eitaa logo
یاران امام زمان عجل‌الله
3.6هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
20.7هزار ویدیو
17 فایل
راه ظهورت را بستم ..... قبول اماخدا را چه دیدی شاید فردا حر تو باشم مدیر @Naim62 ( مدیر سوالات مذهبی سیاسی و انگیزشی👈 @Sirusohadi ))
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام عرض میکنم خدمتتون🙂🌱 ‌میخام بهتون گروه حب الحسین یجمعنا رو معرفی کنم مختص شما بزرگواران🙂 گروه فرهنگی و مذهبی حضرت رقیه سلام الله علیها احادیث مداحی مطالب مذهبی اخبار مذهبی استیکر مذهبی تصاویر مذهبی و ویژگی های زیاد دیگه... حضرت امام حسین علیه السلام شما رو به گروه خودش دعوت میکنه😉🌸 بفرمایید داخل لینک زیر👇‌ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3546284512C5157110f8b
دنیا‌می‌فمهه‌‌آخرش‌،باید‌بیاد‌سراغ‌تو‌...
وصیت‌من‌به‌دخترانی‌که‌عکس‌هایشان‌ را‌درشبکه‌های‌اجتماعی‌می‌گذارند‌؛ این‌است‌که‌این‌کار‌ِشما‌باعث‌می‌شو‌د امـام‌زمان‌عج‌خون‌گریه‌کند . . بعد‌از‌اینکه‌وصیت‌و‌خواهشم‌را‌شنیدید‌ به‌آن‌عمـل‌کنیدزیـراما‌می‌رویم‌تا‌ از‌شرف‌و‌آبروی‌شما‌زنان‌دفاع‌کنیم‌ . ماننـدخانم‌حضرت‌زهرا‌'؏'باشید ؛ 🌱
داری‌ یه‌ رفیقی‌ كه‌ دستتو بگیره به خدا نزدیکترت کنه نه‌ هُلت‌ بده‌ وسط‌ گناه . .؟!
♥️✨ سلام علیک، افتقدتُک جداً سلام بر تو که حقیقتا دلتنگِ توام :)🥺 حسین جانم💔
منم  زینب منم زینب  که  جانانم  حسین است منم زینب   که ایمانم   حسین است تمام       هستیم       باشد       برادر منم زینب   همه جانم  حسین است حسین جانم حسین جان ۲ خدا  داند   که  جز   او  کس   ندارم منم زینب  که  سلطانم حسین است امیر     ‌  کربلا        جانم      فدایش منم  زینب که جانانم    حسین است حسین جانم حسین جان ۲ تمام    هستی ام    باشد    چو   بابا منم  زینب که سامانم  حسین است بود     درمان     دردم    او     برادر منم  زینب که درمانم  حسین است قرارم   ( بیقرارم )   تا   تو   رفتی منم زینب که ایمانم  حسین  است بیقرار اصفهانی
عباس علمدار   پاشو برادر تراجان خواهر پاشو برادر پاشو برادر علم و بردار عزیز زینب یل وفادار پاشو برادر علم و بردار ببین خواهرت را غریب و تنها پاشو برادر پاشو برادر علم و بردار عزیز مادر خدا نگهدار اسیر غمها میون اعدا پاشو برادر پاشو برادر علم و بردار تو که با وفایی امیر  سپاهی پاشو برادر  به ما کن نگاهی ببین رهسپارم ولی بیقرارم پس از حق برادر کسی را ندارم بیقرار اصفهانی
امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟ یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است یک قافله که قامت بانوی آن خم است یک قافله بدون علمدار آمده یک قافله که از سر بازار آمده گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است آثار خستگی بدن ها مشخّص است رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ... ... خیلی میان راه اذیّت شدند آه چل روز اسیر داغ اسارت شدند آه در این میان زنی که شبیه فرشته است آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است با اشک، روی قبر برادر نوشته است: قبر حسین ، کُشته ی عطشان کربلا «در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا» من زینبم ... شناختی آیا ؟ بلند شو ای نور چشم مادرم از جا بلند شو یا که بگیر جان مرا یا بلند شو ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن آوارگی اهل حرم را نگاه کن هر کس رسیده محضر تو گریه می کند دارد سکینه دختر تو گریه می کند در پشت خیمه همسر تو گریه می کند بالای قبر اصغر تو گریه می کند لالایی رباب، دلم را شکسته است آوای آب آب، دلم را شکسته است دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات! یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ... ... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟ رویت سیاه ! موی سفید مرا ببین زخم گلوی طفل شهید مرا ببین یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود در شهر شام ، خنده و هورا زیاد بود با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد با تازیانه پیرهنش راه راه شد بین خرابه خاطره ها را گذاشتم شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست راه نفس نفس زدنت را به زور بست خنجر کشید و آه ... بماند برای بعد آهی شنید و آه ... بماند برای بعد _فردوسی
یه سوال دارم مگر ما دل نداریم، ای خدا؟ یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا؟ کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران؟ غمِ روی ساقی از ما و شراب از دیگران یا حسین یا حسین یا حسین ثارالله نمی دونم چه سر زد از من که بر غمت مبتلا شدم مبتلا بر فراقت ای کشته ی سر از تن جدا شدم ای خدا جون نمیدهم تا حسینوُ بر من نشون بدی منو تا دستِ تیر مژگان یار ابرو کمون ندی بخواهی یا نخواهی یه روز برا دیدنت میام تو میدونی اگر بیام یا نیام چقدر من تورو میخوام یا حسین خوب میدونی من از روزِ ازل دیوونت بودم خبر از هستی نبود من جاروکشِ می خونت بودم ای خدا مرغِ جانِ ما را به جانب کربلا ببر به زیارتگه عباس بن علی مرتضی ببر همه رفتن ای خدا همه رفتن ای خدا من نرفتم کربلا من نرفتم کربلا یه سوال دارم مگر ما دل نداریم، ای خدا؟ یا مگر جا تنگ بود از بهر ما در کربلا؟
3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
2.4M
حجه الاسلام والمسلمین السلام علیک یا اباعبدالله همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ... @navaye_asheghaan