eitaa logo
عمار
32 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
18.1هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ ⃣2⃣ 💠 میفرماید : یک ذره از محبت خدا در دلی نمینشیند ، 💯که یک ذره در دلش باشد . تکبرهای خودتون رو با زایل کنید . 🔆دستت و بده من ببرم یه جایی.😭 آقا ، من میدونم اینا کجا درست میشن ، بگم ؟ ♦️ماها هم مثل اهل عالم متکبر بودیم ، چی شده که ما هدایت شدیم و بقیه هدایت نشدن ؟ بگم ؟ 1⃣ 💢مایه روزی متکبر بودیم ، 🔶 یه زمان سر به هوا بودم و از دل غافل 🔶 تا کمند غم تو گرفتارم کرد ⚜نام که میبریم تواضع در دلمون میاد ، افتاده حال میشیم ، 🔹قربون سر بریده ت که بالای نیزه خواند ، 💢وتکبر رو از دل ما برداشت ، هر کی آشنای تو شد ، متواضع شد ، و خاک به سر خودش ریخت ♨️مگه همیشه باید حسین و ببرند تو گودی قتلگاه ؟ 🔴تا تکبرت از بین بره ؟ 👈با نمازات کمک کن حسین رو .♥️♥️♥️ 2⃣
🔶مابزرگترین استاد و بزرگترین معنوی رو همیشه همراه خودمون داریم ، 🔴 اما قدر نمیدونیم . با همین مقدمه اجازه بدین اشاره ای به مطالب شب قبل بکنم ، 🔹یقینا به هر کدوم از ما بگن شما نیاز دارید یک استاد و مربی اخلاق داشته باشید ؟ ✅خواهیم گفت بله ، نیاز داریم ، چقدر خوبه 3⃣ 🔹اجازه بدین یکی دو تا مثال بزنیم . یه آقای بازاری خدمت یکی از خوبان رسیدند ، اقای ، بعضی علما خاطرات ایشون رو نوشتند . 🔶بنده منزل ایشون رو در چهار راه مولوی دیدم و چرخ خیاطی ایشون هنوز کنار اتاق بود . 🔵چرخی که از فرزندان ایشون میگفتند که پای این چرخ ایشون بارها به خدمت حضرت مولا (عج) رسیدند. 4⃣ ❌پیش ایشون میان میگن گره افتاده به کارم چه کنم ؟ ♊️اوضاعم به هم ریخته ایشون نگاه ،میکنند ، خب اولیای خدا وقتی پرده جلوی چشماشون نباشه ✅طبیعتا میتونن هر چیزی رو اراده کنند👈 ببینند. 🈂به این آقای بازاری تاجر میگن که شما چند سال قبل ارثیه باباتون و که تقسیم میکردین ، 5⃣ 🔴حق خواهرتون و کامل ندادین به این دلیل گره افتاده به کارتون بریدخواهرتون و راضی کنید میان پیش خواهر میگن خواهر ✴️تو چرا چیزی به ما نگفتی وقتی ازما راضی نیستی؟ موقع تقسیم میگفتی ، 🔶خواهر هم محبت به برادر داره با اینکه ته دلش راضی نیست اعلام میکنه نه عزیزم شما بالاخره ماهستی ، ⭕️پول پیش شما باشه انگار پیش ماست گفتن نه خواهرمن ، شما باید راضی بشی حق شما در ماست 6⃣ 💠 والا من گرفتاری سنگین پیدا میکنم ، به پول امروزمان صد هزار تومان به میدن ، 🌸خواهر خوشحال میشه و تشکر میکنه ، میان پیش آقای رجبعلی خیاط 🎗ایشون عرضه میدارند نخیر ته دل خواهرتوهنوز راضی نیست وخواهر تو هنوز احساس حق میکنه در اموال تو. باید بری راضیش کنی ، 7⃣ 🌿دومرتبه مجبور میشه بیاد پیش خواهر سیصد هزار تومان پول اون زمان میده ، ✅خواهر راضی که میشه آقای رجبعلی خیاط نگاه میکنه با چشم بصیرتی که داره 🌀به آقای بازاری تاجر میفرماید که خب مشکلت حل شد از فردا گره هات باز میشه ، 💢یکی از عواملی که رجبعلی خیاط رو به این درجه رسوند ، ی_بدون_تکبر اون بود . ⃣2⃣