eitaa logo
بچه های آسمان - شهرضا
1.3هزار دنبال‌کننده
343 عکس
163 ویدیو
3 فایل
کانال جامع دانش آموزی شهرستان شهرضا ارتباط با ادمین: ⬅️ @rahaeeali کارشناس احکام ⬅️ @YamohammadS کارشناس شبهات اعتقادی و استخاره ⬅️ @Montazer230 نذر فرهنگی و حمایت مالی 💳 ⬅️ @myvitamin_admin 💥 تبلیغات و تبادل طبق قوانین کانال پذیرفته می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
-1916199165_-52891803.mp3
5.88M
😱 دوستان وقتمون کمه برای رسیدن به انتخاب اصلح اقدام کنیم. 🔷 این ثانیه ها، بسیار موثره اگر کوتاهی کنیم پشیمان میشویم... ✨ انسان های تاثیرگذار در ظهور موثر هستند... نشان دهیم که حرکت میکنیم و دغدغمندیم ... 🔸 از تماس تلفنی وتبلیغ چهره بچهره غافل نشیم 🔸 این صوت رو برای کسانی که میخواهند به آقای پزشکیان رای دهند بفرستید ... 🔺 از دعا و ختم صلوات غافل نشویم تا میتونید انتشار بدید 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹💎🔹🔹🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥تـــــــماسی از بـــــــهشت😭 💥به مناسبت چهلمین روز درگذشت شهـید جـمهور آیت الله رئیسی تماسی از بهشت تقدیم نگاه شما همراهان💔 💥چهل روز گذشت.... 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹💎🔹🔹🔷
🔴 کمپین پروفایل فقط تو ایتا استفاده نکنین، هر پلتفرمی که فعال هستید بذارید پروفایل یا استوری کنین 💠 ستاد مجازی دکتر جلیلی 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 سریال کلید اسرار رو یادتونه؟ 👌😂 این نسخه ایرانیشه از هر دستی بدی از همون دستم صد برابرشو میگیری 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹💎🔹🔹🔷
💢 اپلیکیشن «آیه‌کوئیز» تولید شد + دانلود 🔹 اپلیکیشن «آیه‌کوئیز» محصول جدید طرح ملی زندگی با آیه‌ها با هدف ایجاد رقابت قرآنی جذاب و متفاوت با رویکرد آموزشی و سرگرمی تولید شد. 🌐 مشاهده خبر و دانلود 👇👇👇👇 https://telavat.ir/?p=69060 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹💎🔹🔹🔷
📖 پاسخ‌های جالب انتخاباتی از منظر قرآن #زندگی_با_آیه‌ها‌ #انتخابات 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹💎🔹🔹🔷
📣 جلسه آموزش قرائت قرآن کریم 🔻 ویژه ی دانش آموزان قرآنی 📆 امشب از ساعت 20:00 . 🕌 مکان: شهرضا خ انقلاب اسلامی جنب فرعی 53 مدرسه علمیه امام حسین علیه السلام @amin_shahreza
41.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نماهنگ تجلیل فعالین قرآنی🔸 ✅ به مناسبت عیدبزرگ غدیرخم مراسم تجلیل از برگزیدگان مسابقات قرآن و عترت مقطع متوسطه شهرستان شهرضا در تالار فرهنگی فجر در دو نوبت ویژه دانش آموزان دختر و پسر برگزار شد. 🌹 تشکر میکنم از مسئولین قرآنی و خوش فکر بالاخص معاونت پرورشی و تربیت بدنی اداره شهرستان شهرضا برادر عزیز آقای محمد جواد غلامی که با این حرکات ایجاد انگیزه خوبی در دانش آموزان نخبه قرآنی ایجاد می کنند. پ.ن 👈 سال ها بود این جلسات برای دانش آموزان عزیز اجراء نمی شد! 🆔 @amin_shahreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قال پيامبر اکرمﷺ : إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً برای شهادت حسین علیه السلام،💔حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. 🆔 @amin_shahreza 🔷🔹🔹🏴🔹🔹🔷
تجمع بزرگ دانش آموزان حسینی 🏴 احلی من العسل🏴 دسته روی عزاداری و تجمع و عزاداری توسط دانش آموزان مداح و مرثیه خوان ▪️پنجشنبه ٢١ تیرماه از ساعت ٩:٣٠ صبح ▪️محل تجمع و آغاز دسته روی: مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شهرضا 🆔 @amin_shahreza
🌹شهید مرحمت بالازاده🌹
📌آقای خامنه‌ای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند 🔖در یکی از روزهای سال 62، زمانی که حضرت آیت الله خامنه‌ای رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری خارج می‌شدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از‌‌ همان نزدیکی شنیده می‌شد. 💠صدا از طرف محافظ‌ها بود که دور کسی حلقه زده بودند و چیز‌هایی می‌گفتند، صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم.» ✍️حضرت‌آقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی‌دانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتاده‌اند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن‌ها را نزدیک حضرت‌آقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی می‌رود. 📌کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و می‌گوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچه‌ها می‌گن با التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط می‌خوام آقای خامنه‌ای رو ببینم، حالا می‌گه می‌خوام باهاش حرف هم بزنم». حضرت‌آقا: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست». 🦋لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرت‌آقا می‌رساند, صورت سرخ و سرما زده‌اش خیس اشک بود, در میانه راه حضرت‌آقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند می‌فرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی» 🔖شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان می‌لرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری می‌گوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟» حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و می‌فرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان می‌دهد. 🔖حضرت‌آقا از مکث طولانی پسرک می‌فهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان می‌گوید: «اینم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرت‌آقا با زبان آذری سلیسی می‌فرمایند: «شما اسمت چیه پسرم؟» شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادری‌اش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی می‌گوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.» حضرت‌آقا دست شهید بالازاده را‌‌ رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و می‌فرمایند: ‌«صفا آوردی پسرم چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟» شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود می‌گوید: «انگوت کندی آقا جان!» حضرت‌آقا می‌پرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود می‌گوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم». 🔖حضرت‌آقا می‎فرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.» شهید بالازاده: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.» حضرت‌آقا: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! حضرت‌آقا:چرا پسرم؟ 🦋شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» و شانه‌های شهید بالازاده آشکارا می‌لرزد. حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است» شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. 💠حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» ✍️حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... ✍️سرانجام مرحمت بالازاده روز 21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در عملیات بدر، با فاصله بسیار کمی از شهادت مرادش یعنی شهید مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (ع) شد. منبع به نقل از پدر شهید 🆔@amin_shahreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلا قطعا جنت الاعلامه.mp3
431.6K
🎵🛑 مداحی زنگ موبایل 📱@amin_shahreza 🏴حسینیه بچه های آسمان 🏴
نماهنگ با تو رو به راهم.mp3
730.5K
🎵🛑 مداحی زنگ موبایل 📱@amin_shahreza 🏴حسینیه بچه های آسمان 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا