🌹🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌴🌹
#روزی_که_گلوله_دشمن_زمینگیرم_کرد
#عملیات_کربلای_5
#شلمچه
به روایت #جانباز_70_درصد
✍️✍️✍️✍️✍️ #حاج_علی_کمیجانی
روز 20 دیماه بود که به گردان ما (گردان زهیر)ماموریت دادند و ما تا رسیدیم به خط هوا تاریک شده بود . ساعت نزدیک 8 شب بود که رسیدیم چند متری تانک های دشمن. تانک ها روشن بود و صدای موتورهاشون به گوش میرسید. تانک ها همه روی جاده بودند و ما هم پشت یکی از خاکریزها که به موازات جاده بود جانپناه گرفتیم.
مشورت شد که با تانک ها درگیر شویم یانه ؟ من نظرم این بود که نباید به اونها امان بدیم چون الان که روی جاده هستند و در یک جا جمع شدند بهتر میتونیم اونها رو منهدم کنیم تا اینکه داخل دشت پخش شوند.
قرار شد به #تانک_ها حمله کنیم . من با بچه های دسته خودم به تانک ها حمله کردیم. تانک ها که از حضور ما مطلع شدند با سرعت زیاد از روی جاده فرار کردند و ما هم به دنبال اونها ... بعضی از تانک ها رو بچه های #آرپی_جی_زن زدند.
آنقدر این کار سریع صورت گرفت که ما به #نفر_بر_فرماندهی این ستون تانک هم رسیدیم . آن شب داشتیم جلو میرفتیم که دستور رسید به جای اولتون برگردید. نیمه شب بود که یکی از بچه های دسته اومد و گفت: حاج علی دارند طرف ما تیراندازی میکنند. گفتم شلیک نکنید بچه های خودمون هستند. چون قرار بود کنار ما #گردان_حضرت_قاسم (ع) هم عملیات کنه. حدسم درس نبود ، دشمن جلو اومده بود. به هر طریقی بود دشمن رو عقب زدیم تا اینکه هوا روشن شد. هوا که روشن شد دشمن روی منطقه دید داشت و آتش تیربارهاش ما رو پشت دژ زمین گیر کرده بود. دشمن هم از روی #کانال_ماهی و هم از داخل #جزیره_ام_الطویل و #بوارین روی ما آتش میریخت و تیربارهای گیرنوف هم روی بچه های ما قفل شده بود.کاری نمیتونستیم بکنیم . اینجا بود یاد حکایتی افتادم که #شهید_داوود_حیدری از عملیات بدر برایم تعریف کرد . او میگفت هرچی از تیر فرار کنی بدتر گرفتارش میشی اما اگر از تیر نترسیدی تیر بهت نمیخوره . من از جا بلند شدم و چند تا گلوله آرپی جی برداشتم و زیر آتش تیر بارها رفتم سمت سنگر تیربار دشمن و با یک گلوله آرپی جی دخلش رو آوردم و گلوله دیگری رو توی لوله آرپی جی جا دادم و رفتم سراغ سنگر بعدی....بچه ها هم به کمک اومدند و یکی یکی تیر بارها رو از کار انداختیم. توی این معرکه بود که من احساس کردم #پاهام_سنگین شد و به زمین خوردم دیدم تیری به پایم اصابت کرده.با بند پوتین بالای زخمم رو بستم که جلوی خون ریزی رو بگیره. خواستم دوباره به درگیری با دشمن ادامه بدهم اما دیدم که روی پا نمیتونم بایستم. بچه های دسته ما اومدند و گفتند حاجی شما رو عقب ببریم . گفتم کارتون رو بکنید خودم عقب میرم...
چند قدمی عقب اومده بودم که یکی از بچه ها رسید و با اصرار گفت که من شما رو عقب میبرم. من رو از زمین بلند کرد و روی کولش گذاشت. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که تکان شدیدی خوردم و در کمرم سوزشی احساس کردم . آتش تیربارهای دشمن نمیگذاشت کسی راست راست راه بره. من رو روی زمین گذاشتند . کنار دژ افتاده بودم که کسی فریاد زد #آمبولانس اومده ..مجروحین رو سوار آمبولانس کنید. من تعجب کردم . میون این همه تانک که مثل مور و ملخ توی دشت ریخته و زیراین همه آتش چه جوری آمبولانس خودش رو رسونده. مرا بلند کردند و داخل آمبولانس گذاشتند و آمبولانس ما رو تا پای اسکله آورد و توی قایق گذاشتند و به عقب انتقال دادند. توی #بیمارستان_صحرایی فهمیدم که گلوله دشمن #داخل_نخاعم خورده و گیر کرده و بعدا دکترها تیر رو در آوردند. من روز 21 دیماه 65 مقابل #دژ_کانال_ماهی و در سه_راهی_شهادت به افتخار #جانبازی نائل اومدم
🌹🌴
🌴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹
🍂🍃🌹
#فرصتی_برای_بازسازی_گردانها
#عملیات_کربلای_5
#شلمچه
پس از یک هفته از شروع #عملیات_کربلای_5 ، به #لشکر_10_سیدالشهدا(ع) برای بازسازی 2 روز فرصت داده شد.
لذا فرماندهی لشکر اعلام کرد که بهجز واحدهای #ادوات و #توپخانه که باید بهعنوان احتیاط برای کمک به سایر یگانها در منطقه بمانند، سایر واحدها و گردانها میتوانند برای مدت 48 ساعت برای بازسازی نیروها، استحمام، استراحت و سازماندهی مجدد به #اردوگاه_کوثر ـ در اطراف اهواز ـ بروند. واحدهای #اطلاعات_عملیات، #یگان_دریایی، #تخریب، #توپخانه، #ادوات، #مخابرات، محورها و تبلیغات برای ادامه مأموریت اعلام آمادگی 100 درصد کردند و واحدهای دیگر مانند تدارکات و پدافند 85 درصد و سایرین نیز آمادگی بالایی را اعلام کردند.
این میزان آمادگی جهت تداوم عملیات بعد از اجرای 3 #مرحله_عملیات، روحیه بالا توأم با نشاط را در همه افراد و مسئولان به وجود آورده بود و حالت افراد بیشتر شبیه به روزهای قبل از عملیات بود.
حدود یک هفته بعد از شروع #عملیات_کربلای_5 و همزمان با مهلت #بازسازی نیروهای لشکر، حدود 1200 نیروی جدید از تهران و کرج جهت شرکت در عملیات به پادگان کوثر رسید که چون بیشتر آنها نیروی رزمی بودند بین گردانها تقسیم شدند. همچنین برای حداکثر استفاده از نیروهایی که در عملیات شرکت کرده بودند، کمیتهای تحتعنوان "کمیته بازسازی" در یگان تشکیل شد. اعضای این کمیته متشکل از ستاد لشکر و واحدهای بهداری، آموزش نظامی، نیروی انسانی، بسیج تدارکات و مدیریت داخلی بودند و درمجموع حدود 500 نفر نیرو را که در عملیات آسیب مختصری دیده بودند، برای بازگشت به سازمان رزم، بازسازی کردند.
بدینترتیب لشکر از #مرحله_چهارم عملیات به بعد، همه گردانهای خود را بازسازی کرد و مجدداً به کار گرفت. از آنجا که مسئولان محورهای #عاشورا و #ثارالله در سه مرحله قبلی عملیات مجروح شده بودند، تمامی گردانهای بازسازیشده تحتامر #محور_کربلا قرار گرفتند.
🍂🍃🌹
🍂🍃🌹🍂🍃🌹🍂🍃🌹
@alvaresinchannel
#روزگاروصل_یاران_یادباد
❇️ #مرحله_چهارم_عملیات_کربلای_5
لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام
❇️ شلمچه #جزیره_صالحیه
یاد شهدای عملیات کربلای 5 را گرامی میداریم
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹
🌹
🌴🌷🌷 #عملیات_کربلای_5
#مرحله_چهارم
29 دیماه 1365
🌷🌷🍃 #لشگر_ده_سیدالشهداء_ (ع)
✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #یدالله_ایزدی
درحالیکه لشکر آماده عملیات در بیرون جزیره صالحیه بود، از ساعت 23:30 (28/10/1365) تا 3 بامداد (29/10/1365) با تصمیم مسئولان قرارگاه نجف، 2 بار مأموریت لشکر سیدالشهدا تغییر یافت.
اما نهایتاً در ساعت 2:30 بامداد، قرارگاه اعلام کرد: لشکر انصارالحسین فعلاً بخشی از مأموریت خود ـ تأمین مبادی ورودی جزیره صالحیه ـ را انجام داده و لشکر19 فجر نیز درحال عبور از این لشکر برای رفتن به داخل این جزیره است. بنابراین لشکر سیدالشهدا باید قسمتی از مأموریت لشکر انصارالحسین ـ تأمین حاشیه شمالی بیرونِ جزیره ـ را انجام دهد. در چنین وضعیتی ساعت 3:08 بامداد روز 29/10/1365، با اصرار فرمانده نیروی زمینی سپاه و مسئولان قرارگاه نجف، فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) به گردان علیاصغر و گردان حضرت زینب(س) دستور داد تا با پیشروی روی دو طرف جادة شهید میررضی، سمت راست جزیره صالحیه را تصرف و تأمین کنند و رمز عملیات را نیز اعلام کرد. هدف از اجرای عملیات لشکر سیدالشهدا تأمین جناح راست عملیات لشکر19 فجر در جزیره صالحیه بود.
ساعتی بعد، مشخص شد که لشکر انصارالحسین هنوز موفق به اجرای مأموریت اصلی خود ـ پاکسازی نخلستانهای سمت راست جزیره صالحیه ـ نشده است. فرمانده قرارگاه نجف در تماسهای مکرر با لشکر سیدالشهدا خواستار تکمیل مأموریت لشکر انصارالحسین توسط این لشکر گردید.
پس از ابلاغ این مأموریت جدید، فضلی ضمن تماسی با مسئول محور دستور داد: «شما مأموریت قبلی را انجام نداده و جاده آجرلو بهسمت راست را تا الحاق با (لشکر) المهدی تأمین و پاکسازی کنید.»
کشاندن گردان علیاصغر ـ که مقداری در جاده شهید میررضی بالا رفته بود ـ بهسمت جاده شهید آجرلو تاحدی باعث ازدسترفتن زمان بود و علاوهبراین در زیر آتش پرحجم* و در آن موقعیت کار مشکلی بود، لذا مسئول محور برای اجرای این مأموریت گردان بعدی ـ حضرت زینب(س) ـ را وارد عمل کرد. گردان حضرت زینب ابتدا روی جاده شهید آجرلو آمده و سپس بهسمت راست گسترش پیدا کرد و نزدیک صبح با رزمندگان لشکر المهدی الحاق کرد.
#ورود_به_جزایر_صالحیه_و_امالطویل
گردان علیاصغر که پدافند قسمتی از جاده شهید آجرلو را برعهده داشت و تا نزدیکی پل ورودی جزیره صالحیه پیشروی کرده بود، منتظر بود تا لشکر فجر داخل جزیره را تأمین کند، ولی بهعلت ناکامی لشکر فجر در تأمین سرپل و ورود به داخل جزیره، این گردان تا صبح معطل ماند.** این گردان صبح با اطلاعاتی که از داخل جزیره توسط چند اسیر عراقی به دست آورد، وارد جزیره شد و سرپل ورودی به جزیره را تأمین کرد. سپس یک دسته از نیروهای این گردان وارد جزیره شده و ضمن انهدام تیربار دشمن و گرفتن تعدادی اسیر در مدخل ورودی جزیره امالطویل، پل اتصالی این جزیره با جزیره صالحیه را تأمین و در این نقطه حدود ساعت 8:30 صبح با نیروهای لشکر17 علیبنابیطالب(ع) الحاق کردند.
مأموریت جدید در #جزیره_صالحیه
ساعت 9:30 صبح روز 29/10/1365، فرمانده قرارگاه نجف در تماس با فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) مأموریت عملیات داخل جزیره صالحیه را که برعهده لشکر19 فجر بود، به این لشکر واگذار کرد. فضلی با این شرط که لشکرهای انصارالحسین و 19 فجر جاده سمت راست بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) را تأمین کنند، حاضر به قبول مأموریت جدید شد.
با پذیرش شرط تعیینشده ازسوی قرارگاه نجف، فضلی به گردان علیاصغر(ع) مأموریت داد که در دو جاده اصلی جزیره صالحیه (جاده کیانپور و جاده رحمانی) بهسمت عمق برود. گردان حضرت زینب(س) نیز همچنان وظیفه پدافند روی جاده شهید آجرلو و حفظ الحاق با لشکر المهدی را برعهده داشت.
گردان علیاصغر چون قبل از ابلاغ این مأموریت، روی پل انتهای جزیره بهسمت جزیره امالطویل را تأمین کرده بود، حدود 300 متر در جزیره پیشروی کرد.
ساعت 11 صبح، گردان زهیر نیز وارد جزیره شد. نیروهای این گردان هم موفق شدند حدود 50 متر دیگر از عمق جزیره را پاکسازی و تأمین کنند. ساعت 14 گردان حضرت قاسم هم به داخل جزیره آمد و این 3 گردان توانستند حدود 1000 متر در جزیره پیشروی کنند. حجم فراوان آتش دشمن و بهویژه همگام نبودن لشکر انصارالحسین از سمت راست جزیره و درنتیجه تأمین نشدن این جناح باعث شد که مسئول محور لشکر سیدالشهدا به فرماندهان گردانها تأکید کند که در جزیره صالحیه بیشتر از 700 متر جلو نروند چون از سمت (جناح) راست تأمین نیستند. لذا نیروها کمی عقبتر آمده و موضع دفاعی خود را محکم کردند.
🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹🍃🌹🌹🌹
🌹
@alvaresinchannel
#فرازی_از_وصیت_نامه
#تخریبچی_شهید
#اسدالله_اللهیاری
شهادت #عملیات_بیت_المقدس_2
25 دیماه 1366
@alvaresinchannel
#مرحله_پنجم_عملیات_کربلای_5
لشکر10 سیدالشهداء(ع)
✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 : راوی: #یدالله_ایزدی
ساعت 4 بعدازظهر روز 29/10/1365، درحالیکه هنوز نیروهای لشکر سیدالشهدا(ع) در #جزیره_صالحیه درگیر بودند، طی جلسهای در قرارگاه نجف، با حضور فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) و مسئولان قرارگاههای قدس، نجف و جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه نتیجه عملیات شب گذشته و روز جاری بررسی شد. پس از ارائه گزارش عملکرد یگانهای تحتامر قرارگاه نجف و بررسی آخرین وضعیت منطقه، تصمیم گرفته شد حمله به مواضع دشمن تداوم یابد. برایناساس به لشکر سیدالشهدا ابلاغ شد خط جزیره صالحیه را تحویل تیپ بدر داده و همزمان با تیپ بدر ـ که در ادامه خطی که از لشکر سیدالشهدا تحویل میگرفت، عمل میکرد ـ در جاده سمت راستِ بیرون جزیره (جاده شهید میررضی) عمل کند و از پل ورودی به جزیره حدود یک کیلومتر بالاتر رفته و منطقهای به عرض 200 متر به راست داخل نخلستانهای سمت راست جاده را پاکسازی کند. همچنین مقرر شد ادامه نخلستانهای سمت راست لشکر سیدالشهدا را هم لشکر انصارالحسین و لشکر ویژه شهدا پاکسازی کند.
ساعت #شروع_عملیات 7 صبح روز 30/10/1365 تعیین شد.* در این مرحله از عملیات هدف آن بود با که استفاده از لشکرهای سیدالشهدا، انصارالحسین و ویژه شهدا، خط دفاعی قرارگاه نجف یک گام جلو کشیده شده و دستاورد روز قبل، تثبیت شود. برای این مرحله از عملیات #گردان_المهدی در نظر گرفته شد و گردانهای #حضرت_قاسم و #زهیر ـ که در مرحله چهارم عملیات لشکر از حدود ظهر به منطقه آمده، در داخل جزیره وارد عمل شده بودند و آسیب کمتری به آنها رسیده بود ـ بهعنوان احتیاط قرار داده شدند.
🌺🌺🌺🍃 شرح عملیات لشکر (مرحله پنجم)
گردان المهدی همزمان با تحویل دادن خط جزیره صالحیه به تیپ بدر در صبح روز 30/10/1365،* از تقاطع جاده میررضی و آجرلو بهسمت بالا و در عمق حرکت کرد و بعد از عبور از یکی از گردانهای لشکر انصارالحسین ـ که 100 متر بالاتر از جاده آجرلو مستقر بود ـ پیشروی خود را آغاز کرد. پیشروی این گردان بهدلیل حرکت از روی جاده بهخوبی انجام میشد و نیروهای این گردان تا ظهر همان روز توانستند حدود 1500 متر روی جاده میررضی پیشروی کنند.
باتوجهبه حرکت سریع گردان المهدی از روی جاده و پیشروی نکردن یگانهای طرفین این گردان در نخلستانهای سمت راست و جزیره صالحیه، فشار به گردان المهدی هم از سمت چپ و هم ازطرف راست شدید بود. به همین دلیل نیروهای این گردان تا شب در منطقه مقاومت کردند، اما حدود ساعت 21 در تاریکی شب بهعلت احتمال دور خوردن و محاصرهشدن، کمی عقبتر آمدند و 500 متر بالاتر از پل ورودی به جزیره مستقر شده، به پدافند پرداختند.
فردای این روز (1/11/1365) بهمنظور کاستن از فشار طاقتفرسای دشمن به گردان المهدی، گردان امام سجاد به کمک آن گردان فرستاده شد.(63) گردان امام سجاد(ع) برای دفاع از بخشهای تصرفشده جزیره صالحیه تحتامر لشکر امام رضا(ع) قرار گرفت و پدافند قسمت پایین جزیره را عهدهدار شد.
🌹🌹🌹🍃 تردید فرماندهان درخصوص ادامه عملیات
فرمانده کل سپاه در جمع فرماندهان یگانها در روز 30/10/1365 مقرر کرد خط دفاعی در دژِ خط نهر جاسم و مواضع جزیره صالحیه مستحکم شود. در جلسه فرماندهان قرارگاه نجف در صبح روز 1/11/1365 نیز قریببهاتفاق این افراد معتقد بودند که تداوم عملیات غیرممکن است و فقط درباره اینکه در وضعیت فعلی عملیات متوقف شود یا تا نهر (3 کیلومتر جلوتر از نهرجاسم) پیش رفته و سپس به تثبیت پرداخته شود، اختلاف نظر داشتند. فرماندهان در خط مقدم نبرد باتوجهبه حجم وسیع و فزاینده آتش دشمن و کمبود توان یگانها معتقد بودند که برای عملیات حتی یک گردان، باید تمام واحدهای یگان را وارد عمل کرد و تاکنون کادر یگانها تلفات بیش از حدی را متحمل شدهاند. فرمانده لشکر سیدالشهدا نیز اعتقاد داشت که باید به نیروها مرخصی داد و لشکر را بازسازی کرد که با توان بهتری وارد عمل شوند.
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#حکایت_دو_عاشق
#شهیدان_حسین_نوروزی
اطلاعات عملیات لشگر10
☑️حسین نوروزی اهل شمرون و بازار تجریش در 11 شهریورماه 65 و درعملیات کربلای 2، از قله های حاج عمران پرکشید و چند ماه بعد هم حسین نوروزی بچه شاه عبدالعظیم در روز 30 دیماه 65 و در عملیات کربلای 5 ، از شلمچه راهی بهشت شد.
پیکر حسین نوروزی اهل شمرون در گلزار شهدای چیذر در خاک آرام گرفت و حسین نوروزی بچه شاه عبدالعظیم هم در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک رفت.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#عجب_حکایتی_است_عاشقی
❇️ #دو_عاشق #شهید_حسین_نوروزی_بچه_ی_شمرون
و #حسین_نوروزی_بچه_ی_شاه_عبدالعظیم
✍️✍️✍️راوی: #سردار_محسن_سوهانی
فرمانده اطلاعات عملیات لشگر10
☑️ نام هر دو حسين و فاميلي هر دو نوروزي بود يكي بچه بازار تجريش و ديگري بچه شاه عبدالعظيم.
اولين روزي كه حسين بچه شميران اومد توی واحد اطلاعات عملیات با حسين بچه شهر ري درگير شد. حسين اهل شمرون مادر زادي نوك زباني صحبت ميكرد و حسين اهل شاه عبدالعظیم هم به علت اینکه در جبهه تير دو زمانه تو دهانش خورده بود و كامش را از بين برده بود با لکنت و توی دماغی حرف میزد.
توی سلام وعليك اول هر دو خيال كردند ديگري داره مسخره اش ميكنه . يكي اين بگو يكي ان بگو بأهم درگير شدند .
