#رحمت_خدا
عطار در « منطق الطير » روايت مى كند:
شبى حضرت روح الامين در سدرة المنتهى
قرار داشت ، شنيد از جانب خداى مهربان
نداى لبيك مى آيد ، ولى ندانست
اين لبيك در جواب كيست .
خواست شايسته ى شنيدن لبيك را بشناسد ،
در تمام آسمان و زمين كسى را نيافت .
ملاحظه كرد از پيشگاه حضرت حق
پياپى جواب لبيك مى رسد .
دوباره نظر كرد اثرى از چنان بنده اى كه
سزاوار مقام جواب باشد نيافت ،
عرضه داشت :
الهى ! مرا به سوى بنده اى كه
پاسخ ناله اش را مى دهى راهنمايى كن .
خطاب رسيد : به خاك روم نظر انداز .
نظر كرد ديد بت پرستى دربتخانه روم
در حالى كه چون ابر بهار مى گريد
بُتش را صدا مى زند .
جبرئيل از مشاهده ى اين واقعه
در جوش و خروش آمد ، عرضه داشت :
حجاب از برابرم برگير ، كه چگونه است، كه
بت پرستى بت خود را ستايش مى كند
و او را به زارى مى خواند
و تو از روى لطف و رحمت جوابش را مى گويى !
خطاب رسيد :
بنده ام دلش سياه شده به اين خاطر راه را
گم كرده ، ولى چون مرا از كيفيت راز و نيازش
خوش آمد جواب مى گويم و به پاسخش
لبيك مى سرايم تا به اين وسيله راه را پيدا كند.
در آن هنگام زبان او به خواندن خداى مهربان گشوده شد !!
📚برگرفته از کتاب شرح دعای کمیل،
آیت الله انصاریان
@roye_mahe_khoda
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
#رحمت_خدا
🔰«نه از تو، نه از من!!!!!!»
«روزی»،
شيخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند.
«آوازی» شنيد که،
«ای ابوالحسن»،
«خواهی» که آنچه از «تو می دانم»،
با «خلق بگويم» تا «سنگسارت کنند؟»
«شيخ»،گفت؛
«بار خدايا»!
«خواهی» آنچه را که،
از «رحمت» تو میدانم،
و از «بخشایش» تو میبينم،
با «خلق بگويم»،
تا ديگر «هيچ کس سجدهات نکند»؟
آواز آمد؛
نه از تو ، نه از من❗️
📚«تذكرة الاولياء نيشابوری»
@roye_mahe_khoda
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
#رحمت_خدا
🍁🌨🍁🌨🍁
🔴 داستان جوان گناهكار
«ملا فتح اللَّه كاشانى» در تفسير منهج الصادقين،
و «آيت اللَّه كلباسى» دركتاب انيس الليل
نقل كرده اند:
در زمان «مالك دينار» جوانى
از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت.
مردم به خاطر آلودگى او جنازهاش را
تجهيز نكردند، بلكه در مكان پستى و
محلّ پر از زبالهاى انداختند و رفتند.
شبانه در عالم رؤيا از جانب حق تعالى
به مالك دينار گفتند:
بدن بنده ما را بردار
و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان
و پاكان دفن كن. عرضه داشت:
او ازگروه فاسقان و بدكاران است،
چگونه و با چه وسيله مقرّب درگاه احديّت شد؟
جواب آمد:
در وقت جان دادن با چشم گريان گفت:
✨يا مَنْ لَهُ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ
إرْحَمْ مَن لَيْسَ لَهُ الدُّنيا وَ الآخرَةُ.
اى كه دنيا و آخرت از اوست،
رحم كن به كسى كه نه دنيا دارد نه آخرت.
مالك،كدام دردمند به درگاه ما آمد كه
دردش را درمان نكرديم؟
وكدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد
كه حاجتش را برنياورديم؟» .
پ.ن
❤️خدای مهربونم❤️
لطف تو به ما از دوست داشتن گذشته،
تو به بنده هات❤️دل❤️ بستی!
تو❤️عاشق❤️بنده هات هستی!
❤️خدای مهربونم❤️
فقط میتونم بگم ❤️دوستت دارم❤️
@roye_mahe_khoda
🍁🌨🍁🌨🍁🌨🍁🌨🍁
#رحمت_خدا
🍁❄🍁❄🍁
در بنی اسرائیل، زاهدی بود که هفتاد سال
در صومعه نشسته و خدا را عبادت می کرد.
بعد از هفتاد سال به پیامبر آن زمان وحی شد که
به زاهد بگو:
نیکو روزگارت را به سر آوردی
و عمرت را در عبادت من گذاشتی.
من وعده دارم که به فضل و رحمت خویش
تو را بیامرزم.
زاهد گفت:
مرا به فضل خویش، به بهشت می رساند؟
پس آن هفتاد سال عبادت من،
کجا به کارم خواهد آمد؟
خداوند، همان ساعت بر یک دندان وی
دردی عظیم نهاد، که زاهد فریادش بلند شد.
او نزد پیامبر رفت و زاری نمود و شفا خواست.
به پیغمبر وحی رسید که:
به زاهد بگو هفتاد ساله ات را بده،
تا تو را شفا دهم!
زاهد گفت:
با رضایت دادم، الان که نقد است مرا شفا بده
و فردا مرا به دوزخ بفرست یا به بهشت.
فرمان آمد که:
آن عبادت تو، همگی در مقابل
یک درد دندان از دست رفت،
دیگر اینجا جز فضل و رحمت من، چه می ماند؟
📚داستان های کشف الاسرار، ص 300
@roye_mahe_khoda
🍁🍁❄️🍁🍁❄️🍁🍁
#رحمت_خدا
🌸در دعای جوشن کبير يک عبارتي هست
که مي گوييم:
💫 " يا کٓريمٓ الصَّفْح "
معناش خيلي جالبه :
💠 يک وقتي يک کسي تو رو مي بخشه اما يادش نميره که فلان خطا رو کردي و هميشه يک جوري نگات مي کنه که تو مي فهمي هنوز يادش نرفته يک جورايي انگار که سابقه بدت رو مدام به يادت مياره.
🎀 ولي يک وقتي، يک کسي تو رو
مي بخشه و يک طوري فراموش مي کنه انگار نه انگار که تو خطايي رو مرتکب شدي.
اصلا هم به روت نمياره.
✅ به اين نوع بخشش ميگن صَفح.
💕و خدای مهربون ما اينگونه است...💕
@Roye_mahe_khoda
#رحمت_خدا
حضرت عیسی (علیه السلام) را دیدند که
از خانه زن فاجره ای بیرون می آید.
گفتند: یا روح الله! این خانه جای تو نیست! چطور به این خانه رفتی؟
گفت: شب بیرون آمدم، تا به کوه روم و مناجات کنم، راه را بر ما پوشانیدند و ما به خانه این زن افتادیم.
در بنی اسرائیل، آن زن به ناپارسایی معروف بود، چون وی حضرت عیسی (علیه السلام) را دید، برخاست و به خاک افتاد و بسیار تضرع و زاری کرد و از راه خود برگشت و به راه راست و صلاح، روی آورد.
به عیسی وحی شد:
ما می خواستیم که تو این زن را در رشته دوستان ما در آوری؛
از این جهت راهت را در آن شب تغییر دادیم.
📚داستان های کشف الاسرار، ص 312.
@Roye_mahe_khoda