شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
#حدیث_روز🌸 امام صادق (علیه السلام): 🔹التَّقْدِيرُ فِي لَيْلَةِ تِسْعَةَ عَشَرَ وَ اَلْإِبْرَامُ فِي
#خطبهعلوے ✨💚🍃
↯🌙
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند:
آگاه باشيد. به خدا سوگند كه ابو بكر پسر ابو قحافه خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيلها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست.
پس ميان خود و خلافت پرده اى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم. در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاى ظلمانى شكيبايى ورزم، فضايى كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيرى رسند و مؤمن، همچنان رنج كشد تا به لقاى پروردگارش نايل آيد.
ديدم، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانه تر است و من طريق شكيبايى گزيدم، در حالى كه، همانند كسى بودم كه خاشاك به چشمش رفته، و استخوان در گلويش مانده باشد. مى ديدم، كه ميراث من به غارت مى رود.
📚 نھج البلاغه، خطبه۳بخش۱
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
#خطبهعلوے ✨💚🍃 ↯🌙 حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند: آگاه باشيد. به خدا سوگند كه ابو بكر پس
#خطبهعلوے ✨💚
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند:
آن «نخستين» به سراى ديگر شتافت و مسند خلافت را به ديگرى واگذاشت. «شتان ما يومى على كورها ، و يوم حيان اخى جابر»: «چه فرق بزرگى است ميان زندگى من بر پشت اين شتر و زندگى حيان برادر جابر».
اى شگفتا. در آن روزها كه زمام كار به دست گرفته بود همواره مى خواست كه مردم معافش دارند ولى در سراشيب عمر، عقد آن عروس را بعد از خود به ديگرى بست.
بنگريد كه چه سان دو پستانش را، آن دو، ميان خود تقسيم كردند و شيرش را دوشيدند. پس خلافت را به عرصه اى خشن و درشتناك افكند، عرصه اى كه درشتى اش پاى را مجروح مى كرد و ناهموارى اش رونده را به رنج مى افكند. لغزيدن و به سر در آمدن و پوزش خواستن فراوان شد.
صاحب آن مقام، چونان مردى بود سوار بر اشترى سركش كه هرگاه مهارش را مى كشيد، بينى اش مجروح مى شد و اگر مهارش را سست مى كرد، سوار خود را هلاك مى ساخت.
به خدا سوگند، كه در آن روزها مردم، هم گرفتار خطا بودند و هم سركشى. هم دستخوش بى ثباتى بودند و هم اعراض از حق. و من بر اين زمان دراز در گرداب محنت، شكيبايى مى ورزيدم.
📚 نھج البلاغه، خطبه۳بخش۲