هدایت شده از سید صمصام الدین قوامی
#دیگران
🔘 مدینهی فاضله تجسد روح نبی اکرم صلوات الله علیه است
🔺 چطور با ولایت باطل میشود جامعهپردازی کرد اما با ولایت حق نمیشود؟!
کفار میخواهند چنین القا کنند که با انگیزههای معنوی هرگز نمیتوان جامعه ساخت. حرف سکولاریستها همین است؛ به نظر آنها دین و روابط ایمانی مربوط به حوزهی خصوصی است؛ حوزهی اجتماعی با روابط ایمانی شکل نمیگیرد. آنها میخواهند چنین القا کنند که اصلاً انگیزههای ایمانی قابل اندازهگیری و کمّیسازی نیست؛ در حالی که خود آنها انگیزههای مادی را کمّیسازی میکنند؛ آن را ریالی میکنند و بر اساسِ آن حقوق میدهند؛ بر اساس شدّتِ روانیِ اشخاص به دنیا منصب و کارآمدی و حقوق در نظر میگیرند؛ یعنی برای #شدت_روانی اشخاص معادلهی #کمی درست میکنند و آن را با ریال اندازه میگیرند. منصبهای #مدیریت را نه فقط با مهارتهای ذهنی و عملی بلکه با شدت روانیِ روحی تعیین میکنند؛ اگر کسی شدت روحی لازم را نداشته باشد به او آن منصب را نمیدهند. برای حضور در راندمان اقتصادی اشخاص، قیمت تعیین میکنند؛ اما وقتی نوبت به انگیزههای معنوی میرسد میگویند که «اینها قابل اندازهگیری نیست؛ اینها را به حوزهی خصوصی ببرید؛ با اینها نمیشود جامعهپردازی کرد». آیا با ولایت باطل میشود جامعهپردازی کرد اما با ولایت حق نمیشود؟! ولایت باطل برای عرصهی اجتماعی است و ولایت حق برای عرصهی خصوصی؟! معنای سخن آنها همین است.
ما میخواهیم بگوییم جامعه باید حول محور ولی علیه السلام شکل بگیرد. جامعهی مؤمنین جامعهای است که تمدن آن تمدن #حول_امام است. أئمه «أرکانَ البِلاد» هستند، «أرکانَ البِلاد» یعنی چه؟ آیا فقط مقصود بلاد معنوی است یا واقعاً بَلَد باید حول امام شکل بگیرد؟ بَلَدی که حول امام شکل میگیرد، «بلدَ الأمین» است؛ بلد الأمین که در قرآن آمده است، در روایات ما به نبی اکرم صلوات الله علیه تفسیر شده است؛ ایشان واقعاً مدینه است. «أنا مَدینةُ العِلم». کسی این را قرارداد نکرده است. وقتی این مدینه تحقق پیدا میکند، میشود #مدینه_فاضله ؛ اما اگر هم مدینهای که تحقق پیدا میکند مدینهی شیطانی بود، میشود مدینهی ظلمانی؛ یعنی یک طرف تجسد روح نبی اکرم صلوات الله علیه است و طرف دیگر تجسد روح شیطان، این مدینه، هم در دنیا و هم در عوالم بعد.
🔺 میرباقری، سیدمحمدمهدی. سمت خدا؛ دریچهای به سمت جامعه ولایی. قم. کتاب جمکران. ۱۳۹۵
@qavami
هدایت شده از سید صمصام الدین قوامی
#دیگران
🔘 معضلات امروز در ادارهٔ جامعه، قبل از هر چیز، بیانگر عجز و ناتوانی مدل کارشناسیِ موجود، در ادارهٔ یک جامعه مذهبی است.
🔻مرحوم علامه سید مُنیرالدّین حسینیِ هاشمی:
«باید برای قشر دانشجو این واقعیّت را روشن کنید که حاکمیّت نظام کارشناسی در دست کارشناسان است. کدام وزارتخانه است که بخش کارشناسی آن دست غیرکارشناس باشد؟
اگر میبینید که نقائصی در کار تصمیمگیران نظام وجود دارد از باب این است که تصمیم تصمیمسازان نظام، یعنی همانهایی که با آمار و ارقام و نمودار سروکار داشته و براساس مبانی غیرالهی به ارائه طرحهای کارشناسی مبادرت میکنند، بر سبیل صواب نیست. لذا اگر امروز شاهد بروز معضلات جدّی در امر اداره جامعه هستیم قبل از هر چیز بیانگر عجز و ناتوانی «مدل کارشناسی» موجود در اداره یک جامعه مذهبی است، نه اینکه این نقص را بتوان به عجز دین در امر اداره منسوب کرد. یعنی این «مدل کارشناسی» نمیتواند جامعه متدین را اداره کند، پس به دروغ این ناتوانی را به دین نسبت میدهند.
کدام یک از کارشناسهای ـ مثلاً ـ بانک مرکزی، از استفاده نمودن از «معادلات کارشناسی» خود منع شدهاند؟ وقتی که سبد قیمتها را بررسی میکنند آیا بر اساس «مدل» خودشان نمونهبرداری میکنند و یا براساس نظرات حوزه؟ پس ترسیم نمودار تصمیمسازی، به دست «کارشناس» است و «تصمیمگیران» تقصیری ندارند. البته تصمیمسازان هم دقیقاً براساس معادلات علمی و کارشناس تصمیم میگیرند، اما همه سخن اینجاست که این معادلات، با روح جامعه ما نمیسازد. ازاینرو، این واقعیّت را باید اعلام نمایند و بگویند که ناتوانی معادلات موجود، در خواندن روحیات یک ملت است که این مشکل را به وجود آورده است.
البته این معادلات در جوامعی که براساس «مادهپرستی» شکل گرفته است کارآیی دارد؛ یعنی جوامعی که دارای انگیزهها، اندیشهها و ابزارهای مادی هستند با همین معادلات، گذران عمر میکنند و البته در جهت اهداف مادی خودشان حرکت میکنند». ۱۳۷۵/۷/۳
@QAVAMI