چهطوری ممکنه که ضد اسلامترین انسانها و رسانههای عالم به وسعت، حجم و غیر قابل باور بودن عملیات «وعدهی صادق» اعتراف میکنن، اما بچهشیعهی مخالف نظام جمهوری اسلامی میگه نه بابا چیزی نبود که! نمایش بود، تلفاتی نداشت! و از این قبیل حرفها. یه نگاه به خودت بنداز ببین کدوم سمت تاریخ وایسادی اخوی...
@ammar_nevesht
«قرآن میگوید: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ و الْفَتْحُ؛ و رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ...». وقتی نصر و فتح، پشت سر هم آمد و دیدی که مردم فوج فوج در دین خدا وارد میشوند، «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا»، تسبیح کن، حمد خدا کن، استغفار کن. پیروزی چه تناسبی دارد با استغفار؟! یعنی خدا نکند این امت فکر کنند که بازو و توان آنها بود که پیروزی آورد؛ حول و قوهی آنها بود، فکر و برنامهریزی آنها بود. نه! باید بگویند: «استغفر الله ربی و اتوب الیه». باید بگویند که همهی اینها لطف خدا بود: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ.»
امام هم وقتی رزمندگان ما در عملیات بیتالمقدس و فتحالمبین پیروزیهایی بدست آوردند فرمود: «مبادا غرور پیدا کنید که این غرور، مایهی شکست میشود.» خداوند به بنیاسرائیل میگوید: «به اینکه فرزند پیغمبرید و از بین شما پیغمبران زیادی آمدهاند تفاخر نکنید. و میبینید که یهود به خاطر این تفاخر، با اینکه فرزندان انبیاء هستند، مغضوب خداوند شدند. فرمود: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَب،» ذلت و مسکنت بر آنها بارید و به غضب خدا مبتلا شدند؛ چون نعمتهایی که من به آنها داده بودم را به حساب خوبی خودشان گذاشتند نه به حساب لطف من. باید یاد کنیم نعمتهای خدا را. قبلاً کجا بودیم و الآن کجا هستیم؟ ما در سابق دوست شماره یک اسرائیل بودیم؛ اما الآن...»
#قصار | مرحوم آیتالله حائری شیرازی
@ammar_nevesht
هدایت شده از میرهاشم حسینی
✅ جلسه هفتگی
💠 محفل انس با قرآن و عترت
🔰با سخنرانی استاد میرهاشم حسینی
⏰سه شنبه ۲۸ فروردین ماه /ساعت ۲۰
مکان :حوزه علمیه آیت الله مجتهدی (ره)
◀️ جلسه مشترک دو حوزه علمیه
آیتاللهمجتهدی(ره) و آیتاللهحقشناس(ره)
(امین الدوله_فیلسوف الدوله)
🔴مجلس برای خواهران برقرار است
----------
📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی
https://eitaa.com/joinchat/188809216Cd6eff9e6f5
«وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ اِبْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ اَلضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ اَلْأَقْرَانِ و مُنَازَلَةِ اَلشُّجْعَانِ أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّجَرَةَ اَلْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ اَلرَّوَاتِعَ اَلْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ اَلنَّابِتَاتِ اَلْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً.»
«گويا مىشنوم كه شخصى از شما مىگويد: «اگر غذاى فرزند ابىطالب همين مقدار کم است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است.» آگاه باشيد! درختان بيابانى، چوبشان سختتر، و درختان كنارهی جويبار پوستشان نازکتر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب مىشوند، آتش چوبشان شعلهورتر و پر دوامتر است...»
#کلام_امیر | نامه ۴۵ نهجالبلاغه
نامه به عثمانبنحنيف انصارى
@ammar_nevesht
«دشمن با اینکه بارها تجربه کرده است که با آهن نمیتواند بر ایمان ما غلبه کند اما چارهای ندارد جز اینکه از همین طریق عمل کند. او میخواهد ما را بترساند. خوب این معنا را دریافته است که اگر ما بترسیم، دیگر از ایمانمان کاری ساخته نیست؛ اما سربازان امام زمان از هیچ چیز جز گناهان خویش نمیترسند...»
شهید سید مرتضی آوینی
@ammar_nevesht
«قرآن کریم میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه.» سوال بسیار مهم این است که آیا واقعا نگاه ما به اهل بیت اینطور است؟ اهل بیت کجای زندگی ما هستند؟! ما نگاهمان به اهل بیت، نگاه حاجت گرفتن است؛ حالا این مسئله بد است؟! قطعا نه. الحمدلله؛ ما حتی چایی و قند خانه را هم از علیبنموسی علیهالسلام میگیریم، ولی باید توجه کنیم که این مسائل، کف امکانات اهل بیت است؛ قدرت تدبیر چنین مسائلی حتی از قنبر علیبنابیطالب هم برمیآید! اینها آمدهاند که ما از آنها زندگی کردن را یاد بگیریم. اصل ماجرا این است، و ما این اصل را باختهایم. مواجههی ما با اهل بیت باید اینطور باشد که از ایشان بپرسیم چطور زندگی باید کنیم؟ دردآور اینجاست که ما با اهل بیت صرفا عشق میکنیم، اما مطابق منویات آنها زندگی نمیکنیم...»
حجتالاسلام استاد مهدی سراج
شب ششم محرم الحرام ١٤٤۵
@ammar_nevesht
اگه این پیام رو میخونید، یعنی از طرف و به نیابتتون حضرت معصومه سلاماللهعلیها زیارت شده. «یا فاطمة إشفعي لي في الجنة؛ فإن لك عندالله شأنا من الشأن.»
@ammar_nevesht
«خونهی مادربزرگه» واقعا همیشه شادیآفرین بود. در بدترین احوالات، پناهگاه امنی بود برای یک اجتماع کوچک به نام خانواده. همان مادربزرگی که بیش از اندازه مهربان بود و خوشقلب. روز اگر میرفتیم، با همان لهجهی شیرینش خواهش میکرد سورهی انعام را با صدای بلند برایش بخوانم تا او هم تکرار کند. غروب اگر میرفتیم اصرار میکرد شامنخورده نرویم. شام که میخوردیم و سنگین که میشدیم، باز هم روی او برای پذیرایی از ما، باز باز بود. این روزها بیش از هر زمان دیگری، به آدمهای از دسترفتهی زندگیام نیازمندم. به حضورشان، به لبخندشان، به محبتشان که دلم را گرم کند. آه و افسوس از رفتگان بیبازگشت.
امروز، چهارمین سالگرد درگذشت «مادربزرگ مهربان» من بود؛ منتدار لطف شما خواهم بود اگر به فاتحه یا صلواتی میهمانش کنید.
@ammar_nevesht
«سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده میترسانی؟!
گر ما ز سر بریده میترسیدیم
در محفل عاشقان نمیرقصیدیم...»
مثنوی بلندی که با این ترجیعبند سروده شده و شاعر آن هم مشخص نیست؛ در رثای یک آمریکایی است: «هاوارد باسکرویل.» کسی که دیروز سالروز درگذشتش بود به تاریخ سی فروردین هزار و دویست و هشتاد و هشت شمسی است. چیزی حدود صد و پانزده سال پیش. این آقای هاوارد یک معلم تاریخ بوده در دبیرستانی در تبریز. که به دار و دستهی مشروطهخواهان و یاران و ستارخان میپیوندد و در همین مسیر، در کنار سیصد نیروی تحت امرش، گلولهی تکتیرانداز سینهاش را میشکافد و از دنیا میرود. از این به بعد وقتی خواستید این ابیات را زمزمه کنید، قصهی پشت آن هم به یادتان خواهد آمد که آن «یک گل نصرانی» که بود :)
@ammar_nevesht
رفتی و نمیشوی فراموش
میآیی و میروم من از هوش
سِحرست کمان ابروانت
پیوسته کشیده تا بناگوش
پایت بگذار تا ببوسم
چون دست نمیرسد به آغوش
جور از قِبلت مقام عدل است
نیش سخنت مقابل نوش
بیکار بود که در بهاران
گویند به عندلیب مخروش
دوش آن غم دل که مینهفتم
باد سحرش ببرد سرپوش
آن سیل که دوش تا کمر بود
امشب بگذشت خواهد از دوش
شهری متحدثان حُسنت
الا متحیّران خاموش
بنشین که هزار فتنه برخاست
از حلقهٔ عارفان مدهوش
آتش که تو میکنی محال است
کاین دیگ فرونشیند از جوش
بلبل که به دست شاهد افتاد
یاران چمن کند فراموش
ای خواجه! برو به هر چه داری
یاری بخر و به هیچ مفروش!
گر توبه دهد کسی ز عشقت
از من بنیوش و پند منیوش
سعدی همهساله پندِ مردم
میگوید و خود نمیکند گوش...
#شعر | شیخ اجلّ سعدی شیرازی
به مناسبت روز بزرگداشت آقای مصلحالدین :)
@ammar_nevesht