eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
8.4هزار ویدیو
490 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، حافظ نیم قرآن، مربی نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. https://harfeto.timefriend.net/173774543300 https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی انیمیشن تاریخ از این‌ور 🤓📢 👪 خیلی از خانواده‌ها دوست دارند، فرزندان آن‌ها همزمان با ، هم ببیند. ✅ اگر شما هم، اینطور فکر می‌کنید؛ پیشنهاد ما این است که، حتما این انیمیشن را دانلود کنید. 👇 🔸مجموعه انیمیشن تاریخ از این‌ور🔸 ↩️ با هدف جذاب کردن روایت‌های تاریخی برای مخاطبان کودک و نوجوان، تولید شده است. 🔰 این مجموعه با نگاهی ، وقایع تاریخی را به نمایش کشیده و کودکان را به و میهن عزیزمان علاقه‌مند می‌سازد.😇 🔚 دانلود تمام قسمت‌های مجموعه انیمیشن تاریخ از این‌ور: https://www.telewebion.com/program/all-episodes/62553 🚸 یادتان باشد:👈 این پست‌های معرفی محصولات مفید رسانه‌ای را برای دوستان و علی الخصوص پدر و مادرها بفرستید.👌😍 @zedbanoo
مداحی_آنلاین_دار_و_ندار_دل_من_ولای.mp3
2.91M
🍃ولایت تو آبرومونہ زیارت تو آرزومونہ🍃 🎉🎉عیدتون مبارڪ :) @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بارشتر» فاطمه باهمان‌ شرم همیشگی، با قلبی گرفته از غرغر زنها، به پدر گلایه می‌کند:«من به علی ایمان دارم اما چه کنم از دست این جماعت که نداریش را به رخم می‌کشند و دیگران را مقایسه می کنند؟» پیامبر مهربانی دستی به رخ فاطمه می‌کشند ومی‌گویند:« بالا را نگاه کن» فاطمه سر بالا می‌گیرد و قطارشترها را می‌بیند که پشتشان پر از کتابهای سنگین وقطور است. پدر، نگاهی عشق آلود، به رخ متعجب زهرا سلام الله علیها، می اندازد و می‌فرماید:«می‌دانی بار این شترها چیست؟» زهرای بتول، متعجب می ماند و پیامبراکرم سینه ستبر می‌کند، سر به افتخار بالا می‌گیرد و می‌گوید:«این کتابها، پر است از هزار هزار فضیلت علی، علیه السلام، همسرتو. حال آیا مهم است که این مردم چه می‌گویند؟» لبخند مستانگی توام با وقار دختر، قند در دل پدرش آب می‌کند و می رود تا برای جشن ازدواج آماده شود. @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای من وما! می‌گویند: شما پدر همه شیعیان هستید! پدرها مثل کوه پشت و پناه بچه‌ها هستند. ما همه دلگرمیم به دست‌های شما، دستهای خیبرشکن! دلگرمیم به صولت حیدری‌ات، به شکوه علویت! باباجان! بابای مهربان من وما! به داد ما شیعه ها؛ همه‌ی دوستدارانت، همه عشاقت، برس! مولای ما! جشن میلادت را با ظهور نواده‌ی عزیزت، برما مبارک گردان. @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ره آورد بعثت پیامبر (ص) پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند سبحان، حضرت محمد (ص) را مبعوث فرمود، در روزگارانی كه عرب كتابی نخوانده و ادعای وحی و پیامبری نداشت پیامبر اسلام (ص) با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند، و پیش از آنكه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگاری رساند، با خستگان مدارا كرد، و شكسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت كرد، جز آنان كه راه گمراهی پیمودند، و در آنها خیری نبود همه را نجات داد، و در جایگاه مناسب رستگاری، استقرارشان بخشید، تا آنكه آسیاب زندگی آنان به چرخش درآمد، و نیزه شان تیز شد. به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست، و همه رهبری اسلام را فرمانبردار شدند، در این راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسیدم، و خیانت نكردم، و سستی در من راه نیافت به خدا سوگند! درون باطل را می شكافم تا حق را از پهلویش بیرون كشم أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلی الله علیه وآله ) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ كِتَاباً وَ لَا یَدَّعِی نُبُوَّةً وَ لَا وَحْیاً فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ یَسُوقُهُمْ إِلَی مَنْجَاتِهِمْ وَ یُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ یَحْسِرُ الْحَسِیرُ وَ یَقِفُ الْكَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیْهِ حَتَّی یُلْحِقَهُ غَایَتَهُ إِلَّا هَالِكاً لَا خَیْرَ فِیهِ حَتَّی أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّی تَوَلَّتْ بِحَذَافِیرِهَا وَ اسْتَوْسَقَتْ فِی قِیَادِهَا مَا ضَعُفْتُ وَ لَا جَبُنْتُ وَ لَا خُنْتُ وَ لَا وَهَنْتُ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّی أُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ . @zedbanoo
پر ازنور علوی مولا امیرالمومنین.. الهی همگی بزودی مهمان ایوان نجف باشیم، صلوات... @zedbanoo
🎬 یک سکانس از زندگی امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🔻زنی فرزند شش ماهه داشت. بچّه را روی بام، رها کرده بود. بچه، چهار دست و پا کنان رفت. از بام خارج شد و بر نوک ناودان نشست. مادر به بام آمد؛ دید دلبندش از بام رفته و توانِ باز پس‌گیری او را ندارد. نردبان آوردند و بر دیوار نهادند. باز هم دستشان به کودک نرسید؛ بس که ناودان، دراز بود و از دیوار فاصله داشت. مادر، به شیون مشغول شد و خانواده، به گریه. روزگار، روزگار خلیفه‌ی دوم بود. سراغش رفتند. همراه مردم، پای دیوار آمد. همگی را حیرت گرفت. گفتند: «این، کار کسی نیست؛ جز علی ابن ابیطالب.» 🔹علی ـ جانها به فدایش ـ، حاضر شد. مادر، سفره دل بر علی گشود. امیرالمؤمنین، به کودک نگاهی کرد. کودک، به او چیزهایی گفت که هیچ کس نفهمید. مولا فرمود: «بچه‌ای مثل این بیاورید.» بچه را آوردند. دو کودک به هم نگاه می‌کردند و با زبان خود، همدیگر را ندا می‌دادند. ناگهان دیدند کودک، از ناودان، به بام بازگشت. آن چنان فرحی بر مدینه افتاد که تا آن روز دیده نشده بود. از امیر ـ علیه السلام ـ پرسیدند: «این دو، با هم چه می‌گفتند؟» فرمود: «آنچه در ابتدا دیدید، سلام کودک بر من بود؛ که مرا با نام امیرالمؤمنین سلام داد و جوابش گفتم. پس از آن، دیدم به بلوغ نرسیده و شایستگی امر و تکلیف ندارد. همین بود که گفتم بچه‌ای بیاورید. کودک، به زبان هم سنّ خود، به او گفت: برادر! به بام برگرد و با مرگ خود، دل مادر و پدر و خانواده‌ات را مسوزان! آن یکی در جوابش گفت: برادر! بگذار بروم؛ قبل از اینکه بالغ شوم و شیطان بر من چیره شود! 🔸دیگری گفت: به بام برگرد! چه بسا بالغ شوی و از صلب تو فرزندی بیاید؛ خدا و رسول را دوست بدارد و ولایت این مرد (علی ـ علیه السلام ـ) را بپذیرد. پس آن طفل به بام بازگشت؛ به کرامت خدا که بر دستان علی جاری شد.» 📚 الفضائل، ص ۶۳ - ۶۴ 🌺 فرا رسیدن ۱۳ رجب، سالروز ولادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و روز پدر تهنیت باد. @zedbanoo