eitaa logo
مسجدالمهدی تفسیرقران کریم
279 دنبال‌کننده
580 عکس
101 ویدیو
14 فایل
🟣با آگاهی از معارف قران کریم لذت بیشتری از تلاوت قران داشته باشیم ایدی مدیر کانال @jahad1113
مشاهده در ایتا
دانلود
برخي‌ها يک مقدار که سواد پيدا کردند، با اينکه ما آيات الهي و احکام گذشته و حال و آينده را از ابديّت آنها خبر داديم، ولی وقتي برای اينها آورديم، اينها يک مقدار مختصري که درس عادي خواندند، ﴿فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم﴾[25]و در بعضي‌ از آيات فرمود: ﴿ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْم﴾،[26]اين يک مقدار پول خُرد است که شما داريد! حالا يک مقدار سواد زمين‌شناسي و زمان‌شناسي داريد و چهار تا صنعت هم اختراع کرديد، اين در برابر علوم ابدي قابل قياس نيست، فرمود: ﴿ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْم﴾. بعد در همين بخش‌هاي پاياني سوره مبارکه «غافر» دارد که ﴿فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْم﴾، انبيا آمدند و گفتند که شما يک موجود ابدي هستيد، اين موجود ابدي با آن متر و نيم‌متري که دست شما است قابل قياس نيست، چه چيزي را مي‌خواهيد بفهميد؟ شما از آن طرفِ قبر اصلاً خبري نداريد، شما اين هفتاد، هشتاد سال را ممکن است کم و بيش بفهميد که البته خيلي از اسرار در همين هفتاد، هشتاد سال براي شما کشف نمي‌شود؛ اما شما که از ازل آمديد، خبري از آنجا نداريد! به ابد مي‌رويد، خبري نداريد! شما چه مي‌دانيد که بعد از مرگ چه خبر است؟ يا قبر يعني چه؟ برزخ يعني چه؟ قيامت يعني چه؟ لذا مي‌فرمايد تمام مشکل ابليس همين تفکر اومانيسمي بود که گفت: من نظرم اين است! اين حرفِ «من نظرم اين است» را در برابر ديگري مي‌شود زد؛ اما در برابر دين و در برابر وحي و نبوت نمي‌شود گفت. اگر کسي ـ خداي ناکرده ـ در برابر دين، وحي، کتاب و سنت اهل بيت(عليهم السلام) گفت که من نظرم اين است، او گرفتار اومانيسمي است، او بايد بداند که خلافت از برترين فضايل انساني است که ذات اقدس الهي به او بخشيده و اومانيسم از بدترين سموم مهلکه‌اي است که دامن‌گير انسان مي‌شود که ـ خداي ناکرده ـ آن حق را نبايد با اين باطل اشتباه کند که همين مي‌شود غل و زنجير. فرمود: ﴿يَتَكَبَّرُون﴾، ﴿الْمُتَكَبِّرين﴾، ﴿إِنْ في‌ صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ﴾، چندين بار اين بحث «تکبر» در اينجا مطرح شد که منظور، تکبرِ در برابر ديگري نيست که بگويد: من صدر مجلس مي‌خواهم بنشينم، بلکه تکبرِ در برابر وحي و کلام خداست، اين درمان ندارد. آن تکبرهاي معمولي، معصيت کبيره است که توقع دارد ديگران به او سلام کنند يا توقع دارد که حتماً جلو بيفتد يا توقع دارد که صدر باشد، اينها جزء معاصي ای است که با توبه و اينها قابل بخشش است؛ اما اگر کسي در برابر حق بگويد که من نظرم اين است، اين قابل بخشش نيست
اعتکاف لحظات ناب معنوی خلوت با خداوند متعال ویژه برادران باحضور اساتید و سخنرانان مذهبی 🔴ثبت نام: هر روزه ساعت 17تا18:30 🟣مکان: مسجد المهدی خیابان امین 🟢مسول ثبتنام: جناب اقای پورمحمود 09143400132 هزینه ثبتنام: هرنفر تومان https://eitaa.com/almahditfser
اطلاعیه سلام و احترام 🔵انا لله و انا الیه راجعون حاج اقا افراسیابی از نماز گزاران مسجدالمهدی به رحمت خداوند رفتند مصیبت وارده را برخانواده محترم ایشان تسلیت عرض می کنیم و از خداوند متعال صبر جزیل برای عزیزان ایشان ارزومندیم https://eitaa.com/almahditfser
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.معنای فرج در و عجل فرجهم.؟! 🟢🟣یعنی اجرای حقیقت کریم در اجتماع 🎙آیت الله علامه حسن زاده آملی (ره) 📢 = صــــدقه جاریه 🌱 .https://eitaa.com/almahditfser
آیت الله جوادی آملی .mp3
1.98M
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی «اما این بزرگان برای اينکه عالِم بشوند، نه اينکه حرفهای ديگران را نقل کنند جمع کنند و به ديگران تحويل بدهند! عالِم بشوند می­گفتند: من با خدا عهد ميبندم که قصه نخوانم! حرفهای غير برهانی نشنوم! حرفهای غير برهانی نگويم! جامعه را معطل نکنم! اين عهد است...اگر کسی خواست به جايی برسد، حساب شده به جايی ميرسد،هم برنامه ريزی ميکند، هم رابطه اش را با خدا تنظيم ميکند، که من هر کتابی را نخوانم، من هر حرفی را نزنم، مگر اين همه علومی که وجود دارد، کم است؟...» درس خارج فقه، قضا و شهادت جلسه ٩٢ 🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
6 صورت نورانی که انسان را در قبر همراهی می‌کند  آیت الله جوادی آملی از نمونه‌های ادب در نماز، که طی حدیث شریفی از رسول خدا(ص) بیان شده این است: «مَنِ اتَّقَى عَلَى ثَوْبِهِ فِی صَلَاتِهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ اکْتَسَى» کسی که دو لباس تمیز و مندرس دارد و در نماز از لباس‌های مندرس و کهنه خود استفاده می‌کند او برای خدا لباس نپوشیده، برای خلق خدا لباس می‌پوشد، یا اگر لباس تمیز پوشیده ولی برا‌ی اینکه لباسش غبار نگیرد و آلوده نشود نماز را به تأخیر می‌اندازد یا (معاذالله) نمی‌خواند، معلوم می‌شود او برای خدا لباس نپوشیده است. خداوند می‌فرماید: یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛‌ای فرزندان آدم! زیورهای خویش را به هنگام عبادت برگیرید. برزخ همان عالم قبر است  از معصوم(ع) سؤال می‌کنند که برزخ از کجا شروع می‌شود؟ می‌فرماید: «منذ القبر» لحظه‌ای که انسان وارد قبر می‌شود وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برمی‌گردد انسان در برزخ آن را می‌بیند اما باطن عقلی عبادات را در مافوق برزخ می‌بیند. ابوبصیر که از شاگردان معروف امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است نقل می‌کند: «اذا ماتَ عَبدُ المُؤمِنِ دَخَلَ مَعَهُ فِی قَبرِهِ سِتَّةَ صُوَرٍ...» وقتی بنده مؤمن از دنیا رفت، ۶ صورت نورانی به همراه او وارد برزخ و قبر می‌شوند، این ۶ صورت، او را از آسیب‌ها از ۶  جهت محافظت می‌کنند، آن کس که طرف راست این بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود می‌گوید: من نمازم. باطن نماز یعنی همین صورت نورانی که در قبر، طرف راست نمازگزار قرار می‌گیرد و می‌توان او را در برزخ دید و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبید، نماز نمونه است، همه عبادات بر همین منوال است. سپس آن صورتی که طرف چپ او قرار گرفته می‌گوید: من زکات هستم. زکات تنها مربوط به مال نیست بلکه انسان موظف است زکات هر نعمت خدادادی را بپردازد، هیچ نعمتی بی‌مسئولیت نیست، در روایات آمده است: «زَکَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِیمُهُ مَنْ لَا یَعْلَمُه»: زکات دانش، آموختن آن به کسانی است که نمی‌دانند. «زکاةُ الجمالِ العِفافُ» زکات نعمت زیبارویی عفت و پاکدامنی است. «زکاة الشّجاعة الجهاد فی سبیل الله»‌زکات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست و ... . همه اینها از مصادیق زکات است و اگر زکات نعمت پرداخته زکات به صورت نورانی در قبر به پرداخت‌کننده خود کمک می‌کند و او رااز آسیب و حادثه محافظت می‌کند. صورتی که در قبر روبروی بنده مؤمن ایستاده می‌گوید من روزه هستم، سرّ مثالی روزه‌ای که برای رضای خدا گرفته می‌شود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می‌کند و آن صورت نورانی که پشت سر او است و از پشت، وی را حمایت می‌کند می‌گوید من حج و عمره هستم. در مراسم حج، امام سجاد(ع) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجیان را چقدر تخمین می‌زنی؟ راوی رقم زیادی را گفت، سپس عرض کرد: حاجیانی که برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می‌خوانند. امام فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی کم!‌ گفت: همه حاجی هستند آیا این تعداد کم است؟ آنگاه حضرت،‌ باطن افراد را به وی نشان داد دید سرزمین وسیع عرفات پر است از خوک و بوزینه!‌ و در بین اینها تنها چند نفر انسان هستند. تشنه اهل بیت(ع) باشیم هر کس باطنی دارد که با باطن اعمال او متحد است؛ عامل با عمل خود متحد است و هر کس با نیت خود محشور می‌شود، امام صادق(ع) فرمود: «یَحْشُرُ النَّاسَ عَلَی نِیَّاتِهِمْ» امامان معصوم(ع) باطن افراد را می‌بینند و احیاناً به دیگران هم نشان می‌دهند. اما آن نوری که پایین پای اوست می‌گوید: من نیکی‌هائی هستم که تو به برادران مؤمن روا داشتی، خیری که به دیگران رساندی. آنگاه این پنج نفر که خود را معرفی کردند از آن کس که بالای سر مؤمن ایستاده سؤال می‌کنند که تو کیستی که از همه ما نورانی‌تر هستی؟ می‌گوید: من ولایت خاندان پیغمبرم، محبت علی و اولاد علی به این صورت جلوه می‌کند، پیروی از آنها به این شکل مجسم می‌شود که از همه نورانی‌تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه اهل بیت(ع) بود نه علاقه‌مند صوری، با آنها محشور می‌شود
همين مشرکين وقتي که به محضر پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلم) آمدند و گفتند که معجزه بياور، چگونه مي‌گفتند؟ گفتند: از خودت معجزه بياور! اينها اگر هم اسلامي حرف بزنند مشرکانه فکر مي‌کنند؛ لذا پيغمبر فرمود: من معجزه مي‌آورم، ولي به دست من نيست! آنها که نمي‌گفتند خدا نمي‌تواند، بلکه مي‌گفتند تو بيار! فرمود: من اگر بياورم بايد به اذن خدا باشد، شما از من مي‌خواهيد که بالاستقلال بياورم؟! ﴿ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾.[12] غرض اين است که اينها در فضاي اسلامي هم اگر بخواهند حرف بزنند، با تفکر جاهلي حرف مي‌زنند؛ مثل اينکه ـ معاذالله ـ خيلي از ماها غافلاً اين سخن را مي‌گوييم که ـ إن شاءالله ـ از روي غفلت است که ما خودمان چندين سال زحمت کشيديم عالم يا کاسب شديم، مالي يا علمي فراهم کرديم، اين همان اسلامي حرف زدن و قاروني فکر کردن است، چون او غير از اين نمي‌گفت، گفت: ﴿إِنَّما أُوتيتُهُ عَلی‌ عِلْمٍ عِنْدي﴾. [13]اينکه خدا فرمود برخي از مردم يک شرکِ رقيقی دارند همين است: ﴿وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون﴾. [14]اين تعبير، تعبير رسايي نيست که ما بگوييم خودمان زحمت کشيديم، ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه﴾. [15]اصرار ائمه(عليهم السلام) به اينکه مضمون اين آيه را در نمازها، در قنوت‌ها و در تعقيبات بخوانيم: «اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ‌ نِعْمَةٍ فَمِنْك‌»، [16]براي همين است که زبان ما عادت کند و اگر خواستيم بگوييم زحمت کشيديم، بگوييم به «عنايت الله»؛ اگر خواستيم بگوييم ما به جايي رسيديم، بگوييم به «عنايت الله»؛ نگوييم ما خودمان چهل سال زحمت کشيديم و به فلان مقام رسيديم!
بخشي از مردم مستضعف‌ هستند؛ اينکه مستضعف‌اند معنايش اين است که در جايي زندگي کردند که اين مستکبران نگذاشتند تا حرف انبيا به آنها برسد؛ لذا اينها در معاد، قيامت، جهنّم و مانند آن مي‌گويند: پروردگارا! ﴿رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلا﴾. [24]اينهايي که مقصّرانه در تقليد تحقيق نکردند، اينها گرفتار عذاب‌ هستند؛ اما مستضعفاني که ديگران نگذاشتند حرف انبيا به آنها برسد، وظيفهٴ مردم اين است که دفاع کنند تا اين مانع را بردارند و حرف انبيا به گوش مستضعفان برسد. مستضعفي که در اثر تبليغ سوء مستکبر، به وحي انبيا دسترسي ندارد، وظيفهٴ همه مسلمان‌ها اين است که با تبليغات الهي حرف انبيا را به مستضعفان برساند.
مـراد از فـرحـشـان از عـلمى كه دارند، غرور و خودپسندى ناشى از زرنگى و علم ظاهرى اسـت كـه در اداره زنـدگـى خـود دارنـد. و خـودبـاخـتـگـى در مـقـابـل ايـن اطـلاعـات و زرنـگـيها، باعث شد كه از معارف حقيقى كه به وسيله رسولان خدا عرضه مى شود، اعراض كنند و آن را چيزى به حساب نياورند و مسخره كنند و به همين جهت دنبال جمله (و فرحوا بما عندهم من العلم ) فرمود: (و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤ ن ).
برخي از سؤالات مربوط به بحث‌هاي قبل اين است که قرآن کريم و همچنين ساير کتاب‌هاي آسماني، محکمات دين آنها را با برهان قطعي بيان مي‌کنند و آنها را منبع و مرجعِ ساير مطالب مي‌دانند و اگر متشابهاتي باشد آنها را به محکمات ارجاع مي‌دهند. از طرفی همه مردم در سطح ادراک آن محکمات نيستند؛ لذا مَثَل‌هايي ذکر مي‌کند که سهم مَثَل دو چيز است: يکي پايين آوردن دامنهٴ مطلبِ بلند و ديگری بالابردن دستِ فهمِ مخاطب. تا مطلب با مَثَل پايين نيايد و با تمثيل دستِ فهمِ مخاطب بالا نيايد، به دامنهٴ مطلب نمي‌رسد و چيزی عائد او نمي‌شود؛
اين در اول سوره مبارکه «هود» است، اين کلمه «واو» ندارد: ﴿ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها﴾،[40]فرمود: همه اينها عائله من هستند، هيچ مار و عقربي نيست که پرونده نداشته باشد، سهميه نداشته باشد، همه عائله من هستند؛ ولي شما باعث مي شويد که روزي آنها به آنها نمي رسد. همان طوري که سعيد بن أحنَف به معاويه گفت که ما مشکلمان در قضا و قدر الهي نيست، مشکل ما در مخزن الهي نيست، مشکل ما آنچه از مخزن الهي نازل شده است نيست؛ همه اينها را در يک سخنراني و در حضور جمع به معاويه گفت که ما نسبت به اينها که نزد خدا مخزنی هست و همه روزي ها در مخزن هست و خدا نازل کرده، ما نسبت به آنها مشکل نداريم، بلکه مشکل اساسي ما اين است که خدا به اندازه کافي براي ما نازل کرده، ولی تو نتوانستي اداره کني، همين! مشکل ما اين است. اينکه براي سعيد اين همه حرمت قائل اند، براي اين است که او حساب شده آيات را جمع بندي کرد و جواب معاويه را داده و گفت که ما از او که اشکال نداريم، تمام مخزن الهي از تمام اشياء پر است: ﴿إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُه﴾ ؛يک، ﴿وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾ [41]؛دو، همه موجودات، حيوانات و غير حيوانات عائله خدا هستند و براي همه روزي مشخص کرده؛ سه، ﴿ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها﴾. ما نسبت به اين سه، چهار اصل و سه، چهار بخش از قرآن اشکالي نداريم، بلکه تمام اشکال اين است که او فرستاده است، ولی تو گرفتي و ذخيره کردي. غرض اين است که ذات اقدس الهي براي همه چيز و در همه شرايط، با نظم رياضي عمل مي کند. فرمود: ﴿فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ﴾.
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح ) وَ قَالَ (عليه السلام): مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ؟! أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ، وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ. و فرمود (ع): فرزند آدم به چه چيز خود مى نازد؟ آغازش نطفه بود و پايانش مردار شود. توان آن ندارد كه خود را روزى دهد و نتواند كه مرگش را از خود دفع كند