#داستانڪ•°•☁️💛🌿•°• دوستـش‌‌میگفـت : تـوی‌‌مدتـی‌کـه‌عـراق‌بـود وقتی‌میخـواسـت‌بـه‌کربـلا‌بـره روی‌‌صورتـش‌چفیـه‌می‌انداخـت . ! و‌میگفـت : اگر‌بـه‌نا‌محـرم‌نگـاه‌کنـی‌ راه‌‌شھـادت‌بستـه‌میشـه💔 :) شھیـد‌هـادی‌ذوالفـقـاری🖇📮 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

#داستانڪ•°•📒💡📝•°• ✨موضوع داستان: اعتقادی 👨🏻‍🏫آقای‌شیخ‌حسین‌انصاریان می‌فرمود: یہ‌روزجمعه بادوستان رفتیم کوه.⛰ دوستان یہ‌آبگوشت و چای‌روی‌هیزم درست کردن.😋 سفره‌ی‌ناهارچیده‌شد :ماست،سبزی ، نون.🍞 دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشت رو بیارن که یه (کلاغی از راه رسید روسراین دیگ و یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت🤢) گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم ،😔 همه ماست و سبزی خوردیم.😬 خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا لعن به کلاغ کردن.🤬 گاهی هم می‌خندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.😐 وقت رفتن🚶🏻‍♂ دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن ، دیگ رو که خالی کردن دیدیم (یه عقرب‌سیاه ته دیگ هست)😱😵 و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو می‌خوردیم و همه‌مون می‌مردیم کسی هم نمی‌فهمید🤨😳 اگر اون عقرب را ندیده بودن ، هنوزهم‌می‌گفتن یه روز رفتیم کوه خداحال‌مون رو گرفت🙄 حالت رونگرفت،جونت رونجات داد🤗 👈خدامی‌دونه این بلاهایی‌که تو زندگی ماهست پشت پرده‌شون چیه.☺️ ✍امام حسن‌عسکری(علیه السلام) فرمودند:⇩ 🌱هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند ، آن را در بر گرفته است •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

#داستانڪ•°•🥀🕊📒•°• شاعری داشت شعرمینوشت توکربلانوشت: 📝اباالفضلَ استجارَبه الهُدی گفت عباس روز عاشورا کارش به جایی رسید که حتی امام حسین بهش پناه آورد :) دید نه نمیشه بنویسه امام که خودش پناه همست ،پناهش اباالفضلِ!😔 هرچی فکر کرد که اصلاح کنه🤔 چیزی به ذهنش نرسیدگفت میخوابم حالا فردادرستش میکنم. امام حسین اومد تو خوابش گفت چرا ادامه ندادی شعرتو؟🤔 شاعر گفت یا ابن رسول الله دیدم داره کفر میشه.😔 امام حسین گفت نه کفر نیست بنویس☺️، 📝بنویس عباس هم پناه من بود هم پناه زن و بچه ام😭 #السلام‌علیڪ‌یاابولفضل‌العباس💚 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

#داستانڪ•°•📚🖇🌻•°• شب عملیات پلاکشو کند و انداخت سمت سیم خاردارها!😳 ✨بهش گفتن این چه کاریه! اگه شهید شدی خونوادت چه گناهی کردن😔🙈 که یه عمر چشم‌انتظار بچشون باشن! 😭💔 گفت یه لحظه توی ذهنم اومد که اگه شهید بشم ☺️ جنازمو میبرن توی محل و عجب تشییع جنازه ی باشکوهی توی محل واسم راه میفته! 🤩 ازخداخجالت کشیدم! 😔 شادی‌روح‌شیرمردان‌خدایی‌صلوات📿 #اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمّـدٍوَآلِ‌مُحَمـَّدٍ #وَعَجّلْ‌فَرَجَهُمْْ #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج🤲🏻 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

📒🥀📒🥀📒 📒🥀📒 #داستانڪ🌱📚 شهیدی‌کہ‌پرچم‌آقاراباخون‌خودرنگ‌کرد😭 محمدجواد توی تبلیغـات بود و نقاشی‌می‌ڪشید قـرارشدبـارگاه ملڪوتی‌امام‌حسيـن(ع)رو روی دیــوار نقـاشی ڪنه....🎨 نزدیڪای غروب ڪارمون تقریبا تمـوم شدمحمدجواد درحال‌ رنگ ڪردن پـرچـم حـرم امام‌حسين(ع) 🗣گفت: "حیفہ این پرچم باید با #قـرمـزخـونی رنـگ بشـه...😔 هنـوز جملہ‌اش تمـوم‌نشده بود ڪه صـدای‌سوت‌خمپـاره پیچید...😱 بعد از انفجاردیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پـاشیـده....😭 #طلبه‌شهید #محمدجوادروزی‌طلب💚 اَللَّهُــمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــم •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

#داستانڪ•°•🥀🕊📒•°• ✍🏻شاعری داشت شعرمینوشت توکربلانوشت: 📝اباالفضلَ استجارَبه الهُدی گفت عباس روز عاشورا کارش به جایی رسید که حتی امام حسین بهش پناه آورد :) دید نه نمیشه بنویسه امام که خودش پناه همست ،پناهش اباالفضلِ!😔 هرچی فکر کرد که اصلاح کنه🤔 چیزی به ذهنش نرسیدگفت میخوابم حالا فردادرستش میکنم. امام حسین اومد تو خوابش گفت چرا ادامه ندادی شعرتو؟🤔 شاعر گفت یا ابن رسول الله دیدم داره کفر میشه.😔 امام حسین گفت نه کفر نیست بنویس☺️، 📝بنویس عباس هم پناه من بود هم پناه زن و بچه ام😭 #السلام‌علیڪ‌یاابولفضل‌العباس💚 #محرم #اربعین •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه