eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.7هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
519 فایل
زهرا(باران) هستم، متولد69 و مادر6بچه ادمین کانال محنا. اینجا در خدمت شما هستیم تا باهم توی حیات طیبه، شجره طیبه تربیت کنیم💗اینجا سلامت روان شما حرف اولو میزنه حرفای ما👇🏻 👫🏼همسرانه تربیت فرزند👩🏼‍🍼 زن و موفقیت🫵🏼🌱 شمابفرما @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله «آن روز» سکوت روی تمام دشت چمبره زده. گرما امانمان را بریده. روی زلف زیبای و شبنم عرق نشسته و سفیدی زیردست علی، در دست پیامبر، از همین دور هم پیداست. صدای پیامبر در دشت می‌پیچد. خودم میبینم و گویی با تمام سلولهای بدنم، می‌شنوم که پیامبر چنین می‌گوید:«دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد!هان! بدانید از سوی خداوند خبرم داد: هر آن که با علی بستیزد و بر والیت او گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده. ]هان![ تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید. مباد که گام هایتان پس ازاستواری درلغزد. که خداوند بر کردارتان آگاه است. » هان مردمان! همانا او هم جوار و همسایه خداوند است که در نوشته‌ی عزیز خود او را یاد کرده و درباره‌ی ستیزندگان با او فرموده: تا آنکه مباداکسی در روز بگوید: افسوس که درباره ی همجوار و همسایه‌ی خدا کوتاهی کردم...» دهان همه باز مانده است. عده ای با اخم به قامت می‌نگرند وعده ای در گوش هم نجوا می‌کنند. کنار دستی ام، ازشوق اشک می‌ریزد و نفر جلویی، طوری که چند نفر اطرافش بشنوند، می‌گوید:« آخر هم علی را کرد، از اول هم علی برایش چیز دیگری بود» ومن در سکوت ممتد اندیشه ام، تلاش می‌کنم تا خطبه‌ی پر حرارت پیامبر را بر جانم حک کنم. @zedbanoo