eitaa logo
العالم بزمانه
120 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
37 فایل
«الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» @HaeriDarzi https://eitaa.com/almogaddemat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🌸 قدرشناسی از همسرمقاوم 1⃣ 🌺 روایت رهبر انقلاب از نقش همسرشان در زندگی 🌺 💐 از باب حق‌گزاری، باید کمی هم شده، به نقشی که همسرم در زندگی من داشته، اشاره‌ کنم. 🔆 ایشان - قبل از هر چیز- از یک و و برخوردار است؛ لذا باآنکه خانه ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد و با آنکه من بارها در برابر او بازداشت شدم، و حتی در نیمه‌شب که برای دستگیری من به خانه ما ریختند، مورد ضرب و جرح واقع شدم - که شرح آن را بعداً خواهم گفت - علی‌رغم همه اینها، هیچ‌گاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملالتی در او مشاهده نکردم. 🌕 با روحیه‌ای عالی و قوی در زندان به ملاقات من می‌آمد. در این ملاقات‌ها، به من اعتماد و اطمینان می‌داد. هرگز نشد وقتی من در زندان بودم، خبر ناراحت‌کننده‌ای به من بدهد. به یاد ندارم که مثلاً خبر بیماری یکی از فرزندان را به من داده باشد؛ یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد، درباره‌ خانواده و بستگان و والدین گفته باشد. 🔆 همچنین باید به و شکیبایی فراوان او در تحمل سختی و مشقت زندگی در دوران پیش از انقلاب، اصرار او بر در دوران پس از انقلاب، اشاره‌کنم. ✳️ الحمدالله خانه‌ ما همواره تاکنون، از و زرق و برق‌های دنیوی که حتی در خانه‌های معمولی مردم یافت می‌شود- به دورمانده است. و همسرم در این امر، بالاترین سهم و مهم‌ترین نقش را داشته است. درست است که من زندگی‌ام را به همین شکل آغاز کردم و همسرم را نیز در این مسیر هدایت کردم و این روحیه را در او زنده کردم، اما صادقانه‌ می‌گویم که او در این زمینه، بسیار از من پیشی گرفته است. 📘 خون دلی که لعل شد/ص١۵٩و١۶٠ 📡📡 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🌸 قدرشناسی از همسرمقاوم 2⃣ 🌺 روایت رهبر انقلاب از نقش همسرشان در زندگی... 🌕 من درباره‌ و این بانوی صالحه، تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آن‌ها خوب نیست. از جمله مواردی که می‌توانم بگویم، این است که هرگز از من درخواست نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور می‌شد و خود می‌رفت و می‌خرید. 💠 هیچ‌وقت برای خود نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانه‌ پدری آورده بود و با هدیه‌ برخی بستگان بود. همه‌ آن‌ها را فروخت و پول آن‌ها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد. به یاد دارم از جمله مواردی که زیورآلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه‌های خود، به خرید مواد سوختی- که در آن زمان زغال بود - روی آوردند. در چنین مواقعی، تعدادی از مؤمنین به من مراجعه می‌کردند و پولی در اختیار من می‌گذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولاً زغال را از زغال‌فروشی می‌خریدم، بعد به کسانی که نیاز داشتند، حواله می‌دادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. ✅ در آن سال، پول‌دارها به من مراجعه نکردند، بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولاً در چنین ایامی، برای گرفتن زغال، در خانه‌ علما را می‌زنند. اندوهگین می‌ساخت. اما آن سال این افراد از خانه‌ من ناامید بازمی‌گشتند، و این امر مرا بسیار اندوهگین می‌ساخت. همسرم که این حال را دید، به من پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم، من مخالفت کردم، ولی او اصرار ورزید. دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هر چه بیشتر بفروشم. معمولاً زرگرها طلا را بر اساس وزن می‌خرند و دستمزد ساخت آن را حساب نمی‌کنند. اتفاقاً یکی از همسایگان و دوستان به خانه‌ ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت: من هم به اندازه ی همین پول روی آن می‌گذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید. 📘 خون دلی که لعل شد/ص١۶١ ✅✅ خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f