eitaa logo
پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام
505 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
276 ویدیو
647 فایل
مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام خیابان کوی نصر نبش فاضل شرقی تلفن۸۸۲۶۱۳۸۵ سایت www.znac.ir @Alim_5 کانال آموزش @alzahranasr_amoozesh کانال دانش آموختگان @alzahranasr_da کانال فرهنگی @alzahranasr_farhangi کانال کتابخانه @alzahranasr_lib
مشاهده در ایتا
دانلود
🌑چه گذشت. 🌙محرم الحرام نهم محرم الحرام ۶۱ ه.ق ♦️ورود شمر به کربلا در اين روز شمر همراه با نامه اى از سوى عبيداللَّه بن زياد خطاب به عمر بن سعد وارد كربلا شد كه بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير! تا تسليم شوند و وادار به بيعت گردند و در صورت امتناع، همه آنها را به قتل برسان .[۱]،[۲] 📜محاصره خیمه ها در کربلا «شيخ كلينى» از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «روز تاسوعا، روزى است كه امام حسين عليه السلام و يارانش را در كربلا محاصره كردند و دشمنان براى جنگ با آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر بن سعد از زيادى لشكر خويش خوشحال شدند، و امام حسين عليه السلام و اصحابش را در آن روز ضعيف شمردند، و يقين كردند كه براى امام حسين عليه السلام ياورى نخواهد آمد و مردم عراق وى را كمك نخواهند كرد؛ آنگاه فرمود: «بِأبي المُسْتَضْعَفُ الغَريبُ؛ پدرم فداى آن ضعيفِ غريب باد».[۳]،[۴] 📜امان نامه! برای فرزندان ام البنین علیها السلام روز نهم محرم ، شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آورد[۵]و عباس به شدت آن را رد كرد.[۶] در این حین زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت: «داستانى برايت بگويم: وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود: براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد.[۷] عباس گفت: تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم)».[۸]،[۹] تحرک برای آغاز جنگ  پس از بى نتيجه ماندن راه هاى مسالمت آميز و تسليم ناپذيرى امام حسين عليه السلام، عمر بن سعد براى گرفتن بيعت اجبارى و يا كشتن امام و يارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر كرد. با اين فرمان هزاران تن سواره و پياده به سمت اردوى ابا عبداللَّه عليه السلام روانه شدند، صداى همهمه آنها در بيابان كربلا پيچيد و به گوش لشكريان امام عليه السلام رسيد.[۱۰] سخنان زهير بن قين در عصر تاسوعا غروب تاسوعا هنگامى كه دشمن به يكباره هجوم آورد و عباس با بيست نفر از ياران در برابرشان مى ايستد، از جمله چهره هاى ماندگار در آن صحنه، زهير بن قين است.[۱۱] در آن فرصت، زهير به عزرة بن قيس يكى از كسانى كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بود ولى اينك در سپاه ابن سعد به سوى خيمه هاى امام حمله كرده است رو كرد و گفت: «اى عزره مراقب باش از آنانى نباشى كه گمراهان را بر كشتن پاكدامنان يارى مى كنند».[۱۲] عزره گفت: اى زهير! تو تاكنون از شيعيان اين خانواده نبودى، بلكه هواخواه عثمان بودى![۱۳] زهير گفت: «از اين موقعيت كه الان دارم با تو صحبت مى كنم، نمى بينى كه شيعه حسين عليه السلام هستم، به خدا سوگند كه من نه نامه اى براى حسين نوشتم و نه پيكى برايش روانه كردم و نه به او وعده يارى داده ام، در راه با او مواجه شدم، موقعيت او را نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ملاحظه نمودم و در پيشگاه خداوند احساس كردم كه بايد با او همراه گردم و ياريش كنم».[۱۴]،[۱۵] 📜یک شب مهلت برای راز و نیاز امام حسين عليه السلام حاضر به پذيرش ذلّت بيعت با دشمن نشد؛ ولى از آنان خواست كه آن شب را به وى مهلت دهند، تا به عبادت و دعا و نماز بپردازد، و فردا در معركه نبرد با آنان روبه رو خواهد شد.[۱۶]،[۱۷] حضرت عبّاس بن على عليه السلام محضر امام عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد: «اى برادر! دشمن بدين سو مى آيد».[۱۸] امام حسين عليه السلام برخاست و فرمود: «يا عَبَّاسُ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ- يا أَخِي- حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَكُمْ؟ وَ ما بَدالَكُمْ؟وَ تَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ؟؛ اى عبّاس! جانم به فدايت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چيست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟».[۱۹] «قمر بنى هاشم» عبّاس، با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسيد: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهيد؟».[۲۰] گفتند: به تازگى فرمان امير به ما رسيده است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد (به طور كامل تسليم شويد) يا آماده كارزار باشيد.[۲۱] عبّاس فرمود: «شتاب مكنيد تا نزد (برادرم) ابى عبداللَّه عليه السلام بروم و پيام شما را
به ايشان برسانم».[۲۲] آنان پذيرفتند و گفتند: «پيام ما را به ابى عبداللَّه عليه السلام برسان و پاسخش را به ما ابلاغ كن».عبّاس عليه السلام به تنهايى نزد امام عليه السلام برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصيحت سپاه ابن سعد پرداختند.[۲۳] هنگامى كه عبّاس عليه السلام پيام ابن سعد را به عرض امام عليه السلام رساند، امام عليه السلام به برادر خطاب كرد و فرمود:[۲۴]«.... أَنِّي كُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ كِتابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الْإِسْتِغْفارِ؛ ؛ نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه كه جنگ را تا سپيده دم فردا به تأخير بياندازند و يك امشب را مهلت بگير، تا در اين شب به درگاه خداوند نماز بگذاريم و به راز و نياز و استغفار بپردازيم. خدا مى داند كه من نمازِ براى او و تلاوت كتابش (قرآن) و راز و نيازِ فراوان و استغفار را دوست دارم».[۲۵] عبّاس عليه السلام سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى كه رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب كرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبداللَّه عليه السلام يك امشب را از شما مهلت مى خواهد».[۲۶] پس از اين سخن، در ميان سپاهيان عمر بن سعد گفتگوهايى ردّ و بدل شد تا آن كه عمرو بن حجّاج زبيدى گفت: سبحان اللَّه! به خدا سوگند! اگر اينان از مردم ديلم (كفّار) بودند و از تو چنين تقاضايى مى كردند، سزاوار بود كه بپذيرى. قيس بن اشعث گفت:«درخواست آنها را بپذير، به جانم سوگند! كه آنان بيعت نخواهند كرد و فردا با تو خواهند جنگيد». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم كه چنين كنند هرگز اين شب را به آنان مهلت نمى دهم![۲۷] در روايتى از على بن حسين عليه السلام آمده است كه فرمود: «فرستاده عمر بن سعد نزد ما آمد و در جايى كه صدايش به گوش مى رسيد ايستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهيم، اگر تسليم شديد شما را نزد عبيداللَّه بن زياد خواهيم برد و اگر سرباز زديد، از شما دست نخواهيم كشيد».[۲۸]،[۲۹] خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش پس از بازگشت سپاه ابن سعد، امام ياران خود را نزديك غروب به نزد خود فراخواند.[۳۰] على بن الحسين عليه السلام مى گويد: من نيز در حالى كه بيمار بودم، نزديك امام رفتم تا سخنان او را بشنوم. شنيدم پدرم به اصحاب خود مى فرمود: «خداى را ستايش مى كنم بهترين ستايش ها و او را سپاس مى گويم در آسايش و سختى. بار خدايا! تو را سپاس مى گويم كه ما را به پيامبرى (حضرت محمد صلى الله عليه و آله) گرامى داشتى و به ما قرآن را آموختى و ما را فقيه در دين ساختى و گوشى شنوا و چشمى بينا و دلى آگاه به ما عطا فرمودى و ما را در زمره مشركين قرار ندادى».[۳۱] امّا بعد، من يارانى برتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتى نيكوكارتر، و به خويشاوندى پاى بندتر از اهل بيتم نمى شناسم؛ خداوند به همه شما پاداش خير عنايت فرمايد![۳۲]،[۳۳] من مى دانم كه فردا كار ما با اين دشمنان به كجا خواهد انجاميد. من به شما اجازه دادم كه برويد و بيعت خود را از شما برداشتم، هيچ عهد و ذمّه اى از جانب من بر عهده شما نيست. سياهى شب شما را در برگرفته است، از اين تاريكى همچون يك مركب استفاده كنيد (و از محلّ خطر دور شويد)».[۳۴] ولى ياران امام عليه السلام يك صدا گفتند: «نه به خدا سوگند! هرگز چنين چيزى مباد!» (ما مى مانيم و در ركابت شربت شهادت مى نوشيم) امام چون وفادارى اصحاب را تا مرز شهادت ملاحظه كرد فرمود:«إِنَّكُمْ تُقْتَلُونَ غَدَاً كَذلِكَ، لا يَفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ ؛ فردا همه شما همانند من به فيض شهادت نائل خواهيد شد و كسى از شما باقى نخواهد ماند».[۳۵] ياران با شادمانى گفتند: «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ ؛ خداى را سپاس كه افتخار شهادت در راهش را در ركاب تو نصيب ما كرد!».[۳۶] امام عليه السلام در حقّ همه آنان دعا كرد و آنگاه فرمودند:«ارفَعُوا رُؤُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا؛ سرهاى خود را بلند كنيد و جايگاه خود را ببينيد!».[۳۷] ياران و اصحاب نظر كرده و جايگاه و مقام خود را در بهشت برين مشاهده كردند و امام عليه السلام جايگاه رفيع هر كدام را به آنها نشان مى داد و مى فرمود:«هذا مَنْزِلُكَ يا فُلانُ، وَ هذا قَصْرُكَ يا فُلانُ، وَ هذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ؛ اى فلان كس! اين جايگاه از آن توست و اين قصر تو و آن درجه رفيع تو».[۳۸] اين بود كه اصحاب با سينه هاى گشاده و چهره هاى باز (با شادى و افتخار) به استقبال نيزه ها وشمشيرها مى رفتند تا سريعتر به جايگاهى كه در بهشت دارند، برسند.[۳۹]،[۴۰] امام حسین (ع) و توصیۀ زنان اهل بيت عليهم السلام به صبر و بردباری مرحوم سيد بن طاووس در حوادث عصر تاسوعا آنجا كه نقل مى كند حسين عليه السلام زنان را دلدارى مى دهد، از رقيه نام مى برد و مى نويسد: امام حسين عليه السلام امّ كلثوم، زينب، رقيه، فاطمه و رباب را مورد خطاب قرار داد و آن
ها را به صبر و بردبارى دعوت كرد.[۴۱]،[۴۲]   [۱] بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۳۹۲ [۲] كليات مفاتيح نوين ؛ ص ۵۹۹. [۳]. كافى؛ج ۴؛ ۱۴۷، ح ۷. [۴] كليات مفاتيح نوين ؛ ص ۵۹۹. [۵] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص ۴۴۷. [۶] همان؛ ص ۴۴۸. [۷] همان. [۸]  مقتل الحسين مقرّم؛ ص ۲۰۹. [۹] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص ۴۴۸. [۱۰] همان ؛ ص ۳۸۹. [۱۱] همان ؛ ص ۴۴۸. [۱۲] همان. [۱۳] همان. [۱۴] ر.ک: انساب الاشراف؛ ج ۳؛ ص ۳۹۲، كامل ابن اثير؛ ج ۴؛ ص ۵۷ ،تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۶. [۱۵] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص ۴۴۸. [۱۶] بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۳۹۲. [۱۷] كليات مفاتيح نوين ؛ ص ۵۹۹. [۱۸] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص ۳۸۹. [۱۹] همان. [۲۰] همان. [۲۱] همان. [۲۲] همان. [۲۳] همان. [۲۴] همان؛ ص ۳۹۰. [۲۵] همان. [۲۶] همان. [۲۷] همان. [۲۸]  تاريخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۳۱۵- ۳۱۶ ، بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۳۹۱- ۳۹۲. [۲۹] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: ۳۹۰. [۳۰] همان ؛ ص ۳۹۱. [۳۱] همان؛ ص ۳۹۲. [۳۲] همان. [۳۳] همان. [۳۴] تاريخ طبرى؛ ج ۴؛ ص ۳۱۷ ، بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۳۹۲- ۳۹۳. [۳۵] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: ۳۹۲. [۳۶] همان. [۳۷] همان. [۳۸] همان. [۳۹]  بحارالانوار؛ ج ۴۴؛ ص ۲۹۸. [۴۰] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص ۳۹۲. [۴۱] ملهوف( لهوف)؛ ص ۱۴۱. [۴۲] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص ۶۱۵. 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh
✍نذر قلم برای عاشورا حضرت ‏امام خمینی(ره) دماء شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است، لكن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند. 📚صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۳۷ یکی از نذر های بسیار زیبا و موثر، نذر قلم است. ◽️نذر می کنم یادداشت ۵۰۰ کلمه ای برای حداقل یک کلید واژه که با هشتک مشخص شده است جهت تببین اهداف قیام کربلا نوشته و به سمع و نظر برسانم. ◽️نذر میکنم یادداشت ۳۰۰ کلمه ای از آموخته های جدیدی که در سخنرانی ها یا حاصل مطالعه شخصی باشد را نوشته و منتشر نمایم. آثار به آی دی @Alim_5 ارسال نمایید. آثار برتر در سایت مدرسه منتشر می شود. 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️روضه شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام از زبان رهبر انقلاب 📚آنچه در نقلهای معتبر دیدم با نقل معروف متفاوت است: آنقدرتشنگی براهل حرم فشار آورد، که خود امام حسین و حضرت ابوالفضل علیهما السلام با هم بطرف آب رفتند. 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراخوان جذب پژوهشگر پژوهشکده بین المللی امام رضا علیه السلام جهت تکمیل کادر پژوهشی و علمی خود از بین افراد مستعد دعوت به همکاری می کند. 