eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
248 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
72 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و هفتم « دوران خلافت » ❇️ امتناع از پذیرش خلافت 🔸خدا می‌داند که علاقه‌ای به حکومت نداشتم 🔻[ بعد از کشته شدن عثمان، تنها نام من بود که برای خلافت مطرح می‌شد؛ ولی ] 🔻خداوند سبحان می‌داند که من [ از روی تمایل شخصی] علاقه‌ای به زمامداری و حکومت در میان امت محمّد نداشتم؛ زیرا از آن بزرگوار شنیده بودم که می فرمود: " هر زمامداری بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت دست‌هایش را بر گردنش می بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب احضار می‌کنند. سپس نامه عمل او باز می شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد نجات می یابد و اگر ستم روا داشته باشد، هلاک می‌شود." ❇️ افق‌های تاریک و فتنه‌های پیشِ رو 🔻[ در مقابل درخواست مردم برای پذیرش خلافت به آنها گوشزد کردم: ] 🔻 مرا وا گذارید و سراغ فرد دیگری بروید؛ زیرا ما به استقبال حوادثی می‌رویم که رنگارنگ و فتنه‌آمیز است و چهره‌های گوناگون دارد. دل‌ها بر این بیعت ثابت نمی‌ماند و عقل‌ها بر این پیمان، استواری نشان نمی دهد! کران تا کران را ابرهای فتنه پوشانده و چهره افق را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است. 🔻آگاه باشید! اگر درخواست شما را بپذیرم، بر اساس آنچه می‌دانم با شما رفتار می‌کنم و به گفته این‌ و آن و سرزنش ملامت کنندگان گوش فرا نمی‌دهم. اما اگر مرا رها کنید، همچون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیع‌تر از شما باشم در برابر کسی که کار خود را به او می‌سپارید. در هر حال، من وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر و رهبر شما به شمار آیم. ❇️ من به امیر شدن نیازی ندارم 🔻[ اصرار مردم زیاد شده بود. طلحه و زبیر و مهاجران و انصار نزد من آمدند و درخواست کردند خلافت را بپذیرم. به آنها گفتم: ] 🔻من به امیر شدن نیازی ندارم. ببینید چه کسی را برای این کار انتخاب می‌کنید، من هم با شما همراهی خواهم کرد. 🔻شما به دنبال امیر شدن من نباشید! در این وضع، وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و در عین حال همراه شما هستم. هر کس را که شما برای خلافت بپسندید، من نیز به او رضایت خواهم داد. شما به سراغ فرد مد نظر خویش بروید. ❇️ اصرار بیش از حد مردم 🔻[ در مقابل پاسخ منفی من، مردم اصرار می کردند و اگر به یاد داشته باشید: ] 🔻شما مردم به من می‌گفتید بیعت ما را قبول کن و من می‌گفتم نمی‌پذیرم. شما می‌گفتید چاره‌ای جز این نیست و من زیر بار نمی رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می کردید. دستم را عقب می‌کشیدم و شما با اصرار، دستانم را می‌گرفتید و می‌گفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمی‌شویم و جز تو بر کسی اتفاق نظر و اجماع نداریم. چنان برای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آورند تا زودتر از آن آب بنوشند! 📚منابع: ۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۹ ۲.الجمل، ص۲۶۷ ۳. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۴۴، ح۵، ص۷۲۸ ۴. نهج البلاغه، کلام۹۲، ص۱۳۶ ۵.تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۶ ۶. الکامل، ج۲، ص۳۰۴ ۷.خوارزمی، المناقب، ص۱۷۸، رقم۲۱۶ ۸.تذکرةالخواص، ص۵۷ ۹. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹ ۱۰. الفصول المهمه، ص۶۳ ۱۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴ ۱۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و هشتم ❇️ نپذیرفتن خلافت، به هدف آزمودن مردم 🔻[ یکی از دلایل نپذیرفتن خلافت را توضیح دادم: ] شما با رغبت و میل‌تان به من، برای اینکه خلافت را بپذیرم، پیش من آمدید و مرا برای بیعت، از خانه‌ام بیرون کشیدید. من از بیعت با شما خودداری کردم تا جدیت شما را بیازمایم. پس شما اصرار کردید و من نیز امتناع می‌کردم تا اینکه شما همچون شترانی که هنگام آشامیدن آب به گودال‌های آب هجوم می‌برند، برای بیعت با من هجوم آوردید! ❇️ من تنها گزینه مردم بودم 🔻[ در برابر انکار و امتناع من، مردم یک حرف را تکرار می کردند و می گفتند: ] ما برای امر حکومت، جز تو شخص دیگری را سراغ نداریم و جز تو به کس دیگری راضی نمی‌شویم؛ پس بیعت ما را بپذیر تا گرفتار تفرقه نشویم و اختلاف دامنگیر ما نشود. 🔻به یقین امت به غیر تو راضی نخواهند شد و ما نگران هستیم که اگر تو حکومت را نپذیری، مردم گرفتار تفرقه شوند و متفرق گردند. 🔻[ من که سه خلیفه را به خلاف میل باطنی و معیارهای ارزشی خود، تحمل کرده بودم تا تفرقه‌ای میان امت رخ ندهد، این بار می‌دیدم که نپذیرفتن خلافت، مایه تفرقه مردم و فروپاشی وحدت امت اسلامی می شود. ] ❇️ شور و هیجان بی نظیر مردم برای بیعت 🔸فراگیر شدن شعار « بیعت ، بیعت» 🔻شما برای بیعت کردن، شتابان به سوی من روی آوردید، همانند شتر ماده تازه‌زاییده که به طرف بچه‌های خود می شتابد. پیاپی فریاد برآوردید: « بیعت! بیعت! » من دستان خویش را فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشودید؛ من از دست درازکردن امتناع کردم و شما دستانم را به سوی خود کشیدید! ❇️ ازدحام شدید جمعیت برای بیعت 🔻آنگاه به من هجوم آوردید، مانند هجوم شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم آورند. چنان ازدحام شد که بیم آن می‌رفت در نتیجه ازدحام کشته شوم یا بعضی از شما بعضی دیگر را زیر دست‌وپا از بین ببرید. از شدت هجوم، بند کفش‌هایم گسست و عبا از روی دوشم افتاد و افراد ضعیف زیر دست‌و‌پا ماندند. 🔻به اندازه‌ای برای بیعت با من شادی کردید که مردم خردسالان را بر روی دوش گرفتند تا بتوانند شاهد مراسم بیعت باشند، سالمندان با پای لرزان برای بیعت‌کردن شتاب می‌کردند و ناتوانان را بر دوش می‌کشیدند و پاها از خستگی واماند. آنگاه گفتید: همانند ابوبکر و عمر با ما بیعت کن که ما جز تو کسی را نداریم و به غیر تو راضی نمی‌شویم. بیعت ما را بپذیر تا پراکنده نشویم و اختلاف نکنیم. این چنین بود که من با تکیه بر کتاب خدا و سنت رسول خدا ﷺ با شما بیعت کردم. 📚منابع : ۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۶۰ ۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۷۲ ۳.الإمامةوالسیاسة، ص۱۷۶ ۴.الغارات، ج۱، ص۲۰۳ ۵. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۹۶ ۶. کشف المحجة، ص۲۵۱ ۷. وقعة صفین، ص۲۰۱ ۸.تاریخ طبری، ج۴، ص۴ ۹. الکامل، ج۲، ص۳۹۶ ۱۰. نهج البلاغه، کلام ۱۳۷ ۱۱. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت چهل و نهم ❇️ شرایط پذیرش خلافت 🔸 بیعت فقط در مسجد [ وقتی اصرار مردم از حد گذشت و چاره ای جز پذیرش نداشتم، به آنها گفتم:] 🔻حال که جز بیعت با من، به چیز دیگری راضی نیستید و من نیز چاره‌ای ندارم جز پذیرش درخواست شما، پس به مسجد می رویم و بیعت با حضور همه مردم و رضای مسلمانان انجام می‌گیرد. آنجا هرکس خواست، با من بیعت می‌کند. همچنین به آنها گفتم که بر اساس علم خود با آنها عمل می‌کنم و به گفته گوینده و ملامت‌ سرزنش‌کننده‌ای گوش نمی‌دهم. 🔻[ مردم این شرط را پذیرفتند و گفتند: ما به احکامی که تو صادر کنی، راضی هستیم و در میان ما کسی مخالف تو نیست. با ما مطابق تشخیص خود رفتار کن. ] ❇️ عهد و میثاق الهی برای وفاداری به بیعت و اطاعت 🔻پس همه‌ شما مسلمانان (اعم از مهاجر و انصار و تابعان) با کمال میل و با اختیار خود با من بیعت کردید و من هم از شما پیمان گرفتم و سخت ترین عهد ها و پیمان‌های پیامبران را با شما در میان گذاشتم، تا به من وفادار باشید و دستور مرا بشنوید و از من پیروی کنید. همچنین در کارها خیر خواه من باشید و همراه من با سرکشان بجنگید و با متجاوزان و آن‌ها که از دین اسلام خارج می‌شوند پیکار کنید. 🔻شما بیعت مرا با همه‌ این شرایط پذیرفتید و من هم با شما عهد و میثاق خدا را تازه کردم و شما را در برابر پیمان خدا و رسول( صلی الله علیه و آله و سلّم) متعهد قرار دادم. شما هم دعوت مرا اجابت کردید و خدا را بر شما و بعضی از شما را بر خودتان گواه گرفتم. 🔻از اولین کسانی که بدون هیچ اجباری و کاملا از روی اختیار بیعت کردند، طلحه و زبیر بودند و هیچ‌کس را در بیعت با خویش مجبور نکردم. حتی بعد از انجام بیعت از عمّار و ابن عباس خواستم تا بروند و بین صفوف مردم حرکت کنند و بپرسند که آیا کسی از این بیعت ناخشنود است؟ ولی همه‌ مردم با فریاد بلند از این بیعت ابراز رضایت می‌کردند و قول تسلیم شدن و اطاعت را می‌دادند. امّا من از این بیعت، خوشحال و خرسند و شادمان نشدم. 📚منابع: ۱. تذکرة الخواص، ص۵۷، ۲. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹ ۳. تاریخ طبری، ج۳ ۴. الکامل، ج۲ ۵. الفصول المهمة، ص۶۳ ۶. نهج البلاغه، کلام۹۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاهم ❇️ انگیزه‌های پذیرش خلافت 🔻خدا تو می‌دانی ‌که ورود ما به حکومت و جنگ و درگیری، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می‌خواستیم: – نشانه های دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم. – و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم. – تابندگان ستم دیده‌ات در امن و امان زندگی کنند. – و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر به اجرا در آید. ❇️ حجت تمام شده بود 🔻سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و وجود یاری دهندگان حجت را بر من تمام نکرده بود و اگر خداوند از عالمان عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‌ساختم و آخر خلافت را با همان پیمانه سیراب می‌کردم که اول خلافت را نوشانده بودم و چونان گذشته، خود را کنار می‌کشیدم. آنگاه می‌دیدید دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‌ای بی ارزش تر است. ❇️ کس دیگری برای اقامه عدل نبود 🔻خدا می‌داند که من چاره‌ای نداشتم جز پذیرش امر حکومت و اگر کسی را سراغ داشتم که بهتر از من بتواند از عهده‌ این‌کار برآید، حتماً درخواست مردم برای خلافت را نمی‌پذیرفتم. 🔻هنگامی که اصرار شما را برای پذیرش بیعت دیدم، در کار خود و شما فکر کردم و با خود گفتم: اگر امروز امر خلافت شما را نپذیرم و درخواست شما را اجابت نکنم، کسی را پیدا نخواهید کرد که جانشین من باشد و مانند من به عدالت رفتار کند.برای همین بود که دست خود را برای بیعت بازگشودم و شما مسلمانان با من بیعت کردید. ❇️ من مردم را برای خدا می‌خواستم [به مردم توضیح دادم:] 🔻بیعت شما مردم با من، بی اندیشه و ناگهانی نبود و کار من با شما یکسان نیست. من شما را برای خدا می‌خواهم و شما مرا برای خود می‌خواهید. ای مردم! برای اصلاح کار خودتان مرا یاری کنید. به خدا سوگند! که داد ستم دیده را از ستمگر بستانم و مهار ستمکار را بگیرم و به آبشخور حق وارد سازم؛ گرچه تمایل نداشته باشد. 📚منابع: ۱. نهج البلاغه، کلام۱۳۱ ۲. تذکرة الخواص، ص۱۲۰ ۳.نهج البلاغه، خطبه ۳ ۴. علل الشرایع، ج۱، ص۱۰۵ ۵. معانی الأخبار، ص۳۶۰ 6. الفصول المختارة، ص۲۲۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و یکم ✳️ نگرانی از سلطه بنی امیه و بازی آنها با کتاب خدا 🔻به خدا سوگند! امر خلافت را فقط برای این پذیرفتم که مبادا گروهی از بنی‌امیه با زیرکی بر اوضاع مسلط شوند و زمام حکومت مسلمانان را در دست گیرند و در نتیجه، کتاب خداوند متعال بازیچه دست آنان شود. ✳️ بیعت طلحه و زبیر 🔻همانطور که قبلا اشاره کردم طلحه و زبیر برای بیعت پیش قدم شدند، حتی قبل از اینکه شرط خلافت را بیعت در مسجد بگذارم، آنها با من بیعت کردند. 🔻من درباره مواضع آینده طلحه و بیعت شکنی زبیر در آینده، به آنها هشدار دادم، آنها به من اطمینان خاطر دادند که از جانب آنها، مشکلی پیش نخواهد آمد و خدا را شاهد و ناظر بر این امر گرفتند. ✳️ سهم خواهی طلحه و زبیر 🔻[ هنگام بیعت طلحه و زبیر جمله‌ای گفتند که از آن بوی سهم‌خواهی به مشام می رسید، گفتند: بیعت ما مشروط به این است که در حکومت شریک تو باشیم! و من با صراحت پاسخ دادم: ] نه، هرگز! شما با من در سهم بردن از بیت‌المال همسان‌اید. در سهم بیت‌المال، هیچ فرقی بین شما و برده حبشی وجود ندارد و نه من امتیاز خاصی در بیت‌المال دارم و نه فرزندانم. اما اگر اصرار دارید که حتماً از عنوان مشارکت استفاده کنید، مانعی ندارد؛ شما شریک من هستید که در هنگام ضعف و درماندگی به یاری‌ام بشتابید و نه در هنگام قدرت و استقامت. 🔻طلحه و زبیر با من بیعت کردند؛ ولی من نشانه‌های خیانت و شکستن بیعت را در چهره‌ها و چشم‌هایشان مشاهده می کردم. ✳️ برخورد با متخلفان از بیعت 🔸اختیار قبل از بیعت است [ عبدالله بن عمر، سعدبن‌ابی‌وقاص، محمدبن‌مسلمه، حسان‌بن‌ثابت و اسامة بن زید از بیعت با من امتناع ورزیدند. همه منتظر واکنش من در برابر این تخلف بودند؛ اما من برخلاف انتظار آنان، کسی را به بیعت مجبور نکردم. ولی در سخنرانی برای مردم، توضیح دادم: ] 🔻ای مردم! شما با من بیعت کردید، همان گونه که با خلفای قبل از من بیعت کرده بودید. بلی، تا مردم با کسی بیعت نکرده‌اند، اختیار دارند و آزادند؛ اما زمانی که بیعت کردند، حق بیعت‌شکنی و انتخاب فرد دیگر را ندارند. پس از بیعت، وظیفه امام، پایداری و وظیفه مردم، فرمان‌برداری است. بیعتی که با من انجام گرفت، بیعتی عمومی است که هرکس از آن سرپیچی کند، از دین اسلام خارج شده و راه دیگری جز راه مسلمانان پیموده است. بیعت شما با من، بیعت ناگهانی و بدون تأمل نبود؛ هرچند انگیزه من و شما یکسان نیست: من شما را برای خدا می‌خواهم؛ ولی شما مرا برای خود می‌خواهید. 🔻به خدا سوگند! تمام تلاش خود را برای بهترین برخورد با ستیزه‌جویان به کار خواهم برد و برای کمک به ستمدیدگان، جانب انصاف را مراعات‌ خواهم کرد. 