🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀
دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده
چه تند میرود، این ساربانِ وا مانده
خدا به خیر کند، باز گم شدم بابا
بیا ببین که فقط چند ردِ پا مانده
بگو چه کار کنم، تا به عمه ام برسم؟
توانِ پایِ پُر از زخم، کربلا مانده
خودت که داخلِ گودال گیر افتادی
عمو کجاست بیاید؟ ببین کجا مانده؟
به یاد دردِ لگدهای شمر افتادم
دوباره چادر من دستِ خارها مانده
بگو به مرگ، به فریاد دخترت برسد
سه ساله فاطمه ای دست بر دعا مانده
کجاست خنجر کهنه به دادِ من برسد؟
به جان سپردن من چند ربنا مانده؟
به این کفن که سرم هست، اعتباری نیست
پدر چه قدر برای تو بوریا مانده؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـانم💔
من دخترم، باباییم، تقصیر من چیست؟
بابا بغل کن باز هم این دخترت را
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سجاد_عفتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تمام شهر فراموش کرده نامت را
چقدر معصیتم تلخ کرده کامت را
برای اینکه بدانم مصیبتت شده ام
بیا نشان بده اشک ِ غروب و شامت را
تو از تبار علی؛ ما قبیله ی کوفی
نمیدهیم جواب ِ تو و سلامت را
چه غافلانه هنوز هم ندیده میگیریم
تمام ِ درد تو را، غصه ی تمامت را
کجاست غیرت مردان، چه افتخارِ بدی
حراج کرده زنان را و قدّ و قامت را
زنان ِ امّت جدّت چه بی حجاب شدند
خدا بخیر کند محشر و قیامت را
دعا بکن ننشیند به سفره نان ِ حرام
که تربیت بکند منکر امامت را
بگیر دست مرا تا نیفتم از چشمت
نگیر از دل من لذّت ِ اقامت را
کجاست خیمه ی سبزت؟ چرا نمیبینم
چرا چرا نشناختم تو و مقامت را
چه میشود که ببینم تو را کنار خودم
به گوش جان بسپارم گل ِ کلامت را
خیال ِ توبه شکستن ندارم آقاجان
درست می شوم و رد نکن غلامت را
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـهـدی_جـانم
حق داری اگر نیایی ای حضرت عشق
هرگز به غم تو این جوان پیر نشد😔
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_احمدی_جوان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم