✅ مجازات ستمگران و یاران آنها در روز قیامت
پيامبر خدا(ص) فرمود: روز قيامت كه میشود، منادى از آسمان از جانب خداى عز و جل فرياد میزند: «کجایند ستمگران؟ کجایند ياران ستمگران؟ قلمتراشان آنها كجايند؟ ليقهسازان دوات آنان كجايند؟ آنان كه لحظاتى را با آنها همنشين شدند، كجايند؟»
همه آنها آورده میشوند و فرمان داده میشود كه ديوارى آتشين برايشان بسازند. آنها ميان آن ديوارها میمانند تا به حساب مردمان رسيدگى شود. سپس اينان به آتش افكنده میشوند.
📖 منبع: مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۴، ح۱۴۹۶۲
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ توبه راستین یکی از کارگزار بنیامیه
علی بن ابیحمزه میگوید: من رفیقی از نویسندگان بنیامیه داشتم. تقاضا کرد برای او اجازه بگیرم که خدمت حضرت صادق(ع) برسد. اجازه گرفتم با هم شرفیاب شدیم. به حضرت سلام نموده، نشست. آنگاه عرض کرد: من مدتی امور دفترداری و محاسبه بنیامیه را به عهده داشتم و از این کار مقدار زیادی ثروت به هم بستهام که در جمعآوری آن اهمیتی به حلال یا حرام بودن نمیدادم.
حضرت صادق(ع) فرمود: اگر بنیامیه امثال شما را نیابند که بعضی نویسندگی برایشان بکنند، دستهای جمعآوری خراج نمایند، عدهای هم جزء سپاهیان آنها شوند یا در اجتماعات ایشان شرکت نمایند، هرگز نمیتوانستند حق ما را غصب نمایند. اگر مردم آنها را به خود واگذارند و کمک به ایشان نکنند، جز آنچه تصادفا به دست میآورند، دیگر نیرویی نخواهند داشت که حقوق مردم را به ستم بگیرند.
عرض کرد: آقا! اینک راه نجات یافتن و آسوده شدن من چیست؟ فرمود: اگر راهنماییت کنم، دستورم را انجام میدهی؟ جواب داد: آری. فرمود: از هرچه در این راه به دست آوردهای چشم بپوش. آن مقداری که صاحبانش را میشناسی به خودشان برگردان، بقیه را که نمیدانی از چه اشخاصی گرفتهای از طرف آنها صدقه بده. اگر این عمل را انجام دهی، من از طرف خدا برایت بهشت را ضمانت میکنم. وی مدتی سر به زیر انداخت و در اندیشه بود. عاقبت سر برداشت و گفت: تصمیم گرفتم. انجام خواهم داد.
علی بن ابیحمزه گوید: با هم به کوفه برگشتیم. هر چه داشت، حتی لباسهای تنش را خارج نمود و به دستور حضرت صادق(ع) عمل کرد. بهطوری که بیجامه بود! من از دوستان و مؤمنین پولی گرفته لباس تهیه نمودم و مقداری جهت مخارج روزانه با لباسها برایش فرستادم. چند ماهی بیش نگذشت که مریض شد. به دیدنش میرفتم. روزی برای عیادت به منزلش وارد شدم، دیدم در حال احتضار است. همین که چشم باز کرد گفت: «ای علی! به خدا حضرت صادق(ع) به وعده خود وفا کرد» و از دنیا رفت.
امور تجهیز و تکوین او را عهدهدار شدیم. پس از درگذشت او خدمت حضرت صادق(ع) رسیدم. همینکه آن جناب مرا مشاهده کرد، فرمود: ای علی! به خدا سوگند وعدهای که به رفیقت دادیم را وفا کردیم. عرض کردم: راست میفرمایید، خودش نیز هنگام مرگ همین حرف را زد.
📖 منبع: فروع کافی، ج۵، ص۱۰۶
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ توبه بُشر حافی به دست حضرت موسی بن جعفر(ع)
روزی امام موسی بن جعفر(ع) در بغداد از کنار منزل بشر عبور میکرد. صدای ساز و نواز از داخل منزل به گوش میرسید. در این موقع کنیز بشر برای ریختن خاکروبه از خانه خارج شد. آن حضرت فرمود: کنیز! صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ جواب داد: حر و آزاد است. موسی بن جعفر(ع) فرمود: راست میگویی، اگر بنده میبود از مولای خود ترس داشت.
کنیز وارد منزل شد. بشر بر سر سفره شراب نشسته بود. علت تاخیر کردن او را پرسید. جواب داد: شخصی رد میشد. از من سوال کرد صاحب این خانه عبد است یا حر؟ پاسخ دادم حر است. گفت آری اگر بنده بود از آقای خود میترسید. این سخن چنان در قلب بشر تاثیر کرد که سر از پا نشناخت و با پای برهنه از منزل خارج شد و خود را به موسی بن جعفر(ع) رسانید.
به دست آن حضرت توبه کرد و از گذشته خود پوزش خواست و با چشم گریان بازگشت. از آن روز اعمال زشت خود را ترک کرد و از جمله زهاد به شمار رفت. گویند چون با پای برهنه از پی موسی ابن جعفر(ع) دوید و با این حال توبه کرد، او را حافی (پابرهنه) لقب دادند.
📖 منبع: پند تاریخ، ج۴، ص۲۳۲ به نقل از روضاتالجنات، ص۲۳۲
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ ناامید نشدن و توبه پس از هر گناه
سلام بن مُستَنیر گوید: خدمت حضرت باقر(ع) بودم. در این موقع حمران بن اعین وارد شد. سوالاتی کرد. وقتی خواست حرکت کند، گفت: یابن رسولالله! خدا شما را طول عمر عنایت کند و ما را بیش از این بهرهمند گرداند. خواستم وضع خود را برایتان شرح دهم. وقتی ما شرفیاب خدمت شما میشویم، هنوز خارج نشدهایم قلبمان صفایی پیدا میکند و دنیا را فراموش مینماییم. ثروت مردم در نظرمان ساده و بیارزش جلوه میکند. همینکه از خدمت شما دور میشویم و در اجتماع با تجار و مردم تماس میگیریم، باز به دنیا علاقه پیدا میکنیم.
امام در جوابش فرمود: قلب است این (برای همین زیر و رو شدن و تقلب، قلب نامیده شده). گاهی سخت و زمانی نرم میشود سپس فرمود: اصحاب حضرت رسول(ص) به آن جناب عرض میکردند: ما میترسیم منافق باشیم. پیامبر(ص) میپرسید: بهواسطه چه چیز؟ جواب میدادند: وقتی خدمت شما هستیم، ما را بیدار نموده به آخرت متمایل میفرمایید. ترس به ما روی میآورد، دنیا را فراموش کرده به آن بیمیل میشویم. بهطوری که گویا با چشم، آخرت و بهشت و جهنم را مشاهده میکنیم. این حال تا موقعی است که در خدمت شما هستیم. همینکه خارج شدیم، به منزل که میرویم، بوی فرزندان که به شامه ما میرسد، خانواده و زندگی خود را که میبینیم، نزدیک میشود حالت پیش را که در خدمت شما داشتیم از دست بدهیم. بهطوری که گویا هیچ سابقه چنین حالی را نداشتهایم! آیا با این خصوصیات، ما دارای نفاق نمیشویم؟
فرمود: هرگز. این پیشامدها و تغییرات از وسوسههای شیطان است که شما را به دنیا متمایل میکند. به خدا سوگند، اگر بر همان حال اولی که ذکر کردید مداومت داشته باشید، ملائکه با شما مصافحه میکنند و بر روی آب راه خواهید رفت. اگر نبود همینکه شما گناه میکنید و پس از آن توبه مینمایید، هر آینه خداوند دسته دیگری را خلق میکرد که گناه کنند، آنگاه طلب آمرزش و توبه نمایند تا خداوند آنها را ببخشد (یعنی خداوند تواب و رحیم اگرچه میداند به جز معصومین(ع) هر بندهای که بیافریند گناه خواهد کرد، اما چون بندگان توبهکار را دوست دارد، از آفریدن آنها صرفنظر نمیکند و باز هم آنها را میآفریند). بهدرستی که مؤمن پیوسته مورد امتحان و آزمایش واقع میشود، گناه میکند و توبه مینماید، باز گناه میکند، فورا توبه مینماید. نشنیدهای خداوند میفرماید «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ خداوند توبهكاران و پاكيزگان را دوست مىدارد»؟ نیز در این آیه میفرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد»
📖 منبع: اصول کافی، ج۲، ص۴۲۳
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ سخاوت
امام صادق(ع) به یکی از حاضرین مجلس خود فرمود: تو را آگاه نکنم از چیزی که باعث نزدیکی به خدا و بهشت میشود و از آتش جهنم دور میکند؟ عرض کرد: بفرمایید. فرمود: سخاوت را پیشه کن، زیرا خداوند دستهای از مردم را به رحمت خود خلق نمود تا ایشان را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار دهد. چنین اشخاصی را اهل احسان و منبع نیکی قرار داده. اینها مقصد و مقصود مردمند. در احتیاجات خود به ایشان روی میآورند تا آنها را زنده کنند. همانطور که باران زمین تشنه آب ندیده را زنده میکند. این دسته از مومنین ایمن و آسوده هستند در روز قیامت.
📖 منبع: فروع کافی، ج۴، ص۴۱
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ اطعامهای شبانه و پنهانی بینوایان توسط امام زینالعابدین(ع)
از حضرت باقر(ع) نقل شده هنگامی که پدرش حضرت علی بن الحسین(ع) را غسل میداد، اطرافیان متوجه پینهای که بر روی زانوان و پاهای مبارک آن جناب بسته شده بود، گردیدند. در این موقع چشم آنها به شانه حضرت زینالعابدین(ع) افتاد که یک قسمت از شانه آن بزرگوار نیز مانند زانویش پینه بسته!
عرض کردند: آثاری که در پا و زانوان حضرت دیده میشود معلوم است بهواسطه سجدههای طولانی پیدا شده، اما این قسمت از شانه چرا پینه بسته؟ حضرت باقر(ع) فرمود: اگر بعد از حیات ایشان نبود علتش را نمیگفتم. روزی نمیگذشت مگر اینکه به اندازهای که ممکنش بود از یک نفر تا بیشتر بینوایان را سیر میکرد. شب که میشد آنچه از خوراک خانوادهاش زیاد میآمد در انبانی جای میداد. هنگامی که دیدهها به خواب رفته بود، از منزل خارج میشد به در خانه عدهای تنگدست که از ترس آبرو سوال (درخواست کمک) نمیکردند میرفت. محتوای انبان را بین آنها تقسیم میکرد، به طوری که متوجه نمیشدند آورنده طعام کیست! هیچ یک از افراد خانواده آن جناب نیز بر این کار اطلاع نداشتند. من متوجه شده بودم. هدفش این بود که به پاداش صدقهٔ پنهانی و با دست خود نائل شود.
پیوسته میفرمود: نهان صدقه دادن خشم پروردگار را فرو مینشاند، چنانچه آب آتش را خاموش میکند. هر یک از شما با دست راست صدقه داد، طوری بدهد که دست چپش متوجه نشود (کنایه از اینکه آنقدر صدقه دادن را پنهان نماید که هیچکس اطلاع پیدا نکند).