📚موضوعات مورد نیاز مطالعات تمدنی جهان اسلام جریان شناسی و مطالعات منطقه ای مطالعات تقریبی شرایط همکاری اتمام کارشناسی ارشد تسلط به زبان اردو، عربی با انگلیسی آشنایی با روش ها و ابزارهای پژوهشی 🗓مهلت ثبت نام: ۲۰ مردادماه لغایت ۱۰ شهریورماه ◽️نحوه ثبت نام نام و نام خانوادگی شناسه طلبگی به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۳۳۰۰۲۵ اطلاعات بیشتر: ۰۹۱۵۳۱۵۶۵۰۱ 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾آجرکَ الله یاصاحبَ الزمان فی مصیبةِ جدِّکَ‌ الحسین‌ علیه‌السلام اَعْظَمَ اللّهُ اُجوُرَنا وَ اُجوُرَکُم بِمُصابِنا بِالحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ وجَعَلنا وَاِیّاکُم مِنَ الطّالبینَ بِثارِه مَعَ وَلیِّهِ الاِمامَ الْمَهدی مِن الِ مُحَّمَدٍ عَلَیهِمُ السَّلام ◾️علامه امینی(ره) شب عاشورا برای امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف صدقه می‌دادند و می‌فرمودند: «امشب قلب امام زمان در فشار است». الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh
🌑چه گذشت. 🌙محرم الحرام دهم محرم الحرام ۶۱ ه.ق 📜مناجات‏ صبح‏ عاشورا از امام على بن الحسين عليه السلام نقل شده است كه فرمود: در روز عاشورا آن هنگام كه سپاه دشمن حمله ‏ور شد، امام عليه السلام دست‏هاى خود را به دعا بلند كرد و به پيشگاه الهى عرض كرد:[۳] «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتي في كُلِّ كَرْبٍ، وَ أَنْتَ رَجائي في كُلِّ شِدَّةٍ...؛ خداوندا! تو تكيه ‏گاه من در هر اندوه، و اميد من در هر شدّت و ناراحتى هستى، و تو در هر مشكلى كه براى من پيش آيد، پشت و پناه منى...».[۴] 📜خطبه امام حسین(علیه السلام) در  صبح عاشورا پس از آن امام عليه السلام برابر سپاه دشمن آمد در حالى كه به صفوف سيل آساى آنان و[۵] عمر بن سعد كه ميان اشراف كوفه ايستاده بود مى‏نگريست، فرمود: « حمد و ستايش خدايى راست كه دنيا را آفريد و آن را، خانه فنا و زوال قرار داد، كه همواره اهلش را از حالى به حال ديگر در آورد، فريب خورده كسى است كه دنيا او را فريب دهد...».[۶] 📜خطبه حماسى امام عليه السلام در برابر سپاه دشمن‏ هنگامی که «عمر بن سعد» سپاه خود را براى جنگ با امام حسين عليه السلام آراست.[۷] و سپاه ابن سعد از هر طرف بر امام حسين عليه السلام احاطه كردند و حلقه محاصره را بر آن حضرت و يارانش تنگ كردند.[۸] امام عليه السلام در برابر سپاه كوفه ايستاد و به آنها فرمود: «…اى مردم! هلاكت و اندوه هميشگى بر شما باد! آيا با آن شور و شوق فراوان كه ما را به يارى خويش طلبيديد، و ما براى فرياد رسى به سوى شما شتافتيم و به يارى‏تان برخاستيم، روا بود شمشيرى را كه براى دفاع از ما به دست گرفته بوديد به روى ما بكشيد؟ و آتش فتنه‏ اى كه دشمن شما و ما فراهم ساخته بود بر ضدّ ما شعله‏ ور سازيد؟! يك پارچه بر ضدّ دوستانتان و به يارى دشمنانتان برخاستيد. بى آن‏كه آنان در ميان شما به عدل رفتار كرده باشند و آرزويى از شما برآورده سازند به جز اندك مال حرام و زندگى پستى كه بدان طمع داريد و بى آن كه از ما گناهى سرزده باشد، يا سخن ناروايى گفته باشيم؟…»[۹] پشیمانی حُر بن یزید ریاحی «حرّ» از مردان شريف كوفه و بزرگ قبيله خود بود. ابن زياد او را به فرماندهى هزار نفر مأمور جلوگيرى از امام حسين عليه السلام نمود. ولى در روز عاشورا چون تصميم «ابن سعد» را بر جنگيدن جدى يافت، لرزه بر پيكرش افتاد و آرام آرام از سپاه يزيد كناره گرفت[۱۰] و به سوى اردوگاه امام حسين عليه السلام شتافت وخدمت امام عليه السلام رسيد و عرضه داشت: براى توبه به نزدت آمده‏ام و تصميم دارم تا پاى مرگ از شما[۱۱]حمايت كنم و در پيش رويت كشته شوم، آيا توبه من پذيرفته است؟![۱۲] امام عليه السلام با مهربانى پاسخ داد: «نَعَمْ، يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْكَ وَيَغْفِرُ لَكَ‏؛ آرى خداوند توبه‏ات را مى‏ پذيرد و گناهانت را مى‏بخشد».[۱۳]،[۱۴] آغاز نبرد و شهادت گروهی از سپاه امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا عمر بن سعد تير را بر كمان نهاد و به سوى ياران امام هدف گرفت و رها ساخت و گفت: همگى نزد امير (عبيداللَّه بن زياد) گواهى دهيد اوّل كسى كه به سوى آنان تير انداخت من بودم! به دنبال او لشكرش سپاه امام را تيرباران كردند.[۱۵] پس اصحاب آن حضرت (شجاعانه با دشمن درگير شدند و) بخشى از روز را پيكار كردند تا آن كه گروهى از ياران امام عليه السلام شربت شهادت نوشيدند.[۱۶] شهداى حمله اول واقعه عاشورا مورّخين تعداد شهداى حمله اوّل را تا چهل نفر ثبت كرده‏اند. در مناقب ابن شهر آشوب نام ۲۸ تن از اين شهدا آمده است‏.[۱۷] اينان ياران فداكار و از جان گذشته‏اى بودند كه دفاع از امام عليه السلام و خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله را وظيفه خود مى‏دانستند و با آگاهى و شناخت كامل از خطراتى كه در اين مسير بود جان بر [۱۸] كف در اين راه قدم نهاده بودند.[۱۹] آغاز نبرد تن به تن و شهادت اصحاب امام حسین(علیه السلام) باقی‌مانده سپاه تک تک عازم میدان شده و پس از مبارزه به شهادت رسیدند. یکى از چهره های کربلا بُرَیر بن حضیر هَمْدانى است او مردی عابد
و زاهد و باوقار و از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام بود. وى بزرگ قرّاء كوفه بود كه در مسجد كوفه مى‏نشست و به ديگران قرآن مى ‏آموخت![۲۰] برير در روز عاشورا به سپاه دشمن حمله‏ور شد و بر سينه يكى از دشمنان نشست و مى‏خواست او را بكشد كه مردى از پشت نيزه‏اش را بر پشت وى فرو كرد و برير در اثر ضربات پى در پى، به فيض عظيم شهادت نائل آمد.[۲۱] هم چنین عمرو بن حجاج كه در ميسره لشكر ابن سعد قرار داشت، بر ميمنه سپاه امام كه زهير بن قين فرماندهى آن را به عهده داشت حمله‏ ور شد. در اين درگيرىِ سخت مسلم بن عوسجه حضور داشت‏.[۲۲]چون تب جنگ فروكش كرد حاضران ديدند كه مسلم بن عوسجه با تن خون‏ آلود بر روى خاك افتاده است، و حسين بن على عليه السلام به اتفاق حبيب بن مظاهر به بالين وى حاضر شده است.[۲۳] و یا «زهير» که به ميدان شتافت و جنگ نمايانى كرد[۲۴]تا آنكه در اثر جراحات زياد به زمين افتاد و به شهادت رسيد.[۲۵] نبرد ادامه یافت. اصحاب امام حسین(علیه السلام) یک یک به شهادت می‌رسیدند و هر کدام که شهید می‌شدند، نبود آنان کاملا احساس می‌شد؛ در حالى که کشته‌هاى دشمن به دلیل فراوانى آنان، نمودى نداشت. این حوادث تا ظهر عاشورا ادامه یافت. نزدیکى ظهر بود که حبيب بن مظاهر که افتخار فرماندهى جناح چپ سپاه توسط امام عليه السلام به ايشان اعطا گرديد به شهادت رسید.[۲۶] ظهر عاشورا و آخرین نماز هنگام نماز ظهر، امام بدون توجه به تيرهاى دشمن به نماز ايستاد، عمرو بن قرظة به اتفاق چند تن از اصحاب امام در پيش روى امام ايستادند و سينه خود را سپر ساختند تا نماز امام به پايان برسد. چندين چوبه تير به سر و سينه عمرو اصابت كرد و همزمان با سعيد بن عبداللَّه به خاك افتاد. در آن هنگام به امام عليه السلام عرض كرد: «أَوَفَيْتُ يا ابْنَ رَسُولِ اللَّه‏؛ اى پسر رسول خدا، آيا به عهد خود وفا كردم؟».