🗓 ۲۴ ذیالحجه روز مبارک مباهله
آيهٔ مباركهٔ مباهله، علىّ عليهالسّلام را نفسِ رسول خدا میداند و روايات بسيارى -از شيعه و سنّی- آن حضرت را نفسِ رسول خدا شمرده است.
و لازمهٔ اتحادِ نفس، اتّحادِ كمالات و معارف است.
و علاوه بر اين، روايات بسيارى از شيعه و سنّی، اميرالمؤمنين را به حضرت آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسی و يحیی و يوسف تشبيه نموده و لازمهٔ تشبيه، تحقّقِ صفتِ مُشبَّهٌبه (حضرت آدم و نوح و...) در مشبَّه (امیرالمؤمنین) است، بلكه در بسيارى از آنها عنوان تشبيه نيست بلكه عنوان مثليت و برابرى است.
📍مشاهدهٔ متن کامل
📚 امامشناسی، ج۴، ص۲۶ (با تلخیص)
#مباهله
#ولایت #امامت
🆔 @allame_tehrani
💠 امام وارث جنبههای روحی و علمی پيامبران است
بارى آنچه از مجموع اين احاديث استفاده مىگردد آنكه جميع كمالات روحى و علمى كه در انبياء گذشته بوده به حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و از آن حضرت به اميرالمؤمنين عليهالسّلام و از او به ائمه اهلبيت عليهمالسلام ارث رسيده است، نه تنها در وحى و علوم الهى كه راجع به شرايع آنها بوده است، بلكه تمام حالات و صفات روحى و كيفيت اتصال آنها به مبدأ أعلى از نقطه نظر اسم خاصى كه به آن اختصاص داشتهاند، و بلكه تمام معجزات و كراماتى كه به اذن خدا از آنها سرمىزد همه و همه در وجود مبارک پيغمبر اسلام منطوى و موجود است. چون معجزات انبياء در اثر قدرت روحى و صفاى قلب آنهاست كه امر خدا در آنها تجلى نموده و از دريچهٔ نفوس طاهرهٔ آنها اين معجزات به اذن خدا پيدا مىشود، و چون نفوس آنها متفاوت بوده لذا اين تجليات نيز مختلف و از هر پيغمبرى يک نوع معجزهٔ خاصى به وجود آمده است.
و نيز علوم الهيهٔ آنها همگى بر يک روش و يک صراط نبوده بلكه از نقطهنظر درک مقام عظمت و توحيد خدا هر يک از جنبهٔ خاص و اسم مخصوص به بارگاه الهى بار يافته و از مخلصين شدهاند. و القاب روحالله، يا كليمالله، يا خليلالله، يا نجىالله، يا صفىالله و امثال آنها القاب تشريفاتى و اعتبارى نيست بلكه حكايت از يک نوع خاص از ملكه و كيفيت مخصوص از نفوس آنها مىنمايد كه جذبات الهى در هر يک از آنها به يک منوال نبوده بلكه هر يک از طريقى خاص و روشى مخصوص با صفاى باطن خود سير در اسمى از اسماى الهيه نموده و حقيقت آن اسم در آنها ظهور پيدا كرده است، و به واسطهٔ آن اسم معجزات و خارق العادات را انجام مىدادند، و علومى ربانى از دريچهٔ همان اسم از عالم علم كلى الهى توسط جبرائيل امين بر قلب آنها سرازير مىگرديده است.
اما وجود مقدس خاتم الأنبياء و المرسلين كه جامع جميع ظهورات اسماء الهيه هستند داراى نفسى وسيع و قلبى فسيح و داراى اسم اعظم و مقام فناء در اسم احد و ذات مقدس بارى تعالى مىباشند. لقب خاتم النبيين بر آن حضرت اعتبار و تشريف نيست بلكه سعهٔ روح و استعداد سير در همهٔ اسماء و صفات و تجلى اسم اعظم و تلقى آخرين مراتب توحيد و فناى در ذات احديت و اندكاک و انطواى جميع عوالم در نفس مبارک آن حضرت بلكه انطواء و اندكاک جميع علوم و مواهب انبياى گذشته با كمالات روحى و علمى در آن حضرت حكايت از عنوان خاتم النبيين مىكند. همهٔ انبياء مقدمة الجيش آن حضرت بوده و هر يک از زاويهاى و دريچهاى خاص و راهى مخصوص به خدا راه يافته و صاحب كمال مخصوص شدهاند، ليكن نفس بزرگ پيغمبر اسلام از همهٔ زوايا و همهٔ دريچهها و از همهٔ راهها به آن مقام منيع بار يافته و همهٔ اسماء الهيه در او تجلى نموده است. بنابراين آن حضرت وارث همهٔ پيغمبرانند و همه زير نگين آن حضرت واقع و به شرف خدمت و تمسک و استشفاع متمسکاند.
«آنچه خوبان همه دارند تو به هزاران مرتبه بالاتر و والاتر از آنها دارى».
بنابراين وجود مبارک آن سرور كائنات داراى علوم همهٔ انبياء و اوصياء و داراى همهٔ معجزات آنان و بيش از آنها هستند و لواى حمد در روز بازپسين فقط به دست آن حضرت داده خواهد شد، يعنى پيشواى حمدكنندگان خدا به همان طريقى كه سزاوار مقام حمد اوست.
تمام اين مراتب و درجات و كمالات و فضائل و مزايا و علوم و معجزات و اسماء الهيهٔ كليه و اسم اعظم از آن حضرت به خليفه و وصى آن حضرت و آئينهٔ تمام نماى آن، وجود مبارک اميرالمؤمنين على بن أبیطالب عليهالسّلام منتقل شد و لواى حمد در روز قيامت از دست آن حضرت به اميرالمؤمنين مىرسد.
اين مقام وارثيت در كتاب تكوين و كتاب تشريع است كه علم ما كان و ما يكون إلى يوم القيامة و ما هو كائن در صفحهٔ ذهن آن حضرت مشهود و قدرت و عظمت اسماء الهيه در نفس صافى و ضمير منير آن وصى، متجلى و ظاهر است. ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا.
و بر اين اساس است آيهٔ مباركهٔ قرآن[۱] در قضيهٔ مباهله كه على عليهالسّلام را نفس رسول خدا مىداند و روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى كه آن حضرت را نفس رسول خدا شمرده است، و لازمهٔ اتحاد نفس اتحاد كمالات و معارف است. و علاوه بر اين روايات بسيارى از شيعه و سنى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده است كه آن حضرت اميرالمؤمنين را به حضرت آدم و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و يحيى و يوسف تشبيه نموده و لازمهٔ تشبيه تحقق صفت مشبهبه در مشبه است، بلكه در بسيارى از آنها عنوان تشبيه نيست بلكه عنوان مثليت و برابرى است.
ادامه دارد...
📚 امامشناسی، ج۴، ص۲۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- فقال تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل.(سورهٔ آل عمران: 3، آيهٔ61)
⬇️ ادامـــه ⬇️
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ پست قبل ⬇️
ما در اينجا فقط بعض رواياتى را كه از طريق عامه ذكر شده است نقل مىكنيم.
محمد بن طلحه شافعى [۱] از بيهقى با سند خود و ابن صباغ مالكى [۲] از بيهقى در كتابى كه در فضائل صحابه تصنيف كرده است با سند خود از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت كردهاند كه قال: من أراد أن ينظر إلى آدم فى علمه، و إلى نوح فى تقواه، و إلى ابراهيم فى حلمه، و إلى موسى فى هيبته، و إلى عيسى فى عبادته فلينظر إلى على بن أبیطالب.
حضرت رسول اكرم فرمودند: «هر كس بخواهد به آدم أبوالبشر نظر كند در علم او، و به نوح در تقواى او، و به ابراهيم در حلم و شكيبائى او، و به موسى در هيبت و جلال او، و به عيسى در عبادت او، بايد نظر كند به على بن أبیطالب».
و فخر رازى در تفسير آيهٔ مباهله بعد از آنكه مىگويد كه از آن استفاده مىشود كه على نفس رسول خدا بوده است و لازمهاش آن است كه چون رسول خدا از جميع أنبياء أفضل و أشرف بوده است على نيز بايد از رسول خدا گذشته از بقيهٔ أنبياء أفضل و أشرف باشد، مىگويد: و اين استدلال به آيه را تأييد مىكند حديثى كه موافق و مخالف بر آن اتفاق دارند كه رسول خدا فرمود: من أراد أن يرى آدم فى علمه، و نوحاً فى طاعته، و ابراهيم فى خلته، و موسى فى هيبته، و عيسى فى صفوته فلينظر الى على بن أبیطالب.
«هر كس بخواهد آدم را در علمش و نوح را در طاعتش، و ابراهيم را در خلتش، و موسى را در هيبتش، و عيسى را در برگزيدگى و خلوصش ببيند بايد على بن أبیطالب را ببيند».
و سپس گويد: اين حديث دلالت دارد كه تمام كمالاتى كه در آن پيمبران جدا جدا و متفرق بوده در على بن أبیطالب جمع شده است، و اين دلالت دارد بر آنكه على از تمام پيمبران افضل است. و اما شيعيان از قديم الأيام تا اين زمان به آيهٔ مباهله استدلال مىكنند كه على از همهٔ اصحاب رسول خدا افضل است، چون آيه دلالت دارد كه على - رضى الله عنه - مثل نفس محمد صلى الله عليه و آله و سلم است مگر در آنچه كه دليل، تخصيص زده است، و نفس محمد از جميع اصحاب افضل بوده است پس واجب است كه على از همهٔ اصحاب افضل باشد.[۳]
[📍برای مشاهدهٔ ادامهٔ مطلب، به کتاب شریف «امامشناسی»، ج۴، ص۲۷ مراجعه نمایید.]
📚 امامشناسی، ج۴، ص۲۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- مطالب السئول، ص22.
۲- الفصول المهمه، ص121.
۳- تفسير فخر رازی، آيهٔ مباهله، ج7، ص86.
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔰 اعمال ذیالحجه فهرست ↓۱- فضیلت این ماه ↓۲- اعمال دههٔ اول ذیالحجه ↓۳- اعمال شب عرفه ↓۴- اعمال رو
🗓 روز آخر ذىحجّه
🔰 دو ركعت نماز در روز آخر ذىحجّه
در اين روز دو ركعت نماز روايت شده است كه اهل مراقبت آن را مهم مىشمارند. در هر ركعت يک بار «فاتحةالكتاب»، ده بار «قل هو اللّه احد» و ده بار «آيةالكرسى» خوانده و پس از نماز اين دعا را مىخوانيم:
«اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَیْتَنى عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ، و نَسیتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ، و دَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ، اللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، و ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى، و لا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یا کَریمُ.
خداوندا بخاطر انجام كارهايى كه بر خلاف رضايت تو بوده و تو مرا از آن نهى نموده بودى از تو آمرزش مىخواهم. كارهايى كه من آن را فراموش كردهام ولى تو بياد دارى...»
[مشاهدهٔ ادامهٔ ترجمه]
اين دعا با اندكى اختلاف و بگونهاى ديگر نيز روايت شده است.
سفارش به انجام اين عمل در اين روز خود گواه خوبى بر صحت روايت است. زيرا در روايات ديگرى نيز داريم كه بطور عموم سفارش به جبران اعمال يک روز يا يک ماه در آخر آن، مىنمايد. و چه بهتر كه در پايان سال اعمال يک ساله را جبران نماييم. بنابراين با توجه به مناسبت اين نماز و دعا با آخر سال، مىتوان بخوبى صحت و اعتبار اين روايت را فهميد. روايت شده است:
«كسى كه اين نماز را گزارده و اين دعا را بخواند، شيطان مىگويد: واى بر او تمام زحمات يكسالهٔ مرا به باد داد و سال گذشته نيز به خير او گواهى مىدهد».
اى كسى كه به خدا و دين او ايمان دارى از پروردگار خود و اولياى او بخاطر اين معارفت بگونهاى تشكر كن كه بخاطر هيچ نعمت دنيايى اينطور تشكر نكرده باشى. و با خود بينديش كه اگر در اين سال با حوادثى روبرو مىشدى كه احتمال هلاكت يا اسارت و قتل تو وجود داشت ولى دوستى مهربان عمل آسان و چند كلمهاى را به تو مىآموخت و مىگفت: اگر اين عمل را انجام داده و اين كلمات را بگويى، تمام بلاهايى را كه ممكن است به آنها دچار شوى، از تو دور كرده و تمام اموالت را كه از بين رفته به تو برگردانده، بهترين زندگى را برايت فراهم كرده، دارايى و سلطنت و آسايش جاويد و بالاتر از اينها، زندگى شيرين و جاويدان به تو خواهد داد، عملى كه اين دوست به تو پيشنهاد كرد، چه ارزشى داشت و به اين دوست چقدر علاقه پيدا مىكردى. آيا اين عمل را بر كيميا ترجيح نداده، و آيا اين دوست را به اندازهٔ كسى كه به تو كيميا بدهد، بزرگ نمىدانستى؟ با ترازوى عقل خود عمل آسانى را كه امامت به تو آموخته و اثرش را براى تو گفته است، بسنج و ببين آيا مىتوانى در كيميا اين اثر را بيابى. مهمترين كار كيميا ثروت بخشيدن و آسان نمودن كارهايى است كه با پول مىتوان انجام داد. و در بيماريها و بلايا كه از پول كارى ساخته نيست كيميا هم ارزش ندارد.
اين فرصت را غنيمت شمرده و از پروردگار و پيامبر و امامت بمقدار اين نعمت و منت بزرگ سپاسگزارى نما. آنان تو را به راههاى نجات، رسيدن به كاملترين سعادتها و بالاترين درجات راهنمايى نمودهاند. و عطا و بخشش، تشكرى مناسب و شايستهٔ خود مىطلبد.
ولى آيا كسى مىتواند سپاسگزار حتى كوچكترين نعمت خداى متعال باشد، گرچه عبادت جن و انس را انجام داده باشد. بنابراين همراه با شرمسارى بخاطر ناتوانيها و كوتاهيهاى خود، از هيچ سعى و تلاشى دريغ نكرده و بدان تلاش و كوشش تو نيز نعمتى از نعمتهاى اوست.
با وجود اين كه به اصل اين لطفها و بخششهاى بزرگ ايمان داريم ولى با بىاهميتى و به سادگى از كنار اين اعمال مىگذريم.
اين بىاعتنايى از چند چيز سرچشمه مىگيرد كه تعدادى از آنها عبارت است از:
📍مشاهدهٔ ادامهٔ مطلب:👇
🔰مراقبات آخر ذیالحجه در کلام مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضواناللهعلیه)
📚 المراقبات، ترجمهٔ ابراهیم محدث بندرریگی، ص ۵۲۶ - ۵۳۰
🆔 @allame_tehrani