14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ یک تجربه عاشقانه
👈🏼 حسین(ع) تو را با خود خواهد برد ...
#محرم
#استاد_پناهیان
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135
💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
🔴 من دستم زخم شده بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم
شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟
گفتم: با آهن بریده
گفت: میدانی چرا اینطور شده؟
برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟
آقای مؤمنی میگفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم!
جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر میشد!
بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش میخری تا او دستهای كوچكش را بالا كند و بگوید:
ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم!
من هر وقت به یاد این موضوع میافتم و یا آن را برای كسی تعریف میكنم،
بعض گلویم را میگیرد و خطاب به پدرم میگویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردااولین جمعه ماه محرم،روز نامگذاری شده به نام دردانه امام حسین، حضرت علی اصغر هست.
یکی دیگه از نواهایی که باهاش دیوونه میشم نوای آقای بذری است😭😭😭😭😭😭😭😭
🇵🇸رسانه عمار
فردااولین جمعه ماه محرم،روز نامگذاری شده به نام دردانه امام حسین، حضرت علی اصغر هست. یکی دیگه از نوا
واقعا معتقدم بعضی جاها ،بعضی حس وحال ها، بعضی نواها بعضی روضه ها نظر کرده هست.
نوای آقای کریمی که دیشب گذاشتم واین نوا از آقای بذری عجیب به دل میشینه😭
واقعا اون لحظه سیم شون وصل شده شاید ماهم وصل شیم گوش بدید🤲
🇵🇸رسانه عمار
صدا زد علی که بیرون برن بمونن کنارم بنی فاطمه فقط این میون کسی که باید با این ها بمونه علمدارمه ابال
منظورم این مداحی آقای کریمیه
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥از الان تا آخرت عمرت این کار رو ترک نکن!
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
▪️حال این روزهایِ دنیایم،
شبیه حال آن روزهای توست!
پدر نیست...
و یک خرابه درد دارد دنیایم!
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۲
|ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز دوم | عبدالله بن مطیع
پرده اول :
※ وقتی امام(علیهالسّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد.
آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد.
اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟
عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید
و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
پرده دوم:
امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد.
عبدالله به امام حسین علیهالسّلام گفت: ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟
امام (علیهالسّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است.
عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند.
هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند».
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید !
و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت میکرد! گویی او امام بود و حسین علیهالسلام مأموم.
ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت!
و دغدغهای بالاتر از پر آب شدنش!
داشتم با خودم فکر میکردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجرهی فهم خودش میبیند، از پنجرهی آرزوها و دغدغههایش.
دارم یکی یکی ورق میزنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را !
همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را !
همان " فقط تو و دیگر هیچ " را!
✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را میدیدم، همان را میخواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود.
چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمیشناختمش!
رسانه رسمی #استاد_محمد_شجاعی
https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135