eitaa logo
املاک کشوری دلتا
133 دنبال‌کننده
697 عکس
878 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ شبهه ‌ما فرزندان نسل هایی هستیم که: صنعت شان، ساختن سقا خانه و حسینیه و علم و کتل . سیاحت شان، رفتن به زیارت ائمه اطهار و امامزاده ها . طبابت شان، دخیل بستن و قفل بستن . راه حل مشکل شان، نذر کردن و سفره انداختن و توسل جستن و واسطه تراشی بین خود و خدا . مراسم ملی شان، زنجیر زدن و قمه زدن و دسته راه انداختن . سر گرمی شان، روضه خوانی رفتن و نوحه گوش دادن و زاری و گریه کردن . و از همه مهمتر فرهنگ شان، فرهنگ خشنونت و شهادت استشهادی است دل شیر میخواهد که خلاف جریان آب شنا کنی . ✅پاسخ 1⃣ ما فرزندان نسلهایی هستیم که برترین علوم را نزد امام شیعیان ، امام صادق (ع) فراگرفته اند، همچون جابر بن حیان پدر علم شیمی دنیا. 2⃣ما از نسل دانشمندان بزرگ اسلامی همچون بوعلی سینا و ابوریحان و زکریای رازی و... هستیم که مغزهای متفکر دنیا بحساب می آیند. 3⃣ما نسل همانهاییم که اکنون در سکوهای نخست علمی دنیا قدعلم کرده اند. 4⃣ما از نسل آنهایی هستیم که سیاحت شان پشت خاک ریزهای دفاع از شرافت بود، سیاحت شان خوابیدن روی سیم خاردار بود، نه خوابیدن روی ماسه های ساحلی آنتالیا و بدروم و کوش آداسی. 5⃣سیاحت مان ، پای پیاده رفتن به بزرگترین جلوه ی عظمت تشیع ، یعنی اجتماع اربعین که دنیا را مبهوت خود کرده . 6⃣قطعا سیاحت زیارت ، هزاران بار شرف دارد به تن فروشی در سواحل شیخ نشین و سیاحتی که سرمایه ی مملکت را به جیب بیگانگانی میریزند که دشمن ایرانند. 7⃣ما فرزندان نسل هایی هستیم که طبابت شان ، طب الرضا و طب الصادق است که دانشمندان علم پزشکی دنیا را مجذوب خود کرده است 8⃣طبابت شان ، از قانون بوعلی ست که هنوز در دانشگاه های اروپا تحلیل میشود. طبابت شان توسل و دخیل بستن نیست. که توسل و دخیل ، فوق است که علم بشری قادر به درمان آن نیست. 9⃣احتمالا نویسنده بستن بر روی پل آرزوها در فرانسه و آلمان و یونان را فراموش کرده است. احتمالا جرز دیوارهای دیوار ندبه در اسرائیل را فراموش کرده که پراست از نامه های یهودیان. 🔟نذری دادن و سفره انداختن که فقیری برسرآن بنشیند ، کودک یتیمی شکمش سیر شود و دست مستمندی گرفته شود، اگر مشکلت را هم حل نکند قطعا مشکلی را از دیگران حل کرده است، این است مرام فرزندان این نسل. 1⃣1⃣انسانیت به این نیست که فقط به فکرخود باشی، به فکر مشکل دیگران بودن اوج است. « تونیکی میکن و در دجله انداز ، که ایزد دربیابانت دهد باز» ما فرزندان نسلهایی هستیم که نه در فرهنگشان زنی بوده و نه در آئین مذهبشان. 2⃣1⃣قمه زنی بدعتی وارداتی از فرهنگ انحرافی مسیحیت خرافی غرب است. مراسمات و دسته جات ما ، دراصل ، زنده نگه داشتن ندای ظلم ستیزی و آزادی خواهی ست، فریاد اتحاد مستضعفان است برای رویایی با جبهه استکبار. برای همین است که مستکبرین از آن بیزارند. 3⃣1⃣ما ملت گریه های سیاسی هستیم، تا آن قیام ظلم ستیزی امام حسین (ع) را برای همیشه تازه و زنده نگه داریم. پس این نوحه ها وروضه ها برای سرگرمی نیست ، بلکه نسخه ی درمان ظلم استبدادهاست. فرهنگی که به انسانها یاد میدهد ، برای حفظ ارزش های انسانی ، برای تحقق امنیت بشریت، برای آزاده زیستن ، باید از همه ی موجودی ات بگذری ، فرهنگ شهادت است. 4⃣1⃣فرهنگ ، خشونت نیست ، فرهنگ ایثار و از خود گذشتی در راه آرمان هاست. فرهنگ خشونت، فرهنگ ترور است که رسم و شیوه ی فرهنگ غیرانسانی غرب است، فرهنگ ظلم و استعمار است، فرهنگ آمریکایی و تروریسم دولتی است.
