ألنکت الأدبیة والٱصولیة
✅عبدالقاهر جرجانی در کتاب دلایل الاعجاز نظریه نظم را مطرح میکند و با نگاهی متفاوت به بررسی علل مزیت
✅جرجانی اعجاز قرآن را در خود متن و ترتیب و چینش و الگوهای خاص جملات در قرآن میداند( برخلاف کسانی که اعجاز قرآن را در نظریه صرفه یا اعجاز های علمی و سخن از غیب می دانند) از نظر جرجانی اعجاز قرآن در متن و در هر آیه از آیات آن چه کوتاه و چه بلند وجود دارد و این اعجاز را در هر زمان میتوان کشف کرد.
درک و کشف این مطلب در انحصار مردم عرب معاصر پیامبر ص نیست.
💠 جرجانی در کتاب دلایل اعجاز به ۱۶۶ آیه از ۴۵ سوره قرآن استشهاد کرده است در بسیاری از موارد وجوه معجزه بودن آن ها را از حیث بلاغت مشخص کرده اند
لذا بررسی نظریات جرجانی بسیار مهم است.
@alnokat
♨️اعلم أن ضرورة الشعر تسعة أوجه و هي:
✅الزيادة، و النقصان، و الحذف، و التقديم، و التأخير، و الإبدال، و تغيير وجه من الإعراب إلى وجه آخر على طريق التشبيه، و تأنيث المذكر، و تذكير المؤنث.
📗النكت في تفسير كتاب سيبويه و تبيين الخفي من لفظه و شرح أبياته و غريبه ؛ ص ۳۴
📝تفصیل هر یک با ذکر مثال در منبع مذکور موجود است
@alnokat
✅تبار شناسی نحو
💠آنچه نشان میدهد که نحو عربی متأثر از اندیشه فلسفی منطقی یونان است مسئله حاکمیت عامل ناظر بر این مطلب است که در نحو عربی حرکت اعرابی تعیین کننده نقش و کارکرد کلمه در جمله است.
💠 عامل یعنی اینکه هر معمولی عاملی دارد که موجب تغییر حرکات اعرابی آن میشود،نظریه عامل را نخستین بار عبدالله بن اسحاق خضرمی مطرح کرد اما بسط این نظریه با خلیل بن احمد بوده است.
💠 در قرن سوم ابوالعباس مبرد از کسانی بود که به مسئله عامل اهمیت میداد،اما شاگردان سیبویه محمد بن مستنیر مشهور به قطرب صاحب کتاب العلل فی النحو و محمد مازنی صاحب کتاب علل النحو رسماً به این مسئله پرداخته اند.
💠اما قرن چهارم اوج گرایش نحویان به مسئله عامل و علت است.
💠 حاکمیت عامل چنان بوده است که آثار زیادی در باب عوامل و علل النحو نوشته شد.
💠 احتمال اینکه نحویان تحت تاثیر اندیشه های فلسفی و کلامی به مسئله عامل پرداخته باشند بسیار است.
💠این مسئله از نظر آنان چنان اهمیتی داشت که عوامل را به دو دسته تقسیم کردند(لفظی و معنوی) و اینکه سراغ عامل معنوی رفتن بدان معنا است که حرکت اعرابی برای کلمه، حتما تحت تأثیر علتی چنین شده است.
📗نظریه های زبان شناسی دانشمندان مسلمان.ص۲۱۲
@alnokat
♨️حاکمیت عامل چه تاثیری در نحو عربی داشت؟
✅حاکمیت عامل امر مهمی بود که به نحو عربی بغه فلسفی ببخشید، این خود موجب شد نحو عربی از زبان واقعی فاصله بگیرد و پای انواع تاویل ها و تقدیر ها به آن باز شود،علاوه بر این، حاکمیت عامل این آثار منفی را در پی داشت:
۱.اختلاف نحویان کوفه و بصره،این دو مکتب با اینکه در مسئله عامل و نقش آن اتفاق نظر داشتند در نوع و کیفیت آن اختلاف می ورزیدند.
۲.رویگردانی نحویان عرب از بررسی سبک شناختی جمله های عربی و توجه به عوامل رفع نصب جزم و تدقیق در آنها.
۳.تابع کردن ترتیب اجزای جمله بر اساس عوامل.
۴.تحمیل مسائل غیر زبانی بر مسائل زبانی که از نظر زبانشناسی نادرست است.
۵.حذف، اضمار،تاویل، تحریف آیه و روایت به واسطه تطبیق با عوامل.
📗العلامه الاعرابیه فی الجمله بین القدیم و الحدیث ص۱۹۱
@alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
#مجاز_در_اسناد #خلط_قواعد_دقیق_کلامی_با_قواعد_لغت_عربی ✅در تعریف مجاز در اسناد گفته شده: 💠اسناد
✅در این پست نیز از تاثیر بد خلط قواعد کلامی در قواعد زبان شناسی توضیحی داده شد.
✅ظروف متمکن(متصرف)زمانی که منصوب شوند،دو وجه اعرابی می تواند داشته باشد:
۱.از حیث ظرفیت منصوب شود یعنی فی در تقدیر باشد هرچند ذکر نمی شود هیچگاه.
💠قمت یومَ الجمعه ای فی یوم الجمعه
۲.اینکه فعل بدون تقدیر فی، آن را نصب دهد،که این همان مفعول بنابر سعه کلام است.
