eitaa logo
💗احیای واجب گم شده💗
198 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
واجب گم شده تکه پازلیه که فقط با احیای اون حالمون خوب میشه.. کپی مطالب با لینک کانال بهتره ┄┅═══✼💓💓💓 تبادل بالای ۲۹۰نفر اعضا ارتباط با ادمین کانال @Fanouseshahidhadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 #به_سبک_شهدا ۱ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻 @amerejavan313           ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
💎 #به_سبک_شهدا ۲ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻 ویژه دوره عمومی آموزش #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر 🔺🔻🔺🔻🔺🔻 #واجب_فراموش_شده 🍀به ما بپیوندید: 👇 @amerejavan313
#به_سبک_شهدا ✅ شهید «قجه‌ای» به جوانی که بساط عیش و نوش راه انداخته بود، گفت: شما را به خدا قسم می‌دهم که به جوانی خود رحم کنید و دنیا و آخرتتان را خراب نکنید! سعی کنید باعث افتخار جامعه باشید، نه اینکه سربار آن شوید. بگذارید دیگران ما را سرمشق قرار دهند نه این‌که اعمال ما را ملامت کنند. #سرمشق_خوبی_ها_باشیم #امر_به_معروف_به_روش_صحیح 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 #احیای_امربه_معروف_و_نهی_از_منکر 🌹 @amerejavan313 🌹
#به_سبک_شهدا 🍃 یکی از خویشاوندان سردار رشید اسلام، #شهید_عباس_بابایی در نقل خاطره ای آورده است: یک شب، عباس منزل ما بود. یکی از معلمان دوره دبیرستانش از طریق یکی از اقوام، به خانه ما آمد تا عباس درباره پسر او که سرباز بود، توصیه و سفارش کند. 🍀 شهید بابایی که بوی پارتی بازی را احساس کرده بود و با اینکه روحیه اش به این جور کارها نمی خورد، خیلی #مؤدبانه و در کمال #آرامش و با #زبانی_نرم، به معلمش گفت: 🌺 شما طبق وظیفه ای که داشتی، به من و بقیه شاگردان درس دادی. بنابراین نباید به خاطر این کار، انتظار داشته باشی من برای شما پارتی بازی کنم. 🦋 آن شب، این گونه ملایم و لطیف، #امر_به_معروف کردن او، برایم خاطره فراموش نشدنی شد. #تذکر_مؤدبانه_و_ملایم #همه_آمر_به_معروفیم #امر_به_معروف_به_روش_صحیح #شیوه_ها #باز_پنجشنبه_و_یاد_شهدا_باصلوات 😍 🌹 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 #احیای_امربه_معروف_ونهی_از_منکر ♥️ @amerejavan313 ♥️
✅ شهید محمدحسین حسینی 🔰برای ماموریت اعزام شدند اهواز. با هم رفتند کنار پل کارون... ❗️وضعیت نامناسب خانواده ای، او را ناراحت کرد. 😔 📌گفت بریم عملیات، با 👌 کشان کشان دوستش را برد طرف آن خانواده. 🙂با رفت سراغ پیرمردی که سرپرست خانواده بود و گفت: 🔻آقای محترم، هیچ می دانید اینجا بوی باروت جنگ به مشام می رسد؟ 🔻می دانید اهواز از شهرهای خط مقدم جنگه؟ 🔻می دانید شما میزبان خوب رزمندگان هستید؟ ♨️ پیرمرد گفت: خوب حالا باید چی کار کنم؟ ⏪ به او گفت: ما که از شما چیزی نمی خواهیم؛ فقط پایبندی شما مردم محترم را به و می خواهیم. 🔺پیرمرد فهمید، صورت محمد را بوسید و گفت: به شرطی که ما را هم کنی! 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @amerejavan313
✅ شهید محمودرضا وطن خواه بچه که بود با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه اش بلند... 😔 محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه اما قدش نرسید 👈 با همون شیرین زبونی کودکانه به همسایه گفت: «فاطمه خانم! می خوای خدا شما را جهنمی کنه؟😰 همسایه پرسید: چرا؟ محمود گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... ! 📚سیره دریادلان۲ 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @amerejavan313 🌺🌙
