eitaa logo
امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی
6.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3هزار ویدیو
206 فایل
موسسه فرهنگی هنری یاران امین (امین یاوران) امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی وبسایت Aminyavaran.com دریافت مشاوره (رایگان) @aminyavaran_moshavere ارتباط با ادمین @Aminyavaran_Admin دریافت آخرین نسخه مجله http://B2n.ir/g157 تبادل @Mah_mah2
مشاهده در ایتا
دانلود
قلمِ شهادت تا شعر سر افرازی ... آبان جان می دانم دلت خون است! آنقدر توی زمین دلت لاله کاشتند،که شعر شهادت را از بر شده ای! سیزده روزه بودی، هنوز دل تنگی های پاییزی ات تمام نشده بود...که شاهد شهادت شهید فهمیده های سیزده ساله شدی. همان بسیجی دانش آموزی،که خود را زیرچرخ زنجیره ای تانک دشمن خاک کرد ...تا بروید جوانه هایی زنجیر وار از خون گلگونش... کوچک مردی که بزرگ شدنش را با نوشیدن شهد شهادت به رخ دشمنان این مرز و بوم کشید... نوجوانی که مدرسه ی او میدان دفاع ومبارزه شد. و چه عاشقانه درس ایستادگی و مقاومت را در کلاس ایثار و فداکاری به عرصه ی تماشا گذاشت. او پرواز را بلد بود. مثل پرنده ای که عاشق پریدن است. او رفتن را انتخاب کرد... تا انتخاب دشمن را خط بطلان بکشد. تا بماند خاکِ رنج کشیده ی وطنش... همان دانش آموز ی که سرشار از فهم و شعور انقلابی بود. رفتن با معنویت را با ماندن در خفت ترجیح داد... او هم از جنس همان دانش آموزان ومحصلین، شجاع بود. که کلاس ودرس مدرسه را رها کردند تا لانه ی جاسوسی شیطان را از هم بپاشند. همانان که دست به دست هم دادند. شانه به شانه شهادت را دلاورانه قد کشیدند... تا ترس ولرز را در دل بزدلانه دشمنِ ظالم چنان حک کنند، که دیگر بار جرأت دست درازی وحرمت شکنی به خاک ایران عزیزم را نداشته باشند.... وبرای همیشه بساط زیاده خواهی ها وطمع شان را از سرزمینم ایران بر چینند... 🖋
امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی
مادر جان! بگو ببینم...! کدام دسته گلت را زودتر تقدیم وطنت کردی...! علیرضا،یا بهزاد...؟ چه می گویم ...؟! مگر توفیری هم دارد..‌.؟! من هم یک مادرم ...و الان که بچه هایم برای تحصیل در غربت زندگی می کنند...دلتنگشان می شوم.... و طاقت دوری شان را ندارم،چه برسد به... چگونه خبر شهادتشان را شنیدی وتاب آوردی؟ چگونه توانستی از چشمهای قشنگی که نگاهت می کنند، بگذری ؟ چطور شب های تنهایی ات را به صبح رساندی؟ چگونه سر مزارشان رفتی و درد دل کردی...؟ می دانم هزاربغض مانده در گلویت هنوز هست... می دانم باور داری آنها زنده اند وبا آنها حرف می زنی... می دانم همین الان که چشمهایت یک در میان اشک و خون می بارند... فقط با خاطرات سبزشان زندگی می کنی ..‌‌ روزی که تاتی تاتی کردن وتو دلت قنچ می رفت برایشان...با خودت گفتی خدا را شکر عصای دست پیری ام می شوند...روزی که اولین کلمه را بر زبان آوردند،تمام ایام کودکی شان برایت پر از خاطره شد. وتو دستشان را گرفتی تا زودتر پا بگیرند... تکیه گاهشان بودی، با امید اینکه قد بکشند و روزی که دست به دیوار بلندمی شوی از جایت، روزی که چشمهایت دیگر کم سو شده اند، روزی که دستهای چروکیده ات دیگر همکاری نمی کنند... و روزی که پاهایت دیگر به دنبالات نمی آیند...دستگیرت باشند. آنها سبکبالان عاشق بودند که پر پرواز داشتند... آنها با خدایشان معامله کردند.... مگر یادت نیست که چگونه آنها را با خدا آشنا کردی ...چطور رسم عشق بازی با خدا را قبل از بازی های کودکانه یادشان دادی؟ مگر یادت رفته است ، سرود ای ایران ای وطن من را اینقدر برایشان تکرار کردی تا از بر شدند...؟ آنها جانشان را درطبق اخلاص گذاشتند وخالصانه جان را تقدیم حضرت دوست کردند...و تا ابد ما را مدیون خونشان کردند...🥀🥀🥀 🖋 مینو -سلیمی🕊❤️ امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
از دستهایت صبر می بارد و در انحنای انگشتان پر دغدغه ات شفا سر ریز می شود. از نگاهت عشق می روید... وسلامتی از وجودت در بستر بیماری،جانی تازه می گیرد ... روح فرشته خوی تو شاد می شود از این برگشت زیبا ... و تو خواب وآرامش ات را در این راه مقدس، زینب وار بذل و بخشش می کنی ...تا جسم و جان دیگری آرام باشد... سکوت و آرامش شب هم کم می آورد در برابر صبوری و متانت ات... چه شب ها که تا طلوع خورشید نشستی وسِرُم بیماران را چک کردی ... و چه روزها که سفید قامت ، عین یک دونده ی خستگی ناپذیر،دویدی و در برابر دوندگی هایت پاداشی طلب نکردی از کسی‌،و‌‌ سر سختانه ادامه دادی... تا در اتاق عمل و زایمان و آی سی یو وبخش پرستاری وکودکان و...‌درست عین یک سرباز آماده به خدمت،همه جا حاضر باشی و مسئولیت خطیر دفاع از سلامتی رابه بهترین شکل ممکن انجام داده وبه اتمام برسانی... امشب یک مریض بد حال داری باید تا شیفت بعدی،بمانی کنارش... وهر کاری از دستت برمی آید برایش بکنی! بایدتب سنج ،تبش باشی و ناله هایش را به جان بخری. مبادا چشم روی هم بگذاری! تو پرستاری ومدافع سلامتی، و فرشته ای که هیچوقت خودش را نمی بیند...! امشب یک زائو داری که تا صبح باید کنارش بنشینی و دقیقه به دقیقه درد هایش را اندازه بگیری! وهمپای او درد بکشی و سنگ صبورش باشی! تو پرستاری....! سفید قامتان از خود گذشته روزتان مبارک 🖌 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
تو زیبا نبودی تو تاثیر گذار بودی بانو! مثل یک اثر هنری،مثل جنگ ومثل یک انقلاب...! بانوی شعر و هنر و زیبایی... پیوند میان زمین وآسمان وهستی! دنیا با تو متولد شده است... پاکی و پاکیزگی عجیب به دستهای تو وابسته اند. اصلا تمام زیبایی ها زاییده ی دستان ظریف و خلاق تواند، بانو! آنگونه که خدا تو را آفرید...تو زیبایی را آفریدی! ستون مهر آگین خانه! خاتون جان! بشقاب های گل سرخ وبلور های درخشان فقط بر دست های تو بوسه می زنند... پنجره های انتظار، فقط به تو سلام می دهند... آینه تمام قد به شوق دیدن تو آیینه می شود... آشپزخانه،قلب خانه، فقط با عطر نفس های تو گُر می گیرد ومی تپد! گلدان های خالی،با آوازهای دلنشین تو به گُل می نشینند... اصلا تمام خانه بوی تو را می دهد..‌وفقط با درخشش چشمهای تو خانه نورانی می شود. تمام اسباب واثاثیه ی خانه، فقط به بوی عطر مخصوص تو خو کرده اند؛بانو! عطر وجودت اِغواگرست ... آرام جان خانه...! 🖋 🕊❤️ کد اشتراک:81214 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
💠مسافر خاکریز ... مسافر جنوب می شویم ... مسافت زیادی را تا مقصد داریم... کیلومترها حرکت کرده ایم و اندیمشک را پشت سر گذاشته ایم. تابلوی شوش نشان می دهد که چیزی تا مقصد نداریم... چشمم به قاب عکس هایی می افتد که انگار کنار جاده ایستاده اند وبرایمان سفر خوشی آرزو می کنند... لبخند هایی که رنگ شهادت گرفته اند. نگاه با نفوذشان،تا عمق جانم ریشه می دواند... بغض غریبی بی اختیار به گلویم چنگ می اندازد...قطره های شور و بی رنگ، چشم هایم را می سوزاند... لبریزِ لبریز. پلکهایم بهم نزدیک می شوند... دیگر جاده را نمی بینم ... یکدفعه خودم را وسط جبهه ی جنگ می بینم. آنجا میان خاکریز برادران رزمنده، روی کیسه های پر از خاک، لبه ی سنگر می نشینم. چه هیاهویی اینجاست! یکی روی دوشش آرپیچی دارد و روی بلند ترین نقطه ی خاکریز یا زهرا می گوید وشلیک می کند... تعدادی سینه خیز خود را به او می رسانند تا کمک حالش باشند... تفنگ ها فریاد پیروزی سر می دهند... خون های سرخ سُر می خورند روی خاکریز، داغِ داغ ... آسمان هاله ای از نور می شود... پرچم ایرانم بالاتر می رود و از هر چه بلندی، بلندتر می شود. فریاد پیروزی همه ی سرو صدا ها را می خواباند کف خاکریز... می خواهم بلند شوم ومن هم فریاد پیروزی سر بدهم اما بغضی خفه ام می کند...بغض به کف پایم می رسد... حرکتم را می گیرد... دستم روی پلاک وزنجیری به زمین گره می خورد... ومی بینم که هنوز بعد از سالها تعلق خاطرهایی زنجیر وار،پلاک بر گردن از خاک می رویند ... تا شهادت را زنده نگه دارند... تقدیم به شهدای عزیزمان که هر چه داریم مرهون خون آنهاست... وهر کاری برای کشور بکنیم... با یک قطره از خون آن شهیدان برابری نمی کند... 🖋 🕊❤️ کد اشتراک:81214 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
کن مادر...! این روزها چقدر دلتنگت هستم ومحتاج نگاهت... مادر دوجهان ... آبروی شیعیان... سنگ صبور روزهای طوفانی ام! فاطمه بتول ... دختر آب وآیینه وپاکی! پهلو شکسته ی متانت و وقار وعفت وحیا... اسوه و الگوی عفاف زنان عالم... یا فاطمه بتول! دخت نبی اکرم... رسول خدا... دریاب ما را و دغدغه های جورواجور دلمان را... به حق مظلومیت حسینت مارا دریاب... ودستی به دلهای خسته ومچاله ی این روزهای شیعیانت بکش...! به حق ارادتمان به تو و فرزندانت...بار سنگین شانه هایمان را سبک کن...! دستمان را به گوشه ی چادرت گره بزن... تا درفراسوی تاریکی های این دنیا هیچ وقت راهمان را گم نکنیم ... به هر طرف که می چرخیم ...آتشی برویمان زبانه می کشد. دست بدعا باش ...!برایمان تا دعاهایت آبی بر آتش درونمان باشد... وشفاعت خواهمان باش پیش خدایت ...! تا سرو سامان بگیرد دلهایمان و حاکم شود آرامش محض بر زندگی مان... ای فاطمه بتول دریابمان...! 🖤صل الله علیک یا فاطمة الزهرا (س)🖤 🤍🕊❤️ کد اشتراک:81214 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
های خاموش فانوس های خاموش دستمان دادند راه طولانی بود و تاریک وسر راهمان شغال هایی زوزه کشان،پیدایشان شد... انگار آخر دنیا بود؛در محاصره ی شغال های به کمین نشسته،چراغ هایی پراز سوخت، با فتیله های بلند آغشته به نفت ..‌.اما خاموش ! درمانده شدیم... فقط یک جرقه برای روشن شدن چراغها کافی بود... اما نبود وچه درد گرانی بود،این درد! و چه پرتگاه وحشتناکی...! زمین نفسش بند آمده بود... و اگر زبان داشت ... حتما رسوایشان می کرد ...واگر دهان داشت لابد قورتشان می داد. قیامت نبود... دنیا بود ...همین کره ی خاکی، اما شبیه هیچ کس نبود شبیه خودش بود فریبنده و پر تزویر، با آدمهایی که شبیهش بودند... گفتم آدم ...! نه، آدمی چنین نیست... آدمی همنوع خودش را فریب نمی دهد...‌ اگر کاسب باشد،جنس بُنجُل دست کسی نمی دهد.کم فروشی و گران فروشی نمی کند... اگر کارمند باشد کار ارباب رجوع را به فردا وپس فردا نمی اندازد..‌ اگر معلم باشد...بچه ی مردم را عین بچه ی خودش می داند و به بهترین شکل ممکن تعلیم می دهد.. اگر راننده باشد ...قوانین راهنمایی و رانندگی را هرگز،زیر پا نمی گذارد..‌. واگر های بیشماری که آدم های جامعه ی ما را شامل می شود..‌. آنوقت دنیای مکار و دغلباز... دنیای ناسازگار، با روزگار ما سازگار می شود... شبیه دنیا نشویم..‌. دنیا بی رحم است... 🖌 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست می‌گفت ؛مادرم فاطمه ی زهرا(س) کسی است که همیشه هوای من را دارد. وقتی دلم از این دنیا سیر می شود،وقتی درد ورنج امانم را می برد... وقتی پاهایم به زمین می چسبد... وقتی دیگر حال و حوصله ی خودم را ندارم؛ وقتی خواب وآرامش اززندگی ام می رود؛ وقتی رزق و روزی ام بار سفر می بندد، کتاب حدیث کسا را توی بغلم می گیرم؛ روبرویم می گذارم وشروع به خواندن می کنم.بی اختیار اشکم در می آید... به گوشه ای می خزم،در کنج خانه ام خلوت می کنم با بی بی فاطمه،پر چادرش را توی مشتم سفت می چسبم. هر چه توی دلم هست را، با چشمهای خیس،یکی یکی برایش زمزمه می کنم. قسمش می دهم،به سر بریده ی حسینش، به جگر پاره پاره ی حسنش به اسارت و درماندگی زینبش. که برایم مادری کند...دستهایش بوی دعا می دهد مادرم،از بس برای شیعیانش دعا می کند. وچه زود اجابت می شود دعای مادری که بچه هایش را دوست دارد... 🖤صل الله علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها🖤 شهادت فاطمه ی زهرا (س) بر جمیع شیعیانش تسلیت باد🥀 🖋🕊🖤 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
امروز قدم شوم دشمن بر خانه ی فاطمه سایه افکنده است. امروز خانه ی علی درآتش کینه ی دشمنان قسم خورده اش می سوزد... درو دیوار خانه درد می کشد و شرمنده می شود.زبانه ی آتش در قلب علی، دل عرشیان را می لرزاند... فرشته ها بال بال می زنند و درد می کشند. آب هم شرمنده ی علی و فاطمه می شود‌‌‌... قفل در خانه در خود می پوسد... مادر حسن و حسین دیگر پای اجاق دوام نمی آورد... و دیگر زینب شکوفه ها ی لبخند مادر را نمی چیند... امروز زنِ فقیر، که هر روز برای بردن غذا در خانه ی فاطمه می آمد دست خالی بر می گردد. امروز دنیا یتیم می شود. امروز از دل علی که دیگر نگویم،کنار بستر فاطمه،در خود می شکند. می گرید ومی سوزد ..‌. -کاش درد هایت را من به جان می خریدم زهرا جان! خانه بی تو برایم خرابه است بانوی خانه ام! چگونه تنهایی بعد از تو را طاقت بیاورم، دختر پیامبر؟ تو ادامه ی پیامبر خدایی! رفتنت را کمی به تعویق بینداز! چگونه زینب کوچکت را قانع کنم،که بهانه ی تو را از من نگیرد...چگونه حسن وحسینت را دلداری بدهم ...مادر فرزندانم ! چگونه دنیای بی فاطمه را تحمل کنم؟ چشمهایت را باز کن و بگو بی تو چگونه سر کنم؟ همه ی وجودم،همسرم،تنهایاورم،قامتم را خم نکن! فاطمه جان! حضرت مادر 🖤 🕊🖤 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
ی عشق…! نامت غرور را در وجودم یاد آور می شود. وجان خسته ام را پروبال می دهد؛ وقتی جاری می شوی بر زبانم... و خودم را ناگاه در قله ی رفیع افتخار حس می کنم. آنگاه که مرا در بطن وجودت جای دادی،واز مغز استخوانت برای جان گرفتنم مایه گذاشتی. آنگاه که مرا با شیره ی جانت پروراندی..‌ وقتی هنوز موجودی ضعیف و نحیف بودم وپا به این عرصه ی بی رحم و ناشناخته گذاشتم؛ فرشته وار دور وبرم چرخیدی... و پازل زندگی ام را چقدر با حوصله چیدی و از چینش آن،حض وافربردی. با شنیدن اولین واژه از زبان کودکانه ام تمام واژه هارا به پای شیرین زبانی ام ریختی...! وبا اولین قدمهایم، قدم هایت را محکم تر از قبل بر داشتی...! چه بی منت حامی ام بودی تو! وچه عاشقانه سهیم بودی در ساختن رویاهایم ... وچه زیبا،به من اعتبار و ارزش بخشیدی..‌. ومن چه خوش خیال بودم که فکر می کردم همیشه هستی! و تا ابد همه چیز همین قدر خوب و عالی می ماند. اما افسوس ! دیگر نیستی...! قهرمان زندگی ام ! مادر ...! 🌹تقدیم به تمام مادران فداکار سرزمینم🌹 مادر مبارک 🖌 🕊❤️ امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
خط خون نقطه ی پایان سلیمانی نیست بهراسید که این اول بسم الله است... تو، تضمین شهادت بود سردار! دست هایمان را توی دست زمستان گذاشت،با رفتنش ..‌. شبیه پاییز بود.دلتنگ و بی قرار... جا مانده از جمع عاشقانی که آسمانی شده بودند. چشم هایش همیشه خیس نرفتن بود. دلش به دریا وصل می شد و با ماهی ها هم صحبت. کف دستهایش مثل آسمان،پر از ستاره. گاهی آفتابی وگاهی ابریِ نگاهش از چشم زمین، رویشی سبز را به دنبال داشت. زنجیره ی رنج هایش را توی قلب بزرگش پنهان کرده بود. ظرف شجاعتش هیچ وقت خالی نبود. زمین از دویدنش زمین می خورد و به گرد پایش هم نمی رسید. قلمِ پای دشمنان وکوردلان تاریخ اسلام را قلم می کرد. به خونش تشنه بودند و برویش دشنه کشیدند ..‌. انگار تمام عمرشان را از خوف او نخوابیده باشند. در نیمه شبی که قصد سپیده زدن نداشت ...در کورمال های شبانه،نقشه ی سیاهشان را در سرخی خون سردارمان پیاده کردند؛ نامردان روزگار... آنروز، شب بود. ماشین ها خیابان ها را برای سیل جمعیت خالی کرده بودند.آسمان یکسره بارید. دنیا سر آب افتاد..‌. بعد از ماجرای رفتنش، دل های ما هیچ وقت روی گونه های بهار سبز نشد و گل نداد...انگار تمام گل‌های جهان یکباره پرپر شدند. دنیا هم انگار غیظش گرفته باشد، دیگر روی خوش به ما نشان نداد. وتمام این سال ها،زمستان پشت زمستان بود..‌. 🖌 سردار -شهادت از مینو-سلیمی🕊❤️ کد اشتراک:81214 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com
هایی که مرد هستند... این روزها بیشتر از هر چیز به این فکر می کنم که مرد بودن توی این زمانه چقدر سخت است.حالا اگر نان آور خانه هم باشی.حالا اگر بابای چند بچه ی قدو نیم قد هم باشی. حالا اگر کار درست درمانی هم نداشته باشی.اگر یک چهاردیواری هم از خودت نداشته باشی وخلاصه اینکه هشتت گروه نهت باشد. حالا اگر بچه مدرسه ای هم داشته باشی. دانشجو توی شهر غریب هم داشته باشی.وهزاران داشته ای که زیر بار داشتنشان کمرت خم می شود،ولی لبخندهایت کمرنگ نمی شود. وبا تمام این داشتن ها،حقوق ثابت نداشته باشی. جیب پر پول نداشته باشی...سلامتی نسبی نداشته باشی... و خلاصه اینکه دخل وخرجت هیچ رقمه باهم جفت و جور نشود... واقعاً مرد خودش را می خواهد ...نه؟ مرد بودن و مرد ماندن سخت است... اصلا وقتی مرد باشی وبابا که دیگر خودت سهمی از دنیا نخواهی داشت..‌. تقدیم به تمام جوانمردان سرزمینم ایران🌹 🖌 امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی 🆔 @Aminyavaran 🌐 aminyavaran.com