📄 برگی از خاطرات
با عباس از تهران به سمت قم حرکت کردیم. وقتی به حرم مطهر رسیدیم و چشممان به ضریح مطهر افتاد، عباس گفت:«احمد! زرنگ باش، هرموقع میری زیارت با یه درخواست برو و مطمئن باش که رد نمیکنن!» گفتم:«عباس تو چی میخوای؟» گفت:«شهادت...»
🖊احمد حزبا-همکار شهید
#سالروز_وفات_حضرت_معصومه