✅ شهید علی قوچانی وارد ساختمان سپاه که شد، چندتایی از بچه‌های سپاه را دید. حاج‌علی بین آن‌ها بود و داشت حرف می‌زد: 🔻 «بچه‌ها وظیفه ما فقط جبهه رفتن نیست؛ وظیفه اصلی ما نمودنه. ما که می‌آییم مرخصی، نباید بشینیم تو خونه‌هامون و وضع شهر این‌جوری باشه، باید بریم داخل شهر و امر به معروف کنیم...» 🔺 👈 از آن به بعد بچه ها از مرخصی که می‌آمدند، شروع به امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهر می‌کردند...😊 📚 سیره دریادلان ۲ 📚 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @amerejavan313🌹🌺
✅ شهید مهدی کبیرزاده 🔹 مهدی یک روز ازم پرسید: بابا جان! خمس اموالت رو دادی؟! 🔸 تعجب کردم و با خودم گفتم: پسر دوازه سیزده ساله رو چه به این حرفا؟!!! 😳 🔻 با این که پایبندی خاصی به رعایت مسائل شرعی داشتم، حرفش رو شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم! ندادم! امسال رو ندادم. 😏 👈 از فردای اون روز دیگه مهدی لب به غذا نزد! دو روز هم به بهانه‌های مختلف اعتصاب غذا کرد. 🔺 وقتی پیگیر شدم فهمیدم به خاطر همون که گفته بودم خمس ندادم، چیزی نمی‌خورد...👌 📚 کتاب دسته یک، صفحه ۱۴۱ 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @amerejavan313
✅ شهید محسن حججی 🔹از بازار رد میشدیم. خانم بی حجابی را دید! سرش را پایین انداخت و گفت: خواهرم جلوی امام رضا حجابت رو رعایت کن❗️ 🔸با آرنج زدم به پهلویش: «ما رو میگیرن تا حد مرگ میزنن!» 🔹کوتاه بیا نبود: «آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست!» ❗️ [...]خودمانی تر که شدیم، گفت: «از خدا و امام رضا یک خواسته دارم، میخوام تو راه امام حسین شهید بشم.» مکثی کرد و سرش را انداخت پایین. 🔻گفتم: «حاضر نیستم زجری که امام حسین کشید، تو بکشی.» 🔺گفت: «به خدا حاضرم، نمیدونی چه کیفی داره!» 📚سربلند | روایت هایی از زندگی شهید حججی 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•.¸ ༄༅ @amerejavan313 °•¸.•°
✅ شهید علی ماهانی 🔹رضا آبيار، يكی از همرزمان شهيد علی ماهانی درباره روش اين بزرگوار در دادن به اطرافيان برای اجرای احكام الهی می گويد: «فضای منطقه طوری بود كه بعضی افراد كمتر به صبح و جلسات قرائت اهميت می دادند و به صورت منظم و دائمی و باانگيزه در اين گونه مراسم ها شركت نمی كردند. 🔸اين شهيد بزرگوار، هيچ وقت به كسی مستقيم نگفت: بياييد نماز جماعت يا كلاس قرآن. ايشان وقت نماز كه می شد، خودش وضو می گرفت و به طرف مسجد می رفت و بعد از نماز هم شروع به قرائت قرآن می كرد. 🔹به گونه ای شده بود كه بچه ها به محض اينكه می ديدند علی آقا وضو می گيرد، می فهميدند وقت است و آنها نيز بدون تذكر دادن، می گرفتند و به طرف مسجد می رفتند. 🔸اين حركت شهيد به اندازه ای در نيروها كرده بود كه همه قبل از اذان در مسجد می نشستند». 🍀 🌺🍀 💗 + 🌼 @amerejavan313 🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹
✅ شهید ابراهیم همت 🍃همیشه به نیروها طوری می داد که کسی ناراحت نشود.سعی می کرد با و مطلب را به طرف بفهماند. 🥀یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.  ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم! 🌱در همین حین، حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند. پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود. وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!" گفتم:" اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم". ☘کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک  سئوال داشتم  گفتم:" بفرمایید حاج آقا". گفت:" چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟" گفتم:" آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم." 🌺در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری". بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم. بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود....!!! 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 ❤️ + 🌼 @amerejavan313 🌹🌿🌹🌿🌹 🌿🌹🌿🌹 🌹🌿🌹 🌿🌹
✅ شهید محمد گرامی 🍃حاج محمّد اهل امر به معروف و نهی از منکر بود، یعنی همیشه سعی در و راهنمایی دیگران داشت، بخصوص در مورد نزدیکانش. 🌾یادم می‌آید یک بار من خیلی راحت در یک مجلس مهمانی شروع کردم به کسی. 🍃وقتی از مجلس برمی‌گشتیم، محمّد گفت: «می‌دانی که غیبت کردی! حالا باید برویم در خانه‌شان و تو بگویی این حرف‌ها را پشت سرش زده‌ای.» 🥀گفتم: «این طوری که آبرویم می‌رود!» 🍃گفت: «تو که از بنده‌ی خدا این قدر می‌ترسی و خجالت می‌کشی، چرا از خدا نمی‌ترسی؟» ☘این حرفش باعث شد من دیگر نه غیبت کننده باشم، نه شنونده غیبت. 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @amerejavan313
✅ شهید مصطفی صدرزاده 🔹پدر شهید: از خصوصیات اخلاقی فرزند شهیدم همین اندازه بگویم که در مقابل منکر همچون شیر فاطمی می‌غرید و امر به معروف هیچ گاه از رفتار و کردارش دور نمی‌شد. 🔸همسر شهید: عشق به مردم و خدمت به آنها به ویژه طبقه مستضعف از علایق شهید صدرزاده بود؛ برای مثال پارکی در محل ما وجود داشت که محل تردد اراذل و اوباش بود. وی با تلاش، آن پارک را از حضور چنین افرادی پاک و آنجا را به محلی برای آموزش قرآن تبدیل کرد. 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 🌴💎🍁💎🌴 @amerejavan313
✅ شهید احمد کشوری كلاس دوم راهنمايی كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ می كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتی مغازه ها اين عكس ها را روی در و ديوار نصب می كردند و احمد هر جا اين عكس ها را می ديد پاره می كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه می آمد و شكايت احمد را برای ما می آورد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و کسی به حرمت پدرش به احمد چيزی نمی گفت. من لبخند می زدم چون با كاری كه احمد انجام می داد موافق بودم. يك مجله ای با عكس های مبتذل چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه ای می خريد. پول توجیبی هايش را جمع می كرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش می خريد وقتی می آورد در دست هايش جا نمی شد. توی باغچه می انداخت نفت می ريخت و همه را آتش می زد. می گفتم: چرا اين كار را می كنی؟ می گفت: اين عكس ها، ذهن جوانان را خراب می كند. *به نقل از مادر شهيد 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 ❤️ @amerejavan313💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شهید سیدرضا پاکنژاد "با یک گـل بهـار میشــه" از این به بعــد هر ڪی گفت یه دست صدا نداره، یه جـو از غیـرت این شهید ترور هفـت تیـر🌷رو بهش هدیه بدیـد. 🤲✨🌱 علیه السلام💓 🌹 ❣ 🌷 🌷🌷 🏴🏴🏴 @amerejavan313🌷
✅ شهید سید مجتبی علمدار و شیوه جذب جوانان 🌱به سید‌ می گفتن : اینا‌ کی هستن‌ ميـٰاری هيئت بهشون‌‌ مسئوليت‌ میدۍ ؟! 🌸مۍگفت : کسۍ که‌ِ تو‌ راه‌ نیست ، اگه‌ بیـٰاد‌ توی مجلس‌ اهل‌بیت و‌ یه‌ گوشه‌ بشینه و‌ شما‌‌ بهش‌ بهـٰا ندی ، میره‌‌ِ و‌‌ دیگه‌ هم‌ بر نمۍگـرده ! امـٰا‌‌ وقتۍ تَحویلِش‌‌ بگیرۍ جذب‌ همین‌ راه‌‌ میشه. 🍀 🌺🍀 💠💠💠💠 📲👇 @Amerejavan313