#بسیار_زیبا👌
روزی #لقمان با #کشتی #سفر میکرد، #تاجر ی و غلامش نیز در آن کشتی بودند.
#غلام بسیار بیتابی و زاری میکرد و از #دریا میترسید. مسافران خیلی سعی کردند او را #آرام کنند اما #توضیح و #منطق راه به جایی نمیبرد. ناچار از لقمان کمک خواستند و لقمان گفت که غلام را با طنابی ببندند و به دریا بیندازند! آنان این کار را کردند و غلام مدتی دستوپا زد و آب دریا خورد تا اینکه او را بالا کشیدند. آنگاه او روی عرشه کشتی نشست، عرشه را بوسید و آرام گرفت
این #حکایت بسیاری از انسانها است... بسیاری قدر هیچکدام از #نعمت هایشان را نمیدانند و فقط #شکایت میکنند... و تنها وقتی با #مشکل ی #واقعی روبرو میشوند یادشان میافتد چقدر #خوشبخت بودند...
💕💕💕
آنها که #حساب نمیدانند،
و #تاریخ نمیخوانند،
و #منطق نمیفهمند،
هر چه را که بیگانگان برایشان #دیکته کنند، مینویسند،
و رفوزه میشوند!
آنها که #حساب_احتمالات میدانند،
و #قرآن میخوانند،
و #دینوزندگی میفهمند،
فقط آنچه را که خدا میخواهد، #نگارش میکنند،
و نمره قبولی میگیرند!
https://eitaa.com/almahdie