eitaa logo
این عماریون
372 دنبال‌کننده
238.8هزار عکس
64.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
💯 مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف می‌آوردند، شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع که شد، قبول نمی‌کردند امام جماعت باشند، خیلی اصرار کردیم که دلمان می‌خواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمی‌کردند. عرض کرد: حاج آقا بروید جلو بایستید، ایشان فرموند: اگر شما دستور می‌دهید ، می روم، شهید برونسی گفتند: من کوچک‌تر از آنم که به شما دستور بدهم، از شما خواهش می‌کنم. فرمودند: نه خواهش شما را نمی‌پذیرم. بچه‌ها شروع کردند به التماس کردن که آقای برونسی، بگو دستور می‌دهم تا ما به آرزویمان برسیم، شهید برونسی که مردی با اخلاق بود، به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور می‌دهم شما بایستید جلو! حاج میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیب، در حالی که اشک از چشمان این پیرمرد زاهد سرازیر بود، تمام شد. بعد از نماز شهید برونسی را کنار کشیده و با چشمان اشک آلود، فرمودند: حاج عبدالحسین، مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی! شهید ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما باشید