تا من رسيدم به مقر اطلاعات و عملیات لشگر10 كه همسنگرتازه وارد یعنی حسين شميراني را به بچه ها معرفي كنم ديدم كول پشتيش را برداشته داره ميره ..
گفتم كجا داري ميري گفت أينجا نيامده منو مسخره ميكنن.
گفتم كي مسخره میکنه؟؟؟؟
گفت : همين آقا
تازه فهميدم چه اتفاقي افتاده هر دوشون رو بغل گرفتم و صورتشون رو بوسیدم و سوء تفاهم برطرف شد و اون دوتا هم همدیگر رو در آغوش گرفته و بوسیدند و از أينجا رفاقتشون شروع شد .
هر وقت نامه ها ميرسيد اشتباهي نامه هاي هم ديگر را باز ميكردند خيلي زود با هم رفيق شدند مثل دو تا گم شده كه تازه هم ديگر راپيدا كَر دند هر دو مشتاق شهادت بودند و برأي رفتن به منطقه درگیری دعوا داشتند.
هر دو از نماز شب غافل نبودند
هر دو زيارت عاشوراء صبحشون ترك نميشد
اكثر أوقات محل خوابشان هم نزديك هم بود.
يه روز متوجه شدم علي الرغم برنامه ی که نوشته بودند برای خادمي چادرها اين دوتا زودتر از دیگران بلند ميشند و ظرفهاي غذا را جمع مي كنند و مشغول شستن ميشن. توی عمليات كربلاي يك که شهر مهران آزاد شد فهميدم دوتايي نذر كردند تا زمان شهادت در خدمت كرد ن به رفقای رزمنده خود در واحد اطلاعات عملیات از هم ديگه سبقت بگيرند
حسين أهل شاه عبدالعظيم خيلي چابك بود .
برای کنترل رفت و آمد دشمن در جزیره ام الرصاص در گمرک خرمشهر دکل دیده بانی داشتیم حسین داوطلب شد که یک روز كامل بالای دكل بمونه تا اين كار جا بيفته . چون ديدگاه مخفي بود و توی ديد و تير دشمن بايد از صبح تاريكي بچه ها ميرفتن و تا غروب چشم از دشمن بر نمیداشتن. حسين اينجا خط شكني كرد.
هر دو تا دوست داشتن جزو تيم غواصي باشند توی دوره آموزشي غواصی در سد دز وكارون از هم سبقت ميگرفتند. يه روز بچه هاي قرارگاه نجف برای مهار پل خرمشهر ابادان درخواست كمك كردند من به همراه شهيد سعيد مرادي وحسين نوروزي رفتيم كنار پل شكسته خرمشهر و قرار شد سعيد مردای قلاب بكسل را زير آب به پل وصل كنه ، چندين بار زير آب رفت اما موفق نشد يکدفعه حسين نوروزي اهل شمرون گفت : من ميرم توی آب و کار رو انجام میدهم. حسين تازه از مجروحيت درامده بود هوا هم به شدت سرد بود و لباس غواصي هم نداشت. لباسهاشو درآورد و فقط فین غواصی رو به پا کرد و داخل آب شیرجه رفت و توی یک فرو رفتن سیم بكسل را مهار كرد و از آب بيرون اومد و با خوشحالی گفت: ديدي من ميتونم غواص خوبي هم باشم.
توی عمليات والفجر هشت و در بر گشت از جزيره ام الرصاص توي قايق بشدت مجروح شد.
توی اون ايام حال و هواي حسين اهل شهر ري در فراق رفيقش ديدني بود.
☑️ حسین نوروزی اهل شمرون و بازار تجریش در 11 شهریورماه 65 و درعملیات کربلای 2، از قله های حاج عمران پرکشید و چند ماه بعد هم حسین نوروزی بچه شاه عبدالعظیم در روز 30 دیماه 65 و در عملیات کربلای 5 ، از شلمچه راهی بهشت شد.
پیکر حسین نوروزی اهل شمرون در گلزار شهدای چیذر در خاک آرام گرفت و حسین نوروزی بچه شاه عبدالعظیم هم در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک رفت.
یاد هر دوشون گرامی.
سلام بر امام عزیز که بچه های بالا و پائین شهر تهرون رو به هم رسوند.
الان هم با هم هستند تا قیامت..
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel