منم.... همین درگوشی.... ✒️ ★᭄ꦿ https://eitaa.com/joinchat/3490316489C3194f21bce

من برای ⁧ #نابودی_اسرائیل⁩ به این سه سردار عزیز ⁧ #وکالت_میدهم⁩. اگر وکالت میدی، انتشار بده🙏 @alle_yasen

🎥💐 سالروز ولادت با سعادت »ابن الرضا »حضرت #امام_جواد_الائمه (ع) بر همه شما مبارک باد🥀 🌺گر "هشت " رضا و "نه" جواد است چه غم؟ 🌺بگذار که هشتم گرو نه باشد... 🌺بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات 🌺هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات 🌺🌸میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام مبارک باد. @alle_yasen

🚨خطری که از قم در حال شکل گیری هست ‼️فتنه اکبر در پیش است 🛑عمار باشیم تا کربلا تکرار نشود. ‼️لااقل رسانه باشیم و در روشنگری دست کم یک نفر شریک باشیم .انشاءالله که عاقبتمون بخیر بشه @alle_yasen

📝دارو شناسی میوه خطرناکی به نام فیسالیس در بازار موجود است که به خاطر ظاهر جالب و جذاب آن در تزئین کیک‌ها و ... استفاده می‌شود و با توجه به‌ جدید بودن آن افراد دوست دارند آن را حداقل یکبار امتحان کنند. در طب سنی این میوه عروسک پشت پرده نام دارد و دارویی تخصصی جهت عقیم کردن انسان است. لطفاً به دوستان خود اطلاع دهید تا خدای ناکرده از این میوه مصرف نکنند. @alle_yasen

@alle_yasen 🌻🌸داستان شب🌸🌻 سلام علیکم...؛ شبتون بخیر و شادی...؛ ولادت امام جواد"ع" بر شما و خانواده محترم مبارکباد....؛ الهی هر آرزویی دارید برآورده بخیر گردد.... الهی آمین ................................... داستان امشب رو تقدیم میکنم. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ "امان نامه از آتش جهنم" شیخ عباس قمی"ره" در کتاب فوائد الرضوي آورده اند : كاروانی از سرخس آمدند زیارت و پابوس امام رضا (ع) ، که یک مرد "نابینایی" در اون کاروان بود و اسمش حیدر قلی بود. آنها اومدند امام (ع) رو زیارت كردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در خارج از مشهد اُطراق كردند ، که به اندازه یه روز راه از مشهد دور شده بودند. شب جوونهای کاروان گفتند : بیائید برویم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بگذاریم خسته ایم بخنیدیم و سرگرم باشیم. آنها كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند ، بعد به هم میگفتند ، توازاین برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت : بله حضرت رضا (ع) مرحمت كردند فلانی تو هم گرفتی؟ گفت : آره منم یه دونه گرفتم ، حیدر قلی بیچاره که چیزی نمیدید و فقط صداشون میشنید ؛ یه مرتبه گفت : چی گرفتید؟ از کی گرفتید؟ جوونها گفتند مگه تو نداری ؟ حیدرقلی گفت : نه من اصلاً روحم خبر نداره ! قضیه چی هستش؟ گفتند : امام رضا(ع) بعد از زیارت ؛ برگ سبز و ضمانت نامه ای میداد دست مردم ، و ما هم گرفتیم. حیدرقلی گفت : چیه این برگ سبزها ؟ ضمانت چی داره؟ جوونها گفتند : امان نامه از آتش جهنم ، ما این رو میگذاریم تو كفن مون ؛ قیامت دیگه نمیسوزیم ، جهنم نمیریم چون اون را از امام رضا(ع) گرفتیم. تا جوونها این مطلب رو گفتند ؛ این پیرمرد (حیدرعلی) یه دفعه دلش شكست با خودش گفت : یا امام رضا(ع) از تو توقع نداشتم ، بین كور و بینا فرق بگذاری ، حتماً من فقیر بودم ، كور بودم از قلم افتادم ، و به من اعتنایی نکردی....!!! جوانها دیدندحیدرقلی بلند شد و راه افتاد طرف مشهد ، حیدرقلی گفت : به خود امام(ع) قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم.... باید بگیرم ، جوونها گفتند : آقا ما شوخی كردیم ما هم نداریم... !!!! ولی هرچه كردند حیدرعلی آروم نمیگرفت و خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نَره....!!! شیخ عباس(ره) میگه : هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده ، یه برگه سبزم دستشه ، نگاه كردند دیدند نوشته : "اَمانٌ مِّنَ النار" "من ید ابنُ رسولُ الله على بن موسى الرضا " (علیه السلام) جوونها با تعجب گفتند : تو این همه راه رو چه جوری یه ساعته رفتی و برگشتی ؟ حیدرقلی گفت : چند قدم بیشتر نرفتم ، یه آقایی اومد گفت : نمیخواد زحمت بكشی من برات برگه امان نامه آوردم بگیر و برگرد.....!!!😭😭😭 جانها به فدایت یا مغیث الشیعه والزوار ؛ یا علی ابن موسی الرضا(ع): 💐 *تو ضمانت نکنی؛ در شبِ قبرم چه کنم* *بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست* 💐 یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام لطف و شفاعت و سخاوت شما و دلهای ما *ان شاءالله* 🍃🌺🌺🌺🌻🌺🌺🌺🍃

#قصه_کودکانه یک قصه جذاب و آموزنده برای کودکان دلبند شما👧👶 🌛🌒👇 @alle_yasen