🔻از جانب سعد، فرزند مسلمه، اسامه، عبدالله و حسان بن ثابت مطالبی به من رسیده که مایه نگرانی است و البته حق متعال در میان من و ایشان حکم خواهد کرد. 📚منابع: ۱. شرح نهج البلاغه، ج ۱ ۲. الجمل، ص ۱۳۰ ۳. الغارات، ج ۱،ص ۱۱۵ ۴. نهج البلاغه، قصار ۲۰۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و دوم ✳️ پس از بیعت، مجالی برای بیعت شکنی نیست 🔻[ شبهه‌ای در میان مردم مطرح کردند که هر‌گاه همه مردم با کسی بیعت نکرده باشند، این بیعت صحیح نیست. برای پاسخ به این شبهه گفتم: ] 🔻ای مردم! شایسته‌ترین فرد برای امامت و حکومت، کسی است که بر آن تواناتر و از حکم خدا در زمینه حکمرانی آگاه‌تر باشد، تا اگر آشوبگری فتنه برپا کند، او را وادار کنند به حق گردن نهد و اگر تسلیم نشد، کشته شود. به جانم سوگند، اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم و همدلی و هم‌رأیی آنان باشد، هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت؛ بلکه آگاهانِ با صلاحیت و صاحب رأی، رهبر و خلیفه را انتخاب می‌کنند. آنگاه حاضران بیعت‌کننده حق تجدیدنظر ندارند و نیز آنان که در انتخاب حضور نداشته‌اند، حق انتخابی دیگر نخواهند داشت. ✳️ پیش‌ شرط‌های سران بنی امیه برای بیعت 🔻[ سه تن از سران بنی‌امیه، یعنی مروان و سعیدبن‌عاص و ولیدبن‌عقبه که بیعت نکرده بودند، نزد من آمدند و پیش‌شرط‌های خود را برای بیعت با من اعلام کردند. سخن‌گوی آنان ولید بود که گفت: تو در حق همه ما اجحاف و بدی کرده‌ای: پدر مرا در جنگ بدر کشتی و قطعه‌قطعه‌اش کردی؛ پدر سعید را هم در جنگ بدر کشتی، که به منزله گاو قریش بود؛ به پدر مروان هم اهانت کردی و هنگامی که عثمان وی را پناه داد، از او انتقاد کردی و بر او عیب گرفتی! اکنون ما با تو بیعت می‌کنیم، مشروط بر اینکه آنچه در گذشته انجام داده‌ایم، پیگیری نکنی و با اموالی که دست ما هست، کاری نداشته باشی و قاتلان عثمان را به قتل برسانی. به آنان چنین پاسخ دادم: ] 🔻اما درباره اجحاف در حق شما، من به شما بدی نکرده‌ام؛ بلکه حق بود که شما را درهم کوبید! اما اینکه می‌خواهید از آنچه شما در گذشته انجام داده‌اید، درگذرم و آن را پیگیری نکنم، باید بگویم این در اختیار من نیست و نمی‌توانم حق خدا را درباره شما ضایع کنم و نادیده بگیرم. اینکه خواسته‌اید با اموالی که در دست شماست کاری نداشته باشم، می‌گویم که به قطع، در اموالی که به خدا و مسلمانان تعلق دارد، عدالت حکم خواهد کرد. 🔻در خصوص درخواست قصاص قاتلان عثمان لازم است بگویم اگر به قتل رساندن آنها امروز بر من لازم باشد، پس باید دیروز هم با آنها می‌جنگیدم! وظیفه‌ای که من در مقابل شما دارم، این است که مطابق کتاب خدا و سنت رسول او با شما رفتار کنم و هر کس که در تنگنای حق قرار گیرد، قطعاً باطل او را بیچاره‌تر خواهد کرد. 🔻اگر خواستید به محل اصلی خود ملحق شوید [ یعنی به سراغ معاویه بروید]، راه باز است و می توانید بروید! 📚منابع: ۱.نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳ ۲. مناقب آل ابی‌طالب، ج ۱، ص ۲۵۸ ۳. تاریخ یعقوبی،ج ۲، ص ۱۷۸ ۴. مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۵۳ ۵. شرح نهج البلاغه، ج ۷، ص ۳۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داس
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و سوم ❇️ سخنرانی‌های آغاز خلافت 🔸خورشید حقیقت طلوع کرد [ پس از انجام بیعت مردم با من، خطبه‌ای ایراد کردم و در آن خطبه گفتم: ] 🔻همانا خورشید طلوع کرد و ماه تابان پرتوافکن شد و ستاره‌ای درخشیدن گرفت. آنچه از جاده حق، خارج شده بود به راه راست بازگشت و خداوند مردمی را به جای مردمی دیگر برگزید و روزی را به روزی دیگر بدل کرد. ما چونان قحطی‌زدگان که در خشک‌سالی انتظار باران کشند، در انتظار دگرگون شدن روزگاران بودیم. آری، امامان از جانب خدا، تدبیرکنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگان‌اند. فقط کسی به بهشت می‌رود که امامان را شناخته و امامان او را شناخته باشند و کسی به جهنم نمی‌رود، جز آنکه آنان باشد و امامان هم وی را نپذیرفته باشند. ❇️ ویژگی‌های اسلام 🔻به راستی که خداوند متعال با اسلام به شما ویژگی بخشید و شما را برای اسلام برگزید. اسلام نامی از سلامت و فراهم کننده کرامت جامعه بشری است. راه روشن اسلام را خدا برگزید و حجت‌های آن را روشن قرار داد. علم، ظاهر اسلام است و حکمت، باطن آن. نوآوری‌های آن، پایان نمی‌گیرد و عجایب آن تمام نمی‌شود. در آن، برکت‌ها و خیرهای انبوه چونان سرزمین‌های پر گیاه در اول بهاران است و در تاریکی‌ها چراغ‌های بسیار و فروزان دارد. درهای خیر فقط با کلیدهای آن گشوده می‌شود و تاریکی‌ها فقط با روشنایی آن زدوده می‌شود. خداوند مرزهای آن را محفوظ داشته و رعایت آن را بر خود لازم فرموده است. در آن، شفای هر طالب درمانی است و هر کس را که به دنبال این جهان و آن جهان است، کفایت می کند. ❇️ آزمون های سختی در پیش دارید 🔻آنچه می‌گویم، بر عهده می‌گیرم و خود به آن پایبندم. کسی که عبرت‌های روزگار برای او آشکار شود و از آن پندگیرد، تقوی و خویشتن‌داری، او را از سقوط در شبهات نگاه می دارد. آگاه باشید که شما دوباره در بوته آزمایش قرار گرفته‌اید. آزمون‌ها همانند زمان بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله، بار دیگر به شما روی آورده است. سوگند به خدایی که رسولش را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش می‌شوید و چونان دانه‌هایی که غربال کنند یا غذایی که در دیگ بجوشانند، زیر و رو خواهید شد. آن‌که پایین است، بالا رود و آن‌که بالاست، پایین آید. آنان که سابقه‌ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی شده بودند، بر سر کار می‌آیند و آنها که به ناحق پیشی گرفته بودند، عقب‌زده خواهند شد. 🔻به خدا سوگند، کلمه‌ای از حق را نپوشاندم و هیچ‌گاه دروغی بر زبان نراندم و از سال‌ها قبل، دستیابی من به خلافت و چنین روزی به من خبر داده شده بود! آگاه باشید! گناهان همچون اسب‌های سرکش، سواران خود را که عنان از دست داده‌اند، در دوزخ افکنند؛ اما تقوا چونان مَرکب راهواری است که سوار خود را عنان به دست وارد بهشت جاودان می کند. از دیرباز، حق و باطل در پیکار بوده‌اند و هر یک از طرف‌دارانی داشته است. اگر باطل پیروز شود، تعجب‌آور نیست؛ زیرا از دیرباز چنین بوده است و اگر طرف‌داران حق اندک‌اند، امید است روزی فراوان شوند و پیروزی به دست آورند؛ اما کمتر اتفاق می‌افتد که فرصت‌های ازدست‌رفته بازگردد. 📚 منابع: ۱. نهج البلاغه، خطبه۱۵۲ ۲. أعلام الدین، ص۶۴ ۳. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۵۳ 📗 علی (علیه السلام) از زبان علی (علیه السلام) ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و چهارم ❇️ سرگردانی مردم و ضرورت تقوا 🔻کسی که بهشت و دوزخ را پیش روی خود بیند، آسوده ننشیند و همواره تلاش کند. برخی با سرعت به سوی حق پیش می‌روند و اهل نجات‌اند و بعضی به کندی می‌روند، اما امیدوارند و گروهی دیگر کوتاهی می‌کنند و در آتش جهنم گرفتار خواهند بود. چپ و راست کمینگاه گمراهی است و راه میانه، جاده مستقیم الهی است که آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله به پیمودن آن سفارش می‌کند. این راه، گذرگاه سنت نبوی است و بازگشت همه بدان سو است. 🔻مدّعی باطل تباه شد و دروغگو زیان کرد. هر کس با حق در افتاد، دست به خون خود آلایید و در نادانی انسان همین بس که قدر خویش نشناسد. آن‌چه بر اساس تقوا پایه‌گذاری شود، نابود نشود و کشتزاری که با تقوا آبیاری شود، تشنه نمی‌ماند. مردم، به خانه های خود برگردید و راه آشتی با یکدیگر را در پیش گیرید و مسائل بین خود را اصلاح کنید؛ زیرا راه توبه و بازگشت میسر است. جز پروردگار خود، دیگری را نستایید و جز خویشتن خویش دیگری را سرزنش نکنید. ❇️ وظیفه من نهایت تلاش است 🔻ای مردم! دنیا آزمندان و دنیاطلبان را فریب می‌دهد و برای شیفتگان خود که با دیگران رقابت می‌کنند، ارزشی قائل نیست و آن‌کس را که در این رقابت پیروز شود، بر خاک می‌افکند. به خدا سوگند، هرگز ملتی زندگانی خرم و پرنعمت از کف ندادند، مگر به کیفر گناهانی که مرتکب شدند؛ زیرا خدا بر بندگان خود ستم روا نمی‌دارد. اگر مردم به هنگام نزول بلاها و گرفته شدن نعمت‌ها، با نیت درست به پیشگاه خدا زاری کرده و با قلب‌های پر از محبت از خداوند طلب بخشش کنند، آنچه از دستشان رفته است، باز خواهد گشت و هر گونه فسادی اصلاح خواهد شد. 🔻من نگران شما هستم که مبادا در جهالت و غرور فرورفته باشید؛ چه این‌که در گذشته به سویی کشیده شدید که نزد من درخور ستایش نبودید. اما اگر آنچه در گذشته از دست داده‌اید به شما بازگردد، سعادتمند خواهید شد. وظیفه من تلاش در اصلاح امور شماست. اگر می‌خواستم، بی‌مهری های شما را بازگو می‌کردم. خدا آنچه گذشت ببخشاید. ❇️ به عهد خویش وفادار باشید 🔻انسان هیچ‌گاه از خانواده و قبیله‌اش بی‌نیاز نخواهد بود؛ هرچند مال و فرزند بسیار داشته باشد. اگر شخصی دست خود را از خانواده و قبیله‌اش کوتاه کند، آن قبیله یک یار از دست داده و خودِ آن شخص یاران بسیاری از دست داده است. بدانید راست‌گویی نعمتی الهی است که از مال و ثروت برتر است. هیچ یک از شما نباید برای خود بزرگی قائل شود؛ زیرا در این صورت دچار کبر و خودبزرگ‌بینی خواهد شد. بدانید دنیا پشت کرده و آخرت روی نموده است. امروز به پایان رسید و فردا نیز در پیش است. بهشت در پیش‌ِروی است و آتش در پایان. آرزو قلب را تحریک می‌کند معاد را از یاد می‌برد. قیامت در حال غفلت و ناهوشیاری می‌رسد. این آرزوها حسرت و پشیمانی به بار می‌آورد. 🔻به سوی نیرومند کردن دینتان و خواندن نماز و پرداخت زکات و خیرخواهی برای پیشوایتان بشتابید. کتاب خدا را یاد بگیرید و سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله را تصدیق کنید. به عهد و پیمان خود وفادار باشید. وقتی بر کاری امین شدید، امانت را به صاحب آن برگردانید. به سوی نیکی و پاداش الهی گام بردارید. از عذاب خداوند بگریزید. کار نیک انجام دهید تا در روزی که هر کس به واسطه نیکی کردن رستگار می‌شود، رستگار شوید. 📚 منابع: ۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۶ ۲. کافی، ج۸، ص۶۷ ۳. نهج البلاغه، خطبه۱۷۸ ۴. نهج البلاغه، خطبه۲۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داس
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و پنجم ❇️ شما مسؤولید، حتی در برابر سرزمین‌ها و حیوانات! 🔻همانا خداوند متعال کتابی هدایتگر فرستاد و نیکی و بدی و خیر و شر را آشکارا در آن بیان کرد. پس راه خیر را در پیش گیرید تا هدایت شوید و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه راست قرار گیرید. 🔻واجبات، واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنید تا شما را به بهشت رساند. خداوند چیزهایی را حرام کرده است که ناشناخته نیستند و چیزهایی را حلال کرده که از عیب خالی هستند و در این میان، حرمت مسلمان را بر هر حرمتی برتری بخشیده و حفظ حقوق مسلمانان را با اخلاص و توحید پیوند داده است. پس مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آزاری نبینند، مگر آنجا که حق باشد و آزار مسلمانان روا نیست، جز در آنچه واجب باشد. 🔻به سوی مرگ بشتابید که همگانی است و فردفرد شما را از آن گریزی نیست. همانا مردم در پیش روی شما می‌روند و قیامت از پشت سر، شما را می‌خواند. سبک‌بار شوید تا به قافله برسید، که پیش‌رفتگان در انتظار بازماندگان‌اند. 🔻از خدا بترسید و در ارتباط با بندگان خدا و شهرهای خدا تقوا پیشه کنید؛ زیرا شما در پیشگاه خداوند مسئول هستید، حتی در برابر سرزمین ها و حیوانات! از خدا اطاعت کنید و از فرمان خدا سرپیچی نکنید. اگر خیلی مشاهده کردید، آن را دریابید و اگر با شر و بدی روبه‌رو شدید، از آن دوری کنید. ❇️ آغاز ناخشنودی خواص 🔸اولین اقدام: بازگرداندن بخشش‌های عثمان به بیت‌المال 🔻[ در روز دوم پس از بیعت اعلام کردم: ] آگاه باشید! هر قطعه زمینی که از طرف عثمان به کسی اختصاص پیدا کرده و هر مالی که از اموال الهی از طرف وی اهدا شده است، همگی را به بیت‌المال برمی‌گردانم؛ زیرا حق با سپری شدن زمان از حق‌بودن ساقط نمی‌شود و هیچ بهانه ای برای نادیده گرفتن آن، پذیرفتنی نیست. اگر این اموال برای مهریهٔ زنان هم اختصاص یافته یا در شهرهای مختلف پراکنده شده باشد، به یقین آن را به صاحبان اصلی اموال باز می‌گردانم؛ زیرا در عدالت، گشایشی برای عموم است و آن‌کس که حق و عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او گران‌تر خواهد بود. ❇️ دومین اقدام: تقسیم عادلانه بیت‌المال میان مردم 🔻[ همچنین شیوه صحیح تقسیم بیت‌المال را با دلایل آن، به اطلاع مردم رساندم: ] ای مردم! هیچ یک از فرزندان آدم برده یا کنیز به دنیا نیامده است. مردمان همه آزادند؛ ولی خداوند به برخی از شما نعمتی افزون‌تر بخشید. اکنون هر کس در راه دین مصیبتی دیده و سابقه‌ای به دست آورده است، باید در این کار خیر، شکیبایی ورزد و در حفظ سابقه‌اش پایداری کند و البته بر خدای بزرگ منتی ندارد و از او امتیازی نخواهد. 🔻آگاه باشید! اینک اموالی جمع شده است و ما میان همه، از سرخ و سیاه، به تساوی قسمت خواهیم کرد. 🔻[ در اینجا، مروان به طلحه و زیبر گفت: ازین سخن جز شما، کسی را در نظر نداشت! دستور دادم به هر یک از مسلمانان سه دینار بدهند، غلام سیاهی آمد و سه دینار خود را گرفت. مردی از انصار گفت: ای امیرالمومنین! این غلام من بود که دیروز آزادش کردم. من و او را برابر قرار می‌دهی؟ به وی گفتم: ] 🔻من در کتاب خدا دقت و هیچ مزیتی برای فرزندان اسماعیل نسبت به فرزندان اسحاق نیافتم. 📚منابع: ۱. نهج البلاغه، خطبه۱۰۸ ۲. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۷ ۳. الکامل، ج۲، ص۳۰۵ ۴. نهج البلاغه، کلام ۱۵ ۵. کافی، ج۸، ص۶۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داست
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و ششم ❇️ ناراضیان این نحوه تقسیم، از ما نیستند 🔻[ عبدالله‌بن‌عمر و فرزندان ابوبکر و سعدابن‌ابی‌وقاص نزد من آمدند و خواستند که همانند گذشته، سهم آنان از بیت المال بیشتر باشد! بالای منبر رفتم و خطابه‌ای ایراد کردم: ] 🔻ابتدا حمد و ستایش خداوند و شهادت بر یگانگی او و شهادت بر رسالت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دادم، بعد از آن گفتم: 🔻ای مردم! ما اکنون با مردانی روبه‌رو هستیم که دنیا آنان را در خود فرو برده است، غرق دنیاداری شده‌اند، زمین‌های فراوان به دست آورده‌اند، در آنها چشمه‌ها روان ساخته‌اند، بر مرکب‌های راهوار سوار شده و نرم‌ترین جامه‌ها را بر تن کرده‌اند. با این عیش‌ونوش، ننگ و عاری برای خود فراهم ساخته‌اند که اگر خداوند بخشنده از آنها درنگذرد، عاقبت سختی در پیش رو دارند. 🔻اکنون اگر من متعرض آنان شوم و بخواهم از گردابی که در آن غوطه‌ورند، نجاتشان دهم و به راهی که سعادتشان در آن است، راهنمایی‌شان کنم و در نتیجه این مال و امکانات را از دست بدهند، اینان نباید بگویند که پسر ابوطالب در حق ما ظلم کرده و ما را از حقوق خویش محروم و ممنوع کرد! البته یار و یاور من در مقابل آنها خداوند متعال است. 🔻هرکس رو به قبله ما بایستد و از گوشتی بخورد که بر اساس دستور دین ما ذبح شده است و به پیامبر ما ایمان داشته باشد و همچون ما شهادتین را بر زبان آورد و به دین ما در آید، ما حکم قرآن و حدود اسلام را در حق او جاری خواهیم کرد؛ بی‌آنکه امتیازی جز معیار تقوا برای او قائل باشیم. البته تقوا مایه امتیازهای مادی نخواهد بود؛ زیرا خداوند متعال دنیا را پاداش اهل تقوا قرار نداده است. پاداشی که نزد خداست، برای نیکان بهتر است. 🔻ای متدینان! حقوق خود را در قلمرو قرآن و سنت نبوی جست‌‌وجو کنید و ببینید هدف شما از جهاد در راه خدا چه بود. آیا به انگیزه نژاد و خاندان بود یا به طاعت و زهد؟ و آنها را با آنچه امروز بدان گرایش یافته‌اید و مشتاقش شده‌اید، بسنجید. خداوند رحمتتان کند! بشتابید به سوی منزل آخرت که مأموریت دارید آن را آباد کنید، به گونه‌ای که ویرانی نداشته باشد. آن منزل ابدی و باقی است که پایانی ندارد. خداوند شما را به سوی آن منزل دعوت کرده و تشویقتان نموده و در پیشگاه خود پاداش آن را مقرر کرده است. با تسلیم شدن در مقابل حکم خدا و شکر بر نعمتهایش، الطاف او را برای خود کامل سازید. 🔻هر کس به حکم خدا راضی نباشد، از ما نیست و رو به سوی ما ندارد. به راستی که حاکم تنها به حکم خداوند قضاوت می کند و از این جهت، نگرانی و ترسی ندارد. آری، ایشان رستگاران‌اند. 📚 منابع: ۱.کافی، ج ۷، ص ۳۶۰ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت دا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و هفتم ❇️ بیت‌المال متعلق به همه است؛ کسی حق ویژه ندارد 🔻[ گروهی از خواص که بهره بیشتری از بیت‌المال داشتند، در برابر مواضع عدالت‌جویانه من واکنش نشان دادند و علیه آن جو‌سازی کردند. برای روشنگری اذهان مردم بعد از ستایش خداوند و شهادت بر یگانگی او و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها گفتم: ] 🔻ای مردم! کسی در پیشگاه خدا برتر است که در برابر او مطیع‌تر باشد و از سنت رسول بیشتر پیروی کند و در احیای کتاب خدا بیشتر بکوشد. ما برای هیچ‌کس امتیازی قائل نیستیم، جز در پرتو اطاعت خداوند و رسولش و پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله، این است کتاب خدا پیش چشم ما، و آن هم سیره پیامبر صلی‌الله علیه و آله و دستور‌هایش در مقابل دیدگان ما. از هیچ کس از آنها بی‌خبر نیست، جز افراد نادان و دشمنان خدا. 🔻خداوند در آیه ۱۳ سوره حجرات می‌فرماید: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ‌ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست". 🔻پس شرافتمند و ارجمند و محبوب کسی است که جانب خدا را نگه دارد و تقوا را رعایت کند و آنها که از خدا و رسول اطاعت کنند، این‌چنین هستند: "قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا [نیز] شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است". 🔻"قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ؛ بگو: از خدا و رسول اطاعت کنید و اگر روی گردانیدند، خدا کافران را دوست ندارد". [ در اینجا بود که با صدای بلند فریاد زدم: ] 🔻ای گروه مهاجر و انصار و ای همه مسلمانان! آیا به خاطر اینکه اسلام آورده‌اید، بر خدا و رسولش منتی دارید؟! یا اگر به راستی اسلام آورده باشید، خدا و رسولش بر شما منت دارند؟ هان! بدانید! هرکس رو به قبله ما دارد و از گوشتی می‌خورد که بر اساس دستور دین ما ذبح شده است و به یگانگی خدا و بندگی و رسالت پیامبر صلی‌الله علیه و آله شهادت می‌دهد، ما احکام قرآن و امتیازات اسلام را در حق او اجرا می کنیم. هیچ‌کس بر دیگری امتیاز ندارد، جز به تقوا و فرمان‌برداری خدا. خدا ما و شما را از اهل تقوا و اولیا و دوستانش قرار دهد، که نه ترسی دارند و نه اندوهی. 🔻همچنین برای آنها از فریب دنیا گفتم و آنها را از آن برحذر داشتم و توجه به آخرت دادم. همچنین به آنها گفتم: 🔻شما ای مهاجر و انصار و ای اهل دین خدا! بیندیشید آیا امتیازهایی که قرآن به شما داده است و مقام‌هایی که در پیشگاه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله داشتید و آنچه بر سر آن جهاد می‌کردید و برتری‌هایی که به دست آوردید، بر محور حَسب و نسب بود یا بر اساس عمل و طاعت؟خدایتان رحمت کند! نعمت‌هایی را که خداوند به شما داده، با صبر و حفظشان که خدا بر عهده شما نهاده است، بر خود کامل کنید. اگر سفارشهای خدا را به کار ببندید و تقوا را رعایت کنید، تنزل در شئون دنیوی زیانتان نرساند و اگر تقوا را از کف دهید،حفظ هیچ یک از امور دنیوی سودتان نبخشد. پس ای بندگان خد،ا فرمان خدا را گردن نهید و به قضای او راضی و بر بلایش صابر باشید. 🔻به آنها یادآور شدم این غنایم و بیت المال هیچ کس بر دیگری حق تقدم ندارد و برای هیچ کسی امتیاز خاصی نیست و همه باید به حکم خدا و رسول تن در دهند. 📚 منابع: ۱. تحف العقول، ص ۱۸۳ ۲. کافی، ج۸، ص ۳۶۰ ۳. سوره آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داس
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و هشتم ❇️ اِقرار گرفتن از طلحه و زبیر 🔻[ افرادی برای نشان دادن اعتراض خویش، از گرفتن سهمشان از بیت‌المال خودداری کردند که طلحه و زبیر از آن شمار بودند. آنها از اقدام من در تقسیم بیت‌المال ناراضی بوده و از اینکه یکسان رفتار کرده بودم، ناخشنود بودند؛ هرچند بهانه‌هایی مانند خون‌خواهی عثمان را مطرح می‌کردند! من عمار یاسر را به دنبال طلحه و زبیر فرستادم. وقتی آمدند، از آن دو سوال کردم: ] 🔻شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا شما نبودید که با اختیار خود، برای بیعت کردن سراغ من آمدید و از من خواستید که خلافت را بپذیرم، در حالی‌که من به آن بی‌رغبت بودم؟ [ گفتند: آری، چنین است. پرسیدم: ] 🔻آیا شما نبودید که بدون هیچ اجبار و تهدیدی، دست بیعت خود را به سوی من دراز کردید و با من پیمان بستید که به بیعت خویش وفادار بمانید؟ [ پاسخ دادند: آری، این‌گونه بود. سوال کردم: ] پس چه اتفاقی افتاده است که این‌گونه برآشفته و ناآرام هستید؟ 🔻[ پاسخ دادند: ما دست بیعت با تو دادیم تا در کارها بدون نظر ما تصمیم نگیری و در همه امور با ما مشورت کنی و با استبداد رأی رفتار نکنی. می‌دانی که ما از دیگران موقعیت برتری داریم؛ اما تو در تقسیم بیت‌المال و تدبیر امور و صدور احکام با ما مشورت نکردی و از دانش ما بهره نگرفتی. به آن دو گفتم: ] 🔻به اندک چیزی خشمناک شدید و خوبی‌های فراوان را از یاد بردید. از خداوند برای شما مغفرت و آمرزش می‌خواهم. ممکن است به من بگویید کدام حقی را از شما بازداشته و بر شما ستم کرده‌ام؟ [ گفتند: پناه بر خدا! دامن تو از لوث ستم پاک است. گفتم: ] 🔻آیا از این اموال بیت‌المال چیزی به خود اختصاص داده‌ام و سهمی برای خود کنار گذاشته‌ام؟ [ گفتند: پناه بر خدا! تو چیزی برای خود برنمی‌داری. گفتم: ] 🔻آیا برای یکی از مسلمانان مشکلی پیش آمده است که من حکم آن را ندانسته باشم و حقی را ضایع کرده باشم یا از عهده احقاق حق برنیامده باشم؟ [ گفتند: پناه بر خدا! تو عالم‌تر و تواناتر هستی، گفتم: ] 🔻پس کدام کار من موجب ناراحتی شما شده است که تصمیم گرفته‌اید برخلاف نظر من اقدام کنید؟ [ گفتند: تو در تقسیم بیت المال برخلاف روش عمربن خطاب رفتار کردی و سهم ما را همانند دیگران تعیین کردی و میان ما و کسانی که بدون زحمت بر سر سفره‌ای نشسته‌اند که با شمشیرها و تیرها و مجاهدت‌های ما در میدان جنگ، گسترده شده است، مساوی رفتار کردی. ما دعوت اسلام را توسعه دادیم و آنها به اجبار و از روی اکراه اسلام را پذیرفتند. اکنون درست است که ما و آنها حقوق یکسان دریافت کنیم؟! 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...