#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم⁉️
#بیانات_استاد_پناهیان
#قسمت_بیست_وهشتم8⃣2⃣
💠 میفرماید : یک ذره از محبت خدا در دلی نمینشیند ،
💯که یک ذره #تکبر در دلش باشد .
تکبرهای خودتون رو با #نماز_مودبانه زایل کنید .
🔆دستت و بده من ببرم یه جایی.😭
آقا ، من میدونم اینا کجا درست میشن ،
بگم ؟
♦️ماها هم مثل اهل عالم متکبر بودیم ،
چی شده که ما هدایت شدیم و بقیه هدایت نشدن ؟
بگم ؟
1⃣
💢مایه روزی متکبر بودیم ،
🔶 یه زمان سر به هوا بودم و از دل غافل
🔶 تا کمند غم #عشق تو گرفتارم کرد
⚜نام #حسین که میبریم تواضع در دلمون میاد ،
افتاده حال میشیم ،
🔹قربون سر بریده ت که بالای نیزه #قرآن خواند ،
💢وتکبر رو از دل ما برداشت ،
هر کی آشنای تو شد ، متواضع شد ،
و خاک به سر خودش ریخت
♨️مگه همیشه باید حسین و ببرند تو گودی قتلگاه ؟
🔴تا تکبرت از بین بره ؟
👈با نمازات کمک کن حسین رو .♥️♥️♥️
2⃣
🔶مابزرگترین استاد #اخلاق و بزرگترین #مربی معنوی رو همیشه همراه خودمون داریم ،
🔴 اما قدر نمیدونیم .
با همین مقدمه اجازه بدین اشاره ای به مطالب شب قبل بکنم ،
🔹یقینا به هر کدوم از ما بگن شما نیاز دارید یک استاد و مربی اخلاق داشته باشید ؟
✅خواهیم گفت بله ، نیاز داریم ،
چقدر خوبه
3⃣
🔹اجازه بدین یکی دو تا مثال بزنیم .
یه آقای بازاری خدمت یکی از خوبان رسیدند ،
اقای #رجبعلی_خیاط ، بعضی علما خاطرات ایشون رو نوشتند .
🔶بنده منزل ایشون رو در چهار راه مولوی #تهران دیدم و چرخ خیاطی ایشون هنوز کنار اتاق بود .
🔵چرخی که از فرزندان ایشون میگفتند
که پای این چرخ ایشون بارها به خدمت حضرت مولا #ولی_عصر (عج) رسیدند.
4⃣
❌پیش ایشون میان میگن گره افتاده به کارم چه کنم ؟
♊️اوضاعم به هم ریخته ایشون نگاه ،میکنند ،
خب اولیای خدا وقتی پرده جلوی چشماشون نباشه
✅طبیعتا میتونن هر چیزی رو اراده کنند👈 ببینند.
🈂به این آقای بازاری تاجر میگن که شما چند سال قبل ارثیه باباتون و که تقسیم میکردین ،
5⃣
🔴حق خواهرتون و کامل ندادین به این دلیل گره افتاده به کارتون
بریدخواهرتون و راضی کنید
میان پیش خواهر میگن خواهر
✴️تو چرا چیزی به ما نگفتی وقتی ازما راضی نیستی؟
موقع تقسیم #ارث میگفتی ،
🔶خواهر هم محبت به برادر داره با اینکه ته دلش راضی نیست اعلام میکنه نه عزیزم شما بالاخره #برادر ماهستی ،
⭕️پول پیش شما باشه انگار پیش ماست
گفتن نه خواهرمن ، شما باید راضی بشی حق شما در #اموال ماست
6⃣
💠 والا من گرفتاری سنگین پیدا میکنم ،
به پول امروزمان صد هزار تومان به #خواهر میدن ،
🌸خواهر خوشحال میشه و تشکر میکنه ،
میان پیش آقای رجبعلی خیاط
🎗ایشون عرضه میدارند نخیر ته دل خواهرتوهنوز راضی نیست وخواهر تو هنوز احساس حق میکنه در اموال تو. باید بری راضیش کنی ،
7⃣
🌿دومرتبه مجبور میشه بیاد پیش خواهر سیصد هزار تومان پول اون زمان میده ،
✅خواهر راضی که میشه آقای رجبعلی خیاط نگاه میکنه با چشم بصیرتی که داره
🌀به آقای بازاری تاجر میفرماید که خب مشکلت حل شد از فردا گره هات باز میشه ،
💢یکی از عواملی که رجبعلی خیاط رو به این درجه رسوند ، #نماز_مودبانه ی_بدون_تکبر اون بود .
#پایان_جلسه_بیستوهشتم8⃣2⃣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم