eitaa logo
🎤موسسه امیربیان یزد🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.3هزار فایل
#ایتا https://eitaa.com/amirbayanyazd #سایت_امیربیان_یزد www.amirbayan.com #اینستاگرام https://www.instagram.com/amirbayanyazd فروشگاه:+989139514833 ادمین: @a_m_i_r_1_1_0 کانون فرهنگی تبلیغی امیربیان پایگاه شهیدشریف قنوتی گروه تبلیغی شهیدصدوقی(ره)
مشاهده در ایتا
دانلود
علت مشخص کردن سردار شهید برای دفن در کنار نوید شاهد کرمان، شهید «محمّد حسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. خاطراتی خواندنی از این شهید عزیز را با هم مرو می کنیم: * به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! * با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ... امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ... * پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.  ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی¬دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لب¬خندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت! * دو تا از بچّه های واحد شناسایی ازما جدا شدند. آنها با لباس غوّاصی در آب-ها جلو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ بر گشتیم. محمّد حسین که مسؤول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوش حال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: «در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهرة اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! *** زمستان 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد! از این ماجراها در سینة بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله بسیار نهفته است. رازهایی که هیچ جا بازگو نشد ... منبع: کتاب نسل سوخته شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شد ❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ @amirbayanyazd
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺این دیگر نه BBC انگلیس، نه VOAآمریکا، و نه MANOTO سعودی است، صدا و سیمای خودمان است. این شخص هم نماینده مجلس کشور است که در پخش زنده صدا و سیما افشاگری‌های شوکه‌کننده و ناباورانه از دولت و مجلس علیه شهید کردند، که پشت‌هر ایرانی‌را می‌لرزاند. خوب ببینید دولت تدبیر و امید جناب و مجلس جناب با سردار چه کرده بودند، مجلس و دولت این موارد را علیه شهید تصویب کرده بود و مردم ما از آن بی‌خبر بودند.‼️ لطفا وقت بگذارید و تا انتها تماشا کنید. مصادره تمامی اموال حاج‌قاسم طبق اف‌ای‌تی‌اف و سی‌اف‌تی و با امضای دولت حسن و جواد ، در مجلس ایران مصوب کردند که و ، مجرم هستند.‼️ این دیگر بحث راست و چپ نیست، بحث‌سر یک‌سرباز واقعیِ‌میهن است‼️ ببینید با این دلاور مرد ایثارگر در داخل کشور آن هم توسط مسئولین این کشور چه کردند ‼️ 🌺❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 @amirbayanyazd             
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️توصیه ناب حاج قاسم : 🔰من با تجربه می‌گویم این را؛ میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست؛ اما شرطش این است که و و . ۹۷/۳/۱۷ ❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 @amirbayanyazd
🔶ده‌ها دلیل برای دادن دارم اما امسال این جمله در به مهم‌ترین دلیلم تبدیل شده: ✅✅«جمهوری اسلامی حرم است و ما باید با تمام توان از این حرم دفاع کنیم..» 🌹 پس چون چشم سردار عزیزم به برگه‌های رأی ماست! 🇮🇷 🇮🇷 ❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 @amirbayanyazd
📕 نخل سوخته 📌 زندگی نامه شهید محمدحسین 💰قیمت در بازار: ٢٢٠٠٠ 💰قیمت کتاب خوب: ١٧٠٠٠ تومن 📍 شهیدی که حاج قاسم وصیت کردند که در کنارشان بشوند. 🖌 ثبت سفارش: ارسال کلمه به ایدی @abai1376 سوخته ❗مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 @amirbayanyazd
🔶 اگر دشمن را نترساندیم دشمن ما را می ترساند و کاری می کند که یک‌عمر با ترس زندگی کنیم 🎙حجت الاسلام و المسلمین 🔰 هر مخلصی این‌قدر نمی‌شود و با هر درجه اخلاصی این‌قدر اثر نمی‌گذارد. هر مخلصی که در عرصه عبادت باشد تشییع این‌چنین باشکوهی پیدا نمی‌کند اما او (شهید ) مخلصی بود که اخلاص او همراه با و خشیت از بود لذا کسی که از خدا ترسید در روایت آمده، خدا همه را، به‌ویژه دشمنان را او خواهد ترساند. اساساً ترساندن ، یک راهبردی است که مؤمنین باید این را پیگیری کنند. بعد از ظهور هم، حضرت ولی عضر(عج) بیشتر از اینکه از اسلحه و نیروی نظامی استفاده کنند از رعبی که در دل دشمن می‌اندازند استفاده خواهند کرد. 🔻 جامعه ببینند چقدر توانستند دشمن را بترسانند؟ البته برخی سیاسیون تلاش وافر دارند ترس دشمن را بریزند که دقیقاً نقطه مقابل سردار سلیمانی هستند. سردار ما توانسته بود دشمن را بترساند، دشمن به خاطر جنایت‌ها و دروغ‌گویی، در ذات خودش یک ترسی دارد، شما که کنید، در مقابل، وحشیانه برخورد می‌کند چون می‌ترسند لذا اگر دشمن را نترساندی دشمن ما را خواهد ترساند و کاری خواهد کرد که یک‌عمر با ترس زندگی کنیم پس اگر را توانستی بترسانی یعنی درست رفتار کردی و دشمن را از بین خواهی برد. ⏰ ۳روز تا سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی ❗لطفا مطالب کانال بالینک ارسال شود❗ 🔍 موسسه تخصصی خطابه امیربیان یزد 🔎 https://eitaa.com/amirbayanyazd