن حقیقت را نشان میدهد!
این بچّهای که متولّد شده است، معصوم است و از عالم بهشت آمده است؛ چرا انسان یک مُهر باطلی به پیشانیاش بزند و او را سیاه و تاریک کند؟! زهره و شهره یعنی چه؟! از اوّل، مهر بطلان به شناسنامهاش زده است و باطل کرده است! امّا علی بگو، یعنی بلندمرتبه، یعنی متأسّی به مکتب علیّ بن أبیطالب! اسمش را محمّد بگذار، یعنی این شیعۀ حضرت رسول است و دنبال این مکتب است! اسمش را زینب بگذار، یعنی مردآفرین روزگار، یعنی افتخار همۀ مردهای عالم! اسمش را فاطمه بگذار، یعنی سرّ پیغمبر! اسمش را صدّیقه بگذار، اسمش را زهرا بگذار، حوراء بگذار، انسیّه بگذار، راضیّه یا مرضیّه بگذار؛ اینها همه لقبهای حضرت فاطمه است! علی، محمّد، تقی، نقی، جعفر یا موسی بگذار؛ اینها همه اسمهای ائمّه است! این مکتب ائمّه است!
امّا اگر از این تجاوز کنید، آن روح هم تجاوز میکند! یعنی در وهلۀ اوّل که سراغ اسم دیگر رفتید، روحت از این اسمگذاری زودتر رفته است و خودت باطل شدهای؛ نه اینکه آن بچّۀ بیچارۀ معصوم را باطل کردهای! اوّلین چیزی که در روز قیامت میآید و گریبانت را میگیرد، [همین بچهٔ معصوم است] که میگوید: من بچّۀ معصوم بودم؛ چرا مرا باطل کردی؟ این چه اسمی بود برای من گذاشتی؟ اوّل خودت را باطل کردهای! این یک مسئلۀ مهمّی است!
⬇️ ادامـــه مطلب در «پیام بعدی» ⬇️
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «مطلب قبل» ⬇️
یکوقت شخصی از من میپرسید: «آقا چرا فلان آخوند اسم بچّهاش را فؤاد و فیصَل گذاشته است؟» گفتم: من برایت میگویم: «اینها به اندازهای در این بدبختی و بیچارگی و مادّیگری زندگی کردهاند که هیچ چیزی جز تجمّل و آقایی نمیبینند، و چون این اسمها را مَظهر برای عیّاشی و تکیّف و خودسری میبینند، دوست دارند اسم بچّههایشان را از این قبیل اسامی بگذارند!» این اسمگذاری، تمام شناسنامۀ آن اسمگذار را تا آخر عمر نشان میدهد؛ اخلاقش چیست، رفتارش چیست، مکتبش چیست و روشش چیست؟ خوب هم نشان میدهد! زندگیاش هم همینطور مطابق همین شناسنامهای است که خودش برای خودش گرفته است، و بر همین اساس است! بچّه را از پول سهم امام و خمس و هزار تا دروغ، بزرگ میکند تا فوراً به نکاح آقای دکتر و مهندس دربیاورد! برای اینکه خود این بدبختِ بیچاره اینقدر بدبختی کشیده است و دنبال این دکتر و آن دکتر و آن مهندس رفته است و سلام کرده است، و آنها را بزرگ، و مرتبۀ خودش را کوچک دیده است! در اوّلین وهلهای که میخواهد پرواز کند، حالا که خودش نمیتواند پرواز کند، آن پرواز را به بالهای بچّهاش میکوبد؛ ولی این پرواز ضلالت است، نه پرواز عفّت و نه پرواز حقّ!
📚 مبانی اخلاق، ج1، ص72 و 73
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- جهت اطّلاع بر روایات دالّ بر لزوم محاسن گذاشتن، رجوع شود به من لایحضره الفقیه، ج١، ص١٣٠.
2- تاریخنامۀ طبری، ج٢، ص۸۲۶؛ مجمع التّواریخ، ص۲۵۱؛ شرح الکافی، مولا صالح مازندرانی، ج۶، ص۲۶۵، تعلیقه؛ با قدری اختلاف در تمامی مصادر.
3- الطّبقات الکبریٰ، ج١، ص١٠٧؛ المعارف، ص۱۴۱؛ الهدایة الکبریٰ، ص٣٩.
4- رجوع شود به الطّبقات الکبریٰ، ج٣، ص۱۴.
5- الإرشاد، ج٢، ص١٣۵.
🆔 @allame_tehrani
تأسّی به رسول خدا به عنوان اسوۀ حسنه.pdf
6.09M
💫 تأسّی به رسول خدا به عنوان اسوۀ حسنه
💬 بیاناتی پیرامون آیهٔ شریفهٔ ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِی رَسُولِٱللَهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ...﴾
📍طهران، مسجد قائم، ٢٩ صفرالمظفر ١٣٩٧ هجری قمری
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🔰توضیحات:
🔹لزوم تأسّی به پیامبر اکرم بهعنوان اسوۀ حسنه در تمام جهات حیات انسان.
🔹حدّ کمال هر امّتی به اندازۀ حدّ کمال پیغمبر آن امّت.
🔹تبیین میزان تأسّی انسان به پیامبر اکرم بهواسطۀ محک امتحان.
🔹کیفیّت تأسّی به سنّتهای پیغمبر اکرم.
🔹لزوم پرداخت شهریّۀ طلّاب بهصورت آبرومندانه.
🔹آثار تأسّی و اقتدا به رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم.
🔹نحوۀ پیروی از پیامبر اکرم در مسائل و مشکلات زندگی.
🔹منافات تبعیّت از پیغمبر با پیروی از سنّتهای کفر و آداب جاهلی.
🔹کیفیّت تبعیّت و تأسّی امیرالمؤمنین از رسول اکرم.
🔹فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسّلام در نحوۀ تأسّی به پیامبر اسلام.
🔹بناء مکتب پیغمبر اکرم بر اساس حق.
🔹علّت تعدّد عیالات رسول خدا.
🔹صبر و تحمّل عجیب رسول اکرم در برابر توطئهها و آزار و اذیّتهای بسیار برخی همسرانشان.
🔹دلیل محبّت و علاقۀ فراوان پیامبر اکرم به حضرت فاطمۀ زهرا.
🔹حسادت و کینۀ برخی همسران پیغمبر نسبت به حضرت فاطمۀ زهرا.
🔹سرایت دشمنی و کینهورزی نسبت به حضرت زهرا از داخل خانۀ پیغمبر به خارج.
🔹سبب جاودانگی حقیقت حضرت زهرا سلاماللهعلیها.
🔹بشارت رسول خدا در حال احتضار به حضرت زهرا.
📚 مبانی اخلاق، ج1، ص67_101
🆔 @allame_tehrani
🔰 تغییر مقدّرات با تغییر صفات
﴿إِنَّ ٱللَهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾(۱)؛ «فقط اگر صفات باطنی انسان تغییر کند، خدا مقدّرات انسان را عوض میکند.»
قلوب اگر با نفاق، بخل، حرص، شرک، خودبینی و خودپرستی توأم باشد، مقدّرات انسان طبق همین قلبهای آلوده و سیاه بهنحوی مقدّر خواهد شد؛ و اگر وجهۀ قلب تغییر و تبدیل پیدا کرد و این خصوصیّاتش مبدّل به توحید و صفا و انفاق و ایثار و گذشت و عبودیّت و حال ذُلّ و مسکنت نسبت به ساحت پروردگار شد، مقدّرات چیز دیگری خواهد شد.
📚 مبانی اخلاق، ج1، ص201
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- سورهٔ رعد (١٣)، آیهٔ ١١.
🆔 @allame_tehrani
🔰 تغییر مقدّرات انسان بهواسطۀ دعا
روایت عجیبی است:
حضرت صادق علیهالسّلام میفرماید: «دعا آنچه مقدّر شده است و مقدّر نشده است، تغییر میدهد!»
عرض میکند: «یا ابن رسولالله، درست است که آنچه را مقدّر شده است تغییر میدهد؛ ولی چگونه آنچه را مقدّر نشده است تغییر میدهد؟!»
حضرت میفرمایند: «نمیگذارد که مقدّر بشود.»(۱)
یعنی دعا آن بلایی را که مقدّر شده است عوض میکند و جلوی آن بلایی را که مقدّر نشده است میگیرد و دیگر تغییر بلا هم نمیشود. و لذا از حضرت رسول اکرم روایت است که میفرماید:
وقتی بر فردی میخواهد بلا نازل شود (مانند مرغی همینطور در طَیَران و در گردش است تا ببیند دعایی میکند یا نه)، اگر دعا کند برمیگردد و اگر دعا نکند مینشیند.(۲)
چون کلید تمام اسباب به دست خدا است و دعا، تقاضا کردن و التماس کردن از خدا است و خدای توانای قادر، قادر بر هرگونه تقدیری است، درحالیکه تمام مقدّرات به دست او است؛ پس او مقدِّرِ مقدَّرات و مغیِّر مقدَّرات است.
📚 مبانی اخلاق، ج1، ص201
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- الکافی، ج٢، ص۴۶۹.
۲- مرآةالعقول، ج١٢، ص۱۶.
🆔 @allame_tehrani
🔰تدافع دائمی دعا و بلاء
در کافی با إسناد خود از حضرت رضا علیهالسّلام روایت میکند که، قال:
قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام: إنَّ الدُّعاءَ و البَلاءَ لَیَتَرافَقانِ إلَی یَومِ القِیامَةِ؛ إنَّ الدُّعاءَ لَیَرُدُّ البَلاءَ و قَد اُبرِمَ إبراماً.(1)
دعا و بلا دائماً با یکدیگر تدافع دارند و بر روی یکدیگر اثر میگذارند؛ اگر مبدأ بلا شدید باشد و مبدأ دعا که حال داعی است ضعیف باشد بلا غلبه میکند، و اگر حال داعی در حال دعا قوی باشد بلا را هر چه هست برمیگرداند. و برای توضیح این مطلب مقدّمهای ذکر میشود و او آنکه:
همانطور که ملاحظه میشود حرکات و سکنات بدن انسان تابع ارادۀ انسان و محکوم خواستههای نفس است همینطور در جهان آفرینش و کاخ عالم هستی هر حرکت و سکون و هر تغییر و تبدیل و هر موت و حیات تابع یک ارادۀ کلّی و محکوم یک نفس کلّی است که بر تمام جهان تسلّط دارد. اگر انسان سریرۀ خود را پاک کند و از گناه اجتناب کند نفس او متّصل به نفس کلّی میگردد و اموری که در خارج واقع میشود همه بر طبق مراد و بر صلاح او خواهد بود، مُقدّرات تماماً رحمت و برکت و عزّت و فلاح است، نعمت مادّی و معنوی ریزش خواهد نمود و نقمت رخت بر خواهد بست؛ و اگر انسان باطن خود را به گناه آلوده کند در مقام بُعد و دوری قرار میگیرد و با آن نفس کلّی متّصل نمیگردد، و نه تنها حاجتش برآورده نمیشود بلکه نقمت و هلاکت و معیشت ضنک و فقر و مرض و قحط و بلا و امراض معنوی سراپای او را احاطه میکند: ﴿وَ لَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَ ٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَاتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ لَـٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾(2).
از این آیه استفاده میشود که خداوند تقویٰ و ایمان را در سلسلۀ نزول برکات معنوی و مادّی قرار داده است، و خلاف آن که تکذیب و تمرّد باشد آن را موجب اخذ به قدرت و نزول نقمت شمرده است: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَهَ لَمۡيَكُ مُغَيِّراً نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَ أَنَّ ٱللَهَ سَمِيعٌ عَلِیمٌ﴾(3)
📚 انوار الملکوت، ج2، ص309
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الکافی، ج٢، ص۴۶۹: [امام سجّاد علیهالسّلام فرمودند: دعاء و بلاء تا روز قیامت با هم پیوسته خواهند بود. بدرستی که دعاء بلاء را برمیدارد گرچه مقدّر شده باشد.]
2- سورهٔ الأعراف (٧) آیهٔ ۹۶: [و اگر چنانچه اهل شهرها و قریهها ایمان میآوردند و تقوی پیشه میساختند؛ ما هر آینه برکتهای خود را از آسمان و زمین به روی آنها میگشودیم و لیکن پیغمبران را تکذیب کرده و دروغ دانستند، ما هم آنان را بسبب آنچه (گناهان و سرکشیها که) میکردند (به عذاب سخت) گرفتیم.]
3- سورهٔ الأنفال (٨) آیهٔ ۵۳: [و این به جهت آنست که خداوند هیچگاه منهاجش بر آن قرار نگرفته است که: نعمتی را که به قومی ارزانی داشته است آن را تغییر دهد، تا آن زمانی که ایشان آنچه را که در نفوس خود آنهاست تغییر دهند. و خداوند شنوا و داناست.]
🆔 @allame_tehrani
🤲 علّت تبدیل بلاء و قضاء الهی بوسیلۀ دعا
دعا دست زدن به باطن عالم و استمداد از امر غیبی است و موجب حرکت سلسلۀ اسباب از مبدأ و منشأ آنهاست؛ اگر انسان در حال دعا صددرصد توجّه و اخلاص و انقطاع به خدا داشته باشد نفس خود را به مبدأ حرکات و سکونات خارجی رسانیده و در افق ارادۀ کلیّۀ عالم وارد شده و از آنجا امور را بر طبق خواستههای خود اراده میکند، و اگر انسان در حال دعا چنین انقطاعی نداشت خود را در افق ارادۀ کلّیه نمیتواند برساند و لذا دعای او زمین میماند و آن ارادۀ بلا و نزول قضا که قویتر است کار خود را میکند و بلا و قضای الهی نازل میگردد.
📚 انوار الملکوت، ج2، ص311
📍مشاهدهٔ متن کامل:👇
eitaa.com/allame_tehrani/4420
🆔 @allame_tehrani
🤲 علّت تبدیل بلاء و قضاء الهی بوسیلۀ دعا
اگر نعمت خارجی بر مردم تغییر کرد و رحمت و برکت از بین رفت باید علّت آن را در تغییر حالات نفسیّۀ مردم جستجو نمود؛ چون آنها حالات خوش خود را تبدیل به سیّئه و گناه نمودند رحمت و برکت نیز تبدیل به نقمت و گرفتاری میشود: ﴿إِنَّ ٱللَهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَ إِذَآ أَرَادَ ٱللَهُ بِقَوۡمٍ سُوٓءاً فَلَا مَرَدَّ لَهُۥ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ﴾.(1)
در این آیۀ مبارکه مطلب را أعمّ بیان میکند. تغییر ما بالأنفس موجب تغییر خارج است؛ اگر تغییر از بدی بسوی خوبی باشد در خارج نیز از نقمتْ امور بسوی نعمت حرکت میکند، و اگر تغییر نفس از خوبی بسوی بدی باشد در خارج نیز نعمت بسوی نقمت میرود، و آن ارادۀ سوئی که خداوند به قومی دارد نتیجهٔ افعال آنهاست. این مطلب که واضح شد تأثیر دعا روشن میشود و او آنکه:
دعا دست زدن به باطن عالم و استمداد از امر غیبی است و موجب حرکت سلسلۀ اسباب از مبدأ و منشأ آنهاست؛ اگر انسان در حال دعا صددرصد توجّه و اخلاص و انقطاع به خدا داشته باشد نفس خود را به مبدأ حرکات و سکونات خارجی رسانیده و در افق ارادۀ کلیّۀ عالم وارد شده و از آنجا امور را بر طبق خواستههای خود اراده میکند، و اگر انسان در حال دعا چنین انقطاعی نداشت خود را در افق ارادۀ کلّیه نمیتواند برساند و لذا دعای او زمین میماند و آن ارادۀ بلا و نزول قضا که قویتر است کار خود را میکند و بلا و قضای الهی نازل میگردد.
لذا دعا و بلا دائماً در کشمکشند؛ هر کدام نیروی آن غالب باشد دیگری را از بین میبرد و خود اثر خود را میگذارد. لذا هیچ بلا و هیچ قضائی نیست الّا آنکه با دعا قابل تغییر است، و خارج از مقام دعا اصلاً قضاء حتمی وجود ندارد بلکه حتمیّت قضا و عدم حتمیّت آن بستگی به عدم دعا و وجود دعا دارد؛ و تا انسان به قوّه و قدرت خود متّکی است و یا به غیر خود اعتماد دارد و هنوز جام صبرش لبریز نشده است دعا مستجاب نیست، بلکه چون صبر تمام شود آن وقت حال اضطرار و انقطاع است و در آن وقت نفسْ اتّصال با خدای خود پیدا میکند و بدون حجاب او را میطلبد.
📚 انوار الملکوت، ج2، ص311
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ الرّعد (١٣) آیهٔ ١١: [همانا خداوند نعمت را بر مردمی تغییر نمیدهد، تا زمانی که آنان حالات خودشان را تغییر دهند و چون خداوند برای مردمی ارادۀ بدی داشته باشد بازگردانیدنی برای آن بدی نیست و از برای ایشان غیر از خداوند هیچ والی نیست.]
🆔 @allame_tehrani
🔹دعا مناط توجّه و اعتناء خداست
﴿قُلۡ مَايَعۡبَؤُاْ بِكُمۡ رَبِّي لَوۡلَا دُعَآؤُكُمۡ فَقَدۡ كَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ يَكُونُ لِزَاماً﴾(1)
«بگو: خدای شما چه اعتنائی به شما دارد و چه باکی از شما دارد اگر دعای شما در بین نبود؟! ولی شما بدین مطلب تکذیب نمودید و بهزودی نتیجۀ تکذیب خود را ملازم با خود خواهید دید!»
از این کریمۀ مبارکه استفاده میشود که هر اعتنائی که پروردگار به بندگان خود دارد در اثر دعای آنهاست؛ و چون دعا مناط توجّه و اعتناء خداست بنابراین هر چه دعا از دل پاکتری و از توجّه و انقطاع بیشتری به خدا کرده شود اثر آن که عطف توجّه و اعتنا و رحمت خداست بیشتر خواهد بود؛ چون بنده دعا کند پروردگار مستجاب فرماید و سلسلۀ علل و معلولات را طبق خواستۀ او به گردش درآورد: بنابراین دعا مهمترین عامل در سلسلۀ اسباب برای حصول نتیجه است؛ اگر دعا نباشد بلا از آسمان نازل شود و اگر دعا بشود جلوی بلا را بگیرد.
در کافی با إسناد خود از بسطام الزیّات روایت میکند از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام، قال:
إنَّ الدُّعاءَ یَرُدُّ القَضاءَ و قَد نَزَلَ مِنَ السَّماءِ و قَد اُبرِمَ إبراماً.(2)
اگر دواعی برای حصول بلا شدید باشد دعای بهتری باید کرد و جدّیتر از خدا باید خواست، و اگر دواعی بلا ضعیف باشد با دعای مختصری رفع میگردد.
📚 انوار الملکوت، ج2، ص308
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ الفرقان (۲۵) آیهٔ ٧٧.
2- الکافی، ج٢، ص۴۶۹: [دعاء قضای الهی را دگرگون خواهد کرد همچون ریسمان محکم که کمکم رشتههای آن باز شود.]
🆔 @allame_tehrani