─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🚩[5⃣] #برگزاري_مجلس_ابن_زياد_ملعون
عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. آن گاه سر مقدس امام حسين عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مينمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت ميكرد.
🚩🔳در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه ميگريست، فرياد زد: «چوبت را از لب و دندان حسينعليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خداصلي الله عليه و اله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود!» ابن زياد ملعون به او گفت: «اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را ميزدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانهاش شد
🕯پـــــایـــــــــــــان🕯
┄═┅┅═༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🚩[5⃣] #برگزاري_مجلس_ابن_زياد_ملعون
عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. آن گاه سر مقدس امام حسين عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مينمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت ميكرد.
🚩🔳در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه ميگريست، فرياد زد: «چوبت را از لب و دندان حسينعليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خداصلي الله عليه و اله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود!» ابن زياد ملعون به او گفت: «اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را ميزدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانهاش شد
🕯پـــــایـــــــــــــان🕯
┄═┅┅═༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
◁(12)..#برگزاري_مجلس_ابن_زياد_ملعون
❥︎ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند.
❍ آن گاه سر مقدس امام حسين عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مينمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت ميكرد.
❀ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه ميگريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسينعليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خداصلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود!
♢ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را ميزدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانهاش شد
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پـــــایـــــــــــــان
─┅═══༅𖣔🔟5⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
◁(12)..#برگزاري_مجلس_ابن_زياد_ملعون
❥︎ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند.
❍ آن گاه سر مقدس امام حسين عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مينمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت ميكرد.
❀ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه ميگريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسينعليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خداصلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود!
♢ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را ميزدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانهاش شد
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پـــــایـــــــــــــان
─┅═══༅𖣔🔟5⃣𖣔༅═══┅─