روز قبل از اینکه #مهدی به #سوریه برود، یک بار سفرش لغو شد، همسرشون گفتند:حالا که قسمت نشده عید را پیشمان بمان. #مهدی گفته بود من دیگه #دلم #کنده شده چرا درک نمیکنید که دیگر نمیتوانم #بمانم.😭😭
🍃🌷🍃
#مهدی #اعتقاداتی داشت که باعث شده بود از همه #علایق و #دغدغههای #خانوادگیاش #دل بکند و برود وگرنه که #آدمی #فوقالعاده #خانوادهدوست بود.😭
🍃🌷🍃
#مهدی #طور دیگری #بچههاش رو#دوست داشت. وقتی به خانه ما میآمدند، من از دخترش فاطمه میخواستم پیشم بنشیند. میگفت: میخواهم کنار #بابا باشم. یک مدت #کوتاه هم نمیخواست از #پدرش #دور باشد.
🍃🌷🍃
#نماز اول وقتش #ترک نمیشد.#مهدی #دو تا خ#صلت بارز داشت؛ #یکی #نماز اول وقت، #دومی #احترام به #دیگران و #خوشخلقی.
🍃🌷🍃
در روستایمان یزدل #امامزاده #بیبی زینب🌷 داریم که #مهدی #علاقه زیادی به آنجا داشت. در حریم #امامزاده #سه #شهید #گمنام💔 دفن هستند. #مهدی مرتب به #زیارتشان میرفت.😭
🍃🌷🍃
#زیارت #شهدای گمنام #امامزاده و گلزار #شهدای یزدل از #کارهای همیشگی #مهدی بود. به خانمش گفته بود اگر #شهید شد دوست دارد در #امامزاده دفن بشم.😭😭
🍃🌷🍃
عراق در بمباران شهرها، از بمب جدیدی استفاده میکرد که ناتو به صدام داده بود. #بمبی حدوداً ۸۰۰ کیلویی با مکانیزم انفجاری متفاوت و قدرت تخریب بالا
این بمبها به منازل مردم میخورد و گاهأ عمل نمیکرد اما، یکی از #همرزمان، #اکبر وعظ، برای #خنثی کردن یکی از همینها رفته بود که #شهید شد.
😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
#علیرضا و #عباس #امانتهایی بودند که #خداوند به ما داده بود و تا زمانی که #مقدر بود برای ما نگه داشت و پس از آن امانتهای خود را در فاصله #سه سال از ما گرفت.
😭😭
🍃🌷🍃
#امانت #اولی #سوخت و #امانت #دومی #بدنش در زیر #بمب ۷۵۰ پوندی #تکه تکه شد.
😭😭
🍃🌷🍃
میگفتم اگر #پیکر #عباس را ندیدم، #پیکر #علی را خواهم دید و او را به سینه میگیرم تا قلبم آرام شود. ولی افسوس که آن قد رسا و اندام زیبا، یک بقچه بیشتر نبود.»😭😭
🍃🌷🍃