✅استعاره مفهومی و مسلمانان
💠گاهی در نقد نظریه استعاره مفهومی گفته میشود که این دیدگاه در میان مسلمانان مطرح بود ة، بحث جدیدی نیست و مثلاً، عبدالقاهر جرجانی به آن پرداخته است.
💠 این ادعا از عدم آشنایی با استعاره مفهومی ناشی میشود. این قبیل دیدگاهها بر پایة نوعی «مغالطة کهنهپرستی» استوار شده اند؛ بدین معنا که هر اندیشة جدید را به گذشته بر میگردانند و برای آن وقعی نمینهند. این مغالطه به شدت در اذهان برخی از اساتید حوزوی فلسفه و علوم قرآن ریشه دوانده و چنین گمان میبرند که عصر جدید هیچ معرفت جدیدی را به بار نیاورده و هر چه هست در گذشته است.
💠این مغالطه در برابر سبک تفکر دستهای دیگر از اساتید دانشگاهی قرار میگیردکه گمان میبرند هر چه هست در عصر جدید هست و معارف سنتی ارزش معرفتی ندارند.
💠 این نوع تفکر هم در دام «مغالطة نوپرستی» میغلطد. هر عصری برای خود میوهها و ثمراتی دارد که باید در جای خود سنجیده شوند. معرفت حقیقی هم از برخورد گذشته و حال به دست میآید.
💠ادبا و بلغای عرب مباحث زیادی در باب استعاره مطرح کردهاند که هر یک از آنها در خور ستایش و تقدیر است. اما استعاره مفهومی با آنها تفاوت دارد.
📝استاد قائمی نیا
@alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
✅استعاره مفهومی و مسلمانان 💠گاهی در نقد نظریه استعاره مفهومی گفته میشود که این دیدگاه در میان مسلم
✅در رابطه با استعاره مفهومی مطالبی ان شاء الله بارگذاری می شود.
💠اولین کسانی که تحلیل شناختی استعاره را ارائه دادند، لکاف و جانسن بودند که نظریه ی استعاره مفهومی( conceptual metafor) نام گرفت.
💠حال باید بررسی گردد آیا واقعا این یک ابتکار است کما اینکه استاد قائمی نیا فرمودند یا حداقل ریشه های این دیدگاه در کلمات قدماء وجود دارد...
@alnokat
20120329161329-5088-8.pdf
438.8K
💠قسمتی از مقاله استاد قائمی نیا برای تبیین استعاره مفهومی.
@alnokat
تبیین نظریه سنتی استعاره و اشکالات آن توسط لکان و جانسن( Lakoff&johnson)
@alnokat
♨️نقد اشکالات لکان و جانسن بر استعاره سنتی و نوپدید بودن استعاره مفهومی:
💠پاسخ تفصیلی مجال مناسبی می طلبد که ان شاء الله امید است در ضمن مقاله ای نوشته شود.
💠اما پاسخ اجمالی:
💠از آنجا که علم بلاغت ازشاخه های های علوم العربیه است و این عنوان یعنی مربوط بودن قواعد استنباطی و دستاورد های علمای ادب به قواعد دستور زبانی و درون زبانی فقط، ممکن است با نگاه بدوی به گزاره های آن، تبیین استعاره سنتی توسط لکان و جانسن و بالتبع اشکالات آنها به استعاره سنتی صحیح جلوه دهد،اما واقعا چنین است؟
💠جواب منفی است زیرا متفکرین و محققین زبانشناس اسلامی فقط بند به تحلیل مطالب درون زبانی و دستور زبانی نبوده اند بلکه قواعد دقیق مربوط به اصل زبان نه تنها زبان عربی را نیز کشف و تبیین نموده اند.
💠نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که در کتب ادبی برای سهولت تعلم مبتدی و انس ذهنی، معمولا به اصل و اساس قواعد تصریح نمی شود و بیشتر کار روی مصادیق لفظی صورت میگیرد و به تحلیلات در حواشی و لابلای کلمات اشاره می گردد.
💠مثلا شمردن علائق در مجاز برای انس ذهنی مبتدی است با نمونه هایی از مجاز و دال بر حصر نیست بلکه ملاک وجود مناسبت است.
💠اما نکته اصلی که علمای بلاغت بدان خیلی اهمیت می دهند آن است که بلاغت متکی است به وجود ذوق سلیم در چهار چوب قواعد صرفی و نحوی که صحت و فساد کلام بند به آنها است.
💠علمای بلاغت از آنجا که مطالبشان معنون به عناوین دستور زبانی است فقط، این امر موجب شده قواعد استنباطیشان مختص به لفظ دانسته شود.
💠 اما با توجه به عمق مطالب و دید غیر سطحی امر به گونه ای دیگر است....
💠مثلا در اشکال اول گفته شده:استعاره مختص الفاظ است نه تفکر و اندیشه.
💠این نسبت از کجا آمده؟
💠از اینکه علمای بلاغت امثله و ظاهر کلامشان در رابطه با الفاط است فقط و با تفکر و اندیشه بیگانه است.
💠اما با دقت در گزاره های آن ها خلاف این امر ثابت می گردد.
💠برای مثال:در علم بلاغت حجیت یک استعمال بلاغی بند به اشعار عرب نیست، بر خلاف علم نحو که فقط در بحث مستندات باید از قران یا اشعار دوران جاهلیت یا اسلامیین استفاده گردد.
💠در علم بلاغت اگر یک گزاره را ذوق سلیم بپسندد ولو مستند آن یک شعر فارسی باشد پذیرفته شدنی است.
💠این به چه معناست؟آیا این غیر از آن است که ملاک در استعاره و ... تفکر و اندیشه است که از آن به ذوق سلیم تعبیر شده است؟
💠اشکال دوم این بود که استعاره زبان نامتعارف است و در زبان روز مره بکار نمیرود بلکه باید فقط در قالب شعر و عبارات فصیح و بلیغ باشد.
💠این اشکال نیست بلکه یا تهمت است یا عدم فهم کلام علمای معانی بیان.
💠بیانیون قائل اند کلامی که مقتضای حال،بلیغ بودن انرا می طلبد اگر دارای معانی ثانویه مثل استعارات و مجازات و تشبیهات و...نباشد، ملحق به صوت حیوان است، اما نگفته اند که در زبان متعارف از استعارات و ...استفاده نمی شود.
💠 استفاده می شود و این استفاده برای اهل زبان بدیهی است، اما چون همه قواعد به طور کامل رعایت نمی گردد کلامشان به حد بلیغ بودن نمیرسد لذا عدم اعتنا به آن و عدم بررسی بدلیل کامل نبودن است نه اینکه هیچ صنعتی از صنایع ادبی در آن رعایت نشده و امکان استفاده در آن نباشد.
💠اما چه چیز باعث این برداشت غلط از سوی این منتقدین شده؟
💠جواب آن است که:
💠قدماء مطالب را بدون تفکیک کردن بررسی کرده و در لابلای دستاورد های گرانبهای دستور زبانی، تحلیلات زبانشناسی را گنجانده اند که برای فهم آنها نباید درگیر اصطلاحات روز زبانشناسی شد و با خواندن سنتی عمیق پی به آنها برد.
❇️پاسخ از مابقی اشکالات و بررسی مفصل در آینده ان شاالله.
✍مومیوند
@alnokat
✅تقدم و تاخر اعتباری می توانند از حیث اعتبار معتبِر قابل انفکاک باشند یعنی متضایفین نباشند:
💧قد یکون قصد المتکلم الی تقدیم المعمول، فلا یکون تاخیره مقصدا و قد یکون الی تأخیر الفعل فلا یکون تقدیمه مقصودا؛ ان احدهما ینفک عن الاخر بالقصد.
📗 ر.ک: شرح ملاجامی با حاشیه جناب افندی.
💠تفریع:
💠ان مثل القنوت و ان اعتبر تاخره عن القراءة الا ان القراءة لم یعتبر تقدمها علی القنوت،اذ لیس من شرط صحة القراءة ان تتقدم علی القنوت و الا یلزم عدم صحة القراءة فیما اذا لم یتعقبها القنوت.
📗القواعد الفقهیه،محمد باقر الایروانی ج۱ ص ۵۱
@alnokat
♨️...و هنا أمر مهمّ لا بدّ من التنبيه له، و هو أنّ الظهور الّذي عرفت حجّيته هو الّذي يفهمه أهل تلك اللغة من اللفظ، أو من زاولها، و قتلها خبرا، حتى عاد كأحدهم، بل كاد أن يعدّ منهم، فلا بدّ لمن يروم استنباط الأحكام من الكتاب و السنّة من ممارسة هذه اللغة الشريفة، و معرفة عوائد أهلها، و درس أخلاقها و طبائعها، و الاطّلاع على أيّامها و مذاهبها في جاهليتها و إسلامها.
💠و هذا مراد الشهيد الثاني من قوله: أبعد الناس عن الاجتهاد العجم، إذ من الواضح أنّه- سقى اللّه ثراه- لا يريد العجم من حيث النسب، كيف و معظم علوم العربية تؤثر عنهم، و أكثر علماء الدين منهم، بل يريد من له العربيّة تطبّع لا طبيعة، و تكلّف لا قريحة.
💠فليخف اللّه من هذا نعته، و ليدع الفتوى في الحلال و الحرام حتى يحصل له من الممارسة معرفة مجاري الكلام.
💠و كم وقع لعدّة من الأعلام من التحريف الواضح، و الخطأ الفاضح في تفسير الآيات و الروايات ممّا يجب ستره، و لا يجوز نشره، و لو حاول استقصاءه أحد لملأ منه مجلّدات ضخمة، و لكن لحوم العلماء مسمومة، و تتبّع عثرات الكرام سجيّة مذمومة، و ما أحوجنا إلى هذا النزر من البيان إلاّ أداء النصيحة إلى الإخوان (و قد يستفيد الظنّة المتنصّح) و اللّه المستعان.
📗وقایة الاذهان ص ۵۱۵.
@alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
♨️نقد اشکالات لکان و جانسن بر استعاره سنتی و نوپدید بودن استعاره مفهومی: 💠پاسخ تفصیلی مجال مناسبی
♨️تصریح بیانیون به اینکه مبنای مجاز انتقال ذهنی از مشبه به، به مشبه است نه اینکه ملاک اصلی الفاظ باشند:
💠اگر بگویی: قبلاً ذکر شد در مقدمه این فن، اینکه مبنای مجاز بر انتقال از ملزوم به لازم است و برخی از انواع علاقه ها بلکه اکثر آنها مفید لزوم نیستند پس چگونه می شود این مبنا؟
💠میگویم: لزوم انتقال در جمیع علاقه ها معتبر است البته بوجه ما!
💠 اما در استعاره امر ظاهر است زیرا وجه شبه، فقط اخص اوصاف مشبه به است پس #ذهن منتقل می شود از از مشبه به، به مشبه، مثلاً اسد استعاره آورده می شود برای شجاع و نه برای زید یا عمرو بخصوص آنها،و شکی نیست در انتقال #ذهن از اسد به شجاع...
💠در غیر استعاره هم....ادامه...
📗مطول همراه حاشیه شریف جرجانی،ص ۵۷۵.
@alnokat