☘🍁☘🍁☘🍁
🍂🍃🍂🍃
🌿🌱
🌼
#خاطره
🌸 در نیمه های شب حضرت علامه حسن زاده در قبرستان منطقه ییلاقی (ایراء) بودند. یک مرد و زن در حال عبور آقا را دیدند و فکر کردند جن دیدند نزدیک رفتند و دیدند علامه است.با آقا احوال پرسی کردند و پرسیدند آقا این وقت شب این جا؟؟ آقا فرمود:(( صدای بعضی ازمرده ها آزار میکرد، آمدم تا آن ها را آرام کنم...))🌸
📚منبع: روایت از یکی از آشنایان
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💕 @tarrk_gonah
هدایت شده از تولدی دوباره
☘🍁☘🍁☘🍁
🍂🍃🍂🍃
🌿🌱
🌼
#خاطره
🌸 در نیمه های شب حضرت علامه حسن زاده در قبرستان منطقه ییلاقی (ایراء) بودند. یک مرد و زن در حال عبور آقا را دیدند و فکر کردند جن دیدند نزدیک رفتند و دیدند علامه است.با آقا احوال پرسی کردند و پرسیدند آقا این وقت شب این جا؟؟ آقا فرمود:(( صدای بعضی ازمرده ها آزار میکرد، آمدم تا آن ها را آرام کنم...))🌸
📚منبع: روایت از یکی از آشنایان
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💕 @tarrk_gonah
هدایت شده از تولدی دوباره
☘🍁☘🍁☘🍁
🍂🍃🍂🍃
🌿🌱
🌼
#خاطره
🌸 در نیمه های شب حضرت علامه حسن زاده در قبرستان منطقه ییلاقی (ایراء) بودند. یک مرد و زن در حال عبور آقا را دیدند و فکر کردند جن دیدند نزدیک رفتند و دیدند علامه است.با آقا احوال پرسی کردند و پرسیدند آقا این وقت شب این جا؟؟ آقا فرمود:(( صدای بعضی ازمرده ها آزار میکرد، آمدم تا آن ها را آرام کنم...))🌸
📚منبع: روایت از یکی از آشنایان
🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💕 @tarrk_gonah