📖 پند تاریخ، ج۴، ص۱۳۳ و سفینةالبحار، ج۵، ص۸۳
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ کرم و بزرگواری امیرالمؤمنین(ع) در میدان جنگ
در یکی از جنگها، امیرالمؤمنین(ع) با مردی مشرک در حال مبارزه بود. آن مرد عرض کرد: یا علی! شمشیرت را به من ببخش. آن جناب شمشیر را به سویش انداخت. حریف عرض کرد: از تو ای پسر ابیطالب در شگفتم که در چنین موقعیتی شمشیرت را به دشمن میدهی! فرمود: تو دست تقاضا دراز کردی. رد کردن سؤال و درخواست، از شیوه کرم دور است. مرد کافر از اسب پیاده شده گفت: هذه سیرت اهل الدین؛ این روش اهل دیانت است. پای مبارک آن جناب را بوسیده ایمان آورد.
📖 پند تاریخ، ج۴، ص۵۱، به نقل از سفینة البحار، ج۱، ص۴۱۳
🔹 توجه: این رفتار امیرالمؤمنین(ع) حاکی از منش بزرگوارانه آن حضرت است. با این حال آن حضرت چون میداند اولا آن فرد حتی با شمشیر حریف حضرت نخواهد شد و ثانیا حضرت میداند او اشتباها در جبهه باطل قرار گرفته و با این رفتار امام هدایت خواهد شد (و حضرت از این پیشامد خبر قطعی و لوح محفوظی دارد)، دست به این کار زده است، نه آنکه حضرت در میدان جنگ، خود را بیمحابا در معرض هلاکت قرار داده باشد.
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ وضعیت شیطان در مقابل انسان توبهکار
روزی شیطان برای حضرت یحیی(ع) آشکار شد و گفت: میخواهم تو را نصیحت کنم. حضرت یحیی(ع) گفت: من به نصیحت تو تمایل ندارم، ولی از وضع و طبقات مردم مرا اطلاعی بده. شیطان گفت: بنیآدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- عدهای که مانند شما معصومند، چون از آنها مأیوسیم، از دستشان راحتیم و میدانیم نیرنگ و حیلههای ما در آنها تاثیر نمیکند.
۲- دستهای هم برعکس، در نزد ما شبیه توپی هستند که در دست بچههای شما است. به هر طرف بخواهیم آنها را میبریم و کاملا در اختیار ما هستند.
۳- طایفه سوم برای ما رنج و ناراحتی بیشتری از هر دو دسته قبل دارند. یکی از ایشان را در نظر میگیریم، تلاش زیادی میکنیم تا او را فریب دهیم، همینکه فریب خورد و قدمی به میل ما برداشت، یک مرتبه متذکر میشود و از کرده خود پشیمان میگردد. رو به توبه و استغفار میآورد و هرچه رنج برای او کشیدهایم از بین میبرد!
باز برای مرتبه دوم درصدد اغوا و گمراهی او بر میآییم. این بار نیز پس از موفقیت برای به گناه کشیدن او، فورا متوجه شده و توبه میکند! نه از او مأیوسیم و نه میتوانیم مراد خود را از چنین شخصی بگیریم. پیوسته برای این دسته در رنجیم!
منبع: پند تاریخ، ج۴، ص۲۴۰، به نقل از خزائن نراقی، ص۳۶۸
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ ترس از خدا و چیزهایی که در قلب خائف جمع نمیشود
امام صادق(ع) فرمود: از جمله عبادت و پرستش، ترس زیاد از خداوند است. خداوند میفرماید: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ همانا از میان بندگان، دانشمندان از خدا ترس دارند (فاطر/۲۸)». نیز در آیه دیگر میفرماید: «فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ؛ از مردم نهراسید، از من ترس داشته باشید (مائده/۴۴)». و در آیه دیگر میفرماید «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً؛ هر که از خدا پرهیز داشته باشد و بترسد، خداوند برایش راه نجاتی قرار میدهد (طلاق/۲)».
راوی گوید: حضرت صادق(ع) فرمود: دوست داشتن جاه و ریاست و علاقه به اینکه مردم او را ستایش کنند و مشهور شود، در قلب مردی که از خدا بترسد و پارسا باشد جمع نمیشود.
📖 منبع: پند تاریخ، ج۴، ص۲۲۷ و کافی، ج۲، ص۶۹
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ صدقه دادن حضرت عیسی(ع) با غذا دادن به حیوانات دریا
امام صادق(ع) در پایان یکی از فرمایشات خود نقل میکنند: حضرت عیسی بن مریم(ع) از کنار دریا میگذشت. قرص نانی از خوراک خود را در دریا انداخت. یکی از حواریین عرض کرد: این کار را برای چه کردید با اینکه قرص نان غذای شما بود؟ فرمود: انداختم تا نصیب یکی از حیوانات دریا شود. در پیش خداوند این عمل پاداشی بزرگ دارد.
📖 منبع: فروع کافی، ج۴، ص۹
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ چگونه دعا کنیم؟
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه يكی از شما حاجتى خواهد، پس ابتدا پروردگار را ستايش كند و او را مدح گويد، زيرا چون مردى از سلطان حاجتى خواهد، بهترين سخنى كه توانایى آن را دارد براى او آماده سازد (با سخنان آراسته با او سخن میگوید).
پـس چـون حاجتى خـواستى، خداى عزیز و جبار را تمجيد كن و او را مدح گو و ستايش كن. اینطور: «يَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى وَ يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ يَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ يَا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ يَا مَنْ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً يَا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ وَ يَقْضِي مَا أَحَبَّ يَا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ يَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى يَا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ يَا سَمِيعُ يَا بَصِيرُ».
و از نـامهاى خداى عزوجل بسيار بگو، زيرا نامهاى خدا بسيار است. و صلوات فرست بر محمد(ص) و آلش، بگو: «اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَالِ مَا أَكُفُّ بِهِ وَجْهِي وَ أُؤَدِّي بِهِ عَنْ أَمَانَتِي وَ أَصِلُ بِهِ رَحِمِي وَ يَكُونُ عَوْناً لِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ؛ پروردگارا از روزی حلال بر من توسعه بده به مقداری که آبرویم حفظ شود و بهوسیله آن امانتی را که به من سپردهای حقش را ادا کنم و صلهرحم انجام دهم و آن مال مرا کمک کند برای انجام حج و عمره».
و فرمود: مردى وارد مسجد شد و دو ركعت نماز خواند و از خداى عزوجل حاجت خواست. رسول خدا(ص) فرمود: اين بنده نسبت به درخواست از پروردگارش شتاب كرد. مردى ديگر آمد و دو ركعت نماز خواند سپس خداى عزوجل را ثنا گفت و بر پيغمبر و آلش صلوات فرستاد. پس رسول خدا(ص) فرمود: (اكنون ) درخواست كن كه به تو داده شود.
📖 منبع: اصول کافی، ج۲، ص۴۸۵
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat
✅ بخیل، نیکوکاری نمیکند
مردی صالح به در خانه بخیلی رفت. گفت: شنیدهام که تو مقداری از مال خود را اختصاص به مستحقین دادهای. من بینهایت مستحق و فروماندهام. آن مرد بهانهای آورد و گفت: من آنچه نیت کردهام باید به اشخاص کور بدهم. تو کور نیستی! مرد گفت: گفت غلط دیدهای. کور واقعی منم که روی از رزاق حقیقی برتافته، سوی چون تو بخیلی شتافتهام! این سخن را گفت و برگشت.
بخیل از این جمله تحتتاثیر قرار گرفت. از عقبش دوید، اما هرچه درخواست کرد که برگردد تا خواسته او را برآورد، نپذیرفت...
📖 منبع: پند تاریخ، ج۴، ص۶۳
#پند_تاریخ
🆔 @almiqat