🔰 🔆ولادت : ۲۱شهریور۱۳۲۶(استان تهران، شهر ری) ▪️ دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا ▪️ شاعر، نقاش، داستان نویس و مقاله نویس ▪️عضو فعال جهاد سازندگی و فعالیت در روستاها در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ▪️کارگردان و فیلم ساز انقلاب اسلامی ▪️رزمنده دفاع مقدس ▪️از اعضای موسس و سردبیر اول هیئت تحریریه ماهنامه سوره از سال ۱۳۶۸ تا شهادت ▪️مسئول گروه جهاد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ▪️مسئول مؤسسه فرهنگی روایت فتح 🕊 : ۲۰فروردین۱۳۷۲ بر اثر انفجار مین📌منطقه: شمال غربی استان خوزستان، فکه📍مزار: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا(س) 🔻۲۰فروردین ماه، سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی گرامی باد. 🌷کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید! تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا.... 🚩 مرگ آگاهی... این سخن علی(ع)است که چنین می‌فرماید، هم‌او که راه‌های آسمان را بهتر از راه‌های زمین می‌شناسد؛ پس به سخن علی(ع)گوش بسپارید: دلهای تان را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن‌که بدن‌هایتان را از آن بیرون‌برند. 🔻بسيجي عاشق كربلاست، و كربلا را تو مپندار كه شهري است در ميان شهرها و نامي است در ميان نام‌ها. نه، كربلا حرم حق است و هيچ‌كس را جز ياران امام حسين راهي به سوي حقيقت نيست. كربلا، ما را نيز در خيل كربلاييان بپذير. ما مي‌آييم تا بر خاك تو بوسه زنيم و آن‌گاه روانه‌ي ديار قدس شويم. 🔻«عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم . این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم». 🔻اگـر خـداونـد متاع وجود تو را خریدنے بیابـد...! هر ڪجا کہ باشے در هر زمان تو را بہ شہادت برمےگزیند... 🔻زمانه عجیبی است!!! برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را... میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند. اما امام حاضر را باید فرمان برند و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند... 🌷ولایت فقیه برای آنان که در حقانیت اسلام دچار تردید نیستند و در التزام عملی نسبت به آن نیز اهمال روا نمی‌دارند، امری است که تصور آن بی‌درنگ موجب تصدیق است. 🍂 زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است اگر در جستجوی امام زمان هستی او را در میان سربازانش بجوی از نشانه‌های خاص آنان این‌ است که همچون نور ، دیگران را ظاهر می‌کنند خود را نمی‌بینند ... 🌷اگر شب قدر، شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین می گردد، همه ی شب های جبهه شب قدر است. 🌷از وصیتنامه شهید آوینی ...مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسان‌تر بریده شوند. و مگر نه آن که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد و مگر نه آن که خانه تن، راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح، آباد شود و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید. ای شهید، ای آن که بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را هم، از این منجلاب بیرون کش". کتاب دمی با آقا مرتض، ناصرکاوه ✍🏻
🔶 سوم قتل 🔶 در سال ۲۴۷هـق در شب چهارشنبه عبّاسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدّت او ۱۴سال و ده ماه و عمر نحسش ۴۱سال بود. 📚توضیح المقاصد ص۲۶ متوکّل بعد از ، در ۲۳۲هـق به خلافت نشست؛ در ایّام او لهو و لعب و طرب، مخصوصاً در مجلس او بسیار بود. او مردی خبیث السیره بود و چنانچه علیه السلام فرموده بود، کافر ترین بود. 📚 مناقب آل‌ابی‌طالب علیهم‌السلام ج۲ ص۳۱۱  ؛  بحار الأنوار ج۴۱ ص۳۲۲ را والی و کرد، و او به مردم دستور داده بود کسی به علیه‌السلام احسان نکند، و اگر کسی کوچکترین احسانی کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدی کار بر علویّین تنگ شده بود که لباس‌های زنان علویّه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمی را برای به نوبت می‌پوشیدند، و نخ ریسی می کردند، تا متوکّل به درک واصل شد. 📚 الکنی و الألقاب ج۳ ص۱۴۴  ؛  مقاتل الطالبین ص۳۹۶ از اعمال زشت و پست متوکّل این بود که همیشه و در همه جا علیه السلام را به بدی یاد می کرد، و به آن حضرت جسارت می کرد؛ او چندین بار قبر مبارک حضرت علیه السلام را خراب کرد، ولی دوباره بنا شد. متوکّل در راه دست قطع می کرد و زوّار را می کشت، تا جایی که تعداد کشتگان را ۷۰هزار نفر نقل کرده اند. 📚 رسالهٔ فیروزیّه (میرزا عبد الله افندی رَحِمَهُ الله) در زمان معاصر هم بعد از سقوط حاکم ظالم عراق ملعون و حرکت شیعیان به سمت ی معلّی برای زیارت، جمعی از زائرین به طُرُق مختلف در مسیر به رسیدند. به خاطر جسارت هایی که متوکّل در مجلسی به امیرالمؤمنین علیه السلام کرد، پسرش در شب چهارشنبه سوّم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلام های خاص پدر را مأمور کشتن وی کرد، و آن ها در حالی که متوکّل مشغول بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت. در همان روزی که متوکّل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفری کردند. منتصر مردی به ظاهر رئوف و مهربان بر پیامبر صلّی الله علیه و آله بود، و بر عکس پدر خود به آل ابی طالب علیه السلام احسان می کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمی گشت. او زیارت علیه السلام را آزاد کرد و مانع احدی نشد، و دستور داد را به اولاد و علیهماالسلام رد کنند، و اوقاف آل ابی طالب علیه السلام را آزاد کرد و دستور داد کسی متعرض شیعیان علی علیه‌السلام نشود. همچنین برای علویّین و علویّات مدینه اموالی فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز ۲۵ربیع الأوّل سال ۲۴۸هـ.ق بیمار شد و در پنجم ربیع الثانی هنگام عصر در گذشت و مدّت خلافتش شش ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهری که در شاخ ریخته بودند. 📚 تتمة المنتهی ص۳۲۲
🔶 ۲۰ محرّم دفن بدن جُون در 🔶 بعد از ده روز از واقعه جمعی از بدن شریف جُوْن، غلام را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. 📚 بحار الأنوار ج٤۵ ص۲۲ کسی بود که علیه السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به بخشید. هنگامی که ابوذر را به تبعید کردند، این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مراجعت کرد و در خدمت علیه السلام بود تا بعد از آن حضرت به خدمت مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت علیه السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکّه و از به کربلا آمد. هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم و اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جون خود را به قدم های مبارک علیه السلام انداخت و بوسید گفت: ای پسر ، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به گرفتار هستید شما را رها کنم؟ جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من است. یا ابا عبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السلام گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم نا پاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، علیه السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب رِیحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام» بار الها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما. از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منوّر و بویش معطّر بود. 📚 وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام ص۱۱۵
۱۲ شهریور، سالگرد قهرمان مبارزه با استعمار شهید و روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس گرامی باد.
🔶 صلی الله علیه و آله به دست دو زنش 🔶 🔸 رضوان الله علیه عالم و مفسر بزرگ روایت کرده است: عن عبدالصمد بن بشیر عن أبی عبد الله علیه السلام قال: تدرون مات النبی صلی الله علیه و آله أو قتل إن الله یقول: " أفإن مات أو قتل انقلبتم على أعقابكم " فسمّ قبل الموت أنّهما سقتاه [قبل الموت]. فقلنا إنهما و أبوهما شرّ من خلق الله. گوید که علیه السلام فرمودند: می‌دانید صلی الله علیه و آله درگذشت یا کشته شد؟ همانا خدا می‌فرماید: اگر وفات کند یا کشته شود، آیا به گذشته‌تان بر می‌گردید؟ پس صلی الله علیه و آله قبل از مرگ مسموم شد و همانا آن دو زن ( و ) به او خوراندند. راوی گوید: پس گفتیم که آن دو زن و پدرانشان خدایند. 📚 تفسیر العیاشی، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ 🔸 رضوان الله علیه درمورد این روایت می‌نویسد: عیاشی به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که عایشه و حفصه آن حضرت را به زهر کردند. و محتمل است که هر دو در آن حضرت دخیل بوده باشد. 📚 جلاء العیون (علامه مجلسی) ص۱۱۲ 👈🏼 منظور علامه از دو سم یکی سم است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند. سران رژیم غاصب ( و و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند: درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!! البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی‌پذیرد زیرا رسول خدا در سال ۱۱ هجری کشته شده و حادثه خیبر ( مسمومیت ) در سال هفتم اتفاق افتاده است !!! از آن گذشته رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسمومیت طعام خیبر توسط آگاه شد و از آن نخورد. عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت وخوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به آن را به حضرت خوراند. پس قطعاً شهادت حضرت به خاطر آخرین سم که توسط به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف ناشی از مسمومیت نتوانستند مقاومت کنند و به رسیدند...
🔶نام محترم است ...🔶 ۳۶ وَ- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَكْرُوبٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ مَا غَمَّكَ فَقُلْتُ لَهُ وُلِدَتْ لِي بِنْتٌ فَقَالَ لِي يَا سَكُونِيُّ عَلَى الْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ فَسَرَّى وَ اللَّهِ عَنِّي فَقَالَ مَا سَمَّيْتَهَا فَقُلْتُ فَاطِمَةَ فَقَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ ... أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا. 👈🏻(هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌ عِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِ الصدیقة) ( که یکی از راویان است می‏گوید: ) نزد علیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. علیه‏السلام فرمود : ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسر نبوده و دختر است ناراحتم) ، پس حضرت فرمود: ای ، سنگینی دخترت را زمین بر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شما نمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟) آن گاه فرمود : چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه ، فرمود : آه آه ! سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: ... حال که او را فاطمه نامیدی به او نگو؛ او را نزن و او را نکن . 👈🏻 (این نام در نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبه خود گرفته است ...) 📚 كافی (ط - الإسلامية) ج‏۶ ص۴۸ ؛ وسائل الشيعة ج‏۲۱ ص۴۸۲
🔸نظر علما و مراجع در باب ۴ 🔸 رهبر معظم انقلاب : در سیده زنان عالم ، مغازه ها و محل کسب را تعطیل نموده و به احترام کنید ...
🔶 روضه از زبان خویش 🔶 ... فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا. فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ ؟؟؟! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم. ( علیها السلام ـ با آن وضعیت وخیم، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و ... و قلبی شکسته و پُر از غم ـ فرمودند :) ... بر درب خانه ما زیادی جمع کردند و آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. ناگهان تازیانه را از دست (غلام ) گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد (و من در آن هنگام بودم) پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. سپس عُمَر چنان به صورتم زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و را (که بی گناه بود) کردم. آیا این‌ ها مردمی هستند که می خواهند بر جنازه من نماز بخوانند ؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده او از آنان جسته‌اند، من نيز از آنان می‌جويم. 📚 بحار الانوار (ط - بيروت) ج۳۰ ص۳٤۸