eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
260.2هزار عکس
71.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
سه‌ شنبه‌ ها آخر شب در تاریکی دعای توسل را زمزمه می‌کرد. دعای کمیل و ندبه‌ اش هم به راه بود. روزهای جمعه دعای ندبه را گوش می‌ داد و صبحانه را آماده می‌کرد. به مستحبات به اندازه ی واجبات اهمیت می‌ داد. 🍃⚘🍃 ماموریت که می‌ رفت ما می‌ رفتیم « درق » و وقتی که بر می‌گشت قبل از این‌ که ما برگردیم همه ی لباس‌ ها را می‌ شست و اتو می‌کرد و می‌گفت: شما همین که ما را تحمل می‌کنید کافیه دیگه زحمت این کارها با شما نباشه. 🍃⚘🍃 به بحث ی رحم هم خیلی می‌ داد و هفته‌ ای یک بار حتی برای ١۰ دقیقه به منزل اقوام سر می‌ زدیم. می‌گفتم بهش که زنگ بزن. می‌گفت : نه ، شاید بخواند جایی برند و از راه بمونند و یا تدارک پذیرایی ببینند. 🍃⚘🍃 میریم اگه بودند یک چایی می‌ خوریم و اگه نبودند بر می‌گردیم. خیلی زیست بود. ترین لباس‌ها را می‌ پوشید و برای من هم می‌خرید. 🍃⚘🍃 برادر شوهرم می‌ خواست به سوریه اعزام بشه همسرم به من گفت که آمادگی داشته باش شاید من هم برم اما هنوز با ما موافقت نشده. روحیه‌ اش را می‌ شناختم. 🍃⚘🍃