💠 نسبت انسان با قوای چهارگانهٔ عقليه، وهميه، غضبيه و شهويه
و همچنين در حديثی كه رسيده است كه از چهار جهت خانهٔ هر كس تا چهل خانه همسايهاند*. چون اين عدد تمام شد گويا از عالم هم جدا گشتند. و تأويل آن در مناسبت و جوار، از جهاتِ قوای اربعه است(1)، كه عقليّه و وهميّه و شهويّه و غضبيّه است. و هر كه چهل مرحله از مراحل اين قوی از ديگری دور نشود از عالَم آن خارج نشده و با يكديگر جوار دارند.
پس اگر جوار و مناسبت در قوّهٔ عقليّهٔ مَلَكيّه است به زبان حال با يكديگر به اين مقال در وصف حالند:
أجارَتَنا إنّا غَريبُونَ هيٰهُنا
وَ كُلُّ غَريبٍ لِلْغَريبِ نَسيبٌ
و اگر مجاورت و همسايگی در قوّهٔ شهويّهٔ شيطانيّه و سَبُعيّه و بهيميّه باشد يكديگر را به اين ترانه ياد نمايند:
أجارَتَنا إنّ الخُطوبَ تَنوبُ
وَ إنّي مُقيمٌ ما أقامَ عَشيبُ*
📚 رسالهٔ سیروسلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۴۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای مشاهدهٔ منابع و شرح و توضیحات، مراجعه کنید به: «فایل pdf کتاب».
1- مراد مصنّف آنست كه انسان از چهار طرف گرفتار قوای أربعۀ عقليّه و وَهْمِيّه و غضبيّه و شهويّه است، و تا از هر كدام از آنها تا چهل منزل دور نشود، به مقام فناء فی الله نخواهد رسيد. چون مجرّدِ خروج از يک مرحله از شهوت مثلاً انسان را از آن مرحله به تمام معنی الكلمه خارج نمیكند، چون حقيقت آن مرحله از شهوت هنوز در وجود انسان مخفی است و تا چهل مرحله از مرحلهٔ اوّل دور نشود آثار به كلّی از بين نمیرود. بنابراين اگر عالَم شهوت را مثلاً دارای مراحل عديدهای فرض كنيم هنگامی انسان از يک مرحله از آن به كلّی خارج میشود كه از چهل مرحلهٔ بعد از آن خارج شده باشد و الّا مجرّد خروج فیالجمله انسان را از آن مرحله خارج نمیكند و ممكن است به عروض عوارضی انسان به مرحلهٔ اوّل برگردد. همچنين است عالم عقل و غضب و وَهْم. بنابراين كسی حقّاً از مرحلهٔ اوّل غضب خارج میشود كه از مرحلهٔ چهلم خارج شود. و كسی حقّاً از مرحلۀ پنجم عقل خارج میشود كه از مرحلهٔ چهلم خارج شود. و هكذا ... بايد از هر مرحلهای كه فرض كنيم چهل مرحله دور شود تا از آن مرحله به كلّی خلاص شود.
وليكن فرق است بين قوۀ ملكوتيّهٔ عقليّه و سه قوّۀ ديگر، چون عقل دليل و راهنما است و وجود آن با سه قوّۀ ديگر معارض. و آن سه قوّه نيز هميشه با عقل در جنگ و نزاعند. و لذا هر دو منزل از منازل چهلگانهٔ عقل كه فاصلهٔ بين آنها از چهل كمتر باشد چون با هم همسايه و همجوارند با يكديگر درد دل نموده و به اين ترانه ياد كنند كه ما دو منزل در اين عالم طبيعت چون گرفتار قوای شهويّه و غضبيّه و وَهْميّه هستيم غريب هستيم و هر غريب با غريب ديگر فقط آشنائی دارد و بس. ولی هر يک از دو منزل فيمابين منازل چهلگانهٔ ساير قویٰ چون خود را مورد هجوم عساكر عقل میبينند تا سرحد امكان مقاومت نموده و راضی نمیشوند كه مغلوب شده و از آن منزل ارتحال و كوچ نمايند و لذا با يكديگر بدين زمزمه در گفتگو هستند كه تا هنگامی كه كوه «عسيب» برجاست ما در مقابلِ پيدرپیآمدن مشكلات بردباری و تحملّ خواهيم كرد.(تعلیقات)
🆔 @allame_tehrani
🔰شواهد گوناگون بر خاصيت عدد چهل در به فعليت رساندن قوا و حصول ملكات
و بالجمله خاصيّت اربعين در ظهور فعليّت و بروز استعداد و قوّه، و حصول ملكه، امريست مصرَّحٌبهِ در آيات و اخبار، و مجرَّب اهل باطن و اسرار، و اين است كه در حديث شريف حصول آثار خلوص را كه منبع عين معرفت و حكمت باشد در اين مرحله خبر داده. و شکّ نيست كه هر نيكبختی كه به قدم همّت اين منازل چهلگانه را طیّ كند، بعد از آنكه استعدادات خلوصی را به فعليّت آورد سرچشمهٔ معرفت از زمين قلب او جوشيدن آغاز كند.
و اين منازل چهلگانه در عالم خلوص و اخلاص واقعند و مقصود و منتهای اين منازل عالمی است فوق عالم مُخْلَصين و آن عالم أبيتُ عِندَ رَبّي يُطعِمُني و يَسقيني* است، چه طعام و شراب ربّانی معارف و علوم حقيقيّۀ غيرمتناهيه است.
و از اينست كه در حديث معراج ضيافت خاتم انبياء به شير و برنج تعبير شده(1)، چه شير در اين عالم به منزلهٔ علوم حقه است در عالم مجرّدات، و به اين جهت شير در خواب تعبير به علم میشود.
📚 رسالهٔ سیروسلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۴۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای مشاهدهٔ منابع و شرح و توضیحات، مراجعه کنید به: «فایل pdf کتاب».
1ـ در اخبار لفظ شير وارد شده است ولی لفظ شير و برنج را من در خبری نديدهام و چون از حضرت استاد علاّمه طباطبائی سؤال كردم فرمودند: من نيز به چنين خبری برخورد نكردهام با آنكه در صدد بودم و جستجو كردهام.
🆔 @allame_tehrani
🔹روايت ظهور حكمت از قلب به زبان
و مسافر اين منازل در وقتی به مقصد میرسد كه سير او در عالم خلوص شود. نه آنكه در اين منازل تحصيل اخلاص كند. چه فرموده كه: مَنْ أَخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعِينَ صَباحاً پس بايد در اين چهل منزل خلوص حاصل باشد. پس ابتدای اين منازل عالم خلوص است، نه اينكه هر چلّهنشين را درِ معرفت گشوده شود؛ يا در اربعين خواهد تحصيل خلوص كند. پس مسافرِ عالمِ اين حديث را ناچار است از چند چيز:(1)
اوّل: معرفت اجماليّهٔ مقصد كه عالم ظهور ينابيع حكمت است. چه تا كسی اجمالاً مقصد را تصوّر نكند، دامن طلب آن را به ميان نمیزند.
دوّم: دخول به عالم خلوص و معرفت آن.
سوّم: سير در منازل چهلگانهٔ اين عالم.
چهارم: طیّ عوالم عدیده که منازل پیش از عالم خلوصند تا بعد از طیّ آنها داخل عالم خلوص گردد.
📚 رسالهٔ سیروسلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۵۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ طیّ عوالم قبل از خلوص، عالم خلوص، سير در منازل چهلگانهٔ عالم خلوص، عالم ظهور ينابيع حكمت.(تعلیقات)
🆔 @allame_tehrani
Mahmoud Karimi - Bezar Begam Ba Zabon Sadeh (128).mp3
6.67M
😭 بذار بگم با زبون ساده
😭 همین حسین حسینم از سرم زیاده
😭 خدا اجازهشو به هر کسی نداده
🎙حاج محمود کریمی
#دلتنگ_کربلا
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله
🆔 @allame_tehrani
😭 اشک بر سیّدالشهداء (علیهالسلام)
💫 ارزش گريه بر امام حسين (عليهالسلام)
▪️حضرت امام صادق علیهالسلام:
الْبُكاءَ وَ الْجَزَعَ مَكرُوهٌ لِلْعَبدِ في كُلِّ ما جَزَعَ ما خَلا الْبُكاءَ وَ الْجَزَعَ عَلی الْحُسَينِ بنِ عَليٍّ عليهماالسّلام فَإنَّهُ فِيهِ مَأجُورٌ.
گریه و بیتابی برای بندۀ خدا در هر امر ناگواری ناپسند است؛ مگر گریه و بیتابی بر حسین بن علی علیهماالسلام که شخص نسبت به آن اجر دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و مَنْ ذُكِرَ الْحُسَيْنُ عَلیهِالسَّلامُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ.
هر کس در نزد او امام حسین علیهالسلام یاد شود، و از چشم او به اندازۀ بال مگسی اشک خارج شود، ثواب او به عهدۀ خداوند عزّوجلّ است، و به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود.
📚 «کامل الزیارات»، ص۱۰۰
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🏴 طریق الحسین علیهالسلام ✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله) 📚 بادهٔ توحید
🔹جریان عشق الهی در کربلا🔹
❤️ عشق الهی در مکتب امام حسین علیهالسلام
عشق و شور و محبّت در سراسر جریان عاشورا و کربلا موج میزند؛ و به واسطۀ همین عشق و هَیَمان إلهی است که راه سَرور عشّاق، حضرت امام حسین علیهالسلام آثاری این چنین در طلوع اکسیر محبّت در سینۀ دوستداران خویش دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حقیقةً این عشق الهی و ملکوتی حضرت أباعبدالله الحسین است که به تمامی اهلبیت و اصحاب آن حضرت سرازیر شده و همه را مندکّ در ذات الهی نموده است، که در جریان عاشورا به حدّی عشق و شور دارند و واله و شیدای لقاء پروردگارند که سر از پا نمیشناسند.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 «بادۀ توحید در کربلای عشق»، ص۴۴و۴۵
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💬 نفی خواطر 💫 عنایت عظیم امام حسین علیهالسلام به سالکین راه خدا اکثر افرادى که موفّق به نفى خواطر
▪️آثار عظیم توسّل به سیّدالشهداء علیهالسلام
حضرت سیّدالشهداء علیهالسلام و توسّل و عرض ارادت به ساحت ایشان و عزاداری و سوگواری در ایّام شهادت آن سَرور عالمیان، نجاتدهندۀ بشر از ورطۀ سقوط در درّۀ خودبینی و دوبینی و دیگر مفاسد ظاهری و باطنی است؛ و تمسّک به حبل ایشان، مایۀ نجات از غیر خدا و رسیدن به عشق و محبّت حضرت حق و معرفت خداوند و ادراک توحید حضرت حق است.
📚 «بادۀ توحید در کربلای عشق»، ص۵۱
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💫 احساسات و عواطف حضرت سيدالشهداء عليهالسّلام در روز عاشورا در اينجا لازم است تذكر داده شود
🏴 ابتلائات حضرت سیّدالشهداء علیهالسلام
کربلای سیّدالشهداء علیهالسلام نمونهای عالی و عجیب در تحمّل ابتلائات با ابزار عشق و محبّت تا رسیدن به وصال محبوب است.
و نباید اینگونه فکر شود که تحمّل مصائب برای حضرت أباعبدالله الحسین علیهالسلام سهل و آسان بوده و حضرت درد و بلا و جراحت را با روح ملکوتی خود و معجزۀ إلهی به راحتی پشت سر گذاشته و این امور سختی خاصّی برای ایشان نداشته است.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 «بادۀ توحید در کربلای عشق»، ص۵۲
🆔 @allame_tehrani
▪️با شهیدان کربلا▪️
▪️حضرت امام رضا علیهالسلام:
يا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»
ای پسر شبیب! اگر دوست داری مانند ثواب شهیدان رکاب حسین علیهالسلام برای تو باشد، هر زمان به یاد او افتادی بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (ای کاش من با ایشان بودم تا به بهرۀ عظیم نائل میگشتم.)
📚 «عیون اخبار الرضا علیهالسلام»، ج۱، ص۳۰۰
🆔 @allame_tehrani
🔹اگر میخواهی در بهترین حالت از دنیا بروی...
▪️حضرت امام صادق علیهالسلام:
إِنْ أَرَدْتَ أَنْ يُخْتَمَ بِخَيْرٍ عَمَلُكَ حَتَّى تُقْبَضَ وَ أَنْتَ فِي أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ لَا تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِي مَعَاصِيهِ وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ يَذْكُرُ مِنَّا أَوْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَيْسَ عَلَيْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً إِنَّمَا لَكَ نِيَّتُكَ وَ عَلَيْهِ كَذِبُهُ.
اگر میخواهی پروندهات با بهترین عملت بسته شود تا در حالی که در بهترین کارها هستی قبض روح شوی، حقّ خدا را بزرگ بشمار به این که نعمتهای او را در راه معاصی او مصرف نکنی، و با حلم او نسبت به خودت فریب نخوری.
و هر کسی را دیدی که از ما یاد میکند یا خود را به محبّت ما متّصل میکند، اکرام کن؛ آنگاه اگر او در این ادعا صادق باشد یا کاذب بر عهدهٔ تو نیست، تو بواسطهٔ نیّتت بهره میبری و کذب او بر عهدهٔ خودش است.
📚«عیون أخبار الرضا علیهالسلام»، ج۲، ص۴
🆔 @allame_tehrani
▪️حالات آیةالله قاضی (قدّس سرّه) در اواخر عمر شریفشان
[مرحوم آیتالله حاج شیخ عباس قوچانی] میفرمودند:
«[مرحوم قاضی] در این اواخر عمر یکگونه حالت تحیّر و شیفتگی و بیقراری مخصوص نسبت به حضرت سیّدالشّهداء علیهالسّلام داشت. هر روز هنگام طلوع آفتاب و به خصوص وقت غروب آفتاب گریه میکرد، و در ایّام عزاداری سراسیمه و سر برهنه، والِه بود.
📚 جُنگ خطی شمارهٔ ۱۸، ص۲۶۸
🆔 @allame_tehrani
💫 بيان حال سيّدالشّهداء عليهالسّلام در خلوت با محبوب
عالیترين اسوه و الگوی فنای در ذات حقّ تعالی آن امام معصوم بود ـ روحی و أرواحُ العالَمينَ فداه ـ كه نه تنها در روز عاشورا از هرچه بود گذشت، بلكه نفس مقدّسش در راه خدا اينطور بود. سيّدالشّهداء عليهالسّلام در روز عاشورا سيّدالشّهداء نشد؛ قبلاً هم همينطور بود، نفسش اينگونه بود. روز عاشورا روز تجلّی و ظهور بود، روز انكشاف بود كه بر اهل عوالم و خلائق روشن كرد آنچه را كه بايد روشن نمايد.
📚 اللهشناسی، ج۱، ص۱۲۶
🆔 @allame_tehrani
🔹«لی معَ اللّٰهِ حالاتٌ...»🔹
💫 عظمت اوج عرفانی سيّدالشّهداء عليهالسّلام، بيان «وَ هُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَیٰ» میباشد
اين شاعران قصيدهسرا خواستهاند همان حالت «لی مع الله» حضرت سيّدالشّهداء عليهالسّلام را بيان كنند؛ در آن حالات خوش و اوقات عظيمه كه نه فرشتۀ مقرّبی و نه پيامبر مرسلی را گنجايش آن مقام، و تحمّل و تاب آن رموز عاليۀ عرفانی تا آن سرحدّ نبوده است.
... بأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي يَا أَبَاعَبْدِاللّٰهِ؛ أَشْهَدُ لَقَدِ اقْشَعَرَّتْ لِدِمَآئِكُمْ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ مَعَ أَظِلَّةِ الْخَلَآئِقِ، وَ بَكَتْكُمُ السَّمَآءُ وَ الأرْضُ وَ سُكَّانُ الْجِنَانِ وَ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَيْكَ عَدَدَ مَا فِي عِلْمِ اللّٰهِ.(1)
«پدرم و مادرم و جانم فدايت گردد ای أباعبدالله! سوگند به خدا كه تحقيقاً برای خونهای شما اشباح عرش خدا با اشباح خلائق به لرزه افتادند. و برای خاطر شما آسمان و زمين و ساكنان بهشت و خشكی و دريا گريستند. صلوات خدا بر تو باد به تعداد آنچه در علم خدا وجود دارد.»
از اين فقرۀ زيارت استفاده میشود كه اشباح عرش و اشباح خلائق تاب و تحمّل كشيدن آن واقعه را نداشتند كه به لرزه درآمدند، و همچنين آسمان و زمين و بهشتيان و صحرا و دريا تاب آن را نداشتند كه به گريه افتادند. پس به تعداد مخلوقاتی كه در علم خداوند وجود دارد بر تو سلام و صلوات باد؛ كه همه اظهار عجز به درگاه تو نموده و در تحيّر و تحسّر غوطهور شدند.
آسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعۀ فال به نام من ديوانه زدند.
📚 اللهشناسی، ج۱، ص۱۲۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «مفاتيحالجنان» طبع اسلاميّه (1379 قمريّه) ص439؛ از جملۀ زيارت حضرت سيّدالشّهداء عليهالسّلام كه در شش وقت: اوّل رجب و نيمهٔ رجب و نيمهٔ شعبان روزها و شبهای آنها بجای آورده میشود (بنا بر روايت امام جعفر صادق عليهالسّلام از كتب مفيد و سيّد ابن طاووس و شهيد).
🆔 @allame_tehrani
🔹امام معصوم، وجودش حقيقت قرآن است
وجود او حقيقت نور است، و حقيقت قرآن است. او بَشير و نَذير است. او مُحْيی و مُميت است.
روزی که شود إِذَا السَّمَآءُ انفَطَرَتْ
و آنگه که شود إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ
من دامن تو بگیرم اندر سُئلَتْ
گویم: صنما! بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟
عشق تو مرا ألَسْتُ مِنْکُمْ بِبَعید
هجر تو مرا إنَّ عَذابی لَشَدید
بر کنج لبت نوشته یُحْیی وَ یُمیت
مَنْ ماتَ مِنَ الْعِشْقِ فَقَدْ ماتَ شَهید
شمشیر ابن ملجم مرادی بر قرآن فرود آمد و آن را شکافت. قطعات بدن حسین علیهالسّلام اوراق جداجداشدۀ قرآن است. چه خوب شاعر این واقعیّت را در پیکر وی که از فرط نور تجلّیات جلال حضرت حقّ مصحفانه ورقورقشده و بر روی زمین افتاده است، شرح میدهد:
چو رسید زینب مبتلا بر قتلگاه پر از بلا
رَأَتِ الْحُسَیْنَ مُقَطَّعاً وَ عَلَی التُّرابِ مُرَمَّلَا
ز تجلّیات جمال حقّ شده مصحفانه ورق ورق
ز وفا نوشته به هر ورق که: أنا الشَّهیدُ بِکَرْبَلا
ز نجوم زخم تنش فزون، ز حساب و شماره شده برون
زده خیمه گرد وجود آن، سپه مصیبت و ابتلا
چو بدید کشته برادرش، ز وفا گرفت چو در برش
سخنی شنید ز حنجرش فأجابه که بَلَی بَلَی
که مگر نهای تو برادرم؟ ز نژاد حضرت مادرم؟
به فدای پیکر تو سرم، لِمَ فی التُّراب مُجَدَّلاً؟
اللَهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِکْ عَلَی الْحُسَیْنِ، وَ اُمِّهِ وَ أبیهِ وَ أخیهِ وَ عَلَی التِّسْعَةِ الطّاهِرَةِ مِنْ ذُرّیَّتِهِ، وَ ألْحِقْنا بِهِمْ فی جَنّاتِ النَّعیمِ، وَ أهْلِکْ وَ الْعَنْ أعْدآءَهُمْ مِنَ الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ؛ ءَامینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
📚 «نور ملکوت قرآن»، ج۳، ص۱۹۶
🆔 @allame_tehrani
🏴 مرثیهخوانى و ذکر مصیبت
▪️حضرت امام رضا علیهالسّلام مىفرمایند:
مَنْ تَذَکَّرَ مُصابنَا وَ بَکَى لِما ارْتُکِبَ مِنّا کانَ مَعَنا فى دَرَجَتِنا یَوْمَ الْقِیَامَةِ. وَ مَنْ ذَکَّرَ بِمُصابِنا فَبَکَى وَ أَبْکَى لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکى الْعُیُونُ. وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیا فیهِ أَمْرُنا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَموتُ الْقُلوُبُ.(۱)
«هر کس مصیبت ما را به یاد آورد و به جهت آنچه در حقّ ما روا داشته شده اشک بریزد، در روز قیامت همراه ما و در درجه ما خواهد بود. و هر کس مصیبت ما را به یاد دیگران آورد و خود بگرید و دیگران را بگریاند، چشم او در روزى که دیدگان گریان است، نخواهد گریست. و هر کس در مجلسى بنشیند که امر ما در آن إحیاء میگردد، قلبش در روزى که قلبها مىمیرد، نخواهد مرد.»
📚 نورمجرد، ج۱، ص۱۹۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۷۸، ح۱؛ و أمالی صدوق، ص۷۳، مجلس۱۷، ح۴.
🆔 @allame_tehrani
🔴 اهتمام به مرثیهخوانی و ذکر مصیبت در منابر
🏴 مجلس روضهٔ اهلبیت علیهمالسلام مهبط اولیاء و فرشتگان مقرّب الهی است
إقامهٔ عزا و سوگوارى و بر تن نمودن جامهٔ حزن و اندوه و قرائت شعر و مرثیه و سردادن گریه در مصیبت و رثاى أهلبیت علیهمالسّلام خصوصاً در مصیبتهاى جانکاه حضرت سیّدالشهداء علیهالسّلام، از أفضل عباداتى است که بدان ترغیب شده است؛ فلذا از دیرباز دأب و سیرهٔ علماء و فقهاء و بزرگان از مدرّسین و أساتید و أصحاب وعظ و منبر بر این بوده است که بعد از تدریس و بیان علوم و معارف إلهیّه و حِکَم و مواعظ أخلاقى، ذکر مصیبت نموده و روضه مىخواندند و سرشک غم مىفشاندند و بدین کار فخر مىنمودند و آن را منّتى و موهبتى از سوى خداوند بر خود مىدانستند.
مجلسى که در آن روضهٔ أهلبیت خوانده مىشود، مهبط أولیاء و فرشتگان مقرّب إلهى است. ملائکه دوستدار این مجالس مىباشند و هر کجا چنین مجلسى را ببینند، در آنجا هبوط کرده و أهل آن را در حلقهٔ نور خود مىگیرند و آنجا را مطاف خویش مىسازند. در این مجالس است که غالیهٔ حوریان بهشتى از مشک و عبیر و یاس ولایت پر مىشود و آنجاست که دلها از جام کوثر سیراب میگردد و چراغ هدایت در قلوب، افروخته مىشود.
با این همه اگرچه روضهخوانى سنّتى حسنه است، لکن آنگاه فضیلت دارد و به غایت خود مىرسد که مطابق با موازین شرع و سیرهٔ خود أهلبیت علیهمالسّلام بوده و از هر گونه بدعت و تحریف و غلوّ و خرافات برکنار باشد، و خداى نکرده بگونهاى نباشد که به عصمت و جلالت و عظمت شأن خاندان رسالت لطمه زده و موجب وهن شعائر دینى شود.
📚 نورمجرد، ج۱، ص۲۰۱
🆔 @allame_tehrani
💫 روضه برکت و نور منبر است
🔺 لزوم استفاده از اشعار وزین و متین
بارى! نور ملکوت روضه، مجالست با أولیاء و اختران فروزان آسمان توحید در حدیقههاى بهشت و بهرهمند شدن از لذّت مصاحبت با أئمّهٔ هدى علیهمالسّلام است.
روى همین أساس، حضرت علّامه والد رضوان الله تعالى علیه مىفرمودند: روز مصیبت و شهادت أئمّه علیهمالسّلام روز تجدید حزن و غم و اندوه أهلبیت علیهمالسّلام و شیعیان و موالیان آنان است، روز اشک و گریه است. و باید خود منبرى بعد از سخنرانى روضه بخواند و مفصّل هم بخواند.
حقیر یکبار در حضور ایشان منبر رفتم و بعد از بیان عرائض خود پنج دقیقه روضه خواندم. بعد از منبر، ایشان فرمودند: این مقدار براى روضه و ذکر مصیبت کم است، باید پانزده دقیقه روضه بخوانید. و گاهى مىفرمودند: علاوه بر این که روضه مىخوانید، نوحهخوانى کنید و دم نیز بدهید.
مىفرمودند: روضه را باید با تکیه به صوت و حزین خواند و از مستمعین اشک گرفت. یکبار منبر رفته بودم و ایشان در آن مجلس تشریف نداشتند، بعداً از حقیر پرسیدند: اشک هم گرفتید؟ عرض کردم: بله. فرمودند: از چه کسانى؟ از آنان که زود گریه مىکنند و اشکشان جارى مىشود؟! این فائده ندارد بلکه باید طورى روضه بخوانید که افراد قسىّالقلب و سنگدل نیز اشک ماتم بریزند.
و بطور کلّى ایشان سخنرانى و منبر بدون روضه و ذکر توسّل را صحیح نمىدانستند و مىفرمودند: روضه، برکت و نور منبر است.
مىفرمودند: در بیان مصائب أهلبیت علیهمالسّلام و ظلم و جورى که از سوى دشمنان بر آنان وارد آمده، از کتب سیره و تاریخ و مقاتل معتبر استفاده کنید، و تأکید داشتند که تاریخ باید به شکل صحیح بیان شود، و به کتبى همچون ارشاد شیخ مفید، لهوف سیّد ابن طاووس، نفسالمهموم و مقتل مقرّم سفارش مىنمودند. و اگر روضهاى خوانده مىشد که در منابع معتبر نیامده بود، تذکّر مىدادند.
و نیز مىفرمودند: در روضهخوانى از مراثى و أشعارى استفاده کنید که داراى مضامین عالى و متناسب با شأن أهلبیت علیهمالسّلام بوده و سبک نباشد.
فلهذا أشعار و مراثى دیوان آیةالله غروى اصفهانى (مشهور به کمپانى)، شمع جمع فؤاد کرمانى و گنجیةالأسرار عمّان سامانى و ترکیببند معروف محتشم کاشانى و آتشکدهٔ نیّر و أمثال آن را دوست داشتند و به آنها ترغیب مىنمودند.
خود ایشان نیز در جاى جاى دورهٔ علوم و معارف إسلام، با استفاده از همین نوع أشعار عالى و ناب و بیان مصائب أهلبیت علیهمالسّلام، مطالب علمى و توحیدى را با شور و عشق ولائى آمیختهاند و بالأخصّ در أواخر درسها و مجلسها، غالباً سخن را با نام مقدّس أهلبیت علیهمالسّلام و ذکر مصائبشان پایان دادهاند.
📚 نورمجرد، ج۱، ص۲۰۲
🆔 @allame_tehrani
☕️ چای روضه برکت دارد
چای روضه برکت دارد؛ و این چای از برکات مجلس روضه متبرک شده و مورد عنایت است و خوردن دارد.
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 نورمجرد، ج۲، ص۴۶۳
🆔 @allame_tehrani
21.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 جانم حسین... 😭
مرهم واسه چشم ترم میخوام...
حال دلم بده حرم میخوام...
🎙کربلایی نریمان پناهی
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 داستان خیرِمَقدم سیدالشهداء (علیهالسلام) به جوان فرنگی مآب
📚 رسالهٔ لباللباب، ص۸۹
📝 مشاهدهٔ متن کامل داستان
🆔 @allame_tehrani
💫 هدايت خداوند كسانی را كه صميمانه و قلباً خواهان هدايتاند
💬 داستان خیرِمَقدم سیدالشهداء علیهالسلام به جوان فرنگی مآب
یکى از دوستان چنین نقل مىکرد که: «در ماشین نشسته و مشرّف به کربلاى معلّى مىشدم، سفر من از ایران بود. در نزدیکى صندلى من جوانى ریش تراشیده و فرنگى مآب نشسته بود لهذا سخنى بین ما و او ردّ و بدل نشد. ناگهان صداى این جوان دفعتاً به زارى و گریه بلند شد. بسیار تعجّب کردم، پرسیدم سبب گریه چیست؟ گفت: پس اگر به شما نگویم به چه شخصى بگویم. من مهندس راه و ساختمان هستم. از دوران کودکى تربیت من طورى بود که لامذهب بار آمده و طبیعى بودم و مبدأ و معاد را قبول نداشتم فقط در دل خود محبّتى به مردم دیندار احساس مىکردم خواه مسلمان باشند یا مسیحى یا یهودى.
شبى در محفل دوستان که بسیارى بهائى بودند حاضر شدم و تا ساعتى چند به لهو و لعب و رقص و غیره اشتغال داشتم. پس از گذشت زمانى در خود احساس شرمندگى نمودم و از افعال خودم خیلى بدم آمد. ناچار از اطاق خارج شده به طبقهٔ فوقانى رفتم و در آنجا تنها مدّتى گریه کردم و چنین گفتم: اى آنکه اگر خدائى هست آن خدا توئى، مرا دریاب. پس از لحظهاى به پائین آمدم. شب به پایان رسید و تفرّق حاصل گردید. فرداى آن شب به اتّفاق رئیس قطار و چند نفر از بزرگان براى مأموریّت فنّى خود عازم مسافرت به مقصدى بودیم، ناگهان دیدم از دور سیّدى نورانى نزدیک من آمده به من سلام نمود و فرمود: با شما کارى دارم، وعده کردم فردا بعد از ظهر از او دیدن کنم. اتّفاقاً پس از رفتن او بعضى گفتند: این بزرگوار است و چرا با بىاعتنائى جواب سلام او را دادى؟ چون وقتى که آن سیّد به من سلام کرد گمان کردم او احتیاجى دارد و براى این منظور اینجا پیش من آمده است. از روى تصادف رئیس قطار فرمان داد که فردا بعد از ظهر که کاملاً تطبیق با همان وقت معهود مىنمود باید فلان مکان بوده و دستوراتى چنین و چنان به من داد که باید عمل کنى، من با خود گفتم بنا بر این نمىتوانم دیگر به دیدن این سیّد بروم. فردا چون وقت کار محوّلهٔ رئیس قطار نزدیک مىشد در خود احساس کسالت کردم و کم کم تب شدیدى روى نموده به قسمى که بسترى شدم به طورى که طبیب براى من آوردند و طبعاً از رفتن براى مأموریّتى که رئیس قطار داده بود معذور گردیدم.
پس از آنکه فرستادهٔ رئیس قطار از نزد من بیرون رفت دیدم تب فرو نشست و حالم به حالت عادى برگشت کاملاً خوب و سرحال خود را دیدم، دانستم باید در این میان سرّى باشد، از این روى برخاسته به منزل آن سیّد رفتم، به مجرّد آنکه نزد او نشستم فوراً یک دوره اصول اعتقادیّه با برهان و دلیل براى من گفت به طورى که من مؤمن شدم و سپس دستوراتى به من داده فرمود: فردا نیز
بیا، چند روزى همچنان نزد او رفتم. هنگامى که پیش روى او مىنشستم آنچه از امور واقعه روى داده بود براى من بدون ذرّهاى کم و بیش حکایت مىنمود و از افعال و نیّات شخصى من که احدى جز من بر آنها اطّلاع نداشت بیان مىنمود.
مدّتى گذشت تا اینکه شبى از روى ناچارى در مجلس دوستان شرکت کردم و ناچار شدم قمارى بنمایم. فردا چون خدمت او رسیدم فوراً فرمود: آیا حیا و شرم ننمودى که این گناه کبیرهٔ موبقه را انجام دادى؟ اشک ندامت از دیدگان من سرازیر شد گفتم: غلط کردم، توبه کردم. فرمود: غسل توبه کن و دیگر چنین منما، و سپس دستوراتى دیگر فرمود. خلاصه به طور کلّى رشتهٔ کارم را عوض کرد و برنامهٔ زندگى مرا تغییر داد. چون این قضیّه در زنجان اتّفاق افتاد و بعداً خواستم به طهران حرکت کنم امر فرمود که بعضى از علماء را در طهران زیارت کنم و بالأخره مأمور شدم که براى زیارت اعتاب عالیات بدان صوب مسافرت کنم. این سفر، سفرى است که به امر آن سیّد بزرگوار مىنمایم.
دوست ما گفت: در نزدیکىهاى عراق دوباره دیدم ناگهان صداى او به گریه بلند شد، سبب را پرسیدم گفت:
الآن وارد خاک عراق شدیم چون حضرت اباعبدالله علیهالسّلام به من خیر مقدم فرمودند.
منظور آنکه اگر کسى واقعاً از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خداى خود طلب نماید موفّق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شکّ داشته باشد.
📚 رسالهٔ لباللباب، ص۸۹
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دور حرم دویدهام
▪️صفا و مروه دیدهام
▪️هیچ کجا برای من
▪️کرب و بلا نمیشود
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ آثار محبت
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
❤️🔥 کیمیای تکامل ❤️ طلوع عشق و محبّت پروردگار لقاء خدا فقط با طلوع نور عشق خدا ممكن است. همهٔ دستو
🔅طلوع عشق خدا
اگر عشق خدا طلوع نکند، سالک به مقصد نمیرسد و باید زحمتی بسیار متحمل شود تا معاصی و اوصاف مذمومه را از خود دور کند.
✍ حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
📚 «نورمجرّد»، ج۱، ص۴۴۹
🆔 @allame_tehrani
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋 همیشه به یادِ خدا
🎙حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
❤️🔥 عاشق حقیقی کیست؟ 🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـ
💫 شرط رسیدن به لقاء الهی
هر كس بخواهد ليلی را ببيند نمیتواند غير ليلی را ببيند، و اگر بخواهد سخن ليلی را بشنود نمیتواند سخن غير ليلی را بشنود.
هركس بخواهد به شرف لقاء و ديدار خدا مشرّف گردد نمیتواند آن را با صحبت اغيار و دشمنان خدا و مقاصد غيرالهيّه و منويّات غيرسبحانيّه و آمال دنيّهٔ دنيويّه جمع نمايد. و به حكم امتناع اجتماع ضدّين كه مرجعش به اجتماع نقيضين میباشد، تا آن از ميان نرود اين پا در ميدان نخواهد گذارد.
منظر دل نيست جای صحبت اغيار
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد (۱)
📚 اللهشناسی، ج۱، ص۱۲۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- در «ديوان حافظ» طبع پژمان، مطبعۀ بروخيم (سنۀ 1318) ص84 غزل187 بدينگونه میباشد:
بر سر آنم كه گر ز دست برآيد
دست بكاری زنم كه غصّه سرآيد
منظر دل نيست جای صحبت اضداد
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
صحبت حكّام، ظلمتِ شبِ يلداست
نور ز خورشيد خواه بو كه برآيد
بر در ارباب بیمروّت دنيا
چند نشينی كه خواجه كی بدر آيد
ترک گدائی مكن كه گنج بيابی
از نظر رهروی كه بر گذر آيد
صالح و طالح متاع خويش نمودند
تا كه قبول افتد و چه در نظر آيد
بلبل عاشق تو عمر خواه كه آخر
باغ شود سبز و سرخ گل به بر آيد
غفلت حافظ درين سراچه عجب نيست
هركه به ميخانه رفت بیخبر آيد
* ـ خلوت دل نيست جای صحبت اغيار (تعليقه)
** ـ دو بيت معروف ذيل در اين غزل است:
بگذرد اين روزگار تلختر از زهر
بار دگر روزگار چون شكر آيد
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
ولی ابيات مذكور در نسخ قديمه ديده نمیشود. (تعليقه)
🆔 @allame_tehrani
💠 حقیقت سیر و سلوک
🔰 سير و سلوک انطباق زندگى با شريعت محمّديّه صلّىاللـهعليهوآله است
⛔️ عدم رعايت حقوق ديگران به بهانهٔ سير و سلوک جائز نيست
مىفرمودند: «برخى گمان مىكنند كه سيروسلوک إلى اللـه، صرف شركت در مجالس ذكر و مداومت بر أذكار و أورادى است كه از استاد و مربّى خود تلقّى كردهاند؛ و با وجود اينكه سالهاست كه در مضمار و ميدان مجاهده با نفس قدم گذاشتهاند، هنوز حركتى نكرده و در همان عالم طبع محبوس ماندهاند. غافل از اينكه سيروسلوک، رعايت و مواظبت بر دقائق و ظرائف أدب عبوديّت و تعامل با موجودات عالم هستى است. سيروسلوک إلى اللـه انطباق متن زندگى با شريعت محمّديّه صلواتاللـهعليهوآله است يعنى جميع أحوال و أطوار زندگى، از فردى تا اجتماعى، از ارتباط با عيال و فرزند و تدبير امور منزل تا ديگر امور را بر أساس دين تنظيم كرده و حقوق هر یک را به نحو أتمّ و أكمل أدا كند. و لذا به بهانهٔ سير و سلوک نمىتوان از حقوق ديگران چيزى را فرو گذار كرد.»
در روايت است كه: روزى سلمان محمّدى رضواناللـهتعالىعليه براى ديدار أبىالدّرداء به منزل او آمد، در برخورد با اُمّ أبىالدّرداء كه ژوليده و پريشان بود علّت را جويا شد، اُمّ أبىالدّرداء در پاسخ گفت: برادرت أبوالدّرداء، اعتنائى به دنيا و امور آن ندارد! وقتى أبوالدّرداء به منزل آمد، به سلمان خوشآمد گفت و طعامى را نزد او گذاشت. سلمان گفت: خود نيز بخور! وى از خوردن امتناع كرد و گفت: من روزه هستم. سلمان او را سوگند داد و گفت: تا از اين طعام تناول كنى من نيز از آن نخواهم خورد. شب فرا رسيد و سلمان در نزد ميزبان خود بيتوته كرد. سياهى شب كه بر همهجا پرده انداخت، أبوالدّرداء خواست تا شب را به قيام و عبادت إحياء كند، سلمان او را منع كرد و گفت:
يا أباالدّردآء! إنّ لِرَبِّكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ إنّ لِجَسَدِكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ لأهلِكَ عَلَيكَ حَقّاً، فَصُم وَ أفطِر، وَ صَلِّ وَ نَمْ؛ وَ أعْطِ كُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّه! «اى أباالدّرداء! حقّاً براى پروردگارت بر تو حقّىاست، و حقّاً اين جسم و بدن تو نيز بر تو حقّى دارد، و براى أهل تو نيز بر تو حقّى است؛ پس روزه بدار و نيز إفطار كن؛ پاسى از شب را عبادت كن و نماز بخوان و پاسى از آن را بخواب؛ و حقّ هر ذىحقّى را بطور شايسته إعطاء كن!»[1]
أبوالدّرداء نزد پيامبر آمد و از آنچه بين او و سلمان گذشته بود خبر داد، و پيامبر صلّىاللـهعليهوآلهوسلّم همان گفتار سلمان را براى او بيان فرمودند.
لذا علّامه والد طريقهٔ كسانى كه زندگى را در حاشيه قرار داده و از عيال و أولاد خود عُزلت گرفته و آنان را به أمان خدا سپردهاند و حقوق طبيعى آنان را ضايع و تباه مىسازند، باطل شمرده و آن راه را موصل به مطلوب نمىدانستند.
و در پرتو فروغ نور توحيد، دستوراتى به مريدين سلوک مىدادند كه جوانب حيات مادّى و معنوى آنان را در بر مىگرفت؛ آنگونه كه حسن معاشرت و رعايت حقوق عيال و فرزندان، تحصيل علم و حتّى كسب و تجارت در آن لحاظ مىشد؛ تا سالک در كمال آسايش خاطر و فراغ بال و بدون هيچ تزاحمى بسوى مبدأ أعلى حركت كند.
دامنهٔ رعايت اين دقائق در تربيت توحيدى ايشان تا آنجا گسترده بود كه حتّى نسبت به ما كه فرزندان ايشان بوده و براى خدمت به ايشان در رتق و فتق امور و يا تفحّص از مآخذ و مصادر بعضى از روايات منقول در «دورهٔ علوم و معارف إسلام» به محضرشان شرفياب مىشديم، مىفرمودند: اگر از شما كارى را خواستم و شما به كسى قول داده و يا خود، كار ديگرى داريد حتما بگوئيد؛ مبادا حقّ كسى ضايع شود.
📚 نورمجرّد، ج۱، ص۵۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعهٔ ورّام، ج1، ص2.
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🍏 اكثر انسانها، كال و نارس از دنيا مىروند انسان در أثر ضعف إدراک، و از سوى ديگر غرور و هوس و تكبّر
🔸چرا انسانها کال و نارَس از دنیا میروند؟
در جامعهای که به جای عقل، غضب یا شهوت و وهمِ مردم رئیس باشد، ولایت در دست فاسقان افتاده و موجب تباهی آدمیان میشود بهگونهای که انسانها به جای اینکه کامل شوند، کال و نارس از دنیا میروند.
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
🎞 فيلمهای شهوی و غضبی و وهمی، نفس را ضايع میکند.
در علم حکمت متعاليه، و فلسفهٔ الهيه به ثبوت رسيده است که: نفس انسان هيولای است؛ يعنی قابليت محضه برای هر گونه تعليم و تربيت، و وصول به أعلی درجهٔ کمال، و يا سقوط در أدنی مرتبهٔ خِذْلان.
... اين قابليت محضه، بايد در راه تربيت و تعليم صحيح، افتاده و به فعليّت تامه برسد؛ و انسان خليفةالله فعلی در عالم وجود گردد؛ و آئينهٔ تمامنمای صفات و أسماء ذات اقدس وی شود. و اين در صورتی ميسور است که: نفس انسانی را از پنج دريچهٔ حواس ظاهره، مهار زنند، و نگذارند چون اسب بدون افسار، در هر مزبلهای برود و سرنگون شود. فيلمهای شهوی و غضبی و وهمی، نفس را ضايع میکند. موسيقی آواز شيطان است، و عقل را میگيرد. موسيقی همچون شراب است که: انسان را بیاختيار میکند. گاهی با آهنگی چنان سرمست میشود که: در پوست نمیگنجد، و مست میشود؛ و گاهی با آهنگی چنان دچار غم و غصه میشود که: بدون اختيار اشکش سرازير میشود؛ و نالهاش بلند میگردد.
انسان را برای وصول به هدف اعلا، که قرآن کريم مشخص نموده است؛ بايد هم از لحاظ سمعی، و هم از لحاظ بصری، و هم از ساير جهات حواس بشری، در تنظيم درآورد؛ تا اين غنچهٔ بوستان امکان بشکفد؛ و اين ثمرهٔ نهال آدميت ميوهٔ شيرين دهد. وگرنه در مزبله و عفنزار جهل و شهوت و غضب گم و نابود میگردد.