💠قمت یومَ الجمعه
💠فرق این دو لحاظ در باب اشتغال روشن می گردد که:
💠اگر فی مقدر باشد می گویی: یوم الجمعه قمت فیه.
💠واگر مقدر نباشد می گویی: یوم الجمعه قمت.
✅اعلم أن الظروف المتمكنة إذا انتصبت، كان لك في نصبها وجهان:
💠- أحدهما: أن تنصبها من طريق الظرف فتكون مقدرا لفي و إن كانت محذوفة.
و الوجه الثاني: أن يقدر وصول الفعل إليها بلا تقدير «في»، و هذا هو المفعول على سعة الكلام، فإذا شغلت الفعل عنه، و قد قدرته تقدير الظرف قلت: يوم الجمعة قمت فيه. و إن قدرته على سعة الكلام قلت: يوم الجمعة قمت.
📗النكت في تفسير كتاب سيبويه و تبيين الخفي من لفظه و شرح أبياته و غريبه ج۲ ؛ ص۸۵
@alnokat
✅لغت
۞ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِيٓ آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا.
💠فرق بین تکریم و تفضیل
💠علامه طباطبایی ره:
💠تکریم:اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصوصیتی است که در دیگران نباشد و این فرق تکریم با تفضیل است زیرا تکریم معنای نفسی است و کاری با غیر نیست بر خلاف تفضیل که که در اصل وصف مشترک هستند و یکی بیشتر از دیگری آن وصف را دارد.
💠انسان با داشتن نعمت عقل دارای خصوصیتی شده که در غیر نیست و این تکریم است.
💠اما در سایر صفات از غیر برتر است و هر کمالی در سایر موجودات است حد اعلای آن در انسان وجود دارد و این تفضیل انسان است.
📗المیزان،سوره اسراء،ذیل آیه شریفه ۷۰.
@alnokat
✅ علل النحو
💠علل نحویه در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند:
۱.العلل الموجبه
۲.العلل المجوزه
۱.علت های موجبه خود به دودسته تقسیم میشود:
۱.۱علت هایی که محال است طبعا تخلف از مقتضای انها:
💠مثل قلب الف ماقبل مضموم به واو(زیرا طبعا نمی شود چنین الفی را تلفظ کرد پس قلب به واو می شود)
۲.۱علتی که محال نیست طبعا خلاف مقتضای ان رخ دهد هرچند که خلاف ان عمل کردن غلط محسوب می شود مثل رفع فاعل.
۲.علت های مجوزه عللی هستند که می شود خلاف مقتضای انها عمل کرد و این تخلف غلط محسوب نمی گردد، مثل _إماله در تلفظ_.
📔اقتباس از قراح الاقتراح،ص ۳۹
@alnokat
✅استعاره مفهومی و مسلمانان
💠گاهی در نقد نظریه استعاره مفهومی گفته میشود که این دیدگاه در میان مسلمانان مطرح بود ة، بحث جدیدی نیست و مثلاً، عبدالقاهر جرجانی به آن پرداخته است.
💠 این ادعا از عدم آشنایی با استعاره مفهومی ناشی میشود. این قبیل دیدگاهها بر پایة نوعی «مغالطة کهنهپرستی» استوار شده اند؛ بدین معنا که هر اندیشة جدید را به گذشته بر میگردانند و برای آن وقعی نمینهند. این مغالطه به شدت در اذهان برخی از اساتید حوزوی فلسفه و علوم قرآن ریشه دوانده و چنین گمان میبرند که عصر جدید هیچ معرفت جدیدی را به بار نیاورده و هر چه هست در گذشته است.
💠این مغالطه در برابر سبک تفکر دستهای دیگر از اساتید دانشگاهی قرار میگیردکه گمان میبرند هر چه هست در عصر جدید هست و معارف سنتی ارزش معرفتی ندارند.
💠 این نوع تفکر هم در دام «مغالطة نوپرستی» میغلطد. هر عصری برای خود میوهها و ثمراتی دارد که باید در جای خود سنجیده شوند. معرفت حقیقی هم از برخورد گذشته و حال به دست میآید.
💠ادبا و بلغای عرب مباحث زیادی در باب استعاره مطرح کردهاند که هر یک از آنها در خور ستایش و تقدیر است. اما استعاره مفهومی با آنها تفاوت دارد.
📝استاد قائمی نیا
@alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
✅استعاره مفهومی و مسلمانان 💠گاهی در نقد نظریه استعاره مفهومی گفته میشود که این دیدگاه در میان مسلم
✅در رابطه با استعاره مفهومی مطالبی ان شاء الله بارگذاری می شود.
💠اولین کسانی که تحلیل شناختی استعاره را ارائه دادند، لکاف و جانسن بودند که نظریه ی استعاره مفهومی( conceptual metafor) نام گرفت.
💠حال باید بررسی گردد آیا واقعا این یک ابتکار است کما اینکه استاد قائمی نیا فرمودند یا حداقل ریشه های این دیدگاه در کلمات قدماء وجود دارد...
@alnokat
20120329161329-5088-8.pdf
438.8K
💠قسمتی از مقاله استاد قائمی نیا برای تبیین استعاره مفهومی.
@alnokat
تبیین نظریه سنتی استعاره و اشکالات آن توسط لکان و جانسن( Lakoff&johnson)
@alnokat