eitaa logo
دبستان المهدی (عج)
500 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
311 فایل
❇️ ادمین دبستان @almahdischool11 تلفن37705156 ❇️ ادمین مدیر آقای دبیری https://eitaa.com/Dabiry2024 ادمین معاون پرورشی آقای مصطفوی https://eitaa.com/mahdi1398 ❇️ادمین معاون آموزشی https://eitaa.com/Alireza343 ❇️مربی بهداشت آقای خداداد @khodadad2
مشاهده در ایتا
دانلود
شماره دو حفظ موضوعی پایه سوم
شماره سه حفظ موضوعی پایه چهارم
شماره دو حفظ موضوعی پایه پنجم
شماره دو حفظ موضوعی پایه ششم
اذان سید محمد حسین شریعتمدار.m4a
2.1M
گلبانگ ملکوتی اذان موذن: سید محمد حسین شریعتمدار کلاس سوم 🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣توجّه: ✅به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی،دانش آموزان عزیز می توانند کتاب مورد علاقه شان را در یک کلیپ با مدت زمان ۱ الی ۲ دقیقه (ضمن نشان دادن کتاب در کلیپ) معرفی نمایند. ✅لازم به ذکر است که کلیپ ها را از امروز تا روز جمعه (۳۰ آبان) می توانید برای بنده ارسال بفرمایید. 🆔@mahdi1398
🎙 شهید زین‌الدین به حق می توان گفت که از ستارگان درخشانی بود که با فقدان خود ما را داغ دار کرد. مقام معظم رهبری 🌺 گرامی باد یاد و خاطره 🌹سردار شهید مهدی زین‌الدین 🇮🇷 و شش هــزار شهیـــد استـــان قــــــم 🔹 27 آبان ماه سالگرد شهادت شهید مهدی زین الدین و برادر فداکارش مجید زین الدین 🍀🍀🍀🍀 ، قهرمانان بی ادعا
🌹 مراسم یادواره سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زین الدین، سرداران، فرماندهان و ۶۰۹۰ شهید استان ⏰ سه شنبه ۲۷ آبان ماه، ساعت ۱۹:۳۰ 📺 این مراسم بدون حضور مردم بوده و به صورت مستقیم از صدا و سیمای مرکز قم ( ) پخش خواهد شد. ، شرمنده ایم
پادشاهی با یک چشم و یک پا! پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک نقاشی زیبا از او بکشند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده. چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
📔 داستانک ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺍﺳﺐ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ 😕 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ 👴🏻 ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ؟ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺐ 🐴 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮔﻠﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﮔﺸﺖ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ 🙂 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ؟ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺖ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : چه ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ 😣 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ؟ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﻬﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻋﺠﺐ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ 😳 ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ؟ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ 👇🏻 ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻫﺎﺳﺖ . ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﺷﺎﮐﺮ 🤲🏻 ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩ . ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ؟ 🔶 ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺸﮑﻼﺕسختی هایی ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﮑﺸﯿﻢ ، ﺩﺭﯾﭽﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻭ ﺣﺲ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا