راه رضوان🇵🇸🇵🇸
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داست
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و چهارم
❇️ به نمایندگی از مردم مصر
🔻با تحصن مردم مصر در مسجد مدینه و درخواست آنها مبنی بر عزل استاندار مصر توسط عثمان و کارساز نشدن وساطت طلحه و عایشه، به ناچار من سراغ عثمان رفتم و در خواست مردم را به سمع او رساندم و خواستار عزل استاندار مصر و رسیدگی به جرم های او شدم. او ابتدا این درخواست را پذیرفت اما بعد از مدتی تحت تاثیر اطرافیانش از این کار امتناع کرد و بر شدت ناراحتی مردم مصر افزود.
❇️ قبول درخواست عثمان برای بازگرداندن مردم مصر
🔻[ تحمل حضور مردم مصر در شهر مدینه برای عثمان مشکل شده بود، روزی به منزل ما آمد و با توجه به منزلت من نزد آن مردم، درخواست کرد تا آنان را به شهرشان بازگردانم. پرسیدم: ]
با چه وعده ای مردم مصر را به شهرشان برگردانم؟
🔻[ گفت: هر نظری که تو داشتی و برای اصلاح امور پیشنهاد کردی، میپذیرم و خلاف خواسته تو رفتار نمی کنم. گفتم: ]
🔻بارها و بارها با تو سخن گفتهام و به توافقهایی با هم رسیدهایم؛ اما بعد از جدا شدن از یکدیگر، تو سخن دیگری را مطرح میکنی و تغییر موضع میدهی و همه اینها کار مروان بن حکم و سعید بن عاص و معاویه است که تحت تاثیر آنها قرار میگیری و سخنان آنان را گوش می دهی و برخلاف سخنان من رفتار می کنی!
❇️ پیشنهاد به عثمان؛ سخن گفتن با مردم
🔻[ عثمان قول داد که این بار به نظر من عمل خواهد کرد و نظر مشاوران خود را نادیده خواهد گرفت، بعد از این صحبت ها، من با مردم مصر صحبت کردم و آنها را برای بازگشت به مصر آماده ساختم؛ اما شهر مدینه هنوز در التهاب بهسر میبرد و لازم بود برای آرام کردن آن اقدامی شود. از این رو به عثمان پیشنهاد کردم با مردم سخن بگوید و مردم را از مسائل موجود باخبر کند.
🔻[عثمان به مسجد آمد و خطبه ای خواند و به اشتباهات خویش اعتراف و توبه خود را اعلام کرد. ]
❇️ مروان؛ مانع اصلاحات عثمان
🔻[ پس از توبه عثمان در مسجد مدینه، مروان او را توبیخ کرد و او را به پس گرفتن سخنانش وادار ساخت و از قول عثمان به مردم اعلام کرد که خلیفه به هیچ یک از درخواستهای معترضان توجهی نخواهد کرد.
با شنیدن این خبر، خشمناک به دیدار عثمان رفتم و به او گفتم: ]
🔻 ای عثمان! آیا تاثیر پذیری از مروان بس نیست؟! مروان تو را رها نخواهد کرد، تا زمانی که از دین خارجت کند و عقلت را برباید. او می خواهد تو را همانند شتری که در کاروان به پشت سر شتران دیگر بسته شده است، به هر سمتی که میخواهد بکِشد. به خدا سوگند که مروان نه در دین خود بصیرتی دارد و نه در کار خویش اندیشه درستی به کار می بندد. به خدا سوگند! به روشنی می بینم که تو را در چنان ورطه هلاکتی بیندازد که امکان بیرون آمدن از آن نباشد.
🔻 اما من، پس از این دیگر نزد تو نخواهم آمد و از من عتابی نخواهی شنید که به خدا سوگند، شرف و اعتبار خویش را از بین برده و اختیارت را از کف داده ای.
📚منابع:
۱. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۳۴
۲. العقد الفرید، ج۴، ص۲۸۸
۳. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۳
۴. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۷۶ و ۱۷۹ و ۱۸۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
مداحی آنلاین - افطارها به کام دلم تلخ می شود - حسین طاهری.mp3
3.18M
🌙استقبال از #ماه_رمضان
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
⏯ #شور احساسی
🍃افطارها به کام دلم زهر می شود
🍃ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد
🎤 #حسین_طاهری
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
@almahdie
⛱رفتارهای زیر جاذبه ي شخصيت شما را کم میکند:
1. نصیحت تکراری
2. تذکر مداوم
3. سرزنش
4. منت گذاشتن
5. مقایسه کردن
6. جرو بحث کردن
7. برچسب منفی زدن
8. نفوس بد زدن
💕💜💕
@almahdie
💕شش کار را
مخفی انجام دهید
تا کـــه سعـــادتمنـــد شوید :
1⃣ در حضور فقیر ،
دم از مــــال و منـالــت نـــــزن
2⃣در حضور بیمار
سلامتیت را به رخش نکش
3⃣در حضور ناتوان
هیچوقت قدرت نمایی نکن
4⃣در برابر غصهدار
بر هیچچیز خوشحالی نکن
5⃣در برابر زندانی
آزادیت رو جلوه نمایی نکن
6⃣در برابر یتیم
از نعمت پـدر و مادرت نگـو
💕💙💕
@almahdie
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد .
امیر علت این خنده را پرسید،
مرد پاسخ گفت:
در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم.
روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم.
در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است...
اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم.
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید:
کبکها شهادت خودشان را دادند...
پس از این گفته، امیر دستورداد سر آن مرد را بزنند
کشکول شیخ بهایی
💕💛💕
@almahdie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_غلام_سیاه_ارباب👇👇
تو آمریکا مراسم روضه بود
شب اول یه سیاه پوست هم اومدمراسم،براش یه مترجم گذاشتیم.....
شبای بعد همینجور هی تعداد سیاه پوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه را هم مراسم بگیریم شب آخر ۱۵۰ تا سیاه پوست گفتن که میخان شیعه بشن...
پرسیدم برای چی میخایید شیعه بشید؟!!!
همه نگاه کردن به سیاه پوستی که شب اول اومده بود روضه !
ازش پرسیدم برای چی شیعه؟
گفت شب اول یه تیکه از روضه ی جوانی را خوندی!!!!👈 غلام سیاه امام حسین (علیه السلام)....
همونی که وقتی امام حسین سر جوان را گذاشت رو پای خودش جوان سه بار سرش رو انداخت و گفت جایی که سر علی اکبر(ع) بوده جای سر غلام سیاه نیست!!!
ولی امام حسین(علیه السلام ) سرش رو گذاشت رو پاهاش و جوان شهید شد....
من رفتم و گفتم بیایید که دینی را پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره...
زمعصیت سیه است روی نوکرت ارباب
بیا و بار دگر روسیاه را دریاب..🖤💔
💕💜💕
@almahdie