#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور_من🥀
#پارت۱۱
کیه؟که جواب ندادم با دست اشاره دادم ساکت باشن مثل جوجه دنبالش راه افتادم رفتم طرف ماشینش درجلوبازکردوای فکم افتاد روزمین چه ماشییین خوشگلیییی باز باهمون لحن عصبانی گفت:سوار شید
ای مرض سوارشیدوزهرمارهمش تودلم غر می زدم آب گلومو به سختی قورت دادم با هزارترسولرزسوارشدم وااااای بوی عطرش
آدمو دیوانه می کنه کمی جابجا شدم چه صندلی راحتی داره متوجه سنگینی
نگاهش شدم جرات نداشتم سرمو بالا بگیرم از کنارچشم نگاهش کردم ماشینو
روشن کردو راه افتادسکوت فضای ماشینو پر کرده بود خودمو کامل جمع کرده
بودم زیرچشم دیدش زدم شلوارجین سورمه ای بایه کت
اسپرت کبریتی لباسشو خوب ندیدم سکوت وشکست در شان یه دختر نیست مثل لاتای توی خیابون با مردم کتک
کاری کنه چیی این چی گفت:الان به من میگه لات ؟شیطونه می
گه با جفت پابرم تو دهنش گستاخ شدم وگفتم خوواونا مزاحم شدن چکار کنم؟
دندرو عوض کرد ولی کار شما درست نبود یه لحظه فکرنکردی اونا مردن ممکنه بال ی سرتون بیارن ؟
ملتمسانه گفتم میشه به عموم چیزی نگید باور کنید همیشه مزاحم میشن نمی خوام فکر کنن ازشون ترسیدیم.
نگران نباش چیزی نمی گم ولی شما هم از این به بعد به رفتارشون بی توجه باش.
جوابی ندادم اونم زیر چشمی نگاهش بین من جاده ی پیش روش بودرسیدیم محله ی خودمون با عجله گفتم ممنون همینجاپیاده میشم با تعجب نگام کرد
می رسونمتون در خونه هول شدم با التماس گفتم
نه تورو خدا اگه زن عموم ببینه بی چارم می کنه .....
ادامه دارد.....
🌱
#سرگذشت
#ایدا_و_مرد_مغرور_من🥀
#پارت۱۲
ن اصلن منو می کشه
نیشخندی زدهه ازش می ترسی؟
با سر به عالمت بله جواب دادم بعد گفتم
خواهش می کنم به عمو چیزی نگید اگه زن عمو بفهمه کارم ساختس ماشین وکنار خیابان پارک کرد با خنده که بی شباهت
به پوز خند نبود گفت : توکه اینقدر می ترسی چرا تو خیابان دعوا می کنی؟
این دیگه داره پرو میشه باصدای بلند گفتم:اونا مدام مزاحم ما میشن اصلن خوب کردم اگه بازم بیان دوباره باهاشون درگیر میشم ابروهای خوش فرمشو تو هم کردیه جوری نگام کرد که میخواستم خودمو خیس کنم
اگه یه بار دیگه از این کارا بکنی خودم حالتو جا میارم حالابرو پایین دادزدم:اصلن به شما چه ربطی داره که دخالت
می کنید؟وای خدا حالا با اخمش دارم میزنه ...اخمووووو
جواب داد به زودی می فهمی تو به یه تربیت درستوحسابی نیاز داری از ماشین پیاده شدم گفتم برو گمشووووگنده تر از توام نتونسته
درماشین خوشگلشو محکم کوبیدم باسرعت باد دویدم پسره پرو فکر کرده حالااومده خواستگاری دختر عموم فکر کرده پسر خاله شده ولی خداییش خیلی ازش ترسیم اگه چیزی به عمو بگه چی دوروز از اون ماجراگذشت در جواب دوستای فضول کنجکاوم گفتم:از آشناهی دورمونه بین مسیر سربه زیر راه میرفتم می ترسیدم دوباره عین عجل معلق پیداش بشه بعد از صرف شام با ساغر ظرفارو شستیم می خواستم برای مطالعه درسام برم اتاقم عمو صدام زدآیداجان دخترم بیا کارت دارم وای دلم هوری ریخت دستام یخ کرد.نکنه به عموگفته:وای آیدا گاوت دو قولو زایدعوضی گفت :به عمو چیزی نمیگه با ترس رفتم جلو بله عموجان کاری دارید ..؟
بادستش کنارشو نشون دادبیا دخترم بشین اینجاآب دهنمو به زور قورت دادم رفتم کنارش نشستم بعد ازکمی سکوت گفت:
ادامه دارد.....
🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_بیست_ویک
#ادامه_شرح_دعا قسمت هیجدهم
🔸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيما أَوْلَيْتَنِي
🔹خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا نسبت به یاد خود در آنچه به من عطا کردی، فراموشکار مکن؛
🎤استاد محمدعلی انصاری
#دعای_هفتم
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅┄
🌺فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ .
🤲 آنچه تو بر من وارد آوردهاى، هيچ كس باز نبرد، و آنچه تو به سوى من روان كردهاى، هيچ كس برنگرداند. درى را كه تو بسته باشى، كس نگشايد، و درى را كه تو گشوده باشى، كس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كنى، هيچ كس آسان نكند، و آن كس كه تو خوار گردانى، كسى مدد نرساند.
📗#صحیفه_سجادیه
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_بیست_ویک
#ادامه_شرح_دعا قسمت نوزدهم
🔸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيما أَوْلَيْتَنِي
🔹خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا نسبت به یاد خود در آنچه به من عطا کردی، فراموشکار مکن؛
🎤استاد محمدعلی انصاری
#دعای_هفتم
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅┄
🌺فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيما شَكَوْتُ ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيما سَأَلْتُ ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً ، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً .
🤲 پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اى پروردگار من، به احسان خويش در آسايش به روى من بگشا، و به نيروى خود، سختى اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكى بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينى استجابت بچشان، و از پيش خود، رحمت و گشايشى دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتارى را پيش پايم نه.
📗#صحیفه_سجادیه
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