#رمضان_الکریم
#علامه_طباطبایی
#کتاب_علی_فلسفه_الهی
🌱اجمالى از زندگانى على عليه السّلام و اشارهاى به شخصيّت روحانى و مقام علمى او
(بخش اول)👇
امام على ع در يكى از سالهاى پيش از بعثت متولّد شد. پدرش، بزرگ و سرور طايفه بنى هاشم حضرت ابو طالب فرزند عبد المطّلب فرزند هاشم و مادرش فاطمه بنت اسد فرزند هاشم بود.
على ع از آغاز، تحت كفالت پيغمبر ص قرار داشت و در دامن پرمهرش پرورش يافت تا اينكه آن حضرت به نبوّت مبعوث گرديد.
على ع هنوز به سنّ بلوغ نرسيده بود كه به پيغمبر اسلام ص ايمان آورد و پيغمبر ص نيز ايمان او را به احسن وجه پذيرفت.
رسول گرامى اسلام ص پيشتر در ميان انبوه مردم اعلام كرده بود كه:
«هركس نخستين بار به او ايمان بياورد، خليفه و جانشين او خواهد بود»، بدين ترتيب خلافت و وصايت براى على ع مسلّم و قطعى شد.
على ع در تمام مراحل زندگانى پيش از هجرت و پس از آنو حتّى تا رحلت پيغمبر مانند سايه او را دنبال مىكرد و آخرين فردى بود كه از پيغمبر جدا شد (در آن هنگام كه با دو دست خويش جسم پاك و پاكيزه رسول خدا را در دل خاك پنهان كرد).
على ع تنها محرم اسرار پيغمبر ص و در خلوت و جلوتش همراه وى بود. او خطيبترين، سخنورترين، فصيحترين عرب و دانشمندترين افراد امّت اسلامى پس از حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و اله بود كه خود فرمود:
«علّمنى رسول اللّه الف باب من العلم ينفتح من كلّ باب الف باب». «1»
«رسول خدا هزار نوع دانش به من آموخت كه از هريك هزار باب گشوده مىشود».
او پرهيزگارترين، زاهدترين و بىميلترين مردم نسبت به دنيا بود. به ضعفا و كودكان يتيم و بىسرپرست بسيار رئوف و مهربان بود.
او نسبت به تهيدستان و مستمندان، دلى نازك و قلبى آكنده از مهر و صفا داشت، خود در شكل و صورت آنان مىزيست و حتّى در آن روزگار كه كرسى خلافت اسلامى و سرير قدرت و حكومت در ظاهر نيز براى او مسلّم شد، باز روش و سيرهاش همين بود و ابدا تغييرى در آن نداد.
_________________________________
(1)- ر. ك: احقاق الحق: 6/ 40، به تعليقات اضافات و مقدّماتى از علّامه متتبّع آقاى سيّد شهاب الدين نجفى- دام ظلّه- الّا اينكه حديث منقول در آنجا چنين است ...: يفتح كلّ باب الف باب، به جاى: ينفتح من كلّ باب الف باب.
📘علي و فلسفه الهي، ص ۳۲
#اجمالى_از_زندگانى_على_ع_و_اشارهاى_به_شخصيّت_روحانى_و_مقام_علمی
https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f
@almizan_t
#کتاب_علی_فلسفه_الهی
#علامه_طباطبایی
#رمضان_الکریم
🌱اجمالى از زندگانى على عليه السّلام و اشارهاى به شخصيّت روحانى و مقام علمى او
(بخش دوم)👇
او يگانه مرد شجاع و نيرومندى بود كه تاريخ، نظيرش را نشان نداده است و در پرتو شمشير او پايههاى دين استوار گرديد.
على ع در راه خدا بسيار سختگير و بىگذشت بود. هرگز از حقى نمىگذشت و به باطلى نمىگراييد.
مقصود ما از طرح اين مطالب، ثناگويى و بيان فضايل و مناقب نيست. به خدا قسم امام على عليه السّلام مقياسى است كه بايد فضايل با او سنجيده شود و ميزانى است كه بايستى اعمال و كردارها به واسطه رفتارهاى او، مورد ارزيابى قرار گيرد.
علاوه بر اين بحث فلسفى، بايد از هرنوع مديحهسرايى اشخاص و يا قدح و تعيير ايشان بركنار باشد، وانگهى ما در اين رساله هرگز هدف مذهبى نداريم بلكه تنها هدف و مقصدمان از اشاره كردن به گوشهاى از فضايل على عليه السّلام اين است كه خواننده عزيز! مجموعه صفات او را از ديدگاه روانى و اخلاقى، مدّ نظر خويش قرار دهد و پس از مقايسه بين آنها، اين نتيجه را بگيرد كه آن بزرگوار، تمام صفات كمال انسانى را از لحاظ جسم و روح دارا بوده و با كلّيّه وجود با ارزشش براى درك و پذيرش حقيقت كاملا آمادگى داشته است و اين آخرين شرط ورود به مسائل فلسفى خصوصا فلسفه الهى است و شخصى كه اينگونه مباحث را مطرح مىسازد، بايستى حايز چنين شرايطى باشد؛ چون مباحث فلسفه الهى، فردى لازم دارد كه بتواند نظر عالىاش به مسائل آن برسد و سينه گشاده و وسيعش براىنگاهدارى آنها گنجايش داشته باشد تا آن همه ذخاير ارزنده فكرى را در خود نگاه داشته و ضمن آموزش، با بيان شيوا و رسايش آنرا منتشر سازد.
از شگفتيهاى زندگانى على ع اين است كه او تمام ملكات پسنديده و صفات عاليه انسانى را در آخرين درجه كمال، دارا بود.
على ع به معناى واقعى كلمه پيشوا و رهبر لايق در تمام شؤون مادّى و معنوى است و برخلاف آنچه نوابغ روزگار و مردان فوقالعاده را مىيابيم، على عليه السّلام در باب هرفضيلت و در هرهدف عالى بشرى نمونه بارز و فرد اكمل محسوب مىگردد.
غالبا اگر شخصى شجاع، نيرومند و داراى ابهّت و عظمت باشد و حوادث ترسناك و هراسانگيز و روبهرو شدن با قهرمانان چيرهدست او را نترساند، چنين شخصى از لحاظ فكرى و تدبير امور، دستش كوتاه و دلش از رحم و مروّت دور مىباشد.
و اگر فردى بسيار عابد، زاهد و پرهيزگار باشد و در زهد و عبادت به درجه اعلى برسد و با بصيرت و دقّت تمام، تن و روان خويش را رياضت دهد و به عبادتهاى جانكاه و توانفرسا بپردازد، نوعا همچون فردى در امر كشوردارى و سياست و اداره امور ملّت، پياده و عاجز و وامانده خواهد بود و قادر به تشخيص خيرانديش و تميز آن از خيانت و فريبكار نبوده و به طرق چارهجويى، دقيق و واقف نخواهد بود و به همين ترتيب است ساير كمالات نفسانى و خصلتهاى بشرى
كه اگر فردى در يك جنبه سرآمد باشد، از ديگر لحاظ ضعيف خواهد بود و اين بدان علّت است كه نفس انسان داراى نيرو و استعدادى است كه اگر به سوى يك هدف مصروف شود، ديگر خواستههاى او رو به ضعف و سستى خواهد گذاشت و اگر اين نيرو تقسيم گردد و براى هرهدف و مقصودى مقدارى نيرو و استعداد صرف شود، جملگى ناقص و ناتمام خواهد بود.
در قرآن كريم گويد:
{ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...}.
«خداوند در اندرون انسان بيش از يك دل قرار نداده است».
ليكن على عليه السّلام بىتأمّل و انديشه پا در عرصه حيات نگذاشته و زمام نفس خويش را به دست هوا و خواهشهاى نفسانى نداده بود تا هرچه آن بخواهد برگزيند و در آنچه بخواهد، تصرّف نمايد بلكه على ع را يك كشش روحانى و يك جنبه الهى احاطه كرده بود و در نتيجه همهچيز جز خدا را از ياد برده بود.
📘علی و فلسفه الهی ص ۳۵
#اجمالى_از_زندگانى_على_ع_و_اشارهاى_به_شخصيّت_روحانى_و_مقام_علمی
https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f
@almizan_t
#کتاب_علی_فلسفه_الهی
#علامه_طباطبایی
#رمضان_الکریم
🌱اجمالى از زندگانى على عليه السّلام و اشارهاى به شخصيّت روحانى و مقام علمى او
(بخش سوم)👇
او تمام نيازمنديهاى مادّى بشرى را كه به سوى نفس و خواستههاى آن مىكشاند، كنار گذاشته و كلّيّه علايق مادّى را كه به سوى لذّات و شهوات سوق مىدهند، از خود دور ساخته بود، لذا راهى جز راه حق برايش باقى نمانده بود و هدفى غير از خود حقيقت و واقعيّت در نظر او جلوهاى نداشت و همين نكته اساسى بود كهموقعيّت او را در برابر هرپيشآمد و موضوعى، روشن مىساخت و به هنگام وجود عوامل و علل گوناگون، او را به طرف حق و واقعيّت راهنمايى مىكرد. «1»
_________________________________
(1)- ما در جلد اوّل ترجمه تفسير الميزان، صفحه۵۳۳ ضمن يك بحث قرآنى، خاطرنشان ساختهايم كه طرق تهذيب نفس و تحصيل اخلاق فاضله سهتاست:
اوّل: طريق حكما و فلاسفه اخلاق و آن عبارت از اين است كه فضايل اخلاقى را از رذايل و صفات ناپسند تشخيص دهيم و آنها را در پرتو حسن و قبح عقلى از يكديگر جدا سازيم، سپس فضايل نفسانى را فقط به خاطر نيكى و نيكويىشان و به علّت زيبايى و جمالشان اختيار كنيم و خود را با آنها بياراييم.
مرد حكيم مىگويد: شجاعت، عفّت و حكمت، امورى هستند كه نزد عقل پسنديده و زيبا و نيكو هستند و مردم نيز از آنها خوششان مىآيد و صاحبش را تمجيد مىكنند، لذا انسان عاقل تنها به سبب خير مطلق و حسن و زيبايى، بايستى خود را با آن صفات آراسته گرداند.
دوّم: طريقه پيغمبران است. انبيا از اين راه وارد شدهاند كه چون اخلاق نيكو و خصال پسنديده باعث خشنودى و رضاى خدا مىشود و صفات رذيله و ملكات نكوهيده موجب خشم و غضب الهى مىگردد، پس انسان بايد هرآنچه او را به سوى بهشت مىبرد، برگزيند و از آنچه او را به آتش و عذاب ابدى مىكشاند، پرهيز كند.
سوّم: طريقه اختصاصى اسلام است. استدلال اسلام در اين زمينه در پرتو توحيد خالص صورت مىگيرد؛ زيرا هنگامى كه انسان يقين پيدا كرد كه هستى حقيقى ويژه خداست، خواهد دانست كه مالك تمام وجود و هستى و آثار آن و پروردگار كلّيّه جهانيان، اوست و ديگران در برابر او مالك نفع و ضرر، مرگ و زندگى و يا زنده كردن نيستند. در اين حال است كه انسان جز آنچه را كه خدا بخواهد، اراده نمىكند، و جز از آنكه خدا از آن كراهت دارد، متنفّر نيست. او اصلا خودش را مالك چيزى نمىداند تا خود را به آن مشغول كند و در نتيجه دچار عجب و تكبّر و يا غم و اندوه و ديگر حالات نفسانى نمىگردد.-و اين معنا با ملاحظه تاريخ زندگانى و سيره آن حضرت كه به دست ما رسيده است، كاملا روشن مىگردد و سخنانى كه از آن بزرگوار در زمينههاى مختلف براى ما به ميراث مانده، اين حقيقت را واضح و آشكار مىسازد.
📘علی و فلسفه الهی ص ۳۷
#اجمالى_از_زندگانى_على_ع_و_اشارهاى_به_شخصيّت_روحانى_و_مقام_علمی
https://eitaa.com/joinchat/1585971257C332e3f6a4f
@almizan_t