یه دهه هشتادی
رونمایی از یادبود سنگی؛ #شهید_دانیال_رضازاده و #شهید_حسین_زینالزاده در محل مقتل شهادت رفقامون ...
همون بازاری که برای محافظت از کسبه شون رفتن و شهید شدن!
همون بازاری که فروشندها وایستادند و فقط نگاه کردند.
همون بازاری که فروشندههاش به پیکر بچه ها بی حرمتی کردن و هو کشیدن
بهتر بگم همون بازار قاتلا💔
خودم رو مدیون میدونم اگه بخوام از کسبه اون جا خرید کنم
اصن اون کوچه بوی نامردی و بی شرفی میده..
روی ستون کنار یادبود بچه ها هنوز اسم اصلی بازار هست
بازار قاتلان..💔
#دستنویس
#شهید_حسین_زینالزاده
#شهید_دانیال_رضازاده
یه حادثه خیلی تلخ اتفاق افتاد
به انسانیت همهمون هم برخورد
اما این وسط باز یه عده شروع کردن به خود تحقیری...
این اتفاقات ممکنه تو هر کشور یا خانوادهای بیوفته و مخصوص ایران هم نیست.
این تعبیر که به خاطر یه اتفاق از ایران به عنوان جایی بدتر از جهنم یاد می کنند!
هر چی هست اسمش همدردی نیست..
#دستنویس|#فور
رفیق من
داداش،امنیت هنوزم سرجاشه
کافیه یه روز مرز ها رها بشه یا مامور نیروی انتظامی دیگه گشت نزنه اونجا معنی ناامنی واقعی رو متوجه میشیم..
به خدا قسم یه عده به خاطر امنیت من و شما شب و روز ندارن،از خانواده و تفریح و همه چیشون میزنن تا ما تو امنیت باشیم...
کم لطفیه اگر اینجوری بهشون بتوپیم
منم مثل شما نقد دارم،اما همه رو زیر سوال نمیبرم که...!
#دستنویس
شرایط، شرایط جنگیه.
وقت برای عزاداری خواهد بود.
الان باید پشت سر نیروهای نظامی خودمون باشیم...
اونها هم عزادارند هم در حال جنگ...
پیروزی لشگر اسلام، قطعیست...
#دستنویس
بسم الله الرحمن الرحیم
دیشب انبار نفت تهران رو با موشک نزدن بلکه انتحاری بود...
متأسفانه نفوذ به شدت زیاده و اکثر حملات از داخل کشور خودمون با ریزپرنده بوده
در نتیجه الان همه باید هوشیار باشیم اوضاع شهر بهم ریختست نیروهای امنیتی این چندروز یه استراحت درست هم نداشتن...
تو این شرایط به هر موردی که مشکوک شدید سریعاً به ۱۱۴ اطلاع بدید
مارو هم حلال کنید،یاحق.
#دستنویس
سلام
بی مقدمه میگم هیچ موقع تو ذهنمم نمیگنجید در آستانه ۲۱سالگیم تو شرایط جنگی باشم
دقیقاً تو شرایطی که یه عده حرومی امنیت مردم کشورم رو هدف گرفته باشن...
همیشه میگفتم اگه جنگ بشه با خودم چند چندم؟
اما حاج قاسم کامل درست میگفتن؛
(فرصتی که در بحران ها هست در خود فرصت ها نیست،بحران ازم یه مرد ساخت)
هیچ موقع فکر نمیکردم لازم بشه تو کوچه های خودمون با دشمن بجنگیم
هیچ موقع فکر نمیکردم تو کوچه های شهرم دنبال جاسوس امنیتی بدؤم
هیچ موقع فکر نمیکردم خانوادهم رو نبینم
اما شد ....
حالا شدم دقیقاً مثل همون جوون دهه شصتی
خسته شدیم ولی تو مکتبی بزرگ شدیم که جازدن تو مراممون نیست،از قدیمم بهمون یاد دادن فدایی مردم باشیم ، جون ماهم فدای ایران🇮🇷
به وقت تولد ۲۱سالگی:))
#دستنویس
فهمیدید چرا سوریه رو دو دستی نگه داشته بودیم؟
فهمیدید چرا لبنان برامون مهم بود؟
فهمیدید چرا اینهمه شهید مدافع حرم دادیم؟
که جنگ نیاد داخل کشورمون
که امروز گریه و نالههای هموطنانمون رو نبینیم
تویی که شاکی بودی و مسخره میکردی،بسم الله
جنگ اومد تو کشور،میجنگی؟
یا تو صف پمپ بنزینی؟
ولی من بهت میگم همونی که فحشش میدادی میگفتی جیره خور نظام
۱۴روزِ که یه استراحت کوتاه هم نداشته
همونی که فحشش میدادی...
الان ۱۴روزِ خانواده خودش رو به خاطر امنیت شما ندیده
همونی که بهش گفتی جنگ بشه فرار میکنه ...
الان ۱۴روزِ جونش رو کف دستش گرفته داره میجنگه
راست میگفت:گذر زمان همه چی رو ثابت میکنه....
#دستنویس
آقای پزشکیان؛
روی پیکر شهید حاجی زاده پیکر یه دختر بچه سه سالهست...
اون نه از مذاکره چیزی میدونست
و نه از جنگ
توی اوج شیرینیش باید الان گرم بازی و شیطونی های دخترونهش میبود اما به دست اسرائیل با پشتیبانی آمریکا شهید شد...
یادتون نشه با قاتل این ۳ساله فقط با گلوله حرف میزنیم...
#دستنویس
یه دهه هشتادی
در برکت هیئت سهیم شویم... امسال هم انشاءالله بلند کننده بیرق روضه اباعبدالله خواهیم بود هرچه که د
سلام
از عشاق الرقیه بگم براتون!
سال ۹۴بود شهادت امام رضا...
با رفقا دورهم جمع شدیم با پول تو جیبی هامون یه میز گذاشتیم و شربت دادیم
تا سال ۹۷ هر سال ایستگاه میزدیم
۹۷یکمی بزرگتر شده بودیم گفتیم روضه بگیریم
سخت بود ۵تا نوجوون بخوان مراسم روضه بگیرن
ولی به لطف اهل بیت تونستیم...
از سال بعدش کرونا شروع شد
اما مگه میشد روضه ها رو تعطیل کنیم..!
دل تو دلمون نبود تا اینکه تصمیم گرفتیم فضای باز بگیریم کار راحتی نبود...
رفقایی که روضه فضای باز داشتن کاملا متوجه میشن چه سختی هایی داره...
اما هر جوری بود به لطف اهل بیت گرفتیم
همینطور رفت جلو تا رسید به سال ۱۴۰۰اواخر کرونا
تا اون موقع هیئت اسم خاصی نداشت
دهه اول محرم بود و ماهم کم کم داشتیم مقدمات روضه رو میچیدیم
که خانوادگی درگیر کرونا شدیم
استرس اینو داشتم که به شبای روضه نرسم
حالم خیلی خراب بود
تا ما بین اینا دکترا پدرمو جواب کردن همه چی تموم بود دیگه ریهشون بالای ۵۰درصد درگیر شده بود اکسیژن خون پایین اوضاع اصلا خوب نبود
قبلش اینو بگم روضه هامون شب آخرش با شب شهادت حضرت رقیه یکی میشه
دل تو دلم نبود همونجا تو عالم خودم متوسل شدم به حضرت رقیه
خود خانم شفای پدرمو دادن و الحمدالله حالشون خوب شد
یه هفته مونده به مراسم از قرنطینه تونستم بیام بیرون
ما مونده بودیم دنیایی کار....
اسم هیئت شد عشاق الرقیه
خود خانم سه ساله کمک کردن و تا الان بیرق روضه پایین نیومد...
این هیئت و حاجتایی که ازش گرفتیم جریانات مفصل داره...
انشاءالله امروز میریم برای خرید های لوازم هیئت
به قدر وسع خودتون سهیم بشید تو این کار..
همانا هرچه که در راه حسین نثار شود،باقی خواهد ماند.
#دستنویس|#هیئتمون
چند وقته یه سوالی ذهنم رو درگیر کرده!!
_اینستاگرام و تلگرام رو میخواستن رفع فیلتر بشه برا کـــســـب و کــــارهـــــا
این وسط واتـــســـاپ رفـــــــع فـــیـــــلـــتــــر شد...!
بعد از مدتی اعلام شد همین واتــــســـــاپ ابزار جــــــــــاســـــــــوســــــــــی دشمن بوده...
بوی نفوذ و وطن فروشیتون همهجا رو گرفته...
#دستنویس
یه دهه هشتادی
به مقصد رسیدم💔 سال اولی که رفتم کربلا اربعین بود سرتاسر شوق بودم لحظهای که چشمم به گنبد قمر بنی ها
الان نیاز دارم تو مشایه باشم
کم کم با خستگی برسم به عمود های آخر
جلوم گنبد آقا قمر بنی هاشم باشه
دقیقاً نیاز دارم به همون لحظهای که پاهام شل میشه اشک کل پهنای صورتم رو میگیره:))
ولی حیف که امسال مجبور به فراق شدیم...
#دستنویس
عاشورا تموم نشد
فقط اسم یزید عوض شد..!
شد ترامپ،بایدن،شد اسرائیل
یه روز رو نیزه علی اصغر بود،
الان زیر آوار،نوزاده.
وما؟!
بعضی هامون تو مارپیچ سکوت موندیم؛
سکوت یعنی حمایت...
بعضی وقتا بی طرفی یعنی طرفِ باطلی!
اگه الان ساکتی،شک نکن کربلا هم بی تفاوت بودی...
#دستنویس