[۲۷] امام فرمود: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ فَاقْرَءْ رَسُولَ اللَّهَ مِنّي السَّلامُ وَأَعْلِمْهُ أَنّي فِي الْأَثَرِ؛ آرى تو وظيفه ات را انجام دادى، و جلوتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول‏[۲۸] خدا صلى الله عليه و آله برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد».[۲۹] عمرو پس از شنيدن اين سخنان بشارت‏آميز بسيار شاد شد و چشم بر هم نهاد و به فيض شهادت نائل آمد.[۳۰]،[۳۱] شهادت سایر یاران پس از نماز، یاران امام حسین علیه السلام روحیه رزمى تازه اى یافته و به سوى دشمن هجوم آوردند. تمام یاران امام علیه السلام ، از جمله جوانان برومند بنى هاشم و فرزندان ، برادران ، برادرزادگان ، خواهر زادگان و عموزادگان آن حضرت به جهاد و دفاع پرداخته و به شهادت رسیدند.نبرد دلاور مردانى چون زهیر بن قین ، نافع بن هلال ، مسلم بن عوسجه ، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید از میان یاران امام حسین علیه السلام و شیرمردانى چون على اکبر علیه السلام ، عباس بن على علیه السلام ، قاسم بن حسین علیه السلام و عبدالله بن مسلم علیه السلام از جوانان بنى هاشم به یاد ماندنى و فراموش نشدنى است .نبرد هر یک از آنان ، لرزه اى در ارکان سپاه کفر به وجود آورد و شهادت آنان تاثیر شکننده اى در وجود مبارک امام حسین علیه السلام پدید آورد. در این میان امام حسين عليه السلام به آن قوم نگاهى كرده و پيوسته به راست و چپ مى‏ نگريست و هيچ يك از اصحاب و ياران خود را نديد جز آنان كه پيشانى به خاك ساييده و صدايى از آنها به گوش نمى ‏رسيد، پس ندا داد:[۳۲] «اى مسلم بن عقيل! اى هانى بن عروة! اى حبيب بن مظاهر! اى زهير بن قين! اى يزيد بن مظاهر! اى يحيى بن كثير! اى هلال بن نافع! اى ابراهيم بن حُصَين! اى عمير بن مطاع! اى اسد كلبى! اى عبداللَّه بن عقيل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ رياحى! اى على بن الحسين! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران ميدان نبرد! چه شده است شما را صدا مى‏زنم ولى پاسخم را نمى‏ دهيد؟ و شما را مى‏خوانم ولى ديگر سخنم را نمى‏ شنويد؟ آيا به خواب رفته ‏ايد كه به بيدارى‏تان اميدوار باشم؟ يا از محبّت امامتان دست كشيده ‏ايد كه او را يارى نمى‏ كنيد؟...»[۳۳] مبارزه و شهادت امام حسین علیه السلام آن حضرت در اين لحظات حسّاس، تنها فرزندش امام سجّاد عليه السلام را آماده پذيرش مسئوليّت عظيم به ثمر رساندن نهال برومندى را كه در كربلا نشانده و با خون عزيزانش آبيارى كرده بود مى‏ساخت. آخرين وصايايش را با او در ميان مى‏گذارد و سفارش اطاعت از او را به خواهران و دخترانش مى‏ كرد.[۳۴] هنگامى كه امام‏ حسين عليه السلام عزم ميدان كرد، فرمود: «برايم جامه كهنه ‏اى بياوريد كه كسى به آن رغبت نكند تا آن را زير لباس هايم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نكنند، زيرا مى‏دانم پس از شهادت لباس هايم ربوده خواهد شد».[۳۵] در تاريخ آمده است: امام حسين عليه السلام هنگامى كه به هفتاد و دو تن از يارانش نگريست كه به خاك و خون افتاده ‏اند به سوى خيمه رفت و ندا