eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
797 ویدیو
192 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال علامه طهرانی
📜 #حدیث (4) ▪️از ادعیهٔ امام زین‌العابدین علیه‌السّلام است که در سجده تکرار می‌نمودند: «اللَهُمَّ
📜 (5) «المُؤمِنُ كَالجَبَل الرّاسِخِ لاتُحَرِّكُهُ العَوَاصِفُ»(۱) «مؤمن مثل کوه پابرجا می‌ماند، تندبادها و طوفان‌ها نمی‌توانند او را تکان بدهند.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 ✍ مرحوم علامه طهرانی (قدس سره) 🔴 سالک نباید با مردم عوام سر و کلّه زده و مجادله کند نباید انسان با مردم سر و کَلّه بزند، باید راه خودش را برود؛ ﴿وَ عِبَادُ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلَّذِينَ يَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡناً وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَاهِلُونَ قَالُواْ سَلَاماً﴾.(۲) «بندگان خدا ﴿وَ عِبَادُ ٱلرَّحۡمَـٰنِ﴾ بندگانی که نسبتِ با خدا دارند، بندۀ زمین و شهوت و غفلت و بندۀ غیر خدا نیستند، بندۀ خدا هستند. این بندگان، روی زمین با نرمی و سهولت و با آرامش راه می‌روند. و زمانی هم که جاهلین به اینها خطاب نموده و برخورد کنند، اینها به سلامت کار خود را می‌کنند و می‌گذرند.» فرض بفرمایید که انسان دارد از کنار دیوار و کوچه‌ای عبور می‌کند، آنجا هم یک سگ به انسان واق واق می‌کند، هیچ انسانی دیده‌اید برود به آن سگ بگوید چرا با من این کار را می‌کنی؟ من که به تو نظر بدی ندارم نباید با من این کار را بکنی. باید انسان زود کارش را بکند و برود، نباید خودش را با جاهلین در بیاندازد، مجادله کند، داد بزند، بیداد کند و بخواهد برود برای آنها استدلال کند که آقا کار من این‌طور است و آن‌طور است. بله! یک وقت انسان با آنها بحثی می‌کند که برای آنها مفید است، آنها را به خدا نزدیک می‌کند، راهگشای آنهاست، بله؛ امّا جاهلان می‌خواهند انسان را بکشند و بیاورند در جرگه و محیط افکار خود، می‌خواهند انسان را مثل خودشان کنند. در کلمات بزرگان هست که وقتی این سگ‌ها و کِلاب جیفه‌ای به‌دست می‌آورند با یکدیگر بر سر آن جیفه دعوا می‌کنند. هر کدام می‌خواهد آن جیفه را برای خود بگیرد. امّا وقتی یک مردی از کنار کوچه بگذرد، تمام این سگ‌ها می‌آیند به او حمله می‌کنند، چرا همه‌شان؟ برای اینکه آنها در خوردن جیفه، یک هدف دارند و خوردن جیفه مال همه‌شان است و امّا این مرد چون مسلکش بر خلاف آنهاست، همۀ آنها به او حمله می‌کنند که چرا انسانی؟! چرا هم‌مسلک و هم‌طبقۀ ما نیستی؟! آنها که در خوردن جیفه با همدیگر سر و صدا ندارند، همه نسبت به این انسان سر و صدا پیدا می‌کنند، که چرا تو انسانی؟! این مردم جاهل هم همین‌طور هستند. شما با هرکس صحبت کنی، از افرادی که غیر طریق پروردگار و سلوک خدا را دارند، می‌خواهند تو را در جرگۀ خودشان بکشند. أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: «انسان‌ها یا عالِمٌ رَبّانی یا مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبیلِ النَّجاة یا هَمَجٌ رُعاع هستند.»(۳) هَمَجٌ رُعاع صحبتشان این است که: بیا پیش ما! بیا هم‌فکر ما بشو! بیا هم‌ایدۀ ما بشو! بیا هم‌عقیدۀ ما بشو! بیا هم‌اختلاط با ما بشو! بیا از ما بشو! و اگر انسان یک خرده خودش را بدهد، مثل شتر قربانی سر بریده، تکّه تکّه می‌کنند و می‌برند. مؤمن به نیروی ایمان و توکّل به خدا، باید محکم سرجای خود بایستد، باد که می‌آید درخت‌ها را حرکت می‌دهد، بعضی از شیروانی‌ها را بلند می‌کند، خانه‌ها را خراب می‌کند؛ ولی هیچ دیده‌اید آن بزرگترین طوفان‌ها و شدیدترین عاصف از عواصفِ برّی آسمان و طوفان‌ها و آن عاصف‌های شدید، کوهی را تکان بدهد؛ مؤمن این‌طور است، کَالجَبَلِ الرّاسِخ. وزش باد ولو طوفان‌های شدید باشد، کوه را نمی‌تواند تکان بدهد؛ این مؤمن الآن در آن صراط حقّ با نیروی حقّ حرکت می‌کند و در قلبش تشخیص داده صراط چیست و راه چیست و تمام این عواصف، این افکار، این خیالات، این دعوت‌ها به او می‌رسد و با قلب خودش قیاس می‌کند، می‌گوید که: «نه، اینها غلط است، من اگر بروم در آن راه، حرام می‌شوم، فانی می‌شوم، آن کسی که مرا یک ساعت به فلان جا دعوت کرده، یک ساعت مرا ضایع کرده است. نه تنها یک ساعت، به اندازه یک ساعت روح من و نفس من در آن مسیر رفته و من از کار خودم بازماندم؛ من باید بر صراط ایمان باشم و حرکت کنم.» مؤمن در این صورت موفّق می‌شود. 📚 آیین رستگاری، ص70 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- این جملۀ معروف متّخذ از روایتی است در فضائل أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام که در الکافی، ج١، ص۴۵۴؛ المناقب، ج٢، ص٣٤٧ آمده است. ۲- سورهٔ الفرقان (۲۵)، آیهٔ ۶۳. ۳- امام‌شناسی، ج۴، ص۲۱۷: 👈 «متن روایت» 🆔 @allame_tehrani
▪️ادامهٔ پاورقی «پست قبل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قالَ کُمَیلُ بنُ زِیادٍ: أَخَذَ بِیَدی أمیرُالمؤمنینَ عَلِیٌّ بنُ أَبِی‌طالبٍ علیه‌السّلام فَأخرَجَنِی إلی الجَبّانِ فَلَمّا أصحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَداءِ ثُمَّ قالَ: «یا کُمَیلُ إنَّ هَذِهِ القُلوبَ أوعِیَةٌ فَخَیرُها أوْعاها، فَاحفَظْ عَنِّی ما أَقولُ لَکَ: النّاسُ ثَلاثَة: فَعالِمٌ رَبّانِیُّ، و مَتعَلِّمُ عَلی سَبیلِ نَجاة، و هَمَجٌ رُعاعٌ أتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلونَ مَعَ کُلِ ریحٍ، لَم‌یَستَضیئوا بنورِ العِلمِ، و لَم‌یَلجَأُوا إلی رُکنٍ وَثیقٍ.» کمیل بن زیاد می‌گوید: أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی‌طالب علیه‌السّلام دست مرا گرفت و به‌سوی مقبره به راه افتادیم. چون حضرت وارد صحرا شد نفسی عمیق کشید و فرمود: «ای کمیل! این دل‌ها ظرف‌هایی است و بهترین آنها آن دلی است که گنجایشش بیشتر باشد. آنچه من با تو می‌گویم حفظ کن و از خاطرت محو مساز. مردم سه دسته هستند: عالمی است عارف به خدا و مربّی گم‌گشتگان به وادی حقیقت، و شاگردی است که در پیروی از آن عالم راه نجات را می‌پیماید، و مردمی هستند نادان و بی‌فکر، اوباش و بی‌منزله و قیمت که به دنبال هر صدایی که بلند شود، خواه حق و خواه باطل می‌دوند، و با وزش هر بادی می‌جنبند، دل آنها به نور علم روشن نشده و به مقام قابل اعتمادی پناه نیاورده‌اند.» 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰تأثیر همنشین در روح و روان انسان 🎙حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 🆔 @allame_tehrani
🗓 قول صحیح در تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک بار مرحوم آقاى حاج ابوموسى به ایران آمده بودند و مرحوم علّامه والد مى‌خواستند به دیدن ایشان در منزل صدیق مکرّم آقاى حاج موسى محیى بروند، و در روز سیزده جُمادى الأُولى موعدى تعیین شد و ایشان همراه با رفقا به ملاقات مرحوم حاج ابوموسى رفتند. در آن روز صاحب خانه به رسم مألوف از میهمانان با شیرینى پذیرائى کردند. علّامه والد تا چشمشان به شیرینى افتاد فرمودند: آقا شیرینى را برگردانید. بعد فرمودند: قول صحیح در تاریخ شهادت حضرت فاطمهٔ زهراء سلام اللّٰه علیها، سوّم جُمادى الثّانیه یعنى نودوپنج روز پس از رحلت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم است که در کتب تاریخ «خمسةوتسعین» ثبت شده است و در برخى کتابها «تسعین» به «سبعین» تصحیف گشته است و برخى فکر کرده‌اند که شهادت، هفتادوپنج روز پس از رحلت آن حضرت بوده است؛ و این معنى صحیح نیست. با این وجود چون امروز به گمان برخى روز رحلت حضرت صدّیقهٔ طاهره است و منتسب به آن حضرت شده احترامش واجب است و نباید در این روز شیرینى تناول کرد. 📚 «نورمجرّد»، ج۲، ص۴۷۳ 🆔 @allame_tehrani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚔️ تملک نفس در مخالفت هویٰ است 🔸تا به نیروی ریاضت عاقبت 🔸نفس سرکش را زبون کردیم ما 🎙حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 🆔 @allame_tehrani
🔰رابطهٔ بین محبت و دین اُسّ و مُخّ دین و طىّ راه خدا، محبّت به خدا و منسوبین به اوست و لذا بهترین و سریع‌ترین راه براى این مقصود تحصیل محبّت است. 📚 رسالهٔ مودت، ص۴۳ 📍مشاهدهٔ متن کامل:👇 eitaa.com/allame_tehrani/4345 🆔 @allame_tehrani
🔴 شدیدترین درجات گناه، توجّه و محبّت به اهل معاصی است ⭕️ محبّت استقلالی به غیر خدا شدیداً در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته است 🚫 آیات ناهیه در مورد محبّت به غیر خدا 💎 محبّت به خدا شریف‌ترین موهبت الهی 🔰اطاعت از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، لازم غیر قابل انفكاک محبّت به خداست اُسّ و مُخّ دین و طىّ راه خدا، محبّت به خدا و منسوبین به اوست و لذا بهترین و سریع‌ترین راه براى این مقصود تحصیل محبّت است. و به عكس شدیدترین درجات گناه، توجّه و محبّت به اهل معاصى و دشمنان خداست؛ چون محبّت به أفراد منحرف و ستمگر در دل اثر قساوت و شقاوت می‌گذارد و دل را به نقش دل آنان منقّش می‌گرداند و بدین وسیله صفات و روحیات آنان در دل ظهور و به تبع آن، كردار و أعمال آنان در انسان پیدا می‌شود. لذا نفسِ محبّت به دنیا و زخارف زودگذر آن گناه شمرده شده است؛ كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ.(1) و محبّت به جمع‌آورى مال و ذخیره كردن آن گناه شمرده شده است؛ وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً.(2) و گذشته از آنكه مُنكرات یكایک گناه شمرده شده است، محبّت به كارهاى قبیح و انتشار آن در بین جامعهٔ اسلامى و مؤمنین نیز گناه شمرده شده، بلكه چون این محبّت خود مولّد گناه و سرچشمهٔ پیدایش معاصى است داراى كیفرى بسیار سخت خواهد بود؛ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ.(3) و همچنین نفس محبّت به غیر خدا، به محبّت استقلالى، و محبّت به بُت‌ها و به أفرادى كه انسان آنها را مورد تبعیت و اطاعت خود قرار می‌دهد و به عنوان شركاء خدا محسوب مى‌گردند، شدیداً در قرآن مجید مورد انتقاد قرار گرفته است؛ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ.(4) و در مقابل این آیات كه جدّاً انتقاد از محبّت دنیا و جمع مال و شركاى خدا و غیره مى‌كند، آیاتى است كه بنحو أتمّ از محبّت به خدا و اولیاى خدا تمجید و تحسین مى‌نماید؛ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ.(5) «بگو اى پیغمبر: اگر محبّت به خداى دارید باید از من پیروى كنید تا بالنّتیجه شما نیز مورد محبّت خدا واقع شوید و گناهان شما را بیامرزد.» معلوم مى‌شود كه محبّت به خدا گرانمایه‌ترین و شریفترین موهبت از مواهب الهى است كه او را خدا موضوع كلام قرار داده و بر آن اطاعت از رسول خدا را مترتّب نموده است، در حالی كه ممكن بود بگوید: اگر مى‌خواهید بهشت بروید یا جهنّم نروید، یا جامعهٔ شما اصلاح گردد، یا داراى نفس متّقى و پاكیزه گردید و غیر اینها. ولى ملاحظه مى‌شود كه فقط محبّت به خدا را عنوان قرار داده و نفس اطاعت از رسول خدا را به عنوان لازم غیر قابل انفكاک، ملازم آن قرار داده است. 📚 رسالهٔ مودت، ص۴۳ تا ص۴۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- آيهٔ ٢٠، از سورهٔ ۷۵: القيامة؛ [«هرگز! بلکه شما دنياى نقد و عاجل را دوست می‌داريد.»] 2- آيهٔ ٢٠، از سورهٔ ٨٩: الفجر؛ [«و مال دنيا را بسيار دوست می‌داريد.»] 3- آيهٔ ١٩، از سورهٔ ٢٤: النّور؛ [«حقّاً کسانى که دوست دارند أعمال زشت و ناپسند در بين مؤمنين رواج يابد، عذابى دردناک براى آنها در دنيا و آخرت خواهد بود؛ و خدا می‌داند و شما نمى‌دانيد.»] 4- قسمتى از آيهٔ ۱۶۵، از سورهٔ ٢: البقرة؛ [«برخى از مردم شريکانى را در برابر خدا اختيار مى‌کنند که آنان را همانند دوستى و محبّت به خدا، دوست مى‌دارند، ولى کسانى که ايمان آورده‌اند با شدّتى بيشتر خداوند را دوست می‌دارند.»] 5- قسمتى از آيهٔ ٣١، از سورهٔ ٣: ءَال‌عمران. 🆔 @allame_tehrani
محبّت به دشمنان خدا و رسول، انسان را از ایمان خالی می‌کند محبّت به دشمنان خدا و رسول چنان اثر قوى در نفس انسان می‌گذارد كه به كلّى زمینهٔ نفس را از ایمان خالى مى‌كند و رائحه‌اى از آن باقى نمى‌گذارد. و در این صورت أعمال صالحهٔ انسان چون خس و خاشاكى خواهد بود كه در سرزمین خشک و بى‌آب و علف روئیده، هیچ بو و طراوتى و جمال و زیبندگى نخواهد داشت. مثال عمل صالح به انضمام محبّت به دشمنان دین، مثال گل و گیاهى است كه در مزابل روئیده باشد؛ اگر فرضاً ظاهرى فریبا داشته باشد ولى باطن و اصل آن متعفّن و زشت است. 📚 رسالهٔ مودت، ص۴۶ 🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 خدایا ما تو را می‌خواهیم، همین... 🎙حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 🆔 @allame_tehrani
💎 عمل‌ با اخلاص‌ لازم‌ است‌ اهتمام‌ اوليای خدا از پيامبران‌ و امامان‌ به‌ تكاليف‌ شرعيّه‌ موضوعيّت‌ دارد، زيرا اين‌ امور برای تقرّب‌ به‌ خدا و حصول‌ ملكۀ تقوی و صفای باطن‌ و اتّصاف‌ به‌ اسماء و صفات‌ الهيّه‌ است‌. و اين‌ همه‌ اصرار آن‌ بزرگواران‌، برای تزكيه‌ و تهذيب‌ نفس‌ و تخلّق‌ به‌ اخلاق‌ حميده‌ و پيدايش‌ عبوديّت‌ تامّه‌ است‌ نه‌ آنكه‌ صرفاً عملی بدون‌ محتوای معنوی و اخلاص‌ بجا آورده‌ شود و انسان‌ نيز بدان‌ دلخوش‌ باشد. پس‌ عمل‌ با اخلاص‌ لازم‌ است‌. فَمَن‌ كَانَ يَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لَايُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً.[1] «كسی كه‌ اميد زيارت‌ و ملاقات‌ پروردگار خود را دارد بايد عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهد، و در عبادت‌ پروردگارش‌ شريک و انبازی قرار ندهد.» 📚 معادشناسی، ج4، ص232 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- قسمتی از آيۀ 110، از سورۀ 18: الكهف‌. 🆔 @allame_tehrani
🤲 دعایی که مرحوم قاضی سفارش کرده بودند در قنوت نمازها بخوانید! دعایی است که مرحوم قاضی رحمة‌الله‌علیه به آقای حاج شیخ عبّاس قوچانی دامت‌برکاته دستور داده‌اند: [۱] اللهُمّ ارزُقنی حُبَّکَ و حُبَّ ما تُحِبُّه، و حُبَّ مَن یُحِبُّکَ، و العَمَلَ الّذی یُبَلِّغُنی إلی حُبِّکَ، و اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ الأشیاءِ إلَیَّ.(1) [۲] اللهُمّ نَوِّر ظاهِری بِطاعَتِکَ، و باطِنی بِمَحَبَّتِکَ، و قَلبی بِمَعرِفَتِکَ، و رُوحِی بمُشاهَدَتِکَ، و سِرّی بِاستِقلالِ اتّصالِ حَضرَتِکَ، یا ذا الجَلالِ و الاکرام.(2) [۳] اللهُمّ اجعَل فی قَلبی نوراً، و فی سَمعی نوراً، و فی بَصَری نوراً، و فی لِسانی نوراً، و فی یَدَیَّ نوراً، و فی رِجلَیَّ نوراً، و فی جَمیعِ جَوارِحی نوراً، یا نورَ الأنوارِ.(3) [۴] اللهُمّ أرِنی الأشیاءَ کَما هِیَ.(4) [۵] اللهُمّ کُن وِجهَتی فی کُلِّ وَجهٍ، و مَقصَدی فی کُلِّ قَصدٍ، و غایَتی فی کُلِّ سَعیٍ، و مَلجَئی و مَلاذی فی کُلِّ شِدَّةٍ و هَمٍّ، و وکیلی فی کُلِّ أمرٍ، و تَوَلَّنی تَولِّی عِنایَةٍ و مَحَبَّةٍ فی کُلِّ حالٍ، برَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ. 📚 مکتوبات خطی، جُنگ3، ص50 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️پاورقی ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقی «پست قبل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- الله‌شناسی، ج١، ص۲۲۴، تعلیقه: «از جمله فقرات دعایی است که در قنوت نمازهای فریضه و نافله خوانده می‌شود و اوّل فقرۀ آن این است: «اللهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ و حُبَّ ما تُحِبُّهُ و حُبَّ مَن یُحِبُّکَ و العَمَلَ الَّذی یُبَلِّغُنی إلَی حُبِّکَ وَ اجعَلْ حُبَّکَ أحَبَّ الأشیاءِ إلَیَّ.» همۀ این دعا را در بحرالمعارف، ص٣٠٩ ـ قسمتی را از حضرت رسول و قسمتی را از أمیرالمؤمنین علیهما الصّلاة و السّلام ـ آورده است؛ و نیز در مجموعهٔ مطبوعه‌ای کوچک از حاج ملّا محمّدجعفر کبودرآهنگی قسمتی از آن موجود است. آیت عظمای حقّ مرحوم حاج میرزا سیّد علی آقا قاضی ـ تَغمَّده الله برضوانه ـ به شاگردان خود دستور می‌داده‌اند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند.» 2- لبّ‌اللباب، ص١٢، تعلیقه: «از جمله فقرات دعای منسوب به أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام که حاج مولا جعفر کبوترآهنگی آن را شرح کرده و در کتاب کوچک جیبی طبع شده است.» 3- إقبال‌الأعمال، ص٧٢؛ الله‌شناسی، ج١، ص۶۲، به نقل از رسالۀ عشق و عقل، با قدری اختلاف. 4- معادشناسی، ج۵، ص۱۰۷، تعلیقه: «دعای أمیرالمؤمنین با شرح آن به قلم حاج ملّا محمّدجعفر کبودرآهنگی که در کتاب کوچک جیبی طبع شده است.» 🆔 @allame_tehrani
🔰صراط مستقيم يعنی جمع ميان ظاهر و باطن عدّه‌اى كه به ظاهر پرداخته و از عباديّات و اعمال حسنه فقط به فعل قالبى اكتفا كنند و از مغز و جوهره به پوست قانع گردند چقدر از كعبهٔ مقصود دور و از جمال و لقاى او مهجورند. و همچنين عدّه‌اى كه به معناى فقط گرويده و از اتيان اعمال حسنه و عبادات شرعيّه شانه خالى كنند چقدر از متن واقع كناره بوده، و از حقيقت به مجاز، و از واقع به تخيّل و توهّم قناعت كرده‌اند. مگر نه آنست كه نور خدا در تمام مظاهر عالم امكان سارى و جارى است؟ پس چرا بدن را از عبادت معاف داريم و اين عالم جزئى را از تجلّى انوار الهيّه تعطيل نمائيم؟ و به الفاظِ وصول و لبّ و مغز و عبادت قلبى اكتفا كنيم؟ آيا اين عبادت فقط از يكسو نيست؟ أمّا النّمَطُ الأوسط و امّت وسط آن دسته‏اى هستند كه جمع بين ظاهر و باطن نموده و تمام درجات و مراتب وجودى خود را به عبادت و انقياد حضرت محبوب واداشته و در اين سفر ملكوتى تجهيز مى‏كنند. ظاهر را عنوان باطن، و باطن را جان و حقيقت ظاهر نموده، و هر دو را با يكديگر چون شير و شكر بهم درآميخته‏اند؛ از ظاهر، مرادشان وصول به باطن، و باطن را بدون ظاهر هباءً منثوراً شمارند. اللّهُمَّ نوّر ظاهرى بطاعتک، و باطنى بمحبّتک، و قلبى بمعرفتک، و روحى بمشاهدتک، و سرّى باستقلال اتّصال حضرتک، يا ذا الجلال و الإكرام.(1)و(2) 📚 رسالهٔ لب‌ّاللّباب، ص11 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- از جمله فقرات دعاى منسوب به اميرالمؤمنين عليه‌السلام كه حاج مولى جعفر كبوترآهنگى آن را شرح كرده و در كتاب كوچک جيبى طبع شده است. 2- خداوندا ظاهرم را به طاعتت، و باطنم را به محبّتت، و قلبم را به شناختت، و روحم را به ديدارت، و سويدايم را به پيوستگى تامّ به حضرتت نور بخش، اى صاحب جلال و جمال. 🆔 @allame_tehrani
💫 غایت دین توحید است غایت دین توحید است؛ و توحید صرف و خالص امری است بس عظیم، که بدون سال‌ها مجاهده و تعبّد به نوامیس دینی و عبادت خالصانهٔ حضرت حق، و شهود وجدانی، و تقویت قوای ذهنی و تفکیری حاصل نمی‌شود. 📚 سرّالفتوح ناظر بر پرواز روح، ص۴۷ 🆔 @allame_tehrani
💫 منزلگاه حقیقی انسان منزل تقویٰ است 🔰 تراوشات انسان متقی همه خیر و رحمت است منزلگاه حقیقی انسان منزل تقویٰ است؛ یعنی حالتی که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقی خود جای نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ برای آنکه افعال صادرۀ از بهائم (من حیث إنّها بهائم) از شهوت و غضب آثار انسان (من حیث إنّه انسان) نیست. بنابراین هر فردی که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیدۀ حق‌بین خود را کور کرده و از منزل حقیقی خود در مرتع بهائم جای گرفته است. و کریمۀ شریفهٔ: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللّٰهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَ لَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ﴾(۱) منزلگاه واقعی انسان را نشان می‌دهد و می‌گوید: ای مؤمنین! قبل از آنکه شما را مرگ دریابد سعی کنید که در منزل حقیقی خود که تقویٰ است وارد شوید و بهترین مقام از مقامات آن را حائز گردید، در این صورت حظّی وافر از حیات خواهید برد؛ و الّا موتْ شما را نارس و به منزل نرسیده در خواهد یافت و انسانی با درجه و رتبۀ حیوان و بهیمه از دنیا می‌روید. 📚 أنوارالملکوت، ج۱، ص۴۱ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- سورهٔ آل‌عمران (٣) آیهٔ ١٠٢: [ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای خدا را آن طور که باید و شاید و سزاوار مقام تقوای اوست بجای آورید و مبادا مرگ شما را فراگیرد مگر آن که شما در درجۀ أعلای اسلام و تسلیم باشید!] 🆔 @allame_tehrani
🔴 مانع سیر و سلوک در ملکوت ▪️پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): حَرَامٌ عَلَىٰ كُلِّ قَلْبٍ عُزِّیَ بِالشَّهَوَاتِ أَنْ يَجُولَ فِی مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ؛ بر هر دلی كه به شهوت‏ها آرام گرفته باشد، حرام است كه در ملكوت آسمان‏ها گردش كند. 📚 تنبیه‌الخواطر، ج۲، ص۱۲۲ 🆔 @allame_tehrani
🔸گرايش‌ تند و شديد به‌ امور اعتباری، انسان‌ را از عالم‌ معنیٰ و حقيقت‌ دور می‌كند ▪️پست‌ترين‌ عوالم‌، حكومت‌ منطق‌ حسّ است‌ ورود اعتباريّات‌ در صحنۀ زندگی انسان‌ پيوسته‌ دائرۀ فعّاليّت‌های او را در زوايای مختلفۀ زندگی توسعه‌ داده‌ است‌. كارهای حقيقی انسان‌ توأم‌ با يک سلسله‌ امور اعتباريّه‌ گشته‌ و امور مصلحتی برای حفظ‌ آبرو و رسيدن‌ به‌ اميال‌ نفسانی و شؤون‌ موهومۀ زندگی و رياست‌ و مرؤوسيّت‌ و مالكيّت‌ و مملوكيّت‌ و حبّ جاه‌ و حسّ تفاخر و حبّ تكاثر، موجب‌ شده‌ بنی‌آدم‌ دست‌ به‌ يک سلسله‌ فعّاليّت‌های دامنه‌دار و وسيعی بزنند. گرايش‌ تند و شديد به‌ اين‌ امور اعتباری، طبعاً انسان‌ را از عالم‌ معنیٰ و حقيقت‌ دور می‌كند و آنطور كه‌ بايد و شايد نمی‌گذارد به‌ مقصودش‌ برسد. مثلاً شخصی كه‌ برای ادامهٔ زندگی خود احتياج‌ به‌ غذا دارد، اصل‌ غذا كه‌ متكفّل‌ امر حياتی اوست‌ بسيار ساده‌ و راحت‌ بدست‌ می‌رسد، ولی مشكلاتی عجيب‌ و غريب‌ از امور اعتباريّه‌ او را احاطه‌ می‌كند؛ می‌گويد چه‌ غذائی انتخاب‌ كنم‌ كه‌ آبرويم‌ نرود؛ رفيقم‌ مرا در آن‌ حال‌ ببيند از من‌ انتقاد نكند، يا ميهمانی كه‌ به‌ منزل‌ می‌آيد از من‌ خرده‌ نگيرد. اينها يک رشته‌ امور اعتباريّه‌ است‌ كه‌ با آن‌ امر حقيقی ممزوج‌ شده‌ و بالنّتيجه‌ عمل‌، شامل‌ هر دو گونه‌ از دست‌يابی به‌ واقع‌ و لحاظ‌ امر اعتباری می‌گردد. و چه‌ بسا هست‌ كه‌ كثرت‌ توارد و تزاحم‌ امور اعتباری به‌ حدّی است‌ كه‌ آن‌ امر واقع‌ را بكلّی از بين‌ می‌برد و در كام‌ خود هلاک می‌كند. تمام‌ اموری كه‌ در دنيا برای انسان‌ پيش‌ می‌آيد يا انسان‌ بدانها دست‌ می‌زند از قبيل‌ خريد و فروش‌، صلح‌، هبه‌، وكالت‌، اجاره‌، مزارعه‌، مساقاة‌، مضاربه‌، نكاح‌، طلاق‌؛ بر اساس‌ اعتباراتی شديد متورّم‌ می‌گردد به‌طوری‌كه‌ چه‌ بسا انسان‌ برای حفظ‌ آنها خود را در كام‌ مرگ‌ می‌كشاند، و آن‌ تورّم‌های اعتباری و مصلحت‌انديشی‌های موهوم‌ را با جان‌ عزيز خود معاوضه‌ و مبادله‌ نموده‌ و در شطرنج‌ روزگار به‌ رايگان‌ می‌بازد. اين‌ عالم‌ اعتبارات‌، أسفلُ السّافلين‌ است‌، يعنی پست‌ترين‌ عوالم‌ از سرحدّ حقيقت‌ و متن‌ واقع‌. چون‌ انسانی كه‌ در مسير تكاملی خود بايد صددرصد وجودش‌ را با حقائق‌ تطبيق‌ دهد، و در سير بهره‌يابی از موادّ حقيقيّۀ عالم‌ و وصول‌ به‌ واقعيّات‌ در نردبان‌ صعود به‌ ترقّيات‌ روزافزون‌ نائل‌ گردد؛ كارش‌ در انحطاط‌ به‌ جائی می‌رسد كه‌ تمام‌ عمر خود و سرمايۀ وجودی خود را از عقل‌ و علم‌ و حيات‌ و قدرت‌، صرف‌ گفتگوی داستانهای خيالی و افسانه‌ای زيد و عَمرو می‌كند و برای آبرو به‌ يک سلسله‌ آرزوهای دراز كه‌ معلوم‌ نيست‌ به‌ آنها می‌رسد يا نمی‌رسد، دلبستگی پيدا می‌كند. و برای وصول‌ و كاميابی به‌ آن‌ منويّات‌ و آرزوهای خياليّه‌ دست‌ به‌ فعّاليّت‌های تند می‌زند، و بالنّتيجه‌ ميوۀ عمرش‌ نارسيده‌ و با دست‌ تهی و از ثمرات‌ حيات‌ بهره‌مند نگشته‌ از دنيا می‌رود، و با حال‌ انكسار و فتور بدين‌ عمر گذشته‌ می‌نگرد، حسرت‌ و ندامت‌ سراپای او را فرا می‌گيرد؛ چون‌ در مقابل‌ عمر ضايع‌ شده‌ و طومار درهم‌ پيچيده‌ و بانگ‌ رحيل‌ چه‌ می‌توان‌ كرد؟! 📚 معادشناسی، ج1، ص19 🆔 @allame_tehrani
🔰 دين‌ تنظيم‌ كنندۀ روابط‌ ميان‌ امور حقيقی و اعتباری است‌ دين‌ از طرف‌ پروردگار آمده‌ است‌ تا سلسلۀ اعتباريّات‌ انسان‌ را در حدودی كه‌ برای انسان‌ منفعت‌ دارد و مانع‌ از ترقّی و تكامل‌ او نمی‌گردد مشخّص‌ و معيّن‌ كند. بسياری از آنها را كه‌ به‌ درد او نمی‌خورد بلكه‌ او را به‌ جهنّم‌ می‌كشد از دست‌ او بگيرد و يک رشته‌ دستوراتی كه‌ انسان‌ را به‌ عالم‌ هستی و حيات‌ می‌رساند به‌ او تعليم‌ كند. 📚 معادشناسی، ج1، ص21 📍مشاهدهٔ متن کامل:👇 eitaa.com/allame_tehrani/4358 🆔 @allame_tehrani
🔰 دين‌ تنظيم‌ كنندۀ روابط‌ ميان‌ امور حقيقی و اعتباری است‌ دين‌ از طرف‌ پروردگار آمده‌ است‌ تا سلسلۀ اعتباريّات‌ انسان‌ را در حدودی كه‌ برای انسان‌ منفعت‌ دارد و مانع‌ از ترقّی و تكامل‌ او نمی‌گردد مشخّص‌ و معيّن‌ كند. بسياری از آنها را كه‌ به‌ درد او نمی‌خورد بلكه‌ او را به‌ جهنّم‌ می‌كشد از دست‌ او بگيرد و يک رشته‌ دستوراتی كه‌ انسان‌ را به‌ عالم‌ هستی و حيات‌ می‌رساند به‌ او تعليم‌ كند. كسانی كه‌ طبق‌ اين‌ دستورات‌ عمل‌ می‌كنند ثمرۀ وجودی آنها به‌ مرحلۀ كمال‌ خود می‌رسد و از استعدادات‌ و قوائی كه‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ حدّاكثر استفاده‌ نموده‌ قوای هستی خود را به‌ فعليّت‌ می‌رسانند. در اين‌ صورت‌ هنگام‌ مرگ‌ بشّاش‌ و خندان‌ بوده‌ (چون‌ از مراحل‌ ابتدائيّۀ تكامل‌ گذشته‌ و به‌ سِرّ عالم‌ رسيده‌اند) حقائق‌ بر آنها منكشف‌ گشته‌ و با خدای خود ربط‌ پيدا نموده‌ و وجود جزئی خود را به‌ كلّيّت‌ اين‌ عالم‌ مربوط‌ و در علم‌ و حيات‌ و قدرت‌ كلّيّه‌ مُنغمر و فانی شده‌اند. و هيچ‌ حال‌ منتظره‌ای برای آنها باقی نمانده‌ و از مردن‌ هراس‌ ندارند بلكه‌ عاشق‌ مردن‌ و دلباختۀ مرگند كه‌ آن‌ عوالمی را كه‌ در اينجا نديده‌اند و بنا به‌ مصلحتی از ايشان‌ نهفته‌ مانده‌ است‌ در پيش‌ ببينند. و كسانی كه‌ به‌ اين‌ دستورات‌ عمل‌ نمی‌نمايند و دوران‌ عمر خود را به‌ بازی مشغول‌ و از دائرۀ اعتبار قدم‌ فرا نمی‌نهند، چون‌ باطل‌ دلهای آنان‌ را مسخّر نموده‌ و در لباس‌ حقيقت‌ و با صورتهای زينت‌ دهندۀ خياليّه‌ افكار آنان‌ را به‌ خود مشغول‌ ساخته‌ و بالأخره‌ بدون‌ كاميابی از ثمرات‌ هستی‌بخش‌ عالم‌ واقع‌ و وصول‌ به‌ مقصد خلقت‌ و سرّ آفرينش‌ و آشنائی با وطن‌ اصلی و ربط‌ با عالم‌ كلّی و مناجات‌ و انس‌ با خدای خود بسر برده‌اند؛ ناچار حركت‌ آنها به‌ عالم‌ بعد توأم‌ با ضعف‌ و نقصان‌ وجودی آنها بوده‌، با حال‌ انكسار و شكستگی و همّ و غم‌ و حسرت‌ و اندوه‌ بدون‌ دريافت‌ نتيجه‌، تشنه‌كام‌ از اين‌ عالم‌ رحلت‌ می‌كنند. 📚 معادشناسی، ج1، ص21 🆔 @allame_tehrani
🔰فرق‌ مؤمن‌ و كافر در پيروی از عقل‌ و حسّ كفّار هم‌ بدنبال‌ آب‌ می‌گردند. كفّار هم‌ بدنبال‌ خدا می‌گردند. آنها هم‌ گمشده‌ای دارند و برای بدست‌ آوردن‌ آن‌ در حركت‌ و جستجو و برای نيل‌ به‌ آن‌ در تكاپو و تلاشند ليكن‌ راه‌ را گم‌ كرده‌اند. راه‌، راه‌ آب‌ بايد باشد نه‌ راه‌ سراب‌. مؤمن‌ بدنبال‌ آب‌ می‌رود و از راه‌ آب‌ به‌ چشمۀ زلال‌ و گوارای حقيقت‌ دست‌ می‌يابد و سيراب‌ می‌شود؛ كافر برای رفع‌ تشنگی و رسيدن‌ به‌ آب‌ راه‌ آب‌ را بدست‌ نسيان‌ سپرده‌، راه‌ سراب‌ در پيش‌ می‌گيرد، و برای زياد كردن‌ اعتباريّات‌ دنيا از جاه‌ و مال‌ و زن‌ و فرزند و رياست‌ و حكومت‌ هر چه‌ بيشتر می‌كوشد، و هر چه‌ بيشتر بكوشد از راه‌ حقيقت‌ دورتر شده‌ و به‌ سراب‌ نزديكتر، حرارت‌ آفتاب‌ و سوزندگی بيابان‌ خشک جگر او را تشنه‌، عمر سپری، راه‌ برگشت‌ باقی نمانده‌، با نكبت‌ و وبال‌ در آرزوهای خود مدفون‌ می‌گردد و خيالات‌ و افكار باطل‌ مقبرۀ او می‌شود. 📚 معادشناسی، ج1، ص23 🆔 @allame_tehrani
💢 تقسيم‌ مراحل‌ اعتباری در طول‌ حيات‌ انسان‌ از نظر قرآن‌ مجيد در قرآن‌ مجيد چقدر اين‌ موضوع‌ به‌ شكل‌ عالی و تشبيه‌ لطيفی بيان‌ شده‌ است‌: اعْلَمُوٓا أَنَّمَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِي‌ الأمْوَالِ وَ الأوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ و ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَكُونُ حُطَاماً وَ فِي‌ الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الْحَيَوٰةُ الدُّنْيَآ إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[1]. ببينيد خداوند علیّ أعلا چگونه‌ حقيقت‌ را برای انسان‌ مجسّم‌ می‌كند؛ می‌فرمايد: اين‌ زندگی دنيا، اين‌ زندگی كه‌ بشر با اين‌ صحنۀ وسيع‌ از اعتبارات‌ و خواسته‌ها و آرزوها كه‌ عمر خود را بر اساس‌ آنها سپری می‌كند، و ساعات‌ و دقائق‌ خود را بر آنها منطبق‌ می‌نمايد، و بالأخره‌ با دست‌ تهی از دنيا می‌رود، از پنج‌ موضوع‌ خارج‌ نيست‌. اين‌ زندگی كه‌ حقيقةً مادون‌ زندگی حيوانات‌ و بهائم‌ است‌، اين‌ اعتباريّاتی كه‌ بشر را بخود مشغول‌ نموده‌ و از حقائق‌ دور نموده‌ و از زيست‌ درندگان‌ پائين‌تر آورده‌ است‌، مركّب‌ است‌ از لَعِب‌: بازی بدون‌ خواهش‌ نفسانی، و لَهْو: كارهائی كه‌ انسان‌ روی تمايلات‌ نفسانی انجام‌ می‌دهد و غرض‌ عقلائی صحيحی بر آن‌ مترتّب‌ نيست‌، و زينَة‌: روی باطل‌ و اعتبارات‌ را به‌ لباس‌ حقيقت‌ پوشانيدن‌ و امور فانيه‌ را بصورت‌ امور باقيه‌ جلوه‌دادن‌، وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ: خودپسندی نمودن‌ و بر اساس‌ تفاخر و مباهات‌ امور زندگی خود را بنا نهادن‌، و تَكَاثُرٌ فِي‌ الأمْوَالِ وَ الأوْلَادِ: پيوسته‌ بدنبال‌ زياد نمودن‌ مقدار اموال‌ و تعداد اولاد برآمدن‌. مرحوم‌ شيخ‌ بهاءالدّين‌ عاملی (ره‌) كلام‌ لطيفی [2] در تفسير اين‌ آيه‌ دارد و می‌فرمايد: خداوند اين‌ پنج‌ مرتبه‌ را به‌ موازات‌ سير عمر افراد بشر بيان‌ فرموده‌ است‌. چون‌ انسان‌ در اوّل‌ مرحله‌ از زندگی كه‌ همان‌ دوران‌ صباوت‌ است‌ به‌ بازی مشغول‌ می‌گردد، و سپس‌ در اوان‌ بلوغ‌ به‌ لهو و امور مُشهيانه‌ دست‌ می‌زند، و در هنگام‌ شباب‌ و جوانی زينت‌ به‌ حدّ اعلا بدو روی می‌آورد، و در نيمۀ عمر به‌ تفاخر و حسّ تفوّق‌ می‌پردازد، و بالأخره‌ در اوان‌ پيری و شيخوخيّت‌ داعيۀ زياد نمودن‌ اموال‌ و اولاد در سر او می‌افتد. آری! انسان‌ پس‌ از گذرانيدن‌ دوران‌ صباوت‌ و بلوغ‌ دوست‌ دارد به‌ خود زينت‌ ببندد. لباس‌ خود را، شغل‌ خود را، زندگی و مكان‌ خود را، و بالأخره‌ تمام‌ متعلّقات‌ خود را بنحوی ترتيب‌ دهد كه‌ نقش‌ بقاء و بنحو ابديّت‌ زيست‌ نمودن‌، روی حقيقت‌ فناء را بپوشاند و واقع‌ امر در تحت‌ اين‌ نقشهای باطله‌ مختفی و منتفی گردد. از اين‌ مرحله‌ كه‌ بگذريم‌ دوران‌ تفاخر است‌، می‌گويد: قدرت‌ من‌ چنين‌ است‌، مال‌ من‌ چنان‌ است‌، علم‌ من‌ فلان‌ است‌؛ حتّی با كمال‌ جرأت‌ به‌ استخوانهای پوسيده‌ و خاكستر شدۀ آباء و نياكان‌ خود فخر می‌كند و رجز می‌خواند، و بر اشياء درهم‌ شكسته‌ و نقشه‌های پوسيده‌ افتخار می‌كند و آنها را در موزه‌های مجلّل‌ و باشكوه‌ قرار می‌دهد و شعرهای حماسی می‌خواند. و بالأخره‌ در آخر دوران‌ زندگی نيروی وجودی خود را در زياد كردن‌ مال‌ و فرزند متمركز می‌كند. انسان‌ طبعاً هر چه‌ عمرش‌ زيادتر شود حريص‌تر می‌شود؛ در جوانی انفاق‌ در راه‌ خدا می‌كرد، حالا نمی‌كند؛ حسّ گذشت‌ و ايثار داشت‌، حالا ندارد. طبع‌ بشر چنين‌ است‌ كه‌ بر هر اساسی تربيت‌ شود نفس‌ او بر همان‌ اساس‌ متحجّر می‌گردد و احوال‌ گذران‌ او بصورت‌ ملكات‌ ثابته‌ درمی‌آيد. البتّه‌ چون‌ خود را بر محور قانون‌ دين‌ و حقّ تربيت‌ ننموده‌ است‌ لذا در آخر عمر نتيجۀ نفسانی او همان‌ تراكم‌ احوال‌ و تحجّر خاطرات‌ و افكار اوست‌. 📚 معادشناسی، ج1، ص24 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1ـ آيۀ 20، از سورۀ 57: الحديد. 2ـ اين‌ مطلب‌ را علاّمۀ طباطبائی مُدّظلُّه‌العالی در حاشيۀ رسالۀ مخطوطۀ «الإنسان‌ فی الدّنيا» از شيخ‌ بهائی نقل‌ كرده‌اند. و نيز در تفسير «الميزان‌» ج‌19، ص‌188 ضمن‌ تفسير اين‌ آيه‌ از سورۀ حديد، از مرحوم‌ شيخ‌ بواسطه‌ نقل‌ فرموده‌اند. 🆔 @allame_tehrani
🔆 نور فاطمه 🔆 🔹پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله): نُورُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللّٰهِ وَ ابْنَتِی فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض... نور دخترم فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از نور خداست، و دخترم فاطمه برتر از آسمانها و زمین است. 📚 بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۰ 🆔 @allame_tehrani