📚 نور ملکوت قرآن، ج۱، ص۳۳۴-۳۴۰
📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل
🆔 @allame_tehrani
💫 نفس انسان قابلیّت هر گونه از علوم و هر تعلیم و تربیتی را دارد
در علم حکمت متعالیه، و فلسفهٔ الهیّه به ثبوت رسیده است که: نفس انسان هیولائی است؛ یعنی قابلیّت محضه برای هر گونه تعلیم و تربیت، و وصول به أعلی درجهٔ کمال، و یا سقوط در أدنی مرتبهٔ خِذْلان.
نفس انسانی در هر رشتهای که تعلیم ببیند، و تمرین کند، استاد میشود. مثلاً اگر در طب وارد شود، پزشک عالیقدر میشود، و همین نفس اگر در رشتهٔ ادبیات وارد شود، أدیب میگردد، خطبه میخواند، قصیده میسراید، شعر میگوید، و اگر در رشتهٔ ریاضیات که تقریباً در دو نقطه مخالف ادبیات است (زیرا ادبیات به قدرت حافظه بیشتر نیازمند است؛ و ریاضیات به قوّهٔ مفکّره) مسائل ریاضی را حل میکند؛ و ریاضیدان میگردد.
و همین کس اگر در رشتهٔ نجاری و درودگری برود، نجاری ماهر میشود. اگر در رشتهٔ آهنکاری برود، آهنگری استاد میشود. بالأخره اگر مقنی و چاهکن بشود، در این رشته متخصص میشود، و رموز و اسرار چاهکنی را درمییابد.
باری اگر همین شخص مزبور که دارای نفس انسانی است، دنبال اسرار الهیّه و معارف یقینیه برود؛ حکیم و فیلسوف ارجمند و عارف رفیعالمنزله میشود؛ اگر فقط در علم حدیث کار کند، محدثی نیکو، اگر در علم تفسیر، مفسری والامقام. اگر در فقه زحمت بکشد، فقیهی بزرگ میشود.
و بر عکس اگر اصولاً در مقام یاد گرفتن علمی از علوم برنیاید، قابلیّّتش در همانجا متوقّف میشود. و چنانچه دنبال قوای شهویّه برود، أوّل شهوتران عالم میشود. اگر دنبال قوای غضبیّه برود، سفّاکی عجیب، و خونریزی بینظیر میگردد. اگر به دنبال تقویت قوای وهمیّه برود، شیطانی بزرگ، و نقشهکشی سترگ میگردد که: برای درهم ریختن راحت مردم، و سلب آسایش عمومی با انواع حِیَل و نیرنگها، و مکرها، و خدعهها، عالَمی را به خاک و خون میکشد. و خود در بستر راحت آرمیده، نظاره میکند.
خلاصهٔ مطلب، معنای هیولائیّت نفس، آنستکه: اگر او را در علمی و یا در عالَمی وارد کردند، وارد میشود؛ و اگر نه صدهزار سال هم بگذرد، این قابلیّت، خود بخود به مرحلهٔ فعلیّت درنمیآید و همینطور مبهم و ساده و دستنخورده خواهد ماند. مثلاً اگر فرض کنید: یک دختری با یک پسری را در یک جزیره بگذارند؛ بطوریکه احدی از افراد بشر، با آنها تماس نداشته باشد؛ و کتابی را نخوانده باشند؛ و سخنی را نشنیده باشند. آنها چون به وقت بلوغ برسند؛ و دختر حائض گردد، و پسر محتلم شود، أبداً معنای ازدواج و مجامعت را نمیفهمند، و ادراک نمیکنند. و اگر با هم تا سن پیری هم در آن جزیره، به سر برند، مانند دو برادر، و یا دو خواهر خواهند بود.
بنابراین نکاح و ازدواج حتماً نیاز به اشاره و دلالت دارد.
همینطور غضب و بروز این قوّه از این قبیل است. و تا شیطان خودش را بصورت کبوتری درنیاورد و سر کبوتر دیگری را بین دو سنگ نکوبید، او از کشتن برادرش هابیل خبری نداشت؛ و راهی بدین موضوع برای او نبود. اگر چیزی را مورد ترغیب نفس انسانی قرار دهند، بدان رغبت پیدا میکند. مثلاً اگر تعریف و تمجید از اندوختن مال نمودند؛ بدان میل میکند. و به عکس اگر ترغیب به انفاق و بذل مال نمودند، اموال خود را یکسره انفاق میکند؛ و خود لُخت و عریان در گوشهای مینشیند، و ساتر عورت هم ندارد.
وقتی از دنیا، و زینتهای دنیا و فعالیّتهای اقتصادی، و اتکاء به نفس، و منافع جاه، و حبِّ ریاست، و اندوختن مال، و صحبت با غوانی، و ترنّم اغانی برای او گفتی، یک آدم شهوی، و دیو مهیب مادی در برابر توست!
بهمین کس نه بغیر او، چون از فنای دنیا، و اعتباریّت آن، و عدم سعی مگر در راه خدا، و ضررهای ریاست، و زراندوزی، و تزویر، برای او بیان کردی، یک آدم ملکوتی، و یک فرشتهٔ آسمانی در برابر توست!
گهی در سجِّینْ و أسْفَلُ السَّافِلین میرود؛ و در اثر تربیت در أعْلَی علِّیِّین مینشیند.
وَ النَّفْسُ رَاغِبَةٌ إذَا رَّغَبْتَهَا
وَ إذَا تُرَدُّ إلَی قَلِیلٍ تَقْنَعُ(۱)
(نفس انسانی رغبت پیدا میکند به چیزی، در صورتی که تو او را به رغبت بیندازی! و زمانی که او را به چیز اندکی برگردانی و بازگشت دهی، بدان قناعت میورزد.)
(این بیتی است از جملهٔ أبیات خُوَیْلِدُ بْنُ خَالِدٍ: أبُوذَؤَیْب هُذَلِی، در هنگامی که بواسطهٔ مرض طاعون، در یک روز، پنج پسر، و یا ده پسر او مردند. و او با این بیت میخواهد، متانت و استواری خود را در مشکلات برساند، و قبل از این بیت میگوید:
وَ تَجَلُّدِی لِلشَّامِتِینَ اُرِیهِمُ
أنِّی لَرَیْبِ الدَّهْرِ لَا أتَضَعْضَعُ
(و سوگند به صبر و شکیبائی خودم که: من به شماتت کنندگان نشان میدهم که: من از دگرگونی روزگار ذلیل و مسکین و فروتن نخواهم شد.))
▪️ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani