🔹برای خدا
یک روز آقا طیب من را صدا کرد
و آدرسی را به من داد و گفت:
برو مغازۀ قصابی و کمکش کن.
مغازۀ عجیبی بود.
هر روز چند گوسفند سر میبرید،
اما به مردم گوشت نمیفروخت!
هر روز افراد زیادی پشت در مغازه
منتظر بودند. همگی کاغذی داشتند
و به صف میایستادند.
کار من این بود که از روی یک کاغذ بزرگ،
اسم آنها را میخواندم.
آنها با کاغذشان جلو میآمدند
و من تیک میزدم.
بعد گوشت خود را میگرفتند و میرفتند.
بعدها از همان قصاب شنیدم که
تمام هزینۀ گوسفندها و قصابی را
خود شخص آقا طیب میدهد
و کسی از این ماجرا خبر ندارد.
🎙 راوی: سید مصطفی خادمی
📚 از کتاب #طیب | زندگینامه و خاطرات
حُر نهضت امام خمینی (ره) شهید
طیب حاجرضایی ،ص ۸۷
#ابرار
❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@Roye_mahe_khoda
.
♦️ بیانات رهبرمعظم انقلاب درباره #طیب حاج رضایی در دیدار خانواده این شهید
♦️یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدرشما مرحوم طیب به آن شهید شدند.
♦️در دوران غربت،
وحشت و اختناق؛ آن هم تنها.
♦️یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است.
♦️دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءالله درجاتشان را عالی کند. (۷۵/۱۰/۱۰)
┄┄┅┅┅❅❀❥🇮🇷❥❀❅┅┅┅┄┄
@AMIRKABIR_IRAN