9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینبار
دیگر بازار شام نیست
بلکه
برای نگین انگشتر سید مقاومت
انگشتر فروشان قادر به قیمت گذاری نیستند
ما
برای رسیدن به این مرحله
صدها هزار شهید
در طول تاریخ داده ایم
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک ساعت قبل از برگزاری مراسم
منتقمان سیدحسن نصرالله
استادیوم
و خیابان های اطراف
موج جمعیت
با تمام کارشکنی های یهودیت جهانی
قدرت نمایی شیعه
بلی
سیدحسن نصرالله، همواره مایه قدرت و عزت شیعه بوده، هست، خواهد بود
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سید مقاومت
به زبان فارسی شیرین
به قول خودش یادگاری
برایمان به جا گذارد
یک رویای صادقه که تا کنون یکایک محقق شده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ زکزاکی هم آمد
یعنی
سی میلیون نفر شیعه مسلح آفریقایی
خونخواه شهید سیدحسن نصرالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار فدوی هم آمد
یعنی
ما بسیجیان
ارتش بیست میلیونی خمینی
خونخواه شهیدمان هستیم
اکنون
قدرت نمایی جهانی شیعیان را نظاره گریم
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به قول عامیانه
اینها که اکنون با وجود پرواز جنگنده های رژیم بر فراز آسمان
شعار لبیک یعنی اماده شهادت
را سر دادند
پیروان رهبری هستند
که در اوج کشمکش
قرار دعوا گذاشت
ادرس را پیشاپیش اعلام نمود
دشمن جرآت حضور نیافت تا رسد به زدن
نماز جمعه نصر
اینهم دومی
استادیوم لبنان
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادمان باشد
ابهت پوشالی امنیتی رژیم از پرونده پیژرها
و ترورها و نفوذها
و محو حزب الله و غیره
همه امروز با شکست مختومه شد
امنیت این همه افراد شرکت کننده
نگهداری پیکرها
برگزاری مراسم
جمعیت چشمگیر نیروهای محافظ حزب الله
همه و همه دست برتر پیروزی برای حزب الله را در پایان دوره سیدحسن بود
او
مجموعه پرورش، سازماندهی و عملیاتی نمود
که در زد و خورد نبرد
با فتح و پیروزی همه جانبه دور را خاتمه داد
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ظریف کارشناس مقاومت میشود‼️‼️
آخه می دونید
چون در کشور سرداران با سابقه در لبنان و سوریه نداشتیم؟!
اقای جبلی
یک روز لاریجانی
یک روز خودش
یک روز هم ظریف
را در گل برنامه های مقاومت بعنوان کارشناس
جهت اگاهی رسانی مقابل دیدگان مردم قرار میدهد‼️‼️‼️‼️‼️
صل علی سترکه، چشم ترامپ بترکه
🚨 روحیه رهبر انقلاب در روز تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله
⭕️ روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبر انقلاب داشته که آن را روایت کرده است👇
▫️داغون بودم، خسته و کلافه ...
▫️ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، احوال داغونم، صد برابر شد. هیچوقت حتی در خواب هم باور نمیکردم خبر شهادت سید را بشنوم.
▫️۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوشسیما می نگریستم و با خود میگفتم: خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعههایی که میگویند سید زنده است، راست باشد!
▫️ولی دنیا به کام من نچرخید.
▫️قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد.
⭕️ چند روز پیش گفتند:
روز یکشنبه ۵ اسفند، تو و مسعود دهنمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا.
خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. میتوانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم.
هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا میدیدم که میگریم و بغض چندماهه میگشایم!
صبح یکشنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشیده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید. (درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغربوعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفتوگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!)
⭕️ جمعی شاید حدود صدنفر که خانوادهها هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بیتوجه به همه، میان صفوف میدویدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی میآوردند.
اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایشان اقامه شد. همهش با خودم میگفتم: حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار.
⭕️ نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حالواحوال با حاضرین.
به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتابهای اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونههایی را که فرستادی، دیدم.
آقا، نگاهی محبتآمیز به من انداخت و با لبخندی زیبا فرمود:
🔸باز که چاق شدی ... و زدیم زیر خنده.
ماندهام با این شکم ورقُلُمبیده چیکار کنم. کاشکی میشد قبل از دیدار، پیچهایش را باز کنم و گوشهای پنهان کنم که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده نشوم!
رو در رو که شدم با آقا، چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند:
🔸شما چطورید؟ چیکار میکنید؟
🔹همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند.
⭕️ سر دلم باز شد. بغضم داشت. شروع کردم به نالیدن:
🔹 آقا، خستهام، حالم خوب نیست، دارم کم میارم ...
آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعجب گفت:
🔹 چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ...
🔹نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این آرامش قلب شما را به من هم بدهد ...
🔸همه چیز خوبه و همه کارها به روال خودش دارد پیش میرود. امیدت به خدا باشد ...
🔹میخندید و میخندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم و ناخواسته میگفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را به من هم عطا کند ...
🔹واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگیام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب میکردم، همچون خورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد.
🔹دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم که این نعمت الهی بر سرمان میتابد. / حمید داودآبادی/ یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳
🌏 #تخریبچی👇
🆔 @takhribchi110
هدایت شده از علوی بی نشان
aviny_141.mp3
134.4K
صوت کوتاه شهید آوینی
در حاشیه غربی نخلستان های جزیره بوارین
نقطه ای هست که انجا رضا با
سیدالشهدا وعده ملاقات دارد....