eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
248 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
72 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷۵صفت جوان ایده آل ازنظرقرآن: 🌷۱ .ایمان.... انهم فتیه آمنوا....13 سوره کهف اصحاب کهف جوانانی باایمان بودند 🌷۲ .حیا. تمشی علی استحیاء...25 قصص دختران شعیب با حیا راه میرفتند 🌷۳ .شجاعت... فتی یقال له ابراهیم...60 انبیاء شکننده بتها جوانی شجاع بودبه نام ابراهیم ع 🌷۴؛.مطالعه ودانش آموختن. خداحضرت موسی ع رامأمورکردکه ازحضرت خِضر ع علم یادبگیرد.61 تا65 کهف 🌷۵.اعتدال ومیانه روی واقصدفی مشیک...19 لقمان لقمان به پسرش گفت بااعتدال راه برو ولادت باسعادت حضرت علی اکبر ع وروزجوان مبارک باد 🌷🌷🌷
براي چه جن و شيطان از خرما بدشان مي آيد و نفرت دارند؟! رسول الله (ص) وصيت كرده اند كه هر روز خرما بخوريم به خصوص صبح 3 و يا 5 و يا 7 دانه بخوريم. چرا پيامبر (ص) وصيت كرده اند كه خرما را به شكل فرد بخوريم نه زوج؟ فايده ي خوردن خرما به شكل فرد چيست و چرا وصيت كرده اند به خوردن خرما و نه ميوه ای ديگر؟!!! تحقيقات علمي نشان داده است كه خوردن خرما باعث توليد انرژي در بدن ميشود كه بصورت طيف آبي رنگ و نامرئي تمام اطراف بدن را فرا ميگيرد و بدن را از ورود جن و شيطان و سحر و چشم درامان نگاه مي دارد ؛ بشرطي كه ما خرما را بصورت فرد مصرف كنيم. ( 3 یا 5 یا 7 عدد) اما چه اتفاقي مي افتد اگر خرما را بصورت دانه هاي زوج مصرف كنيم؟ در اين صورت خرما بصورت شكر در بدن ذخيره شده و باعث بيماري قند ميشود. دانشمندان جهان شگفت زده اند كه پيامبر (ص) چگونه از زمان هاي قديم راه حلي برای دفاع از ورود شيطان و جن را به ما داده است. وجود نازنین پیامبر اکرم، رحمت العالمین، خیر خلق الله صلوات واقعا خرما دارویی عجیب است اگر کم‌خونی دارید نیاز نیست قرص و کپسول های شیمیایی استفاده کنید فقط روزی چند عدد خرما بخورید، کم‌خونی شما برطرف خواهد شد. کبدتان چرب یا بزرگ است روزی هفت عدد خرما صبحانه میل کنید چربی شما، قطعا آب می‌شود. اگر سرد مزاج هستید حتما روزی سه عدد خرما بخورید سرطان تهدیدی جدی برای هر مسلمانی است آیا می دانید راه پیش گیری و علاج آن  خرما است. در روایت داریم رسول الله ﷺ فرمودند: خانه‌ای که در آن خرما  نیست، قطعا آن خانواده گرسنه هستند. تجربه نشان داده: مصرف هفت عدد خرما قند خون را افزایش نمی‌دهد نصایحی سودمند برای همه: نصیحت اول: ازصبح که بیدارمیشویدهرکاری. هرکاری. هرکاری چه کوچک چه بزرگ با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنیدکه موفق شوید نصیحت دوم: همواره از مایعات به انداره لازم مصرف کن زیرا خوردن آب زیاد بدن رو سرد و مستعد انواع بیماری‌ها می‌کند در ضمن گول علم مدرن را نخورید که می‌گوید روزانه ۸ لیوان آب بخورید مصرف آب فقط به اندازه نیاز بدن، هروقت تشنه شدی آب بنوش نصیحت سوم: همواره ورزش بکن اگرچه در اوج مشغولیت بودی ... بدن همواره باید تحرک داشته باشد.  با پیاده روی، شنا و یا هر ورزشی دیگر. نصیحت چهارم: خوراک خود را کم کن «غذا برای انسان به اندازه ای کمرش راست شود، کفایت می‌کند»(حدیث) پرخوری را رها کن زیرا هیچ فایده ای برایت ندارد ... خودت را در سختی نینداز بلکه خوردن را کم بکن. نصیحت پنجم: تا حد امکان از ماشین فقط در مواقع ضروری استفاده بکن. سعی کن برای رفتن به مسجد، مغازه، دید و بازدید و بقیه کارهایت پیاده بروی. نصیحت ششم: عصبانی نشو عصبانی نشو عصبانی نشو ناراحت نباش ... سعی کن چشم پوشی کنی ... خودت را در پریشانی نینداز ... همه ی این ها سلامتی ات را به خطر می اندازند و شادابی ات را از بین می برند. با کسانی مجالست کن که با آنها احساس آرامش می‌کنی نصیحت هفتم: همانطور که میگویند «مال خودت را در زیر آفتاب بزار و خودت زیر سایه بنشین» ... بر خود و بر اطرافیانت زندگی را تنگ نکن ... مال برای آن هست که با آن زندگی کنیم نه برای آن‌ نصیحت هشتم: بر هیچ کس و هیچ چیزی که نمیتوانی آن را بدست بیاری  حسرت نخور. خود را به فراموشی بزن بلکه اصلا فراموشش کن. اگر قرار باشد به تو برسد حتما میرسد اگرچه در تخت خود باشی و هرچه را که تقدیر تو نیست خداوند او را از تو منع میکند. هیچ چیزی را از تو منع نمیکند مگر بخاطر ضرری که برایت دارد ... همه ی ما این ها را میدانیم اما انسان فراموش کار است لذا نیاز به همچین یادآوری هایی داریم تا از آن نفع ببریم‌. نصیحت نهم: تواضع اختیار کن... تواضع اختیار کن... مال و جاه و قوت و قدرت همه با تکبر و غرور از بین می روند. تواضع تو را در نزد انسان ها محبوب می کند و درجه ات را نزد خداوند بالا می برد. نصیحت دهم: سفیدی موی سر نشانه ی پایان عمر نیست بلکه نشانه ی این هست که زندگی بهتری شروع شده. خوش بین باش، سفر کن و از مال حلال خود بخور و لذت ببر‌. و یک نصیحت دیگر: زود بخواب و شب نشینی نکن آخرین و مهمترین نصیحت: نمازت را به هیچ عنوان ترک نکن زیرا که نماز برگه ی سود تو در دنیا و آخرت است. آن روزی که نه فرزند فایده میدهد و نه مال اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی . روزگارتان با یاد خدا خوش باد. منتظران ظهور
برای دو لقمه بیشتر علی فروش نشویم!! روزی امیرالمومنین ع نزد اصحاب خود فرمودند:من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری ره می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی ‏به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:شما دو توهین به من کردید!! اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید... دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی میخواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی‌کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان من در دست اوست آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست، سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
🔸اسباب تبدیل به روایت داریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چهار چیز سیئات را تبدیل به حسنات می‌کند: «أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَکَانَ مِنْ قَرْنِهِ إلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَها اللهُ حَسَناتٍ» 1- «الصِّدْقُ» راست گفتن. خدا از انسان راستگو خوشش می‌آید؛ چون خدا خودش مظهر صدق است، مظهر سلام است، مظهر امنیت است. 2- «وَالحَیاءُ» شرم. اگر کسی حیا داشته باشد خداوند گناهانش را می‌بخشد و سیئاتش را از بین می‌برد و به جای آن حسناتش را می‌نویسد. 3- «وَحُسْنُ‌الخُلْق» خوش اخلاقی. انسان دلش می‌سوزد برای کسانی که نمازشان، روزه‌شان، کمک کردن‌شان، دینشان خوب است؛ اما با زن و بچه‌شان خیلی بد اخلاقند و بد برخورد می‌کنند. این اخلاق بدشان به آن اعمال خوبشان لطمه مي‌زند، 4- «وَالشُّکر» شکر نعمات را به جا آوردن؛ یکی از مواردی که اصل جبران در آن است. ─┅─═ई ❄️☃❄️इ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷فرقی نمیکنه فقیر باشی یا ثروتمند میزان برکت خانواده رو دعای ♡مادر♡ تعیین میکنه 🌷هرکجا دیدی خداوند با شکوه تحویلت گرفت بی شک, خرجش ♡ دعای مادر ♡بوده است 🌷دعای فرشته خداوند بدرقه راهتان 💓 🌸🍃
⬅️ قبلا⁩ ‌ عصبی⁩ ‌ میشدم⁩، ‌ اذیت⁩ ‌ میشدم⁩.. ولی خب الان خیلی چیزارو یاد گرفتم که کمتر ‌ عصبی⁩ بشم و کمتر ‌ اذیت⁩ بشم؛ اینکه از کسی انتظار نداشته باشم، خودم حال خودمو خوب کنم.. ⬅️ یاد گرفتم آدماییو کنار خودم نگه دارم که بهم آرامش میدن.. با کسی که نمیفهمه بحث نکنم.. دنبال چیزایی باشم که حالمو خوب میکنه.. ⬅️ دیگه تنهایی اذیتم نمیکنه، برعکس توی تنهایی یاد گرفتم به زندگی ام بیشتر بیندیشم و دلیل حال خوب و بد های روزهایم را پیدا کنم و از تجربه هایم درس بگیرم. ⬅️ خیلی وقت است که یاد گرفته ام با خودم در آرامش باشم با خودم و خدای خودم، گلایه هایم را به او میگویم به کسی که رازدارترین است و چقدر آرامم میکند کسی که از همه به من آشنا تر است..
برای پیرمردی که امیدوارانه زیتونِ صلح کاشت...
1_6714837277.mp3
3.78M
ما گـره گشـا داریم ؛ دافـع البــلا داریم ؛ هر کسی کسی دارد ... ما امام رضا داریم... های امام رضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
❓ #کجای_قصه‌ی_ظهوری؟! 9⃣1⃣ قسمت نونزدهم 🕊 از پیشنهادش خوشم اومد. با ذوق گفتم: بیا یه جای خوب ببرم
؟! 0⃣2⃣ قسمت بیستم ⛅️ حرفاش بارها توی ذهنم بالا و پایین می‌شد. از مراسم زدیم بیرون. خنکای صبح، حالمون رو عوض کرد. یه نفس عمیق کشیدم که دوباره حمید، ضد‌حال زد! گفت: بین این بیست نفر، من یکی‌دو تا جوون بیشتر ندیدم. بقیه افراد مسن بودن. مگه نمی‌دونی لشکر امام‌زمان بیشترشون جوونن؟ مشکل از جوونای ما نیست، ما نتونستیم اونا رو پای کار امامشون جذب کنیم. والا توی دفاع مقدس، این جوونا بودن که هشت سال، صدام رو زمین‌گیر کردن. 🚩 گفتم: حق با توئه! وقت داری یه جای دیگه بریم که خوشبختانه اونا همه‌شون جوونن و کارای جهادی و انقلابی انجام می‌دن؟ اگه بریم، می‌بینی گمشدهٔ آقا، همین جوونا هستن! گفت: کدوم هیأت مدّ نظرته؟ به شوخی گفتم: ما رو باش به کی داریم پیشنهاد می‌دیم؟! اخوی! تو که می‌دونی معروف‌ترین هیأت ما توی این شهر کدومه! سکوت کرد. سینه‌ام رو دادم جلو و گفتم: بهترین هیأت، هیأت «انصارالمهدی» هست که هم تعدادشون زیاده، هم پرچمشون همیشه توی هر مراسمی بالاست. یه دبدبه و کبکبه‌ای دارن که نگو! گفت: یاعلی، بیفت جلو سیّد! 🏴 دیوارهای هیأت سیاه‌پوش بود. کلی پرچم عزا روی ستون‌ها نصب بود. چند‌جا هم برای ظهور امام‌زمان پارچه زده بودند. خوب موقعی رسیدیم. بحث داخل جلسه داغ بود. همه قدیمی‌های هیأت بودن و داشتند واسه دهه فاطمیه برنامه‌ریزی می‌کردن. کنارشون ایستادیم. می‌دونستم هیچ‌کی ما رو نمی‌بینه. برای همین کنجکاو شدم ببینم چی دارن می‌گن. 🕌 یکی از آقایان مداح گفت: بچه‌ها امسال برای فاطمیه باید سنگ تموم بگذاریم. دور میدان امام، باید یه موکب بزرگ بزنیم که تو چشم باشه، یه موکب هم روبه‌روی مسجدجامع. فقط مشکل ما تعداد نفراتی هست که باید موکب رو بچرخونن. علی جواب داد: من چند تا رفیق باحال هیأتی از هیأت‌های دیگه دارم که می‌گم بیان کمکمون. ناگهان مداح با ناراحتی گفت: لا اله الا الله... چی داری می‌گی علی؟! هیچ‌کس رو از هیأت‌های دیگه نیارین! آقایان محترم! همه‌تون گوش بدین، غریبه تو جمع خودمون راه ندین، فردا ایده‌های ما رو یاد می‌گیرن، خودشون و هیأتشون واسه‌مون شاخ می‌شن! 🗣 ادامه دارد... 📖
🔘 داستان کوتاه دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید ... بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای درمیان همه و از جمله من پیدا کند اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی . او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند . او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و ... . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم . پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش میدانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت: برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود ! در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟ همسرم جواب داد :من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم . و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید. تئودور داستایوفسکی عظمت در دیدن نیست عظمت در چگونگی دیدن است🍀 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─