eitaa logo
مدرسه علمیه تخصصی حضرت آمنه سلام الله علیها
782 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
750 فایل
زیر نظر مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران-قم #وبگاه: http://amene.whc.ir/ آموزش @AMOOZESHAMENEH #تماس:02537239948 #ارتباط_با_ادمین: #آدرس: کلهری-خیابان آل یس- کوی 14.فرعی شهید ناجی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️دایی همسر شهید: 🌷بهش گفتم: از این تون که اینقدر سنگش رو به سینه می‌زنی، برام بگو. 🌷راستش آن اوایل تا می‌دیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم. او هم سرش را می‌انداخت پایین و لام تا کام حرفی نمی‌زد. 🌷آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسی‌ش! چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا. 🌷بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار ، گفتیم تو هم بیای. 🌷پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری. 🌷 از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: بشی! 🌷همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم شدم؛ ولی هوام رو داشته باش نشم. 📕برگرفته از کتاب ؛ روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی 🌸🍃🌸🍃🌸 🌹وصیت شهید مدافع حرم محسن حججی:👇👇👇👇👇 🌷از غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که نائب بر حق است.
🍃🌸سید حمیـد میرافضلی،جَوون بـود و بـا کله ای پُر از بـاد، لاتهـای محله کلی ازش حساب میبردن، خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش ! یـه روز مادرِآقـا حمید ،ایـشون رو از خونه بیرون انـداخـت و گـفت: بـرو دیگـه پـسرِمـن نیستـی،خستـه شـدم از بـس جـوابِ کـاراتـو دادم همه ی همسایه هـااز دستش کلافـه بودن.. 🍃روزی راننـده ی کـامیون کـه دوست حمید بـودازش میخواد باهـاش بـره جبهه،میگه: -حمیـد تـو نمیخـوای آدَمشی؟؟! بیابریم جبهه +حمیـد میگه اونجا من رو راه نمیدن راه میفتن به طرف جبهه،بین راه توجه حمیـد بـه یک وانت جلب میشه،پشت وانت,زنی نشسته بودکه نوزادبغلش رو از پشت وانـت پرتاب میکنه بیـرون!!! حمیـد؛غیرتش بـه جوش میـاد.شروع میکنه به دویـدن دنبـال وانـت،همینکـه رسیدبـه مـاشین،پریدبـالا و پـرسید: چی کار کردی با بچه ت زن؟! زن سرش رو میندازه پایین و مثـل ابـر بهار گریه میکنه ومیگه:من نزدیک یـازده ماه اسیر عراقی ها بودم و ....!! حمیـد میفته روی زانوهـاش ،با دست میکوبـه به سرش !! گریه میکنـه،بـا اشک و ناله به راننده ی کامیون میگه من باید بـرگردم رفسنجـان،کـار دارم .. سید حمیدبر میگرده رفسنجـان،میره پیش دوستـاش میگه من دارم میرم جبهه! شماهم بیائیـد! خاک برسرمن وشما ؛پاشیم بریم ناموسمـون در خطـره..! اومدخونـه ازمادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت به جبهـه کـه رسید کفشاشـو دادبه یکی دیگـه توجبهه کسی اونـو باکفش نـدیـد،میگفت: اینجاخون شهدامـون ریخته شده؛حرمت داره .. ومعروف شـدبه !! اونقدرموندتا باشهید همت(سوار برموتور)به شهادت رسید. 📚کتاب سیدپابرهنه
شهید مدافع حرم، علیرضا بابایی❤️ 👌او نخستین شهید بسیجی ایرانی بود که بدون غسل و کفن با پرچم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در حرم مقدس «امام حسین (علیه السلام)»، «حضرت ابوالفضل (علیه السلام)»، «امام علی (علیه السلام)»، «امام جواد (علیه السلام)»، « امام موسی کاظم (علیه السلام)»، «امام هادی (علیه السلام)» و «امام حسن عسکری (علیه السلام)» طواف داده شد.❤️ او از نخبه‌های فعال در دانشگاه و موسسه جامع الثقلین و از همکاران من در دانشگاه اراک بود.☝️ هنگامی که شهید «علیرضا بابایی» تصمیمش را برای اعزام و ملحق شدن به بسیجیان حریم حرم اعلام کرد، با هم گفت‌‌وگوی مفصلی در حرم «حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)» داشتیم😊. هر دو می‌دانستیم که این رفتن بازگشتی ندارد بنابراین به اصرار من مصاحبه‌‌ای تصویری با وی انجام دادیم و در همان زمان قول دادم کتابی درباره او بنویسم👌. پس از چند سال از شهادت او توانستم یک مستند و یک کتاب از زندگی این شهید تولید کنم که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.🔸 علی استرکی از دوستان شهید💔 شهید مدافع حرم علیرضا بابایی🌹